جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

۵ نوامبر ۲۰۰۸ ـ پرزیدنت "اوباما" در برابر کوهی از مشکلات - مروری بر انتخابات چهارم نوامبر ۲۰۰۸ ایالات متحده آمریکا


۵ نوامبر ۲۰۰۸ ـ پرزیدنت "اوباما" در برابر کوهی از مشکلات - مروری بر انتخابات چهارم نوامبر ۲۰۰۸ ایالات متحده آمریکا

«باراک حسین اوباما» سناتور دور اول (جونیور) و ۴۷ ساله ایالت ایلی نوی و فاقد تجربه کار اجرایی و دیپلماتیک از ژنجم نوامبر ۲۰۰۸ عنوان رئیس جمهور منتخب ایالات متحده را به دست آورد …

«باراک حسین اوباما» سناتور دور اول (جونیور) و ۴۷ ساله ایالت ایلی نوی و فاقد تجربه کار اجرایی و دیپلماتیک از ژنجم نوامبر ۲۰۰۸ عنوان رئیس جمهور منتخب ایالات متحده را به دست آورد که از بیستم ژانویه ۲۰۰۹، چهل و چهارمین رئیس جمهور فدراسیون پنجاه ایالتی آمریکای شمالی شده است. انتخاب «اوباما» که از یک پدر کنیایی و یک مادر آمریکایی به دنیا آمده و توسط پدر بزرگ و مادربزرگش بزرگ شده (که مادر بزرگش چهارم نوامبر ۲۰۰۸ و در اثنای رای گیری درگذشت) نتیجه خسته و روی برگردان شدن آمریکاییان از سیاست های جورج دبلیو بوش و «کاوبوی دیپلماسی» او تلقی و وانمود شده است. رای دهندگان آمریکایی که این بار مشارکت آنان در انتخابات بیش از هردوره دیگر (بیش از ۱۳۰ میلیون) بود با انتخاب «اوباما» نه تنها سبک و روش های حکومتی جورج دبلیو بوش را رد کردند بلکه میراث اورا هم نپذیرفتند. بوش با کارهای خود در طول هشت سال حکومت، حزب جمهوریخواه را هم به شکست کشانید و به نوشته نیکلاس کریستف (روزنامه نگار آمریکایی)، جورج بوش با سیاست های نادرست خود به جای «ایران» آمریکا را در جهان منزوی ساخت.

در انتخابات چهارم نوامبر ۲۰۰۸، دمکراتها دارای اکثریتی بزرگ در مجلس نمایندگان شدند (که تصویب لوایح مالی برعهده این مجلس است) و اکثریت خودرا در سنا نیز افزایش چشمگیر دادند.

انتخابات ۴ نوامبر ۲۰۰۸ در شرایطی برگزار شد، که طبق نتایج نظر سنجی ها حکومت جورج دبلیو بوش تنها از حمایت ۲۸ درصد آمریکاییان برخوردار بود (پایین ترین درصد در طول تاریخ آمریکا). به این ترتیب؛ در پنجاه و ششمین سالروز انتخاب ژنرال آیزنهاور و به قدرت رسیدن حزب جمهوریخواه پس از سه دهه کنار بودن، این حزب بار دیگر کنار گذارده شد. استخواندارهای این حزب ازقبیل «گینگریج» وضعیت کشور و روحیه مردم را ازقبل حدس زده بودند که نامزد انتخابات این دوره نشده بودند و میدان را برای مک کین ۷۲ ساله عصبی و بدخلق و خوی خالی گذارده بودند.

«اوباما» ی سیاهپوست در روزی به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد که «نات ترنر» رهبر جنبش بردگان سیاهپوست ویرجینیا در سال ۱۸۳۱ به مرگ محکوم و ۱۱ نوامبر اعدام شده بود. اوباما در همین ایالت محافظه کار و کانون کنفدراسیون ضد رهایی سیاهپوستان در دهه ۱۸۶۰ هم پیروز شد. یکی از دلایل پیروزی اوباما کثزت مهاجرت غیر اروپاییان به آن کشور از دهه ۱۹۵۰ قرن بیستم بیان شده است. این «تغییر» را شبکه های تلویزیونی آمریکا در طول ماهها مسابقه های انتخاباتی این دوره تقویت کردند. با اینکه این شبکه ها متعلق به کمپانی های بزرگی همچنون جنرال الکتریک (سازنده موتور جت و ...) و وستیگهاوس هستند تبلیغ برای اوباما را تا آخرین لحظه قطع نکرده بودند و در حقیقت این شبکه های تلویزیونی بودند که اوبامای گمنام سیاسی تا چند سال پیش را رئیس جمهور کردند. تاریخدانان بی طرف انگیزه این کار شبکه های تلویزیونی آمریکا را با هدف تغییر چهره آمریکا در میان ملل جهان دانسته اند. بنابراین، این عمل بی سابقه تلویزیونی طبقه نقشه و با محاسبه دقیق انجام شده بود. تخریب چهره آمریکا و ساختن یک سلطه گر و زورگو از آن در دوران حکومت جورج بوش بویژه با نطق ها و مصاحبه های او و کاندو لیزا رایس وزیر امورخارجه اش به اوج رسیده بود و لازم بود که با انتخاب فردی خلاف روال گذشته، تغییر این چهره - ولو بطور موقت - اعلام و نظر جهانیان برگردد. طبق روال دویست و اندی ساله آمریکا، روسای جمهوری این فدراسیون اصطلاحا از " وسپ ها (سفید پوست انگلوساکسون پروتستان)" بودند. به علاوه، کارکنان تحریری شبکه های تلویزیونی اخراج «دن راذر» سردبیر اخبار «سی بی اس» به اشاره بوش را فراموش نکرده بودند. این نخستین بار در تاریخ دمکراسی بوده است که تلویزیون نقش اصلی را در انتخابات برعهده گرفته بود.

اینک باید دید که آیا پرزیدنت «اوباما» می تواند آمریکا را از راهی که رفته است بازگرداند؟. اگر هدف؛ تغییر سیاست خارجی باشد، به نظر تاریخدانان - پاسخ منفی است زیرا که این سیاست ها و قدرت جهانی شدن آمریکا از سال ۱۸۹۸ تنظیم و به اجرا گذارده شده و از سال ۱۹۱۷ وارد مسیر اصلی گردیده و در سال ۱۹۴۵ به موفقیت کامل دست یافته و ... و با تغییر لباس دادن، ماهیت فرد تغییر نخواهد کرد. روی دست اوباما دو جنگ، رکود مالی، دشمنی بسیاری از جهانیان و یک بوروکراسی که زاییده رویدادهای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از جمله عملیات وزارت تازه تاسیس امنیت ملی، زندانیان گوانتانامو و ... است قراردارد.

اصحاب نظر گفته بودند که اگر "اوباما" بخواهد که به هریک از اتباع کشورش (طبق وعده هایی که داده) کمک رفاهی کند، آمریکا به صورت کشوری «ولفر» در می آید و به روزی خواهد افتاد که شوروی افتاد، لذا به جای کمک رایگان باید وسیله کسب درآمد خلق کند و معاملات و کسب و کار را باردیگر ضابطه مند کند (که در سه دهه گذشته به تدریج "دی رگیولیشن" شده اند) تا قیمتها پایین آید. به باور اصحاب نظر، "اوباما" در عین حال باید تدابیری بکار برد که دشمنی نژادی ازسر گرفته نشود. آمریکا تجربه چنین وضعیتی را هنوز به طور صد درصد پشت سر نگذارده است ( دیدیم که در جریان مسابقه های انتخاباتی دو جوان هوادار برتری نژاد سفید می خواستند در تنسی او و سیاهپوستان دیگر را ترور کنند که دستگیر شدند). وی برنده الکتورها (اکثریت الکتورال کالج) شده است ولی آراء "مک کین" در مجموع، تفاوتی چندان زیاد با او ندارد (مک کین ۵۶ میلیون و ۵۰۰ هزار و اوباما ۶۳ میلیون و ۹۰۰ هزار رای به دست آورده اند) و این ۵۶ میلیون نفری که به مک کین رای دادند؛ تفکر قدیمی و برخی "رد نک" دارند با تعصبات ویژه و کارهای اورا زیر ذره بین خواهند داشت و ... .

بسیاری هم هستند که می گویند که طرح و اداره سیاست خارجی آمریکا تنها در دست رئیس جمهور نیست و اوباما نخواهد توانست تغییرات وسیع در این سیاست تثبیت شده و "در ذهن مردم" فرو رفته و "پایه برنامه های کمپانی های بزرگ قرارگرقته" بدهد و رفتنش به اسرائیل و دیدار از دیوار ندبه، بازدید از عراق و افغانستان و ... در طول مسابقه های انتخاباتی و تهدید ایران (درست همانند مک کین و بوش) به همین لحاظ بود که بگوید که در دوران حکومت وی اصول سیاست خارجی تغییر چندانی نخواهد کرد. اوباما با قبول حمایت ژنرال بازنشسته سیاهپوست - کولن پاول - از خود که وزیر امور خارجه جورج بوش در دور اول ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش و ریاست ستاد ارتش آمریکا در دوران حکومت جورج بوش (پدر) بود، بگونه ای وابستگی و وفاداری خودرا به اصول سیاست های خارجی آمریکا نشان داد. ژنرال پاول بود که اشغال نظامی عراق را توجیه و راه را برای حمله نظامی به آن کشور هموار کرد.