سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
اختلاف نظر درباره «نازنین»
میگویند این فیلم ضعیف است، منتقدان «فیلم بین» حرفهای چنین اعتقادی درمورد فیلم «نازنین» دارند. ولی تماشاگران عادی سینما چنین به نقد این فیلم نمینشینند و پای حرفهای آنان که بنشینی معتقدند فیلم «نازنین» سرگرمکننده است. میتوان فیلم را تا انتها تماشا کرد و صدای خنده خود و دیگران را در سالن شنید. اما آیا باید همه فیلم هاخیلی سنگین، عمیق، اثرگذار... باشد؟ نمیشود سینما را مکانی برای تفریح هم دید؟ نمیشود که ساده، بیآلایش با قصهای نه خیلی پیچیده هم فیلم ملودرام ساخت. فیلم «نازنین» یک فیلم هنری نیست، ملودرامی با دیالوگهای پیچیده نیست، یک کار خودمانی است، اثری برای دقایقی تفریح، استراحت ذهن، خندیدن و صد البته با بازیگریهای حرفهای دنیای کمدی، از زخم جامعه میگویند و همچنین با روایتی که از جنس قصههای «یکی بود یکی نبود» است. مهدی گلستانه، مستانه مهاجر، محمد حسین فرحبخش کارگردان، تدوینگر و تهیهکننده این فیلم در نشست نقد و بررسی فیلم «نازنین» پس از اکران فیلم در «سینما تک روزنامه ایران» از روزهای ساخت و اساساً چرایی ساخت این فیلم گفتند که میخوانید.
آقای گلستانه! سینما گونههای مختلف دارد و بالطبع بر اساس هر ژانر نیز قصه متفاوت و مخاطبهای خاص شکل میگیرد. فیلم «نازنین» از دسته فیلمهای تجاری محسوب میشود که مخاطب سینمای هنری را به خود جلب نمیکند، ولی تماشاگر خود را هم دارد، چرا این ژانر از سینما را انتخاب کردید؟
مهدی گلستانه: برای جواب این سؤال باید کمی به گذشته برگردم؛ به سال ۷۲ و ۷۳ که در هنرستان صدا وسیما مشغول به تحصیل بودم، از همان مقطع زمانی جذب گروههای فیلمسازی شدم، در فضای دستیارکارگردانی و منشی صحنه پیش رفتم تا بیاموزم و توان آن را پیدا کنم که فیلمی را بسازم که همیشه دوست داشتم کارگردان چنین فیلمهایی باشم، اما در مورد سینمای مورد علاقهام، برمی گردم به فضای سینمای ملودرام و ذکر این نکته که همیشه بیش از همه مخاطب برایم مهم است.
قبل از اینکه فیلمسازی سینما را شروع کنم چند مورد سریال پیشنهاد داشتم، ولی در آن فضا حس کردم، نه! اینجا جای من نیست، اینجا باید برای ساخت یک سریال تلویزیونی خیلی چیزها را باید فدا کرد. همین شد که دنیای جعبه جادویی را رها کرده به فضای هنر هفتم وارد شدم.
برای کار در تلویزیون چه چیزهایی را باید فدا میکردید!؟
مهدی گلستانه: در فضای تلویزیون ساخت سریالهای طنز اولویت بیشتر داشته و بودجه و فضای ساخت بیشتری به آنها داده میشود. البته طنزسازی از نگاه مسئولان تلویزیون به معنای واقعی کلمه طنز است نه ساخت فیلمهای کمدی، یعنی تماشاگر به هر قیمتی بخندد، حتی با استفاده از لوده بازی.
گفتم سینمای مخاطب محور مورد توجهام است، اما نه به هر قیمت و نه با زیر سؤال رفتن آرمان هایم در فضای کارگردانی سینما، هیچ وقت دنبال فیلمسازی نبودم که بگویم این فیلم را برای دل خودم ساختم یا فیلم من مخاطب خاص دارد.
البته این را بگویم خودم مخاطب فیلمهای هنری هستم، ولی به عنوان کارگردان دوست دارم فیلمام جدا از این دنیا باشد؛ فیلمهای من مخاطب خاص ندارد، دنبال فیلم هنری و دنیای فیلمنامههای خیلی متفاوت نیستم، سینمای قصه گو را دوست دارم.
خانم مستانه مهاجر! تدوین فیلم در ژانرهای مختلف چه حس و حال و رویکردی دارد؟
نوع تدوین هر فیلم بر اساس مناسبات و ادبیات خاص آن با دیگر فیلم متفاوت است.بهطور مثال در فضای فیلمهای اجتماعی یک تدوینگر باید دقت کند که این فیلم اجتماعی در چه فضایی ساخته شده و کارگردان اثر چه نکتههایی را پررنگتر از مباحث دیگر میخواهد به مخاطب خود بگوید. البته توجه به اینکه مخاطبان این فیلم اجتماعی چه نوع تماشاگرانی هستند، مورد توجه قرار میگیرد. فقط فیلم مهم نیست ما باید نگاه کنیم مخاطب این اثر چه طیف جامعه است و بر اساس آن نگاه مخاطب، مونتاژ فیلم مسیر خود را شروع و به پایان میرساند.
وقتی بازیگری با یک کارگردان شروع به کار میکند اگر هر دو به کار خود از نگاه هنری نگاه کنند باید به یک قرابت فکری برسند، این قرابت اندیشه در فضای کارگردانان و تدوینگران نیز از ملزومات است یا اهمیت چندانی ندارد؟
مستانه مهاجر: اهمیت رسیدن به یک نگاه واحد، در نوع ساختار فیلم، اگر بین تدوینگر و کارگردانان برقرار نشود، فیلم آنچه باید بشود، نمیشود، یا همکاری این دو نفر سرانجام نخواهد گرفت. یک تدوینگر از زاویه همه عوامل فیلم باید به اثر نگاه کند.
پس میتوان گفت تدوینگر میتواند تلاش یک تیم سینمایی را درخشان یا ازسوی دیگر ویران کند؟
مستانه مهاجر: کل زحمتهای یک تیم که سر صحنههای فیلمبرداری تلاش کردند دست آخر روی میز تدوین قرار میگیرد و تدوینگر است که انتخاب میکند چه چیدمانی برای راشهای یک اثر داشته باشد، البته با نگاه کارگردان درمراحل تدوین همراه شود تا قصه فیلم از مسیر دلخواه کارگردان خارج نشود.
معمولاً مطلوبترین شرایط برای یک کارگردان این است که مونتاژ فیلم همزمان به روزهای تولید انجام گیرد و ایدهآلتر این است که تدوینگر فیلم فردی باشد که کارگردان اعتماد صد درصد به کار تخصصی وی داشته باشد.
اینکه یک فیلم همزمان با تولید مونتاژ شود و تدوینگر هم مورد اعتماد کامل کارگردان باشد یعنی خوشبختی (خنده) و در جریان ساخت فیلم «نازنین» این دو رکن اصلی وجود داشت.
اگر فیلم مونتاژ همزمان نداشته باشد چه فرقی میکند؟
مهدی گلستانه: اتفاق عجیبی نمیافتد ولی میتواند گره سختی هم ایجاد کند، مثلاً اگر یک پلان فیلم کاستی و نقصی داشته باشد، آن زمان است که گره ایجاد میشود، وقتی روزهای ضبط تمام شده و گروه دیگر گرد هم نیستند جمع وجور کردن دوباره تیم برای گرفتن یک پلان دشوار است. از سوی دیگر، بازیگری در دنیای نقش، متفاوت است. شاید نهایت هم آنچه باید شود، نشود، ولی وقتی مونتاژ همزمان است و عوامل فیلم مورد نظر آماده هستند، پلان تکرار ضبط میشود.
یک نکته دیگر که متأسفانه یا خوشبختانه زیاد درگیر آن نیستم، حساسیت خاص کارگردانان روی پلان به پلان دقایق ضبط شده فیلمشان است. این حساسیت ویژه اغلب موجب ناخشنودی فضای کار میان کارگردانان و تدوینگران میشود، اما وقتی با دید مهربان به ماجرا نگاه کنیم هم به حساسیت کارگردانان و هم به تدوینگران حق میدهیم ولی وقتی به تدوینگر فیلم خود اعتماد کامل داشته باشید، که مسیر چیدمان راشهای فیلم را در یک جاده درست پیش ببرد، روایت داستان نیز مقبولتر به نگاه تماشاگر بنشیند حساسیت هایمان کمتر میشود نتیجه اثر نیز ساختار بهتری خواهد داشت.
خانم مهاجر! آقای گلستانه از حساسیت خاص کارگردانان بر سکانس به سکانس فیلمشان گفتند و شاید باید به این وابستگیشان حق هم داد، شما در این فضا چقدر حساس هستید؟
مستانه مهاجر: اگر بخواهیم متری به فیلم نگاه کنیم خیلی نامهربان هستم، ولی در حقیقت خیلی سعی میکنم با فیلمها مهربان برخورد کنم، چون میدانم این حساسیت کارگردانان نشأت گرفته از عشقی است که به هنر خود دارند و تلاشم همیشه این است که از همه پلانهایی که به حتم زحمت زیادی برای برداشت هر کدامشان انجام گرفته به تناسب در تدوین فیلم استفاده کنم، ولی اگر پلان یا پلانهایی را کاملاً حذف میکنم، حتماً برای حذف نکردن آن، کلی فکر کردهام. وقتی به نتیجه قطعی رسیدم که نبود این پلان بهتر از بودنش است با کارگردان به تأمل رسیده و آن بخش را کنار میگذاریم.
آقای فرحبخش! از زاویه تهیه کنندگی فیلم به «نازنین» بپردازید؛ اینکه فیلم لوکیشنهای محصور در آپارتمانی نداشته و ۹۰ درصد آن در خیابانهای شهر تهران فیلمبرداری شده است.
محمدحسین فرحبخش: برخلاف تصوری که میگویند فرحبخش تهیهکننده فیلمهای طنز و کمدی است شاید در ۵۰ فیلمی که ساختهام ۸ فیلم کمدی وجود نداشته باشد، حتی نخستین فیلمی که تهیهکنندهاش بودم فیلم «ریشه در خون» ساخته سال ۱۳۶۱یک فیلم اجتماعی، سیاسی است. در ادامه فیلمهایی مثل آواز تهران، آواز قو، شبهای تهران، غریبه، گردباد، کما و... کلاً علاقه من و آقای علیخانی بیشتر از هر ژانر سینما به فیلمهای اجتماعی است و فیلم «نازنین» هم با اینکه فضای کمدی دارد ولی در پس خندهای که بر لب تماشاگر مینشاند، توجه او را به زخمهایی هم که درجامعه است جلب میکند.
و اما همچنان که اشاره کردید، این فیلم با لوکیشنهای بیرونی و خیابانی است. روزهای تولید سختی را پشت سرگذاشت، زیرا همه واقف هستند فیلم خیابانی با آرامشی که ساخت فیلمهای آپارتمانی دارد ساخته نمیشود، من هراسی از اینگونه فیلمسازیها ندارم، ولی فیلمنامه مناسب برای ساخت فیلمهای خیابانی کم است. اصلاً سینما با آپارتمان جور در نمیآید، از ارکان فیلم اجتماعی این است که تماشاگر خود را در فیلم ببیند یعنی خیابانها، میادین شهر و... که محل تردد تماشاگر است، در فیلم به نمایش درآید تا ملموستر به نگاه و ذهن تماشاگر بنشیند. حتی فیلم «عطش» که کارگردانش خودم بودم نیز یک فیلم خیابانی است.
امید که فضای سینمای ایران دراین دوره با حضور مدیران آگاهتر بهتر شود. فضای سینما هم زخم هایش بهبود یابد و هم فضای کار برای سینماگران بازتر شود، طوری که فیلمنامههای مناسبتر با کارگردانانی خوب ساخته شده و سینما رونق دوباره بیابد.
خانم مهاجر! نه به عنوان تدوینگر این فیلم؛ از نگاه یک تماشاگر، فیلم «نازنین» را چگونه دیدید؟ از دیدگاه یک بیننده این فیلم برای مخاطب چه حرفی داشت؟
مستانه مهاجر: اول تأکید میکنم در قالب تدوینگر فیلم «نازنین» را دوست داشتم، حالا اگر جای مخاطب هم بنشینم باز میگویم که این فیلم را دوست دارم، شاید تصور کنید تعارف است، ولی من واقعیت را میگویم. خیلی کم پیش میآید فیلمهایی را که مونتاژ کردم در سینما ببینم. چون آنقدر فیلم را دیدهام که از یک جایی به بعد، عمداً از فیلم فاصله میگیرم تا ذهنم برای فیلم بعدی که قرار است مونتاژ شود آماده شود، ما چون پشت سر هم آن هم در فضای مختلف سینما، فیلم مونتاژ میکنیم، باید از فیلم قبلی فاصله بگیریم، تا فکرمان برای ورود به مرحله تدوین فیلم بعدی آرامش کامل را داشته باشد، ولی برای فیلم «نازنین» بر خلاف عادت همیشگی هم در اکران اولیه فیلم حضور پیدا کردم و هم برای اکران فیلم در سینمای تک روزنامه ایران آمدم، گذشته از مهمان بودن خود نیز مشتاق دوباره دیدن فیلم بودم.
چرا فیلم «نازنین» تا این حد برایتان جذاب است؟ فیلم قصه تازهای ندارد، روایت ناگفتهای را نمیگوید اما تماشاگر تا انتها مینشیند و منتظر است، انتظار برای اینکه سکانس بعدی چه میشود...
مستانه مهاجر: به روایت و داستان برمیگردد، ما قصه کم داریم. قصه و روایت در سینمای ما ناقص شده، یعنی به یک سوژه در مسیر فیلم میچسبیم بعد حول محور آن سوژه، یک چیزهایی میگویم، بهطور واضح میتوانم بگویم که ما اساساً فقر فیلمنامه داریم، ولی این فیلم با این نوع کارگردانی خوب بود، فیلمی که ابتدا و انتهای بیسرو ته و رهایی نداشت؛ منظورم این نیست که فیلمهایی که پایان باز دارند، خوب نیستند، ولی برای این فیلم باید نقطهگذاری میشد.
مهدی گلستانه: گفتید این فیلم داستان تازهای نداشت، میخواهم بگویم همه قصهها گفته شده است، هیچ قصهای نیست که تکراری نباشد، فقط پردازشها متفاوت است.
خانم مهاجر از خوبیهای فیلم گفتید، حالا فکر کنید آقای گلستانه اینجا نیستند، نقطه ضعفهای فیلم «نازنین» با نگاه تخصصی تدوینگری شما چیست؟
مستانه مهاجر: از ضعف فیلم بگویم (خنده بلند) معمولاً در مورد فیلم هایم، فیلمهایی که تدوینگرش بودم از ضعف هایشان نمیگویم. ولی راحت بگویم فیلم بدی نیست. در اصطلاح عامیانه نمیلنگد؛ به خاطر اینکه خیلی برای فیلم زحمت کشیده شده است.
خب! خیلی سربسته گفتید.
مستانه مهاجر: خیلی محافظه کارم (باخنده). فقط میتوانم بگویم که برای فیلم «نازنین» خیلی زحمت کشیدند که به این قوام برسد، این زحمت را همه عوامل کشیدند، همه از کارگردان گرفته تا بازیگران، فیلمبردار، همه، دلی کار کردند و خواستند که فیلم خوب شود، دیگر بیشتر از این از من نخواهید که در مورد این سؤال پاسخ بدهم، چون خیلی خوب واقفم خروجی فیلم چقدر بهتر از آنچه قرار بود بشود شد، قصدم گفتن از خودم و تکنیکهای تدوین نیست، قصدم اشاره به زحمات تیم سازنده است و تولید که ما هم به آنها اضافه شدیم.
با این حال سؤال مهمی دارم. شما به سینما رفتید، اما با چه فیلمی روبهرو شدید؟ ما کمی فرهنگ فیلم دیدنمان بد شده است، نقد هم نمیکنم این یک واقعیت است! انگار وقتی یک فیلم موفق میشود و سرو صدای جهانی میکند، انتظارمان این میشود که همه فیلمها باید مثل آن باشند، نه! اینطور نباید اندیشید، آن فیلم موفق جهانی یک فیلم پیشرو است و کار خود را انجام میدهد، ولی ما یکسری فیلم اجتماعی سادهگو هم نیاز داریم، اشتباه ما این است که میآییم آن سینما را با این سینما مقایسه میکنیم و از این مقایسه هم هیچ نتیجهگیری تخصصیای استخراج نمیشود فقط این وسط یک عده مخاطب معلق باقی میمانند، مخاطبانی که میخواهند بروند سینما یک فیلم ساده ببینند راحتتر اینکه میروند، تا قصه بشنوند و ذهنشان درگیر نشود استراحت کند. ما اشتباهی همه چیز را در هم قاطی کرده و در این فضای قاطی، پاتی شده میخواهیم به یک فرمول درست هم برسیم.بیاییم با خودمان تعارف نداشته باشیم، با دیگران نیز بیتعارف باشیم، سینما گونههای مختلف دارد و تماشاگران گونه به گونه، ما با این تفکر که باید حتماً یک فیلم سنگین باشد خود را از دیدن آثار دیگر محروم نکنیم، بعضی آثار هستند که میتواند فقط ما را سرگرم کند و برایمان قصه بگویند، روایت یکی بود یکی نبود را تکرار کنند، فیلم «نازنین» هم یک فیلم «یکی بود، یکی نبود» است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست