پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

ایرانی بودن چیست


ایرانی بودن چیست

همه كس ظاهراً می داند «ایرانی بودن» چیست و می تواند معین كند چه كسی ایرانی هست و چه كسی نیست

ایرانی بودن چیست؟ این پرسشی است كه شاید همراه با ظهور احساسات شدید ملی گرایانه به ذهن هر نوجوانی خطور می كند. درابتدا به نظر می رسد كه پاسخ گفتن به چنین پرسشی كاری بس آسان باشد. همه كس ظاهراً می داند «ایرانی بودن» چیست و می تواند معین كند چه كسی ایرانی هست و چه كسی نیست.

اما یك ذهن كنجكاو نمی تواند از پیگیری چنین پرسشی خودداری كند. با تأمل بیشتر، این پرسش علی رغم ظاهر اولش به غایت دشوار می نماید. تأمل راجع به این پرسش به پایان خویش نرسیده است اما پاسخ هایی كه در هر برهه ای به مسأله داده می شود، خود قسمتی از راه است، هر چند با پاسخ هایی اینچنینی نباید خود را دلخوش داشت. چه همیشه تأمل بیشتر می تواند راهگشای افكاری تر و تازه باشد. پرسش را دوباره طرح می كنیم و سعی می نماییم به آن پاسخ گوییم. البته پیش از آن، دشواری های پاسخگویی به چنین پرسشی را نمایان خواهیم ساخت: «ایرانی بودن چیست؟»

● مرز جغرافیایی

آیا مرز جغرافیایی می تواند معیار خوبی برای تعیین ایرانی بودن از غیر آن باشد؟ در وهله اول به نظر می رسد این معیار خیلی خوبی است. زیرا كه مرزهای جغرافیایی روی نقشه های سیاسی به صورت عینی و كمتر قابل مناقشه كشیده شده اند و این موجب می شود تا بتوانیم پاسخی در خور برای پرسش خود بیابیم تا مورد چون و چرا واقع نشود. اما با كمی تأمل روشن می شود كه انتخاب مرزهای سیاسی به عنوان معیاری برای ایرانی بود بسیاری چیزها را نابجا از ما خواهد گرفت و برخی چیزها را به ما تحمیل خواهد كرد.

مثلاً اگر این معیار را بپذیریم، نخستین مشكلی كه پیدا می شود، این است كه در طول زمان ایرانی بودن متغیر خواهد شد. زیرا كه مرز سیاسی ملت ها در طول تاریخ قبض و بسط می یابد و دگرگون می شود. كدام یك از این مرزها، مرز واقعی ایرانی بودن است؟ آیا باید بپذیریم كه ساكنان قفقاز تا قبل از عهدنامه ایران و روسیه در دوره قاجاریه، ایرانی بوده اند و صبح روز بعد كه از خواب برخاسته اند روسی؟ آیا افغان ها ایرانی هستند؟

آنها مدتی مدید ضمیمه ای از ایران بوده اند و تنها مدت نه چندان درازی است كه استقلال یافته اند. آیا بحرینی ها هم ایرانی محسوب می شوند؟ آیا عراقی ها ایرانی هستند؟ مرزهای دوره هخامنشی را كه از هند تا مصر گسترش داشته است، معیار فرض كنیم یا مرزهای اواخر دوره قاجار و پهلوی را؟ مشكل دیگر آن كه گاهی سرزمین ما مورد تصرف بیگانگان واقع شده است، آیا در آن روزگار مثلاً روزگار سلوكیان و تصرف ایران به وسیله اسكندر مقدونی مردمان این سرزمین اهل مقدونیه شده بودند و هیچ ایرانی روی زمین وجود نداشت؟

این قضیه در دوره تصرف ایران به وسیله اعراب مسلمان و امپراطوری مغول ها نیز تكرار شده است. وضع از این حرف ها خیلی پیچیده تر است. آیا كسانی كه خارج از این مرزهای جغرافیایی زیسته اند و روزی به این سرزمین مهاجرت كرده اند ایرانی محسوب می شوند؟ آیا همه ما مطابق تاریخ های رسمی كه در همه دنیا تدریس می شود، مهاجرانی نبودیم كه به این سرزمین مهاجرت كرده ایم و بعد حاكمان این سرزمین شدیم؟

آیا مهاجرینی كه در تاریخ معاصر در ایران به حكومت رسیده اند و سلسله پادشاهی تشكیل داده اند ایرانی بوده اند؟ و دشوارتر آن كه اگر آنها ایرانی نبوده اند، مردم سرزمین تحت تصرف آنها از ایرانی بودن خارج شده اند. گمان می كنم دیگر كافی باشد. مرزهای سیاسی معیار بدی برای تعیین ملیت است. با قبول این معیار ما حتی بسیاری از مفاخر خود را از ایرانی بودن خارج كرده ایم. دانشمندان و حكیمان و شعرای اهل ماوراءالنهر و بین النهرین و برخی نقاط خراسان بزرگ (در خراسان فعلی) همگی از دست می روند.

● مرزهای ژنتیك و فیزیولوژیك (یا به صورت عام تر مرز نژادی)

شاید به جای مرز جغرافیایی، مرز نژادی كارساز واقع شود. در واقع هر چند كه مرزها در طول زمان تغییر می پذیرند اما بی شك رابطه پدر و فرزندی رابطه ای پابرجاست. هر فرزندی به گونه ای كاملاً عینی صفاتی را از پدر و مادر خویش به ارث می برد. این صفات چه در خلق وخو و چه در رفتار و چه در بهره هوشی و حتی در ظاهر فیزیكی فرزند ظهور می كند.

آیا ما پاسخ خود را یافته ایم. می توان برای پرسیدن پرسش هایی چند در این باره تلاش كرد. نخستین مشكل بازمی گردد به مبدأ قضیه، یعنی به پدران و مادران نسل اول ایرانی. اولاً این كه آنها را در چه مقطعی از تاریخ باید جست وجو كرد؟ چقدر باید عقب برویم تا به نسل اول ایرانی ها كه پدران و مادران همه ایرانی ها هستند، برسیم؟

آیا می توان تا زمان آدم و حوا جلو رفت؟ در این صورت همگان ایرانی خواهند بود. آیا آنقدر عقب برویم تا همه ایرانی های فعلی به خانواده ای محدود شود؟ یعنی تا جایی كه همه كسانی كه هم اكنون ایرانی محسوب می شوند، به یك پدر و مادر برسند؟ اگر می توانستیم ایرانی های فعلی را مشخص كنیم، دیگر نیازی نبود كه دست به دامان پدر و مادر واحد شویم. در اصطلاح فلسفی كلمه این راه حل مستلزم دور است، یعنی برای تعیین ایرانی بودن باید پدر و مادری واحد (یا حداقل پدر و مادرهایی محدود) معیار ما باشند و برای تعیین این «آباء» باید ایرانی بودن هر فردی كه اكنون زندگی می كند، معلوم باشد.

زود نا امید نشویم. یك پیشنهاد پیشرفته به عنوان جایگزین موجود است. بیاییم و به جای پدر و مادر به خود خصوصیات فیزیولوژیك و ژنتیك فكر كنیم.

معیار را این طور انتخاب می كنیم كه شباهت فیزیولوژیك و ژنتیك بدون توجه به سابقه تاریخی آن (و اینكه از كجا آمده) تعیین كننده باشد. شاید این گونه بتوان مرز را عینی تر كرد. مخصوصاً اگر به این امر توجه كنیم كه ژن هر انسان مشخص با یك كد عددی قابل بیان است. (اگر حوصله ریاضی خواندن ندارید از سر «مرز تاریخی» مطلب را ادامه بدهید!) با تعریف رابطه ای ریاضی بین این كدها شاید بشود محدوده ای برای ایرانی بودن تعیین كرد. اجازه بدهید تا ابتدا فرض كنیم كه موفق شده ایم و تابع(x) I را به گونه ای تعریف كرده ایم كه وقتی كد ژنتیك هر فردی را به جای x می گذاریم، خروجی تابع یا صفر یا یك می شود؛ اگر صفر بود، ایرانی نیست و اگر یك شد، او یك ایرانی اصیل است!

اما تازه رسیده ایم به نقطه ای كه در مرز جغرافیایی بودیم. یعنی تازه نقشه ای از آدم ها داریم كه با خطوطی دقیق از هم جدا شده اند و آنها را به نواحی ملی متفاوتی تقسیم كرده اند. دقیقاً مثل نقشه جغرافیایی سیاسی كه در كتابفروشی ها می فروشند و می توان مرزهای سیاسی ایران را روی آن به آسانی تشخیص داد.

در بعضی زمینه ها البته مشكلات كمتر از مرز جغرافیایی است. مثلاً در این نقشه مهاجرت امكانپذیر نیست (زیرا كسی نمی تواند كد ژن خود را تغییر دهد)، اما برخی مشكلات پابرجاست و شاید مشكلات جدیدی هم پیش رو باشد. مشكل اول همان مشكل تغییر زمانی است. اگر بخواهیم مشكل را دریابیم، باید كمی درباره این كه چگونه باید مرز های ژنی را كشید (و به عبارت دیگر چگونه باید تابع (x)I را تعیین كرد) تأمل كنیم. برای توضیح مطلب فرض كنید (برای سادگی) كدهای ژنی آدم ها را از عدد صفرتا n عددگذاری كرده باشیم.

در یك نمایش ریاضی محور افقی را x یعنی كد ژنی كه از صفر تا n عددگذاری شده در نظر بگیرید و محور عمودی را تعداد افرادی كه دارای آن كد ژنی هستند. ممكن است برخی عددها خالی باشد، یعنی هیچ كس دارای آن كد ژنی خاص نباشد، همین طور ممكن است برخی اعداد بیش از یك نفر را در خود گنجانده باشند.

برای تعیین و دسته بندی و مرزكشی باید به عدم تقارن توزیع پناه برد؛ اگر نمودار مطلقاً متقارن باشد، هیچ مرزی خودنمایی نخواهد كرد، اما اگر نامتقارن باشد، می توان جاهایی را كه متراكم تر است، به عنوان یك دسته فرض كرد. اما حالا پرسش اساسی، خود را می نمایاند: «كدام یك از دسته ها را باید ایرانی نامید؟» البته این كوچه ای بن بست نیست، می توان فرض كرد كه این معیار ذاتی و قطعی و اصیل است؛ در این صورت می توان روی دسته ها به صورت قراردادی (كاملاً قراردادی) یكی را انتخاب كرد و نام ایران را به آن داد.

این نشان می دهد كه انتخاب این معیار و همه راهی كه تا اینجا آمدیم، تا حد زیادی «بی خردانه» است. گویی ایرانی بودن امری قراردادی بود و واقعیت بیرونی ندارد. هر كدام از دسته های ژنی نمودار فوق را می توان ایرانی نامید و در این گونه تقسیم بندی ممكن است هر كدام از شما خوانندگان عزیز این نوشته، ایرانی نباشید (و همین طور نگارنده!) تازه دچار مسأله تغییر این تراكم ها در طول زمان می شویم و این كه نمی دانیم آیا جابه جایی روی این نمودار چقدر شدید بوده؟

مرز كشیدن اصولاً كار چندان دشواری نیست، زیرا امری قراردادی است. البته گمان نمی كنم معیار «ژنتیك» به اندازه «مرز جغرافیایی» بی خاصیت باشد، زیرا خود را منتسب به ذات فرد می كند، درحالی كه مكان افراد برای آنها امری عرضی و بیش از اندازه متغیر است.

● مرز تاریخی

مرز تاریخی را باید اول تعریف كنیم. مقصود از مرز تاریخی در این مقاله، تعیین یك مجموعه از انسان ها است كه تاریخی مشترك دارند.

ناگفته پیداست كه این یكی حتی مرز معینی هم ندارد. تاریخ هر آدمی با تاریخ آدم های دیگر پیچیده به هم است. ضمن آن كه حداقل مرز مكانی (جغرافیایی) و مرز نژادی همین حالا پیش روی ما حاضرند، اما تاریخ چیزی است كه پیش از این واقع شده و اكنون دیگر وجود خارجی ندارد. آیا حمله اسكندر به ایران، بخشی از تاریخ ایرانیان است؟ و اگر آری، آیا همین حمله جزئی از تاریخ یونانی ها نیست؟ و اگر هست، آیا آنها هم ایرانی اند؟ ممكن است بگوییم همه تاریخ مشترك مد نظر است و نه بخشی از تاریخ؛ در این صورت آیا تاریخ مردمان شمال غرب ایران كنونی با تاریخ مردمان جنوب شرق تماماً مشترك است یا اشتراك جزئی دارد؟

به علاوه، برای یك فرد خاص فقط یك تاریخ داریم كه فقط و فقط گذشته شخص اوست. هیچ دو فردی نمی توانند گذشته یكسانی داشته باشند، زیرا دونفرند. با این حساب گویا نمی توان تاریخی مشترك میان هیچ دو فردی یافت.

حتی اگر بتوان چنین چیزی یافت، تازه همان مرز پررنگ كشیده شده است كه روی نقشه جغرافیا هم بود. آیا افغان ها كه از یك زمانی به بعد از پیكره سیاسی ایران جدا شدند و تاریخ سیاسی مجزایی پیدا كردند را باید غیر ایرانی دانست یا ایرانی؟ آنها چند هزار سال تاریخ مشترك با ما دارند و چند دهه ای تاریخ غیر مشترك!

آیا اگر تاریخ رسمی كتب درسی در دانشگاه های ایران و جهان را بپذیریم و قبول كنیم كه ما مهاجران سرزمین های شمالی بوده ایم كه به این منطقه كوچیده ایم و در میان راه از هم قبیله ای های خود كه به هند یا اروپا رفتند، جدا شده و به ایران آمده ایم، آن گاه آیا ما هندی هستیم یا هندی ها، آلمانی هستند یا آلمانی ها ایرانی!

ما با این سه ملت بخش تاریخ مشترك بزرگی داریم و بخش تاریخ غیر مشترك بزرگی هم! آیا ما سه ملتیم یا یك ملت و بعد ساكنان شمال شرقی كه به ایران كوچانده شدند و آن دسته از ساكنان ایران كه بعدها به كشورهای دیگر رفته در تاریخ آن كشورها شریك شدند و .... با همه اینها چه باید كرد؟

علی عبدحق


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.