جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تاملی در ابعاد گوناگون بعثت


تاملی در ابعاد گوناگون بعثت

خوشا به حال کسی که با مردم به خلق نیک رفتار کند و یاری خود را نثار آنان گرداند و شر خویش را از آنها بازدارد

اگر بنا باشد دور از تعارف و فارغ از روزمرگی های همیشگی و اشتغالات و درگیری های بی پایان زندگی، کلاه خود را در محکمه خدا و دین قاضی کنیم، جا دارد از خویش بپرسیم: ما با فرستادگان الهی چه کرده ایم؟از کودکی چنین عادت داریم که حکایت نافرمانی امت ها از پیامبرانشان را در قالب قصه ها، درس ها، فیلم ها و... ببینیم. ماجرای قوم نوح که هر چه گفت به خرجشان نرفت و به تمسخرش گرفتند، عاقبت هم توفان خشم الهی غرقشان ساخت، جز عده ای اندک، سرنشینان یک کشتی نه چندان عظیم. ماجرای ناقه صالح و کشته شدنش توسط مردمان قوم او و دست آخر هم داستان آشنای برانگیخته شدن آخرین پیامبر خدا(ص) و هم داستانی قومش بر مخالفت او، تا آخر حکایت. اما جا دارد در میان مرور مکرر بر داستان امت های پیشین، از خود نیز گاه گاهی بپرسیم «آیا پیامبری به سوی ما نیز آمده است؟»، «آیا برای ما هم پیامی هست؟» روی سخنم با هم مسلکانم است، با خودم و با مسلمانان هم آیینم.ما طبعا ماجرای خویش را جدای از داستان امت های گذشته می دانیم.

جدا از امت نوح (ع) و ابراهیم (ع) جدا از یهود و مسیحیان و... آنان اقوامی بودند که پیامبری به سویشان آمد، حوادث فراوان و واکنش های مختلفی واقع شد و از این میان حکایت هایی برای ما ماند، اما آیا ماجرای پیامبر (ص) هم برای ما حکایت است؟ حکایتی که بارها تکرار می کنیم و با فراز و نشیب هایش، به فراز و فرود می رویم؟آیا جشن هر ساله مبعث رسول اسلام (ص) تکرار یک حکایت است یا فراتر از اینها؟

آیا ما نیز مخاطب کلام اوییم که: «بگویید لااله الاالله تا رستگار شوید». یا مخاطب مکرر این ماجرا که پیامبری چون رسولان گذشته، برانگیخته شد و امتی را به بندگی فرا خواند و مثل همیشه کثیری از مردمان مخالفت کردند و اندکی پیروی نمودند و....

بیایید باور کنیم که بعثت رسول اکرم(ص)، حکایت پایان یافته ای نیست، حکایت ماست، خود ما.ما هم مخاطب اوییم که «قولوا لا اله الا الله تفلحوا». اگر این سخن را دریابیم، هر یادآوری بعثت، گوش دل سپردن دوباره ای خواهد بود به پیام های بعثت. در همین پیام نخست تامل کنیم؛ «توحید و رستگاری». عمق مفهوم توحید تا کجاست؟ ابعاد گوناگون آن چیست؟ این سوال ها فروع و شاخه های مختلفی را در خود دارد، اما به یک نمونه اکتفا می نماییم: آیا توحید در عالم تا بدانجا پیش می رود که جز خدا در عالم نمی ماند و به همه خدایی می رسیم، یا آنکه چنین ادعایی عین شرک و کوچک شمردن خداوند متعال است؟ قول اول طرفدارانی دارد، اما در تعالیم رسول خدا(ص) و جانشینان ایشان، گزینه دوم مشاهده می شود.

این عبارات امیرکلام، علی بن ابی طالب(ع) را ملاحظه کنید: «شهادت می دهم هر کس تو را با چیزی از آفریدگانت مساوی بشمارد، در شناختت به انحراف گرائیده است و آنکه (این چنین) منحرف شده، به حقایقی که آیات محکم تو فرود آورده اند و همه برهان ها و شواهد روشنگرت بدان گویایند، کفر ورزیده است». (نهج /خطبه۹۲) و یا این سخن منقول از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که «خداوند از آفریدگانش خالی است و آفریدگانش از او خالی اند». (کافی۱/۸۳) و این سخن مکرر ائمه طاهرین (ع): «هر کس خدا را به خلقش تشبیه کند، مشرک است».

اگر نبی گرامی اسلام(ص) یگانه داشتن معبود را شرط کافی رستگاری شمرده اند، این شناخت خداوند به یگانگی، فروع متعددی دارد که بدان ها متکی و وابسته است و هر چه بحث ها و کشمکش ها در عالم اندیشه و دین ورزی بیشتر رفته، این فروع افزایش یافته و نیاز ما به گزینه های صحیح بیشتر شده است.

پیام دیگری از بعثت را از بیان قرآن کریم بشنویم و خود را مخاطب آن قرار دهیم: «...همانا از سوی خداوند نور و کتاب روشنگری به سوی شما آمد که خدا به وسیله آن، هر کس که در پی خشنودی او باشد، به راه های سلامتی و ایمنی هدایت می کند وبه فرمان خود از تاریکی ها به روشنی بیرون می برد و به راه راست رهبری می کند». (مائده/۱۵ و۱۶)مسلمان باید مظهر ایمنی و امنیت خاطر برای خود و دیگران باشد، روشن و روشنگر باشد، هدایت یافته و هدایت گر باشد. کسی که در پرتو تعالیم دین، به پشتیبانی و کفایت الهی اعتماد دارد، تزلزل نخواهد داشت. با وزش هر تندبادی در زندگی گرچه بلرزد، ریشه کن نخواهد شد.

با جلوه گری هر آیین ساختگی یا هر مدعی جدید فریب نمی خورد، چرا که به تعبیر زیبای امیرالمومنین(ع): «هر کس دین خود را از کتاب و سنت برگیرد، اگر کوه ها بپاشد، متزلزل نخواهد شد».قرآن کریم بشارت های دیگری را نیز در بعثت پیامبر(ص) بیان کرده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و رسول را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی آن چیزی می خوانند که حیاتتان می بخشد». (انفال/۲۴) پس مژده دیگر، مژده حیات و زندگی است. حیاتی فراتر از این عالم و نافذ و جاری تا عالم آخرت که به تعبیر قرآن کریم دار حیات است.

پیامبر از حرا فرود آمده تا ما را حیات ببخشد، زنده کند. لاجرم اگر خود را از این زنده بودن و حیات معنوی کم بهره می بینیم، باید علت را در میزان آشنایی و پایبندی خود به تعالیم و آموزه های بعثت جست وجو کنیم. هر یک از ما کم وبیش در طول زندگی انسان هایی را دیده ایم که صرف نظر از میزان سواد رسمی و کلاسی و فارغ از طبقه اجتماعی و ارزش گذاری های تصنعی رایج، در سلوک و رفتارشان رد پا و آثار حیات و زندگی را یافته ایم. کسانی که در مواجهه با آنها روحمان تازه می شود و نشاط می گیریم غصه ها را فراموش و در وجودمان گرمی احساس می کنیم و دلمان نمی خواهد از آنها جدا شویم. اینان نوعا افرادی هستند که از دو ویژگی برخوردارند، عقیده و بینش قوی و اخلاق نیکو. دین آمده تا هر دوی این عوامل را در ما بازسازی کند. پیامبر برانگیخته شد تا ما را زنده سازد و عقیده و رفتارهایمان را به رفیع ترین رتبه اوج دهد.آری اخلاق پیام دیگر بعثت است، همان جمله رسول خدا(ص) که همگی در حافظه خود داریم و ای کاش بیش از اینها، خیلی بیشتر بدان دل می سپردیم و عمل می کردیم: «برانگیخته شدم تا بزرگواری های اخلاقی را تمام کنم».

قرآن کریم به بیانات مختلف گوشزد نموده است که پیام های حیات بخش و امنیت خیز اسلام اگر مورد بی توجهی و غفلت قرار گیرد، تهدیدآمیز خواهند بود. «دلایل روشنی از سوی پروردگارتان به سوی شما آمد پس هر کس به آن چشم بگشاید به سود خود او است و هر که به آن چشم بربندد به زیان خودش خواهد بود و من نگهبان شما نیستم (تا برایمان مجبورتان کنم)». (انعام/۱۰۳)

قرآن در آیات مختلف بیان داشته که در قیامت به کسانی که دچار سوء عاقبت شده اند گفته می شود «مگر برای شما هشدار دهنده نیامد؟» و بدین شکل یادآوری می شود که بی توجهی به فرستادگان الهی نتایج زیان باری برای انسان دارد، اما در این میان خدای متعال به ایمان آورندگان و مسلمانان نیز هشدار داده است که «محمد جز پیامبری که پیش از او نیز پیامبرانی آمده و رفته اند، نیست، آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به گذشته غجاهلیتف خود باز خواهید گشت و هرکس به گذشته اش بازگردد، ذره ای به خداوند آسیب نمی رساند و خداوند به زودی شکرگزاران را پاداش خواهد داد». (آل عمران/۱۴۴)

گرچه این آیه شریفه پس از وقایع جنگ احد و در مقام سرزنش مسلمانانی نازل شد که با شنیدن شایعه کشته شدن رسول خدا(ص) در میدان جنگ پا به فرار گذاشتند، اما هشدار آن اختصاص به ایشان نداشت، بلکه شامل کسانی نیز می شد که پس از رحلت پیامبر(ص) در معرض آزمون بزرگی قرار گرفتند، آزمون پایداری بر آموزه های دین و یا به تاراج دادن میراث نبوی(ص) در سایه مصلحت اندیشی ها و تن دادن به خواسته های دنیاطلبان و هشدار این آیه شامل ما و همه مسلمانان طول تاریخ نیز هست که با رحلت پیامبر(ص) دین نمرده است و حیات رسول و رسالت او به استمرار و پابرجایی حقایقی است که تعلیم داده و به پایداری هر مسلمان بر دین خود.

رسول خدا(ص) خود نیز هشدار فوق را به بیان دیگری اعلام داشته است: «از جابربن عبدالله انصاری نقل شده که در اواخر عمر رسول اکرم(ص)، روزی حضرت در حالی که سوار بر ناقه از محله ما می گذشت، توقف نموده، بر ما سلام کرد و فرمود: «چه شده که می بینم محبت دنیا بر کثیری از مردم غلبه یافته تا بدانجا که گویا مرگ در این دنیا بر غیر آنان مقرر گشته و انگار که حق در این دنیا به جز ایشان واجب گردیده است. گویا خبر درگذشتگان پیش از خود را نشنیده و ندیده اند، حال آنکه راه آنها، راه مسافرانی است که به زودی به آنها ملحق خواهند شد. آن مردگان در خانه های قبور جای گرفته اند و اینان میراثشان را می خورند و می پندارند که پس از آنها جاودان خواهند بود؟ هیهات، هیهات. آخرین اینها از سرگذشت نخستینشان پند نمی گیرند، همه موعظه های کتاب خدا را به فراموشی و جهالت سپردند و خود را از عاقبت بد درامان شمردند و از فرود آمدن بلایای سخت و حوادث درهم شکننده نهراسیدند.

خوشا به حال کسی که ترس خدا او را از ترس مردم باز دارد.

خوشا به حال آنکه پرداختن به عیب های خویش، او را از عیبجویی برادران ایمانی اش مانع شود.

خوشا به حال هر کس در مقابل خداوند فروتنی ورزد و بدون آنکه از سنت من روی گرداند، در حلال های الهی زهد ورزد (گویا منظور حضرت، زهدی است که به معنای ترک دنیا نباشد)... و از نیکان عترتم، پس از من پیروی کند....

خوشا به حال کسی که با مردم به خلق نیک رفتار کند و یاری خود را نثار آنان گرداند و شر خویش را از آنها بازدارد...». (کافی ۸/۱۶۹)حاصل اینکه بعثت، حادثه امروز ماست و ما را مخاطب خود قرار می دهد. مهمترین پیام بعثت این است که: «فرستاده خدا را و رسالت او را جدی بگیرید و به دین الهی اهتمام ورزید. دین خدا با همه ابعادش، بی کم و کاست».

جواد محدثین