چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

کندی آغازگر فلسفه اسلامی


کندی آغازگر فلسفه اسلامی

ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی معروف به فیلسوف عرب , نخستین فیلسوف مسلمان و مفسر آثار فلاسفه یونان در جهان اسلام می باشد

‏"ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی" معروف به "فیلسوف عرب"، نخستین فیلسوف مسلمان و مفسر آثار فلاسفه یونان در جهان اسلام می باشد. وی در سال ۱۸۵ قمری در کوفه دیده به جهان گشود. و در سال ۲۵۲ قمری نیز درگذشت. وی از نوادگان "اشعث بن قیس کندی" و از قبیله "کنده" بود که از وافدین پیامبر اکرم (ص) محسوب می گشت.

کندی پس از تکمیل تحصیلات مقدماتی خویش در بصره در زمینه حفظ قرآن کریم، ادبیات، صرف و نحو عربی، علوم طبیعی و ریاضیات عازم بغداد گشت. و در آنجا به تحصیل فلسفه و کلام مبادرت ورزید. وی با آنکه ظاهراً مورد حمایت مأمون و معتصم عباسی قرار گرفت، امّا در دوران متوکل مورد بی مهری شدید واقع گشته و کتابخانه شخصی وی ضبط و حتی به روایت برخی از مورخین، وی مورد ضرب و شتم نیز قرار گرفت.

کندی نخستین مسلمانی است که به زبان عربی در زمینه فلسفه به تألیف پرداخت. وی دارای تألیفات و آثار متعددی می باشد که "ابن ندیم" حدود ۲۶۰ اثر کندی را فهرست بندی نموده است. اغلب آثار کندی به رسالات مختصر و کوچکی که دربردارنده مفاهیم والای فلسفی و تعابیر فاخر اخلاقی است، اختصاص دارد. ‏

باید خاطر نشان نمود که اغلب آثار وی در دوران متوکل از میان رفته است. برخی از مستشرقان غربی از جمله "هلموت ریتر" - مستشرق آلمانی- برخی از رساله های کندی را که در باب علم و فلسفه تحریر گشته است، به چاپ رسانده است. ‏

کندی همچنین در زمینه ریاضیات و علوم طبیعی نیز در دوران خویش سرآمد و صاحب نظر بوده است. وی در این زمینه نیز به نگارش آثاری مبادرت ورزیده است. تبحر کندی در ریاضیات و علوم طبیعی تا بدان حد بود که برخی وی را ریاضیدان و طبیعی دان قلمداد می نمایند.‏

باید اذعان داشت که اندیشه های فلسفی کندی از آثار ارسطو اقتباس نموده است. وی همچنین به تبیین و تکمیل فلسفه یونانی برای اعراب مسلمان مبادرت ورزید. وی بسیاری مشتاق و علاقه مند بود که زوایای چدیدی از فلسفه را تحت تعالیم اسلامی به مسلمانان معرفی نماید. ‏

وی همچنین در معادل گذاری اصطلاحات فلسفی به زبان یونانی پیشقدم می‌باشد. کندی در کتاب "حدود الاشیاء و رسومها" معادل های عربی مناسبی را برای اصطلاحات فلسفی تعیین نموده و همچنین به تعریف دقیقی از آنها همت گماشت.

وی نخستین کسی است که طرح فلسفه ای را بر اساس تعالیم اسلامی سامان داد. می توان گفت فلسفه کندی فلسفه ای مبتنی بر فلسفه ارسطویی به روایت مفسران اسکندرانی و فلسفه نوافلاطونی و نیز تعالیم روشنگر دین مبین اسلام می باشد. ‏

وی در رساله خود درباره فلسفه اولی، فلسفه را "علم به حقایق اشیاء به قدر طاقت بشری" تعریف می نماید. وی در تلاش بود تا وفاق و سازگاری دین و فلسفه را به اثبات رساند. وی بر این باور است که میان علم و فلسفه با دین اختلاف و تضادی نیست. چرا که هر دو در راستای ادراک و کشف حقایق می باشند. ‏

وی در این راستا اظهار می نماید: "اگر فلسفه علم به حقایق اشیاء باشد، بنابراین میان فسلفه و دین اختلافی نیست. فلسفه و دین هر دو علم به حق هستند. در علم به حقیقت اشیاء، تمامی دانش ها از جمله علم به ربوبیت و علم به وحدانیت و علم فضیلت و تمامی دانش های نافع و راه رسیدن به آنها و همه دانش های زیانمند و راه دوری از آنها ، نهفته است".‏

با این توصیف وی معتقد است که برخی از مفاهیم و تعابیر گنجانده شده در میان علوم بشری دارای سودمندی واقعی برای بشر نبوده و حتی گمراه کننده نیز می باشند. وی معتقد است که انسان و بویژه فیلسوف می بایست این دانش های التقاطی و فاسد کننده را شناسانده و با توجیهات منطقی با آنها به مقابله برخیزد.‏

وی راه رسیدن به ادراک حقیقی را تقویت عقل سلیم و ذهن سالم بشری تحت لوای آموزه های راستین دینی و مذهبی قلمداد می نماید.

وی همچنین بر این اعتقاد است که ریاضیات، مقدمه ضروری و لاینفک فلسفه می باشد. وی معتقد است که کمال انسان به میزان و درجه تلاش وی در راه ادراک حقایق و عمل بدان می باشد. ‏

باید اذعان داشت که کندی فلسفه را دانشی در جهت کاربست های آن در زندگی عملی انسان ترسیم می نماید. از این رو وی در زمینه عملی و کاربردی نمودن فلسفه یونانی که درحصار نظریه پردازی صرف، گرفتار گشته بود، گام‌های بسیاری برداشت. ‏

وی همچنین در زمینه اثبات ذات باری تعالی اذعان می دارد که عقل انسان از شناخت حقیقی خداوند عاجز می باشد. وی معتقد است که فیلسوف تنها از طریق قضایای سلبی می تواند وجود خداوند را اثبات نماید. این دیدگاه وی همانند دیدگاه معتزلیان در اثبات وجود خداوند می باشد. ‏

وی بر این باور است که نظم ذاتی و سلسله مراتب و اجزای موجودات دلالت بر کمال اعلی و خیر در موجودات و نیز اثبات خداوند به عنوان مبداء کل دارد. در واقع وی از وجود برهان نظم برای اثبات خالق استمداد می جوید. ‏

وی همچنین برخلاف ارسطو معتقد است که جهان هستی دارای تناهی می‌باشد و عالم متناهی است و در دنیا چیزی به ذات خود، بی نهایت و نامتناهی نمی باشد. ‏ کندی با آنکه در غالب مسائل فلسفی از نقطه نظرات و رهیافت‌های ارسطو استفاده می نمود، امّا درزمینه غایت جهان هستی و نیز صفات خداوند، متناهی بودن جهان و زمان با وی مخالف بود. از این رو وی بر این باور است که زمان عالم نیز متناهی می باشد. ‏

وی همچنین در زمینه "نفس" معتقد است که در عالم مادیات، جوهری بسیط، روحانی و الهی است که فاقد طول، عرض و عمق باشد. وی معتقد است که دنیا دارای غایت و نهایتی می باشد. و قرارگاه اصلی انسان در زندگی دنیوی نبوده بلکه عالمی شریف و اعلی قرارگاه نهایی انسان است که روح انسان پس از مرگ به آن انتقال می یابد.‏

یعقوب نعمتی وروجنی

منابع:

انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی، دلیسی اولیوی، مترجم: احمد آرام، تهران: مرکز نشر،۱۳۷۴.

تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسط قرن پنجم، ذبیح الله صفا، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۶.

رسائل فلسفی، کندی، تحقیق و مقدمه عبدالرحمن بدوی، بیروت: دارالاندلس، ۱۹۸۲م.



همچنین مشاهده کنید