جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
نظریه اجتماعی در بوته آزمون سیاست
با توجه به كتاب «راه سوم» گیدنز بههیچوجه غیرعادلانه نخواهد بود اگر بگوییم این كتاب قطعا رویآوردن گیدنز به لیبرالیسم را نشان میدهد.
به تعبیری خاص این نكته كنایهآمیز مینماید؛ چرا كه این كتاب مستقیمترین اثر سیاسی گیدنز محسوب میشود كه در مقایسه با آثار قبلی گیدنز به شكلی آشكارتر و نظاممندتر به دنبال طرحریزی استراتژیای برای اندیشه چپ است.
اما این كار را درچارچوبی انجام میدهد كه بدون هیچگونه معذب بودن و خجالتی در چارچوب حزب نوین كارگر است. در واقع این مساله تبدیل به یك كلیشه رسانهای در انگلستان شده است كه گیدنز جامعهشناس مورد علاقه تونی بلر محسوب میشود
نقطه حركت و شروع كتاب راه سوم «مرگ سوسیالیسم» است حداقل به عنوان سیستم مدیریت اقتصادی. این كتاب، چپ را در كجا رها میكند؟ گیدنز عنوان میكند كه مساله این است كه چگونه از معضل غلط سوسیال دموكراسی كلاسیك و نئولیبرالیسم فراتر رویم.
از آنجایی كه این معضل همان نسخه در لفافه استاندارد بلر قرارگرفته ما بین دوگانه حزب كارگر قدیم و حزب تاچری (محافظه كار) هستیم، دوگانهای كه اولی به شكل علاجناپذیری دولتگرا و جمعی است و دومی كه سخت وفادار «بنیادگرایی بازار است»، هیچ جای تعجب ندارد كه Aufhehung باید شكل راه سوم را برای خود انتخاب كند.
البته این عبارت به فرمول مقدسی بدل شده است كه برای توصیف و ترسیم سیاست مشترك و مرسوم بلر و كلینتون در دو سوی آتلانتیك به كار میرود. از آنجایی كه گیدنز سمیناری را در كاخ سفید برگزار كرد كه اختصاص به بررسی بنیان فلسفی این سیاستها داشت، بنابراین وی بهترین فرد برای تفسیر و تبیین این فرمول محسوب میشود؛ اما نتیجه كار بهگونهای مایوسكننده قابل توجه نبود.
كتاب راه سوم یكی از بدترین كتابهای یك نظریهپرداز اجتماعی پیشرو است. اگر گفتن اینكه این كتاب تكرار و خوانشی از سخنرانیهای تونی بلر است اغراق آمیز مینماید، سخنی پر بیراه نیست. گیدنز ما را به كمك جایگزینی سوالات بزرگ نظری با شتاب به جلو هل میدهد تا بتواند بر هسته و مبحث اصلی كتاب تسلط یابد هستهای كه تلاشی در راستای ترسیم برنامه و سیاست كاری بلر ـ كلینتون است.
این برنامه سیاست كاری در جدول زیر خلاصه شده است:
▪ برنامه راه سوم
ـ مركز رادیكال
ـ دولت دموكراتیك جدید ( دولت بدون دشمن)
ـ جامعه مدنی فعال
ـخانواده دموكراتیك
ـاقتصاد تركیبی نوین
ـ برابری مشمول
ـ رفاه مثبت
ـ دولت سرمایهگذاری اجتماعی
ـ كشور جهانوطنی
ـ دموكراسی جهانوطنی
شعارهای این لیست آنچنان كه در نگاه اول به نظر میرسند پوچ و بیمعنا نیستند، اما به مقدار زیادی خیلی از آنها خیالی خام و كم و بیش بازتعریفی تلویحی و ضمنیاند. براین اساس تنها با چشمپوشی قاطعانه روندهای اصلی در سیاست جهان و سیاستهای مهاجرت بیشتر دموكراسیهای لیبرال میتوان گفت كه ممكن است بتوان مانع از افتادن مفهوم «كشور جهانوطنی» در بند محدودیت و مرز كه امر معنادار را از بیمعنا جدا میكند، شد.
ایده تداعی شده با «دولت بدون دشمن» به واقع ما را در دام «فن اثبات حقانیت و توجیه» میاندازد، با توجه به اینكه دولت كلینتون ( كه حزب جدید كارگر انگلیس به شكلی تنگاتنگ از آن پیروی میكند) به دنبال برساختن دشمن و شیطان و اهریمن جلوه دادن آن است و دیروز صدام حسین را دشمن معرفی میكرد، امروز میلوسویچ را و فردا هم احتمالا چین را و یا دوباره گیدنز هدف كاهش و كمرنگ كردن نابرابریهای مربوط به ثروت و درآمد را ترك نمیكند اما با تعریف مجدد برابری به عنوان «برابری مشمول» او توجهش را از «چگونه به این هدف رسیدن» به «چگونه سیاستهایی را خلق یا ابداع كنیم تا همه آنهایی كه متعلق به یك جامعهاند از بالاترین طبقه گرفته تا پایینترین آنها از آن بهرهمند شوند» معطوف میكند.
بنابراین: «محدود كردن شمول داوطلبانه این نقل مكان برای خلق یك جامعه شمولگراتر در سطح پایین جامعه مهم و اساسی است». اینكه یك «جامعه شمولگرا» كاملا منطبق با تداوم نابرابری اجتماعی است با شامل كردن «شایستهسالاری محدود» در تعریف ویژگیهای چنین جامعهای آشكار میشود.
● برادلی و بلر
در واقع یك احساس نسبتا هگلی در مورد بینش گیدنز در مورد سوسیالدموكراسی معاصر وجود دارد. این تصویر از یك نظم پیچیده و ساختارمند اجتماعی پدید میآید كه در آن فرد، آزاد است تا به لذات شخصی خود برسد به شرطی كه به وظایف شهروندیاش پایبند باشد.
با این همه لیست دیگر ارزشهای راه سوم را «آزادی به مثابه استقلال» مطرح میكند كه دیگر مخالف این شرط است كه «بدون وجود مسوولیت هیچ حقی وجود نخواهد داشت». البته تاكید روی وظایف در قبال حقوق، چیزی است كه از ابتدا پروژه حزب كارگر جدید برآن تاكید داشته است؛ اما از نظر گیدنز درونمایه بحث بخشی از تلاشی وسیعتر و بزرگتر برای دور هم نگه داشتن پیشنیازها و شروط در تضاد با یكدیگر در درون یك كلیت كم و بیش همگن و همنوا ست.
در اینجا پژواك حزنآلود مقاله برادلی با عنوان «ایستگاه من و وظایفاش» باعث میشود تا آنها شنیده شوند. در واقع در اینجا نكاتی وجود دارد كه گیدنز خودش را درآنها در مقابل منتقدانی كه هگلیهای بریتانیا را هدف قرار دادهاند آسیب پذیر ساخته است به طوری كه آنها از چنان زبان پرطمطراقی استفاده میكنند كه درگیری ا و نزاعهای واقعی را زایل میكند.
یك نمونه فاحش از چنین نگرشی زمانی روی میدهد كه وی در باره عصر قدیم بحث میكند. او میگوید: «ما باید به سمت از بین بردن سن ثابت بازنشستگی باشیم و باید افراد مسن را به عنوان سرمایه در نظر بگیریم و نه مشكل. در این صورت طبقه مستمری بگیر دیگر وجود خارجی نخواهد داشت».
گیدنز قصد ندارد تا عنوان كند كه مشكل پیری و نحوه تامین بودجه برای مستمری آنها را میتوان تنها از طریق بازتعریف مجدد طبقهها حل كرد بلكه جریان بی وقفه لفاظی و پر حرفی فرح بخشاش ممكن است باعث شود تا خوانندگان ناشكیبا وسردرگم باور كنند كه مشكل حل میشود.
با این همه گیدنز آن طور كه باید وشاید منتقد بلر باقی میماند و اینقدر آگاه است كه در دام زیادهرویهای بلریسم گرفتار نشود. به عنوان مثال او مینویسد: «این ایده كه آموزش میتواند نابرابریها را مستقیما كاهش دهد باید به دیده شك و تردید نگریسته شود.
تعداد زیادی از پژوهشهای تطبیقی در ایالات متحده و اروپا نشان میدهد كه آموزش تمایل به منعكس كردن نابرابری اقتصادی گسترده تر دارد و این مساله باید جدی گرفته شود. معنا و مفهوم كلی این نقطه نظر و دیگر نظرات نشان میدهد كه گیدنز نسبتا در منتهاالیه سمت چپ طیف حزب كارگر نوین قرار دارد.
علیرغم این «راه سوم» را كه به عنوان یك نشانه مأیوسكننده از تحول روشنفكری و سیاسی گیدنز به سمت «راست» است نمیتوان یك نمونه ازسوسیال دموكراسی از نو مدل بندی شده دانست. اما ازنظر تئوریكی به نظر میرسد فاز قطعی و مشخص در این فرایند،آخرین نوشته او در باب «مدرنیته متاخر» در اوایل دهه ۱۹۹۰ باشد. این نوشته نمایانگر تاثیر تئوری مدرنیته بازاندیشانه الریش بك در «جامعه ریسك» (۱۹۸۶) است. بك به شكلی كارآمد عنوان میكند كه در اواخر قرن بیستم فرایند مدرن شدن به شكل فزایندهای تقویت شده است.
ساختارهایی كه سازنده جامعه صنعتی بودند طبقه اجتماعی، خانواده هسته ای، سازمانهای بوروكراتیكبه شكل فزایندهای در حال تضعیف شدن بوسیله «فردی شدنی» هستند كه مسوولیت فردی برای ساخت هویت شخصیاش و جایگاهاش در بازار كار را رها كرده و به كناری نهاده است.
در چنین سرمایهداری بیطبقهای كه حاصل میآید،كه البته با نابرابری فردی شده اجتماعی همراه است،نزاع طبقاتی جای خود را به نزاع بین زن و مرد میدهد تا بدین طریق آنها بتوانند روابط شخصیشان را مستمرا به مذاكره بگذارند همان طور كه نزاع بین طبقات با نزاع بین جنبشهایی كه به دنبال پاسخ گویی و واكنش نشان دادن به نتایج غیر قابل انتظاری كه به خاطر بكارگیری سیستماتیك دانش علمی به وجود آمده جایگزین میشود.
● آزادی و ریسك
گیدنز در تاكیدش بر حوزهای برای ارضای فردی كه توسط «مدرنیته متاخر» فراهم شده از الریش بك پیروی میكند. نقد ماركسیستی در مورد از خودبیگانگی از این نكته غافل میماند.
«مدرنیته شكلهای نخستین سلطه را بیشك خلع ید میكند و شكلهای نوینی از سلطه و تفوق را كه در عصر پیشا مدرن وجود نداشت، ممكن میسازد. «خود» بعد از اینكه از قیمومیت خانواده وسنت بیرون آمد بدل به پروژهای بازاندیشانه شد كه فرد مسوول آن است.» گیدنز ملاحظات و قید وشرطهایی را كه از سوی منتقدان چپ فردگرایی نوین اظهار شد را كنارگذاشت. ناظر به مطلوب بودن، و محقق كردن امر بالقوه، آیا تنها شكلهایی از صحبتـ
درمان یا تن پروری از روی رفاه و غنی بودن نیست؟ پرواضح است كه چنین میباشد اما در نظر نگرفتن اینها بیش از این توجه نكردن به یك مجموعه از تغییرات جدی در آرمان و خواست مردمی است. فردگرایی همراه با فشارهای معطوف به دموكراتیزاسیون بیشتر دست در دست یكدیگر به پیش میروند.
الكس كالینیكوس
ترجمه: علی صباغی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست