یکشنبه, ۲۰ خرداد, ۱۴۰۳ / 9 June, 2024
نگاهی به فیلم روز روشن و برلین ۷-
این شد یک فیلم خوب. روز روشن به کارگردانی حسین شهابی و حضور خوب گروه بازیگرانش؛ یک اثر زنده، خوشریتم و پرانرژی، و با حرف حساب است. از همان جور فیلمها، که یک حرکت جمعی را، از دل یک داستان ظاهرا نومیدانه، بیرون میکشند. داستان«ماجرای نیمروز»وار زنی که میخواهد چند شاهد را، به دادگاه متهمی بیاورد که آدمهای قدرتمند و بانفوذی، برای اعدامش تلاش میکنند. سازنده روز روشن، تصویرساز بزرگی نیست. فیلمش از تعداد زیادی نمای درشت تشکیل شده و رنگ و نور درخشانی هم ندارد. اما بازی خوب گروهی از بازیگران، همراهیاش میکند، (که در مورد نقشهای فرعی، اغلب نوظهور و تازه وارد بودند)، به اندازه کافی ایده حاشیهای برای طرح یک خطیاش دارد و از همه مهمتر اندازه میداند. این که چه قدر روی یک حس ناجور تاکید کند و چه قدر هوای تازه به مسیر قصه، اضافه کند. بازی مهران احمدی هم، فرصت فیلم و فیلمساز است و اجرایش مدام از متوسط شدن لحن و اجرای فیلم جلوگیری میکند.
به این اضافه کنید بحثی را که صاحبان اثر، پیش میکشند، و در زمانه ما، چه غنیمتی است.
داستان آدمی که میخواهد بار مسوولیت و ندای بیدار کننده وجدان را، به آدمهای جامعه خوابزده اطرافش، منتقل کند. و باز چه به موقع، رنگی از انگیزه شخصی، و نه فقط عمل اجتماعی، به حرکت قهرمانش میبخشد. مشکل فیلم، پایان باز نامتناسب با لحن کلی دراماتیک کلی فیلم است. هنوز به اندازه کافی قوی و رها نشدهایم. هنوز نمیتوانیم چنین داستان تلخ و قوی و جذاب و پر انرژی را با صحنهای مثل بیرون آمدن محکوم از پشت دیوار، تمام کنیم. به خصوص که قطعه تکراری آرام و بارها شنیده شده انتخاب شده برای تیتراژ پایانی، ضربه آخر را به این پایان بد میزند. آن هم در فیلمی که از تماشاگران برج میلادش هم برای آن چک معرکه، توی گوش آدم بد فیلم، کف و سوت میگیرد. تعریف نمیکنم که لطفش از بین نرود.
برلین۷-
برلین۷- داستان پناهندگانی از خاورمیانه، که رفتهاند آلمان و بدبخت شدهاند. از این فیلمهای تر و تمیزی که با حوصله (نگفتم حساب شده و دقیق و شکیل و درست) قاببندی میکنند، اما خلاقیتی در شناخت آدمهای داستانشان، و محیط، و حرف و نکتهای که قرار است دربارهاش بحث کنند، ندارند. بودجههای نفتی را هم معمولا به همین جور آثار، اختصاص میدهند. فیلمهایی که درشان، نه سیخ میسوزد و نه کباب، و خیلی «به اندازه» و حساب شده و ظریف و تمیز، هم درباره تنهایی انسان معاصر حرف میزنند، هم از ظلمی که بر این انسانها میرود، و هم از سیاستی استفاده میکنند که برای جذب این قبیل بودجهها لازم است. درست مثل همان قاببندیهای با حوصلهای که در آنها معلوم است کیفهای بازیگرها را کجا میگذارند و کلاهشان را کجا. بودجه فرهنگی ملت هم این طوری خرج میشود. سازنده فیلم اعلام کرده بودجه فیلم دو میلیارد تومان شده، که از بودجه یک تله فیلم آلمانی کمتر است.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
ویزای تضمینی ایتالیا کانادا
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات شورای نگهبان ایران انتخابات ریاست جمهوری 1403 ریاست جمهوری دولت سیزدهم دولت انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ مجلس شورای اسلامی علی لاریجانی افغانستان
تهران هواشناسی قتل فضای مجازی کلاهبرداری محیط زیست ازدواج شهرداری تهران آموزش و پرورش پلیس سازمان هواشناسی تصادف
قیمت دلار همستر کامبت قیمت طلا خودرو قیمت خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان بورس بازار خودرو سایپا ارز دیجیتال ایران خودرو
پیمان جبلی مجید قناد تئاتر سریال تلویزیون رسانه ملی شهید سینمای ایران سینما عمو قناد موسیقی کتاب
دانشگاه تهران تحقیقات و فناوری فضا
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه روسیه آمریکا ترکیه نوار غزه چین اوکراین حماس
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر باشگاه پرسپولیس کشتی فرنگی والیبال جواد نکونام حسن یزدانی تیم ملی فوتبال ایران تیم ملی والیبال ایران تیم ملی ایران
همستر هوش مصنوعی سامسونگ اپل همستر کمبات ایلان ماسک دانش بنیان مایکروسافت روزنامه ناسا انویدیا
سازمان غذا و دارو فشار خون مغز سکته مغزی انسولین چاقی گرمازدگی اگزما ویتامین اضطراب ناباروری