سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

دغدغه روشنگری


دغدغه روشنگری

بررسی روند طی شده جنبش دانشجویی از شهریور ۱۳۲۰ تا آذر ۱۳۳۲

واقعه شانزدهم آذر ۱۳۳۲ از نقاط عطف جنبش دانشجویی و تاریخ معاصر ایران است. این حادثه را در نوع خود می توان به عنوان اولین حرکت گسترده سیاسی و مستقل جنبش دانشجویی نام برد که در تاریخ ایران صورت پذیرفته است. تا پیش از آذرماه ۱۳۳۲ عموماً دانشگاه ها در مسائل سیاسی دخالت مستقیم نداشته یا به عنوان بازو و ابزار احزاب و تشکل های خارج از دانشگاه فعال بوده و به نقش آفرینی های محدود خود می پرداخته اند. باید ۱۶ آذر را موجب قرار گرفتن دغدغه های سیاسی در سرلوحه فعالیت های جنبش دانشجویی ایران در سال های دهه های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی دانست. برای تبیین تاثیر این واقعه بر روند کلی پیگیری مطالبات سیاسی ملت ایران می توان نقش دانشگاه و جنبش دانشجویی را در دو نهضت بزرگ دوران حیات دانشگاه مقایسه کرد.

تاثیر سازمان ها و تشکیلات دانشجویی در نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق به حدی است که بدون ذکر نام احزاب بزرگ خارج از دانشگاه و محافل دانشجویی نمی توان از گروه های دانشجویی یادی کرد. اما در نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی دانشگاه دارای چنان وجاهت و جایگاه مستحکمی میان مردم و فعالان سیاسی- اجتماعی شده بود که احزاب و دستجات از دل دانشگاه متولد می شدند و آنجا مرکز فعالیت آنها بود. حتی روحانیون و طلبه های حوزه های علمیه برای نشان دادن همراهی خود با نهضت و اعتراض به رژیم سلطنتی، دانشگاه تهران را بهترین مکان برای تحصن می یابند.در آغاز امر اگر بخواهیم وظیفه یی برای جنبش دانشجویی تبیین کنیم، باید آن را در وظیفه روشنفکرانه روشنگری و نقد جست وجو کرد. مقام دانش مقام آزادی است و با سلطه جویی و سلطه طلبی مغایرت دارد. جنبش های دانشجویی که وارد بازی های سیاسی شوند، یعنی سیاست زده شوند یا به عبارت دیگر قدرت را به جای حقیقت برگزینند، تباه می شوند. طبعاً منظور غیرسیاسی شدن جنبش دانشجویی نیست، بلکه نقد و روشنگری به معنای عمیق یک کلمه سیاسی است.

این نقد و روشنگری باید شامل نقد سیاست های رایج، نقد وضع علم و دانش و بحث درباره همه ارزش ها و هنجارهای بنیادی جامعه باشد.برای درک اهمیت جنبش دانشجویی بیشتر باید به جایگاهی که درون مجموعه نیروهای سیاسی یک جامعه دارد توجه نشان داد تا صرف وضعیت درونی خودش؛ حتی می توان گفت جنبش های دانشجویی به رغم اهمیت خود، نیرویی نسبتاً کوچک در حیات سیاسی محسوب می شوند و با موانع ساختاری عمده یی روبه رو هستند. از جمله وابستگی این جنبش ها به شأنی که برای فرد گذران است یعنی مشغله دانشجویی، وابستگی آنها به عامل سنی که تغییر می یابد، جوانی نسبی اعضا، موقعیت اجتماعی و روحی خاص دانشجویان و جوانان به طور کلی، فقدان ارتباط اندام وار آنها با گروه های اقتصادی مسلط در متن جامعه، خصلت حاشیه یی بودن آنها و عوامل دیگر که مانع آن می شوند تا جنبش های دانشجویی بتوانند از قوام و استمرار دیگر جنبش های اجتماعی برخوردار شوند.

● افت و خیزها

از سال ۱۳۱۳ که دانشگاه تهران تاسیس شد و گروهی جوان به نام دانشجو وارد آن شدند، مساله یی به نام جنبش دانشجویی مطرح شد. اما این جنبش در دوران حیات خود دچار افت و خیزهای بسیار شده است. گاهی در اوج شکوفایی و زمانی دچار پژمردگی بود. در حقیقت این جنبش بهار و زمستان های بسیار دیده ولی هرگز نمرده است. وضعیت جنبش دانشجویی را در دوران حیات دانشگاه می توان به پنج دوره مجزا تقسیم کرد که تفاوت های عمده یی با یکدیگر دارند.

۱) دوران جنینی دانشگاه که مربوط است به زمان تاسیس تا شهریور ۱۳۲۰ و سقوط سلطنت رضاخان پهلوی. در این دوران به علت خفقان شدید حاکم بر جامعه و نارس بودن نهال دانشگاه، نشانه های خاصی از حیات جنبش دانشجویی مشاهده نشده است.

۲) سال های میان شهریور ۱۳۲۰ تا آذر ۱۳۳۲؛ طی این دوره در سال ۱۳۲۴ دانشگاه تبریز به عنوان دومین دانشگاه کشور توسط حکومت پیشه وری تاسیس می شود. در این سال ها احزاب تلاش کردند با تاسیس شاخه های دانشجویی جایگاه محکمی در دانشگاه برای خود ایجاد کنند که در این راه حزب توده از موفقیت چشمگیری برخوردار بود. جنبش دانشجویی طی این دوره کمتر حضور مستقیم را در سیاست تجربه کرد و مسائل صنفی قسمت عمده فعالیت های دانشجویی را به خود اختصاص داده بود. در سال های پایانی این دوره با توجه به شکل گیری جنبش ملی در جامعه، جنبش دانشجویی به دخالت بیشتر در سیاست روی آورد.

۳) این دوره زمان شکوفایی جنبش دانشجویی است و دانشگاه طی آن به پناهگاهی امن برای آزادیخواهان ایرانی تبدیل شد. در این دوره تعداد دانشگاه ها و دانشجویان چه در تهران و چه در شهرستان ها افزایش زیادی یافت، خصوصاً بعد از رایگان شدن تحصیلات دانشگاهی در اواخر دهه ۴۰ که امکان ورود تمامی اقشار اقتصادی در دانشگاه ها را میسر کرد. این دوران از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ آغاز شد و تا وقوع انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ ادامه یافت و فعالیت های سیاسی دانشگاه در این دوره به حدی افزایش یافت که مسائل صنفی به حاشیه کشیده شد.

۴) پس از تعطیلی دوساله و بازگشایی مجدد دانشگاه تا اوایل دهه ۷۰ شمسی. طی این دوره جنبش دانشجویی دوران کاملاً ویژه یی را سپری کرد. در این دوران با توجه به آرمان های دولت وقت که نزدیک به رویکردهای جنبش دانشجویی بود، شرایط خاصی برای جنبش دانشجویی به وجود آورد. با این وجود در این سال ها دانشجویان فعال در نهادهای دانشجویی دارای مجوز، از قدرت فراوانی در عرصه سیاسی- اجتماعی برخوردار بودند.

۵) مهم ترین ویژگی دوره اخیر جنبش دانشجویی ایران به تلاش برای کسب مجدد استقلال از نهاد های دولتی مربوط است. از اوایل دهه ۷۰ خورشیدی با خروج دانشجویان انقلابی و جایگزینی دانشجویان جدید در دانشگاه ها به طور خودجوش جنبش دانشجویی با وارد آوردن انتقادهایی به گذشته خود و همچنین قدرت حاکمه، در راه کسب مجدد استقلال تلاش کرد. البته تا امروز کسب این استقلال برای جنبش دانشجویی آسان نبوده و هزینه های فراوانی در این راه بر پیکره دانشجویی وارد آمده است که مهم ترین آنها را می توان در وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و همچنین تعلیق فعالیت انجمن ها و تشکل های سابقه دار دانشجویی در چند سال اخیر جست وجو کرد. در این مقاله سعی خواهد شد با بررسی سیر تحولات و وقایع حادث در دومین دوره حیات جنبش دانشجویی به چرایی تغییر زیست صنفی- فرهنگی جنبش دانشجویی به زیست سیاسی - فرهنگی که تاثیر فراوانی بر تاریخ معاصر کشورمان دارد، دست پیدا کنیم.

● پس از سقوط دیکتاتوری ۱۳۲۰

پس از اشغال ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ توسط متفقین و سقوط رضاشاه و در نتیجه برقراری آزادی های سیاسی در کشور، احزاب و دستجات سیاسی، فعالیت های خود را آغاز کردند یا گسترش دادند. گروه های مهم سیاسی آن دوره را می توان به سه جریان عمده دسته بندی کرد.

الف) جریان مارکسیستی (کمونیستی)؛ پس از آزادی زندانیان سیاسی از جمله گروه معروف به ۵۳ نفر، قسمت عمده این افراد به تشکیل حزبی به نام حزب توده دست زدند. حزب توده ایران سرنوشت پرفراز و نشیبی دارد و انشعابات متعددی از زمان تاسیس در آن صورت گرفته است. اما بدون تردید تاثیر انکارناپذیری در روندهای سیاسی، موضع گیری های اقتصادی و ادبیات سیاسی ایران به طور عام و جنبش دانشجویی به طور خاص از خود برجای گذاشته است.

ب) جریان ملی؛ جریان دیگری که بعد از شهریور ۱۳۲۰ بروز و ظهور خارجی پیدا کرد جنبش ملی ایران است. این جنبش برخلاف جریان مارکسیستی نه با یک حزب که با تشکیل چندین حزب ملی و با تاخیر زمانی نسبت به تاسیس حزب توده، شکل گرفت. جریان ملی پس از تشکیل جبهه ملی و به وجود آمدن نهضت ملی شدن صنعت نفت به تدریج در دانشگاه ها به جایگاه محکمی دست یافت و جنبش ملی دانشجویی قدرت برتر را پیدا کرد.

ج) سومین جریان که در سال های بعد از ۱۳۲۰ و منتهی به ۱۳۳۲ در عرصه سیاسی ایران خودنمایی کردند، جریان نوین اسلامی بود. این جریان که با تاخیر بیشتر نسبت به دو جریان پیشین در جامعه مطرح شد خود شامل دو دسته می شود؛ یک دسته جریان اسلامی سنت گرا، که در آن مقطع و مرحله گروه فداییان اسلام تنها سخنگوی فعال و عمده آن بود و مخاطبان خاص خود را داشت. این جریان نه با دانشگاه و دانشجویان ارتباط داشت و نه آن را ضروری می دانست و نه درصدد برقراری رابطه و فعالیت در سطح دانشگاه ها بود. اما دسته دوم در حرکت اسلامی پدیده روشنفکری دینی است که از دانشگاه تهران و از میان روشنفکران، استادان و دانشجویان سرچشمه گرفته است و به طور عمده در مقطع مورد بحث، در همان سطح دانشگاه و در ائتلاف با گروه های ملی به فعالیت های خود ادامه داد.

جو غالب جنبش دانشجویی و دانشگاه ها در آن زمان با توجه به فضای فکری جامعه جهانی و همچنین نفوذ اندیشه های مارکسیستی در میان روشنفکران ایرانی، به طور کلی در دست کمونیست ها و توده یی ها بود و آنها در این عرصه قدرت اصلی محسوب می شدند. در آن دوران دانشجویان از اینکه خود را مذهبی بشناسانند، ابا داشتند. اصلاً این گرایش یک نوع حرکت ضدروشنفکری محسوب می شد.

● انجمن اسلامی

با این وجود اولین تشکل دانشجویی مستقل با برنامه، اهداف و تفکرات کم و بیش روشن و شفاف، که بعد از شهریور ۱۳۲۰ اعلام موجودیت کرد، «انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران» بود. اولین هسته انجمن اسلامی در سال ۱۳۲۱ در دانشکده پزشکی ایجاد شد. انگیزه اولیه دانشجویان مسلمان برای گردهمایی و ایجاد یک تشکل دانشجویی اسلامی، مقابله با فشار تبلیغات وسیع توده یی ها و بهایی ها علیه اسلام و مسلمانان بود. اما اهداف انجمن اسلامی دانشجویان به موجب اساسنامه چاپ شده خود انجمن عبارت بود از

۱) اصلاح جامعه طبق دستورات اسلام

۲) کوشش در ایجاد دوستی و اتحاد بین افراد مسلمان، خصوصاً جوانان روشنفکر

۳) انتشار حقایق اسلامی به وسیله ایجاد موسسات تبلیغاتی و نشر مطبوعات

۴) مبارزه با خرافات.اساس بسیاری از فعالیت های انجمن بر محور کار فرهنگی و تبیین مبانی فکری و اعتقادی و بازسازی اندیشه دینی بود. یکی از این برنامه ها انتشار مجلات فرهنگی- فکری بود. مجله «فروغ علم» به صاحب امتیازی و سردبیری سیدجعفر شهیدی و پس از توقیف آن مجله «گنج شایگان» به صاحب امتیازی آقای مرتاضی لنگرودی طی آن مقطع به عنوان ارگان انجمن اسلامی منتشر می شدند. با وجود آنکه انجمن اسلامی یک گروه یا حزب سیاسی نبود، اما در آن سال ها، به خصوص در سال های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲، این نشریات خطوط کلی و کلان دیدگاه های جنبش روشنفکری دینی را منعکس می کردند و نشریه انجمن تنها نشریه یی بود که مستقیماً جنبش روشنفکری دینی را نمایندگی می کرد. همچنین دانشجویان دانشگاه تبریز نیز در آخرین سال های دهه ۲۰ اقدام به ایجاد انجمن اسلامی در دانشگاه خود کردند.

● نهضت خداپرستان

«نهضت خداپرستان سوسیالیست» یکی دیگر از تشکل هایی بود که طی دهه ۱۳۲۰ به طور خودجوش توسط دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران به وجود آمد.

این تشکل یک سازمان غیرعلنی بود و فعالیت سیاسی مشهود به نام خود نداشت. دلیل انتخاب این خط مشی آن بود که نهضت به دور از جنجال های سیاسی روزمره جامعه بتواند عضوگیری کرده و کادرسازی کند، تا هر زمان که تصمیم به فعالیت علنی گرفته می شد به اندازه کافی کادرهای آموزش دیده و آماده فراهم شده باشد. مبانی فکری و فلسفی نهضت بر پایه اندیشه اسلامی بود. برای آنان اسلام نه تنها به عنوان یک دین که به عنوان یک ایدئولوژی مطرح بود. در موضع گیری اقتصادی، اعتقاد به سوسیالیسم به عنوان «اولویت منافع جامعه بر فرد» مطرح بود، اما سوسیالیسم بر پایه خداپرستی یا سوسیالیسم اخلاقی بود. همچنین از لحاظ سیاسی نهضت اعتقاد به دخالت مردم در سرنوشت خود از طریق انتخابات و مشارکت و مبارزه انتخاباتی داشت.نهضت خداپرستان سوسیالیست به تدریج رشد کرد و در بسیاری از دانشکده ها و دبیرستان ها شاخه و شعبه پیدا کرد. روش مبارزه یا فعالیت مخفی نهضت تقریباً تا سال ۱۳۲۸ یا ۱۳۲۹، زمانی که گروهی از اعضای نهضت به رهبری مرحوم نخشب جدا شدند و به فعالیت علنی تحت نام نهضت پرداختند، ادامه داشت. البته این انشعاب خوش یمن نبود و پس از چند سال و با وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هم فعالیت مخفی و هم فعالیت علنی نهضت به تدریج تعطیل شد.

● اتحادیه

دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۳ حق دانشجویان برای تشکیل اتحادیه دانشجویی را به رسمیت شناخت. باشگاه دانشگاه برای فعالیت دانشجویی اختصاص پیدا کرد. بلافاصله بعد از این تصویب نامه، «اتحادیه دانشجویان دانشکده پزشکی» رسماً اعلام موجودیت کرد. اولین اعضای این اتحادیه با رای مستقیم و مخفی دانشجویان انتخاب شدند. اگرچه در این اتحادیه دانشجویان غیرسیاسی نیز انتخاب شده بودند، اما نقش اصلی را دانشجویان وابسته به حزب توده ایفا می کردند. از اعضای فعال نهضت خداپرستان سوسیالیست هم تعدادی انتخاب شده بودند. اولین اتحادیه دانشجویی توانست در زمینه خواست های صنفی دانشجویان گام های خوبی بردارد اما به علت حضور فعال دانشجویان توده یی خواه ناخواه شکل و جهت گیری سیاسی -اجتماعی و ایدئولوژیک پیدا کرده و بر جو صنفی آن سیطره یافت.همزمان با تشکیل اولین اتحادیه دانشجویان دانشکده پزشکی، در دانشکده های ادبیات، فنی و سپس به تدریج در سایر دانشکده ها نیز اتحادیه های دانشجویی شکل گرفتند. نیروی محرکه در تشکیل این اتحادیه، به طور عمده دانشجویان وابسته به حزب توده بودند، اگرچه در بعضی دانشکده ها فعالیت دانشجویان وابسته به حزب ملت ایران (پان ایرانیسم) و حزب ایران نیز موثر بوده است.

● کوی دانشگاه

با پایان جنگ جهانی، نیروهای متفقین ایران را ترک کردند. ساختمان و تاسیسات محل اقامت ارتش امریکا در امیرآباد که آن زمان بیرون از شهر واقع بود، به همت و پشتکار مرحوم دکتر سیاسی رئیس وقت دانشگاه تهران، به دانشگاه برای اسکان دانشجویان شهرستانی واگذار شد. زندگی جمعی دانشجویان در کوی دانشگاه اگرچه بسیاری از مشکلات دانشجویان شهرستانی را حل کرد اما کافی نبود. علاوه بر این زندگی مشترک صدها دانشجو در کوی امیرآباد، همکاری جمعی میان آنان و مطالبه حقوق صنفی را آسان تر کرد. به طوری که «سازمان دانشجویان کوی دانشگاه» در سال ۱۳۲۸ به طور رسمی با رای مستقیم و مخفی دانشجویان ساکن کوی امیرآباد تشکیل شد و نقش موثری در پیگیری مطالبات صنفی دانشجویان و تامین نیازمندی های آنان داشت.به رغم سرکوب نهادهای مردمی بعد از جریان تیراندازی به سوی شاه در سال ۱۳۲۷، دانشجویان علاوه بر تاسیس سازمان دانشجویان کوی دانشگاه، در سال ۱۳۲۹، «سازمان دانشجویان دانشگاه تهران» را هم با برگزاری انتخابات و رای مستقیم و مخفی رسماً تشکیل دادند. سازمان دانشجویان دانشگاه تهران نماینده رسمی دانشجویان و مسوول هم در برابر دانشجویان و هم در برابر مدیریت دانشگاه بود. سازمان دانشجویان در تامین مطالبات صنفی دانشجویان موفقیت های بسیاری کسب کرد. همچنین روزنامه «دانشجو» به عنوان ارگان رسمی سازمان منتشر می شد.

● حزب توده

تا پیش از سال ۱۳۲۸-۱۳۲۷ و شروع جنبش ملی نفت، به طور کلی دانشگاه ها دست کمونیست ها و توده یی ها بود. وقتی نهضت ملی شدن نفت پیش آمد، تقریباً تمام آنهایی که مخالف کمونیست ها بودند و مذهبی ها به دنبال مصدق و جنبش ملی رفتند. موضع گیری های حزب توده در مقابل نهضت نفت تاثیر مستقیمی بر پایگاه این حزب در دانشگاه گذاشت. به عنوان مثال در دوران اوج مبارزات رهبران ملی در مجلس، توده یی ها در دانشگاه برای جنگ میکروبی کره امضا جمع می کردند که این جنگ خاتمه بیابد اما دانشجویان ملی امضا جمع می کردند که نفت در سراسر ایران ملی اعلام شود. دانشجویان توده یی طبق دستور سران حزب خود مجبور بودند در برابر جنبش ملی شدن صنعت نفت موضع بگیرند و بگویند نفت فقط در جنوب باید ملی اعلام شود. استمرار این مواضع ضدملی حزب توده باعث شد این حزب در میان دانشجویان پایگاه خود را از دست بدهد و به تدریج دانشجویان ملی که طیف وسیعی از اعضای احزاب ملی، انجمن اسلامی دانشجویان و دانشجویان مستقل (بدون وابستگی حزبی) را تشکیل می دادند، در دانشگاه ها قدرت پیدا کنند. گرچه تا آن سال ها همواره بین دانشجویان ملی و دانشجویان توده یی برخورد مسالمت آمیز وجود داشت اما بحث بر سر موضوع نهضت ملی نفت و قدرت گرفتن دانشجویان ملی فضای دانشگاه را به سمت سیاسی تر شدن و درگیری های فیزیکی سوق داد. مجموعه این تقابل ها، درگیری های فکری، سیاسی و حتی فیزیکی سبب برخورد آرا و عقیده فراوان و بالا رفتن سطح آگاهی سیاسی- فکری دانشجویان شده بود. شاید در هیچ دوره یی، به اندازه آن چند سال، محیط باز سیاسی در دانشگاه وجود نداشت و نتوانسته بود به آن اندازه موجب رشد و ارتقای فکری و سیاسی دانشجویان شده باشد.

● ایجاد شکاف

در سال ۱۳۳۰دانشجویان ملی و مذهبی یا به تعبیر آن زمان «ملیون»، به دنبال کسب کرسی های سازمان دانشجویان دانشگاه تهران با هم ائتلاف کرده طی اقدامی مشترک قرار شد در هر کلاس، دانشجویان ملی اعم از حزبی یا مستقل بر سر نامزدهای انتخاباتی با هم به توافق برسند تا در برابر توده یی ها، آرای آنان نشکند. این اقدام موثر افتاد و در انتخابات دانشکده فنی که زودتر از همه جا به اتمام رسید، اکثریت نمایندگان منتخب دانشجویان وابسته به جنبش ملی بودند. توده یی ها در حقیقت شکست خوردند. اما رهبری سازمان دانشجویان که هنوز جایگزین نشده بود و اعتبار داشت، صلاحیت نمایندگان ملی منتخب دانشجویان را نپذیرفت و به جای آنان از نمایندگان توده یی منتخب دانشجویان که اقلیت بودند، به اضافه آن نامزدهای توده یی که انتخاب نشده بودند، به عنوان نمایندگان سازمان دانشجویان دانشکده فنی دعوت به عمل آورد. این اقدام دانشجویان وابسته به حزب توده نشان داد اختلافات میان دو گروه آنقدر جدی بود که آنها نمی توانستند در یک سازمان دموکراتیک واحد در کنار هم قرار بگیرند. به دنبال این حرکت توده یی ها، دانشجویان ملی نیز همین کار را انجام دادند. یعنی کاندیداهای انتخاب شده دانشجویان ملی با آنها که انتخاب نشده بودند اما نماینده نیروهای ملی کلاس خود بودند، دور هم جمع شدند و سازمان دانشجویان دانشگاه تهران را تشکیل دادند.به این ترتیب دو سازمان دانشجویی به وجود آمد که برای تمایز از یکدیگر، سازمان جدید خود را با نام سازمان ملی غیا صنفیف دانشجویان دانشگاه تهران معرفی می کرد.

سازمان تحت کنترل توده یی ها به انتشار روزنامه دانشجو ادامه داد و سازمان ملی نشریه یی به نام «دانشجویان» را منتشر می کرد.با قدرت یافتن دانشجویان ملی در عرصه دانشگاه، تغییرات در مسیر حرکت و اهداف جنبش دانشگاهی به وجود آمد. جنبش های دانشجویی زمانی می توانند اهداف کلی تر و عام تر یعنی غیرصنفی تر داشته باشند که با آرمان های جنبش اجتماعی عمومی تر پیوند بخورند وگرنه ممکن است در قید علائق خصوصی فرد باقی بمانند. از این رو مثلاً وقتی جنبش های دانشجویی جزیی از یک مبارزه طبقاتی کلی تر را تشکیل دهند، احتمالاً موثرتر خواهند بود. با توجه به تصدی پست نخست وزیری در اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ توسط دکتر مصدق که با قدرت یافتن ملیون در دانشگاه همزمان شده بود، از این تاریخ فعالیت های دانشجویی بیش از هر زمان منسجم شده بود. دانشگاه تهران به یکی از فعال ترین و پرجنب و جوش ترین ستاد های فعالیت و از برجسته ترین مراکز رودررویی میان نیروهای توده یی و ملی تبدیل شده بود.

● پس از کودتا

با پیروزی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دولت ملی دکتر مصدق سقوط کرد و محمدرضا شاه که از کشور فرار کرده بود به ایران بازگشت و حکومت نظامی شاه- زاهدی، تسلط کامل پیدا کرد. همچنین بنا به دلایل متعدد هر دو سازمان دانشجویان دانشگاه تهران متوقف و به کلی تعطیل شدند.

شکست نهضت ملی در میان نیروهای سیاسی هیچ فاتحی نداشت. تجربه شکست نهضت، همه گروه های مذهبی، ملی و مارکسیست را مورد بی اعتنایی مردم قرار داد زیرا همه آنها در فراهم آوردن شرایطی که منجر به بازگشت دیکتاتور شد و همه امیدهای باشکوه مردم را بر باد داد کم و بیش سهیم بودند.

بعد از کودتای ۲۸ مرداد، آنچه به طور اساسی و محوری در جامعه دانشجویی ظهور پیدا کرد، موضوع سیاست بود. «نهضت مقاومت ملی» توانست در فرصت زمانی مناسب، به رغم دستگیری های گسترده، نیروهای مردمی را در تهران و شهرستان ها در کمیته های مختلف سازماندهی کند. از جمله این کمیته ها که تشکیل شد «کمیته نهضت مقاومت ملی دانشگاه تهران» بود. کمیته دانشگاه با توجه به بیانیه های نهضت مقاومت ملی توانست در فرصت کوتاهی که وجود داشت چندین تظاهرات و حرکت اعتراضی در سطح شهر و دانشگاه برپا کند که تمامی آنها با برخورد خشونت آمیز نیروهای نظامی و دستگیری های گسترده همراه شد. مهم ترین و بزرگ ترین حرکتی که توسط کمیته دانشگاه سازماندهی شد، تظاهرات ۱۴ تا ۱۶ آذر بود. این تظاهرات در اعتراض به از سرگیری مجدد روابط دیپلماتیک با انگلستان، ورود ریچارد نیکسون معاون اول رئیس جمهور امریکا و همچنین اعتراض به روند غیرقانونی محاکمه دکتر مصدق در دادگاه نظامی و جنایاتی مثل ترور «کریم پورشیرازی» برگزار شده بود. رژیم کودتا که تا آن روز توانسته بود احزاب سیاسی را منفعل یا توقیف کند همچنین در به سکوت واداشتن نهادهای مردمی مانند «بازار» موفق عمل کرده بود، به امید تکرار این ترفند در دانشگاه و منفعل ساختن جنبش دانشجویی بود. نیروهای رژیم در ۱۶ آذر به دانشگاه یورش بردند و دانشجویان را به رگبار بستند که منجر به شهادت سه یار دبستانی، قندچی، بزرگ نیا و شریعت رضوی شد. پس از این واقعه مهم و ایجاد خفقان شدید تا پایان دهه ۳۰ خورشیدی در جامعه، عملاً فعالیت های نهضت مقاومت ملی و به تبع آن کمیته دانشگاه نهضت مقاومت ملی به تدریج کاسته شد و به تعطیلی انجامید.اما تئوریسین های رژیم کودتا توجه نداشتند که جنبش دانشجویی به علت خاصیت پویایی و عدم ایستایی خود چه بسا در شرایط فقدان جنبش ها، مبارزات و اپوزیسیون سازمان یافته، وظیفه جبران این فقدان را برعهده بگیرد.

در این صورت این جنبش های دانشجویی نماینده اهداف کلی تری خواهند بود و به عنوان یک جنبش یا جریان عمومی باید اقدام کنند. در این صورت جنبش های دانشجویی مسوولیت بزرگ تری بر عهده خواهند گرفت. به همین جهت در سال های خفقان پس از کودتای ۱۳۳۲ دانشگاه پایگاه یارگیری گروه های سیاسی بیرون دانشگاه شد و گرایش های رادیکال دهه ۴۰ از دل آنها بیرون آمد تا جنبش دانشجویی با ورود به مرحله سوم دوران حیات خود شاهد بزرگ ترین اتفاقات تاریخ معاصر ایران باشد. به این ترتیب در جمع بندی جنبش دانشجویی در دوره ۱۲ساله دوم یعنی از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، باید گفت در این دوره تحولات اساسی جامعه بر جنبش دانشجویی اثر گذاشت. تنوع و تقابل افکار و اندیشه های سیاسی و عقیدتی در این دوره و باز بودن جو سیاسی و امکان فعالیت برای همه گروه ها، سطح آگاهی دانشجویان را به شدت بالا برد؛ فضایی که فقدان آن پس از مردادماه ۱۳۳۲ باعث رکود فضای تقابل افکار و اندیشه شد و جنبش دانشجویی را هر چه بیشتر به سمت فعالیت های مخفیانه و رادیکال وادار کرد. همچنین اگر به آمار شخصیت ها و عناصر فعال و موثر در جنبش ضداستبداد و ضداستیلای خارجی ایران طی ۲۵ سال بعد از کودتا توجه کافی مبذول شود، این واقعیت روشن می شود که اکثریت این عناصر رشدیافتگان همان دوره ۱۲ساله هستند که خود نمایانگر اهمیت و تاثیر جنبش دانشجویی در این دوره بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی ایران است.

امین معصومی

منابع؛

۱-جنبش دانشجویی در دو دهه ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰، ابراهیم یزدی، انتشارات قلم

۲-جنبش دانشجویی ایران از آغاز تا انقلاب، عمادالدین باقی، انتشارات جامعه ایرانیان

۳-ماهنامه ایران فردا، آبان و آذر ۱۳۷۶

۴-ماهنامه نامه، نیمه آذر ۱۳۸۳