جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
دیپلماسی قوی نیازمند رسانه قوی است
باید افکار عمومی غرب را با استفاده مناسب از فضای رسانهیی همان کشورها آگاه کرد. در شرایط کنونی فقط نقش سخنگویی را ارتقا یا بهبود دادهایم. در عرصه سیاست، ارتباطات هم هدفمند است و هم قدرت است. در دنیای رسانههای اجتماعی هم این دو اصل حاکم است. در عرصه سیاست بینالمللی اصل منافع ملی هم اضافه میشود
لازم است سه جریان دیپلماسی یعنی رسمی، رسانهیی و فرهنگی نقش همافزایی داشته باشند. آینده در انتظار سیاست مقتدر، با ثبات ملی و مشارکتجویانه است. ایرانیان مقیم خارج را هم باید در سرنوشت سیاسی کشور دخالت داد تا سفیران مردمی ایران در جهان شوند
فرشاد نوروزپور/موضوع این گفتوگو نقش رسانههای سنتی و جدید در پیشبرد برنامههای دولتها در سپهر سیاست خارجی است. شاید میتوانستم سراغ یک دیپلمات وزارت خارجه بروم و حرفهای شیک، آمارهای راضیکننده و وعدههای امیدبخش تحویل بگیرم، اما تصمیم گرفتم یکی از اساتید ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی را پیدا کنم و او را راضی کنم به گفتوگو. گفتوگویی که در بیشتر قسمتهای آن، دکتر حسین افخمی نگاه انتقادی خود را نسبت به وضعیت رسانهها و استفاده از آنها در دستگاه دیپلماسی مطرح میکند. البته گفتوگو محدود به انتقاد نیست و این استاد دانشگاه که صاحب تالیف و ترجمه چند کتاب مرجع در عرصه دانش ارتباطات است پیشنهادهایی برای موثر و مفیدتر شدن نقش رسانهها در پیشبرد برنامههای تیم جدید دیپلماسی دولت تدبیر و امید ارائه میدهد، از جمله استفاده از روزنامهنگاران متخصص در وزارت خارجه یا حضور مستمر خبرنگاران رسانههای مستقل در خارج از کشور و دیگر مسائلی که در نهایت منجر به بهبود رابطه رسانهها و دستگاه دیپلماسی خواهد شد. رابطهیی که برای هر دو طرف مفید است.
از این سوال شروع کنیم که رابطه بین دستگاه دیپلماسی ایران و رسانهها چگونه است؟
بین آنها رابطهیی اجتنابناپذیر وجود دارد. کشورها نیز مانند افراد میتوانند در معرض بدبینی و اتهام قرار گیرند. بنابراین خوشنامی، شهرت و اعتبار همانطور که برای افراد نوعی سرمایه محسوب میشود برای کشورها نیز سرمایهیی گرانقدر به حساب میآید. در چارچوب نظریه سیستمها که بخشی از نظریههای روابط بینالملل بر آن مبتنی است یک کشور برای زیستن در یک نظام جهانی به تعامل نیاز دارد و لازمه تعامل درک صحیح و داشتن انگارهیی مناسب در عرصه بینالمللی است. به قول سعدی: «کسی را که عادت بود راستی، خطاگر کند در گذارند از او/ وگر نامور شد به ناراستی، دگر راست باور ندارند از او» درباره ربط این دو بیت به موضوع مورد بحث برخی بر این باورند که ایران در مرحلهیی از سوی رسانههای کشورهای دیگر به ناراستی متهم شده است. در دفاع از خود نیز بیتوجه بوده یا غفلت کرده و اگر تاکنون اقدامی کرده است بیشتر از روش تبلیغات بوده است تا ارتباطات اقناعی و شفافسازی. درک تصویر واقعی، اصلاح و دفاع از آن از وظایف دیپلماسی رسانهیی است که در توصیههای سعدی هم نهفته است. در میان روزنامهنگاران اروپای غربی و شمال امریکا که مناقشات سیاسی ما عمدتا با آنهاست نوعی تصویر نادرستی از ایران ساخته شده است که بخشی از آن به سالهای قبل از انقلاب بازمیگردد. شاهد این ادعا کتابهای «قدرت جهانی مطبوعات» از مارتین واکر، «ژئو پولتیک اطلاعات» از آنتونی اسمیت، «روزنامهنگاری دفاعی» از منصور فرهنگ، «اسلام رسانهها» از ادوارد سعید، «پوشش خبری انقلاب ایران» از ویلانیلام و دهها کتاب و صدها مقاله علمی دیگر است که روزنامهنگاری غربی را در چگونگی انتشار اخبار ایران سرزنش میکند. در دروس رشتههای ارتباطات بینالملل و روزنامهنگاری در دانشگاههای غربی اینها مثالهای درسی شدهاند و گاه در آنها نویسندگان یکطرفه به قاضی رفتهاند.
تصویر آنها از ایران چگونه بود؟
وجود ارتباطات و انگارههای «قالیچهیی» طی دهههای ۵۰-۱۳۴۰ خورشیدی و بیتوجهی به افکار عمومی جهانی طی سالهای اول انقلاب، سپس جنگ و حتی پس از آن و نیز ضعف دیپلماسی رسانهیی ایران سبب شده است تا تصویر غیرواقعی از ایران ساخته شود. در جهان حداقل چهار دسته کشور وجود دارند: اولی غرب با ایدئولوژی مبتنی بر رقابت آزاد و دموکراسی، دوم رقابت محدود و توزیع عادلانه ثروت، سوم ترکیبی از این دو و نوع چهارم یعنی برخی از کشورهایی که راه متفاوتی را در پیشرفت پیش گرفتهاند.
ایران با سیاست نه شرقی، نه غربی و جمهوری اسلامی در تئوری و عمل در دسته آخر قرار میگیرد که راهی نو را آغاز کرده است. همین تمایز آشکار تا حدی سیاستهایی مبهم و ناشناختهیی را هم رقم زده است. توجه کنیم که هر طرحی نو به توضیحات و معرفی رسانهیی نیاز دارد که نباید بیپاسخ بماند. زمان بازسازی انگارهها فرا رسیده است.
به نظر شما در این میان دولتهای آقای خاتمی یا آقای احمدینژاد که در این بازه زمانی آمدند و هر کدام پیام منحصر به فردی برای دنیا داشتند، موفق به تبیین تصویر جدید نشدند؟
باید اشاره کنم که بین ارتباطات رسانهیی که نوعی از روال عادی ارتباط دولت با رسانههاست و فعالیتهای مربوط به دیپلماسی رسانهیی باید تفاوت قایل شویم. در دیپلماسی رسانهیی تمرکز بر پیشبرد اهداف سیاست خارجی به کمک رسانهها به عنوان مکمل یا بدیل دیپلماسی است. اما اگر به دو نمونه کلی یعنی «گفتوگوی تمدنها» در دولتهای هفتم و هشتم و «احمدینژاد به مثابه یک رسانه» در دولتهای نهم و دهم نگاه کنیم، میبینیم که هر دو نقاط قوتی داشتهاند. اولی در سطح نخبگان جهان موثر بود و دومی در عرصه مردم عادی کشورهای جهان سوم موفقیتهایی را کسب کرد.
از نگاه تاریخی، رسانهها در ترسیم یا تغییر چهره کشورها چه نقشی داشتهاند؟
نـمـونـههای متعـددی هست. کشورهایی مانند زیمبابوه، کویت، آفریقای جنوبی و کره شمالی تجربههای سهدهه گذشتهاند. زندهترین مثال تبلیغات شرکتهای رسانهیی طرف قرارداد کویت بودند که با ایجاد فضای رسانهیی توانستند افکار عمومی امریکا را به نفع سیاستهای بوش اول برای حمله علیه اشغال عراق سوق دهند. همچنین فعالیتهای مداوم مبارزان ضدآپارتاید و هواداران کنگره ملی آفریقا بود که دولتهای حامی آپارتاید را در دهه ۱۹۸۰ خلع سلاح کرد و جنبش ضد آپارتاید را در آفریقای جنوبی به پیروزی رساند. درباره دو کشور زیمبابوه و کره شمالی نیز در مقاطع مختلف فعالیتهای انگارهسازی در رسانههای امریکا برجسته بوده است. همچنین فعالیتهای وابستگان مطبوعاتی و نمایندگان دیپلماتیک ایران در دهه ۱۳۵۰ در عرصه مطبوعات اروپا و امریکا همواره در جهت ساختن تصویری مثبت از «ایران در آستانه تمدن بزرگ» موثر بوده است که البته بعد از انقلاب شدیدا مورد نقد روشنفکران غربی قرار گرفت.
نقد از چه نظر؟
نقد از دیدگاه اصول و قواعد حرفهیی روزنامهنگاری بود. در واقع، وقوع انقلاب ایران برای بسیاری از ناظران غربی با استناد به اخبار و گزارشهای مطبوعات و تا حدی رادیو و تلویزیونهای اروپا و امریکا غیرمنتظره بود. بنابراین، سقوط شاه و پیامدهای پس از آن بر خلاف روند گزارشهای مثبت روزنامهنگاری این دوره ارزیابی شد. در این دوره برخی از روزنامهنگاران غربی متهم به دریافت رشوه از دربار ایران شدند و برخی دیگر در روشهای جمعآوری اطلاعات و اسلوب گزارشگری مورد انتقاد قرار گرفتند. موضوعی که گزارشگری بینالمللی را به تفکر واداشت. منتقدان در مواردی دولت ایران آن روز را متهم میکردند که توانسته افکار عمومی کشورهای غربی را فریب دهد. در اینجا فعالیت ایرانیان در جهت خوب جلوه دادن وجهه ایران موفق بود ولی در واقع نادرست بود و از صداقت حرفهیی به دور بود. آنچه در گذشته اتفاق افتاده بود اطلاعرسانی حرفهیی نبود، بلکه نوعی معرفی تبلیغات همراه با اغراق بود. امروز هم میتوان گفت که در سفارتخانههای ایران ما به وابسته مطبوعاتی نیاز داریم که با اصول فعالیتهای روزنامهنگاری آشنایی داشته باشند.
در واقع شما معتقدید که رسانهها میتوانند به نوعی جاده صاف کن سیاستهای دولت باشند؟
شکی نیست که قواعد حاکم بر روزنامهنگاری بینالمللی این فرصت را به وجود میآورد که دولتها و ملتها بتوانند با یکدیگر ارتباطات موثر داشته باشند. منتها تفاوت است بین اطلاعرسانی، تبلیغات سفید و سیاه، تحریف اطلاعات یا ایجاد انحراف در افکار عمومی. رعایت اصول حرفهیی و پذیرش نقش روزنامهنگاران به عنوان کنشگران اصلی و دیپلماسی رسانهیی قطعا میتواند پیشبرنده و راهگشا باشد. اما سالهاست روزنامهنگاران به معنای واقعی در دیپلماسی ما حضور نداشتهاند.
بگذارید جزییتر سوال کنم، رسانهها در پیشبرد برنامههای سیاست خارجی دولت جدید ایران چه نقشی دارند؟
ببینید سیاست داخلی و خارجی به یکدیگر وابستهاند و شفافسازی لازمه کار است، اما کافی نیست. توسعه سیاسی در داخل میتواند زمینه اعتمادسازی را افزایش دهد. پاسخگویی صحیح و تکذیب به موقع مطالب نادرست و اطلاعرسانی دقیق در مواقعی که شایعات رواج پیدا میکنند از فنون مهم دیپلماسی رسانهیی است. فقدان نیروی با تجربه در عرصه روزنامهنگاری یا کارشناسان فرهنگی و روابط عمومی توانمند از ضعفهای دیپلماسی کشور است. بهطور کلی، رسانهها در رابطه با سیاست خارجی نقشهای اطلاعرسانی، معرفی، اقناع، انگارهسازی و مشاوره ایفا میکنند.
ضمنا رسانهها میتوانند ابزاری موثر برای پیشبرد دیپلماسی فرهنگی کشور باشند مانند توسعه روابط دانشگاهی، توریسم، ورزش، تجارت و نظایر این. لازم است سه جریان دیپلماسی یعنی رسمی، رسانهیی و فرهنگی نقش همافزایی داشته باشند. آینده در انتظار سیاست مقتدر، با ثبات ملی و مشارکتجویانه است. ایرانیان مقیم خارج را هم باید در سرنوشت سیاسی کشور دخالت داد تا سفیران مردمی ایران در جهان شوند. به بیانی دیگر باید در ارتباط با جهان به سوی درک متقابل مبتنی بر فلسفه ایرانی «بشر دوستی» یعنی اجرایی کردن شعر معروف سعدی «بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند» حرکت کنیم و صادق باشیم. یعنی بپذیریم که درون و بیرون آینهدار یکدیگرند. در حالی که همچون سعدی نصیحت میکنیم، کمی هم بشنویم که دیگران چه میگویند. باید سعی کنیم تا کارشناسان ارتباطی که توان پرسشگری، گوش دادن و سخنگویی را دارند به کمک دیپلماسی بیاوریم.
حضور فعال وزیر امور خارجه در شبکههای اجتماعی را از منظر بحث ما چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من شبکههای اجتماعی یک ژست دیپلماتیک است. هنوز دیپلماسی رسمی حرف اول را میزند. پس از آن رسانههای سنتی به ویژه مطبوعات و تلویزیون هستند که نقش مهمی را ایفا میکنند. دیپلماسی رسانهیی یک کشور مانند ایران که الگویی غیرلیبرال دارد در مقایسه با رسانههای امریکا و اروپای غربی فاقد برد لازم است و چندان اثربخش نیست.
باید افکار عمومی غرب را با استفاده مناسب از فضای رسانهیی همان کشورها آگاه کرد. در شرایط کنونی فقط نقش سخنگویی را ارتقا یا بهبود دادهایم. در عرصه سیاست، ارتباطات هم هدفمند است و هم قدرت است. در دنیای رسانههای اجتماعی هم این دو اصل حاکم است. در عرصه سیاست بینالمللی اصل منافع ملی هم اضافه میشود. به نظر من، برای ما رسانههای اجتماعی هنوز در سطح وسیلهیی بالقوه محسوب میشوند وقتی رسانههای اجتماعی در داخل با آن همه محدودیت فعالیت میکنند، نمیتوان انتظار داشت در سیاست خارجی معجزه کنند. ضمنا فراموش نکنیم که رسانهها در یک جامعه بدون وجود نهادهای سیاسی قدرتمند مانند احزاب، به دو ورطه سرگرمی یا صرفا نقد برای نقد روی میآورند. باید بپذیریم که روزنامهنگاران هم به اندازه ورزشکاران، هنرمندان و دیپلماتها میتوانند در عرصه بینالمللی نقشآفرین باشند.
در حدود صد روز حیات دولت جدید، مصاحبهها و مقالاتی از جانب مقامات سیاسی و دیپلماتیک کشور دیدیم که از نظر مخاطبان نسبت به آنچه در هشت سال اخیر جریان داشت، متفاوت بود. به عنوان یک استاد ارتباطات فکر میکنید مقامات ایرانی باید به رسانههای دولتی برای انتقال پیامشان اکتفا کنند یا حضورشان را در رسانههای بینالمللی بیشتر کنند؟
دنیای جدید هنوز بینیاز از حمایت رسانههای برونمرزی نیست. رسانههای برون مرزی یعنی رادیو، تلویزیون و مطبوعات ایرانی که به زبان کشورهای هدف برنامه پخش میکنند یا منتشر میشوند. من تغییرات محسوسی در محتوا یا کانالهای ارتباطی داخلی نمیبینم. همانطور که شما اشاره کردید این دسته از رسانهها تحت کنترل ما قرار دارند، بنابراین، بهتر قابل مدیریت هستند و هزینه کمتری دارند. منتها در برابر افکار عمومی اروپایی و امریکایی و در مقایسه با رسانههای ملی این کشورها یا شبکههای بینالمللی ماهوارهیی نفوذ و اعتبار کمتری دارند.
اما درباره کیفیت حضور آنان قطعا ارتباطات مستقیم مسوولان اگر جنبه پاسخگویی و شفافسازی داشته باشد، میتواند موثر باشد. اما مشکل زمانی بروز میکند که ما بخواهیم اطلاعات و اخبار را «مدیریت» کنیم یا از شگردهای «نشت اطلاعات»، «توجیه کردن» و «دستچین کردن» آنها استفاده کنیم. یا نتوانیم بین زبان دیپلماسی، زبان غیردیپلماتیک و زبان جنگ تفاوت قایل شویم. برای مثال تا زمانی که بین دو کشور آتش رد و بدل نمیشود ما باید رسانهها را از آن روزنامهنگاران بدانیم. خلاصه اینکه، دیپلمات، سیاستمدار، سفیر، دولتمرد، استراتژیست و... بهتر است هرگز میدان روزنامهنگاران را اشغال نفرمایند. یعنی هرکسی در جای خودش.
وضعیت روزنامهنگاران ایرانی برای در دست گرفتن این میدان چگونه است؟
در مجموع در عرصه بینالمللی آنچه کم داریم نیروی انسانی ورزیده است که بتواند دیپلماسی رسانهیی را هدایت کند. حتی گاه به نظر میرسد خبرنگاران ایرانی مقیم در دفاتر خبرگزاری و تلویزیون در خارج در کمیت و کیفیت خبر و حتی نحوه گزارشگری انگار هنوز در شرایط ذهنی جنگ ایران و عراق به سر میبرند. در حوزه مطبوعات نیز دریغ از وجود حتی یک نفر خبرنگار ایرانی مقیم در کشورهای دیگر که بتواند متفاوت از آنچه خبرنگاران رسمی داخلی یا خبرگزاریهای بزرگ گزارش میکنند، اطلاعات بینالمللی تهیه و ارسال کند. که باید فکری به حال این قضیه کرد. مضافا اینکه افکار عمومی ایران و حتی برخی از خبرنگاران تهراننشین هم به نوعی در حلقه وابستگی رسانهیی ماهوارههای برون مرزی یا تارنماها گرفتارند و خلاصه اینکه صد دریغ از وجود صدای روزنامهنگاران مستقل که بتوانند به منابع خبری در بیرون از مرزها دسترسی داشته باشند و در مطبوعات کشور یا خبرگزاریها درباره سیاست خارجی کشور بنویسند. مطالب موجود در مطبوعات ما درباره سایر کشورها بیشتر تفسیرهای روزنامهنگاران تهراننشین است که جهان را از اینجا رصد میکنند یا گزارشهای دیپلماتیک است که از راه میرسد و باید فکری برای بهبود این اوضاع کرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست