جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نقد عقل پرستی و علم پرستی


نقد عقل پرستی و علم پرستی

مفروض این است که عقل صرفا یکی از قوا یا ابزارهای شناخت نیست, بلکه علاوه بر کارکرد های «معرفت شناسانه», کارکرد «هنجاری» «ارزشی» نیز دارد, یعنی منبع «هنجار» و «ارزش» نیز هست

تعریف ما از عقلانیت : سازگار بودن با «حکم عقل»، یا پیروی از «حکم عقل»، یا پیروی از «شریعت عقل». مفروض این است که عقل صرفا یکی از قوا یا ابزارهای شناخت نیست، بلکه علاوه بر کارکرد(های) «معرفت‌شناسانه»، کارکرد «هنجاری»/ «ارزشی» نیز دارد، یعنی منبع «هنجار» و «ارزش» نیز هست. بایدها و نبایدهایی (دستوراتی) وجود دارد که از عقل سرچشمه می‌گیرند، یعنی «حکم عقل‌»اند و ما آدمیان به حکم اینکه عاقلیم موظفیم آن بایدها و نبایدها را بشناسیم و از آنها پیروی کنیم. عقل‌شناسی و عقلانیت‌شناسی بخش مهمی از انسان‌شناسی و خودشناسی است. این شناخت یکی از مقدمات رستگاری و خوشبختی دنیوی و اخروی آدمیان را فراهم می‌آورد. بنابراین، شریعتی وجود دارد به نام شریعت عقل که مجموعه بایدها و نبایدهای عقلی/ وظایف عقلی است. سپس عقلانیت را به دو نوع نظری و عملی تقسیم کردیم و گفتیم که هر یک از این دو نوع عقلانیت دو مرتبه یا درجه دارند: یکی حداقلی و دیگری حداکثری.

در این بخش در مورد دو خطای ویرانگر در باب عقلانیت نظری بحث خواهیم کرد. این دو خطا به بحث اصلی ما در باب نسبت معنویت و عقلانیت کاملا مربوطند. این دو خطا را به ترتیب «عقل‌پرستی» و «علم‌پرستی» می‌‌‌نامیم. «عقل‌پرستی» با «عقل‌گرایی» (۱) فرق دارد، همان‌گونه که «علم‌پرستی» با «علم‌گرایی» فرق دارد. عقل‌گرایی یعنی جدی گرفتن عقلانیت و التزام به آن در همه موارد. اما عقل‌پرستی، چنان‌که خواهد آمد، تفسیر نادرستی است از عقلانیت نظری. عقل‌پرستی و علم‌پرستی هر دو با عقلانیت، به معنای درست کلمه، ناسازگارند بنابراین می‌توان آنها را مصداقی از خرافه‌اندیشی در باب عقلانیت به‌شمار آورد؛ کسانی به دلیل مفروض گرفتن تلقی نادرستی از عقلانیت باورها و رفتارهای دینی و معنوی را زیر سوال برده و پای‌بندی به آنها را نامعقول و خرافه‌پرستی قلمداد کرده‌اند.

● تعریف اجمالی عقل‌پرستی و علم‌پرستی

قبل از اینکه این دو خطا را بررسی و نقد کنیم، لازم است اجمالا آنها را تعریف کنیم. عقلانیت نظری یعنی تناسب دلیل و مدعا. بعدا بیشتر درباره معنای دقیق «تناسب» در این تعریف توضیح خواهیم داد. عقل ترازویی است که هر مدعایی را باید همراه با دلایلی که به سود و زیان آن مدعا در دست است با این ترازو توزین کرد. وقتی این ترازو به حالت تعادل برسد، پذیرش ادعا کاری عقلانی است. عقل‌پرستی و علم‌پرستی هر دو در فهم این «تناسب» به خطا می‌روند. به تعبیر دیگر، عقل‌پرستی و علم‌پرستی «دلیل» مورد نیاز و مورد مطالبه عقلانیت را در نوع خاصی از دلیل منحصر می‌کنند و این انحصار خود خلاف عقلانیت است. عقل‌پرستی می‌گوید: عقلانیت نظری یعنی تناسب دلیل «عقلی» و مدعا و علم‌پرستی می‌گوید: عقلانیت نظری یعنی تناسب دلیل «علمی» و مدعا. به تعبیر دیگر، اگر باورها را به دو دسته باورهای عقلانی و باورهای خرافی تقسیم کنیم، عقل‌پرستان کسانی هستند که برای پذیرش هر باوری «دلیل عقلی» مطالبه می‌کنند. اینان می‌‌‌گویند: هر باوری که به سود آن «دلیل عقلی» در دست باشد، باوری عقلانی است و الا خرافه است. از سوی دیگر علم‌پرستان کسانی هستند که برای پذیرش هر باوری دلیل علمی مطالبه می‌کنند. اینان می‌‌‌گویند: باور عقلانی آن است که به سود آن «دلیل علمی» در دست باشد و الا خرافه است.

اما تفسیر درست عقلانیت نظری می‌گوید: باور عقلانی آن است که پذیرش آن با «حکم عقل» سازگار باشد، نه اینکه دلیل «عقلی» یا «علمی» به سود آن در دست باشد. برای اینکه پذیرش یک باور با حکم عقل سازگار باشد، لازم نیست حتما دلیل عقلی یا علمی به سود آن در دست باشد. چنین دلیلی صرفا در قلمروهای خاصی لازم است. اما در خارج از آن قلمروها، انواع دیگری از دلیلی وجود دارد که پذیرش یک باور براساس آن دلایل درخصوص آن قلمروها با حکم عقل سازگار است. اگر علم‌پرستی یا عقل‌پرستی درست باشد، بسیاری از باورهای ما، از جمله باورهای دینی، عرفانی، معنوی و اخلاقی خرافه می‌شوند. به این دلیل پیش از شرح و بسط معنویت قدسی لازم است که این دو دیدگاه را نقد کنیم و نادرستی آنها را نشان دهیم. البته این نقد نقدی است از منظر خود عقلانیت، نه از منظر دینی یا معنوی.

● عقل‌پرستی چیست؟

عقل‌پرستی یکی از خطاهای بسیار رایج در باب عقلانیت است. این خطا عبارت است از یکی گرفتن «عقلانیت» با «استدلال عقلی» یا «دلیل عقلی»، یا فروکاهش دلیل مورد مطالبه عقل به‌خصوص دلیل عقلی.

نقد عقل‌پرستی

«عقلانی» اعم از «عقلی» است. امور بسیاری وجود دارند که عقلی نیستند، اما عقلانی هستند. درواقع نسبت عقلانیت نظری با دلیل و استدلال به صورت زیر است. به سود بسیاری از باورها «دلیل» داریم، اما «استدلال» نداریم و به سود بسیاری از باورها «استدلال» داریم، اما آن استدلال «استدلال عقلی» نیست.

به تعبیر دیگر، بسیاری از باورهایی که ما داریم «عقلانی» هستند، اما «عقلی» نیستند. به این معنا که به سود آن باورها نه دلیل عقلی داریم و نه می‌توانیم به سود آنها استدلال کنیم. با این همه، پذیرش آن باورها با عقلانیت/ حکم عقل سازگار است، زیرا عقل به ما دستور می‌دهد یا اجازه می‌دهد که آن باورها را بپذیریم.

برخی از این باورها در فهرست زیر آمده‌اند:

(۱) باورهای حسی/ تجربی: (این آب بی‌رنگ است/ این میز قهوه‌ای است)

(۲) باورهای شهودی: (ظلم بد است/ عدالت خوب است/ هر چیزی که رنگ دارد، شکل هم دارد/ یک سطح خاص نمی‌تواند در آن واحد هم سفید باشد و هم سیاه، جمع ضدین محال است، جمع نقیضین محال است، دو به‌علاوه دو مساوی چهار است، هر مثلثی سه زاویه دارد و...)

(۳) باورهای مبتنی بر حافظه: (من دیروز علی را دیدم)

(۴) باورهای مبتنی بر درون‌بینی: (سر من درد می‌کند)

(۵) باورهای مبتنی بر گواهی دیگران: (امام حسین در کربلا شهید شد/ امام حسن فرزند ارشد امام علی است)

بنابراین، باورهای عقلانی به دو دسته باورهای عقلی و باورهای غیرعقلی تقسیم می‌شوند. و به تبع آن دلایل و استدلال‌های عقلانی نیز به به دو دسته عقلی و غیرعقلی تقسیم می‌شوند. خطای عقل‌پرستان این است که «باورهای عقلانی» را در «باورهای عقلی» منحصر می‌کنند، در حالی که باورهای عقلانی اعم از باورهای عقلی‌اند. باور عقلانی عبارت است از باوری که پذیرش آن با عقلانیت سازگار است، در حالی که باور عقلی یعنی باوری که به سود آن «دلیل عقلی» در دست است. «دلیل عقلی» فقط در سه قلمرو منطق و ریاضیات و فلسفه در دسترس است. اما در سایر قلمروهای معرفت ما با انواع دیگری از دلیل سروکار داریم، مانند دلیل حسی/ تجربی، تاریخی، زبانی، حقوقی، اخلاقی، عرفانی، وجدانی و غیره. هر دسته‌ای از این دلایل در جای خود و در قلمرو خاص خود معتبرند و ما به حکم عقل موظف به پیروی از آنها هستیم.

خطای دوم عقل‌پرستان این است که «استدلال عقلانی» را در «استدلال عقلی» منحصر می‌کنند، در حالی که استدلال عقلانی اعم از استدلال عقلی است. درست است که خوراک عقل دلیل است و عقل استدلالگر کارش استدلال است، اما دلیل و استدلال انواع و اقسام گوناگونی دارد و دلیل عقلی و استدلال عقلی صرفا یکی از انواع این دلایل و استدلال‌هاست.

ابوالقاسم فنایی

پی‌نوشت:

Rationalism