سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
ماه عبادت ماه تسلیم
همانطور که امروزه ماه رمضان از نیکترین ماههای سال قمری محسوب میشود و مسلمانان در این ضیافت خدا، همه فرایض مربوط به آن را به جا میآورند، در تهران قدیم نیز این ماه، از نیکوترین ماهها به شمار میرفت و معتقد بودند ماه رمضان یعنی ماه نیکیها برای نیکان و نیکوکاران.
● پیشواز ماه رمضان
تهرانیهای قدیم از ماه شعبان برای تهیه آذوقه و خواربار ماه رمضان به پیشواز میرفتند. زنان تمام وقت خود را به پاک کردن برنج، حبوبات، کوبیدن آرد برنج، نخودچی، زردچوبه و امثال آن میپرداختند و به اصطلاح خانه را پر و پیمان میساختند. علاوه بر آن بهترین و مرغوبترین خواربار با نازلترین قیمتها در این ماه، به دکانها میآمد و در اختیار مردم قرار میگرفت. کسبه نیز با تغییر و تعویض سنگهای کموزن و ترازوهای سرکدار (ترازوهایی که کفه جنس آنها را سنگینتر از کفه سنگ میکردند) جای خود را به سنگترازوهای دقیق میدادند. هوسانگیزترین نانهای سنگک خشخاشی و سیاهدانه زده، تافتونهای شانهزده کنجدی و روغنی، شیرمالهای خوشعطر و بو و روغندار، در این ماه در نانواییها پیدا میشد. همچنین قصابها، گوشتهای شیشک پروار با دنبههای چرخی بغل پرکن را با انصاف میفروختند و نیز شیر خالص بدون آب، پنیرها (خیکی و پنیرها کاملا خشک و آبگرفته شده مانند پنیر فرانسوی) پنیرهای پرچکلار (از دهات اطراف لار)، فیروزکوه و سنگسار میآمد که مانند کره، چرب و از لذیذترین پنیرها بود، ماستهای چربینگرفته در اختیار مردم قرار میگرفت که در کمتر ماهی چنین اغذیه در دسترس عامه بود. از جمله تحولات دیگر در ماه رمضان در باب آذوقه، آمدن زولبیا و بامیه، گوشفیل و پشمک بود که فقط در این ماه به بازار میآمد. چنانکه نقلقولی از مظفرالدین شاه است که در اذهان مردم آن دوره باقی مانده: «ماه رمضان هم نمیآید تا زولبیا و بامیه سیری نوش جان کنیم.»
● تغییر و تحولات در شهر
خدام مساجد تهران در این ماه به تعویض و تعمیر حصیرها، زیلوها و گلیمها میپرداختند و از قالیهایی که از طرف مردم برای ثواب داده میشد، استفاده میکردند. همچنین به نظافت شبستان و چهلستونها میپرداختند. در واقع نظافت مسجد، سالی یکبار آن هم در ماه رمضان صورت میگرفت. حمامها در این دوره رونق بسیاری داشت. از یک هفته قبل، آنهایی که در تمام سال به حمام نرفته بودند، حمام را قرق میکردند و به اصطلاح آب تازه گرفته و خود را از هرگونه آلودگی پاک میکردند. تعطیلی کسب و کار مخصوصا از صبح تا بعد از اذان ظهر در روزهای ماه رمضان عادی بود. تمام پزندههای بازاری از چلویی گرفته تا دیزیپز، قهوهچی و ... در تعطیلی بهسر میبردند. همچنین کار دندانسازها، حجامتچیها، زالو فروشها، سلمانیها و مشاطهگرها نیز کساد بود. اما برخلاف اینگونه کسبه، عدهای از مشاغل هم بودند که در این ماه رونق بسیاری داشتند مانند وعاظ، معرکهگیرها، فروشندگان کالاهای مذهبی مانند قرآن، کتاب دعا و جانماز و ساعتسازها، چراکه تهرانیهای آن دوره، برای تعیین و شناخت ساعات افطار و سحر به ساعتسازها و ساعتفروشیها میرفتند تا ساعتی تهیه یا ساعتهای قدیمیشان را تعمیر کنند چون در بقیه ایام سال از ساعت استفاده نمیکردند.
● آداب شب اول رمضان
از واجبات در شب اول این بود که از آن به نام «شب نیت» نام میبرند، غسل نیت را یکجا به عمل میآوردند و شام، خوراک مختصری را خورده تا سردل را سبک نگه دارند و برای خوردن سحری اشتهای بیشتری داشته باشند. در همین شب بود که هر کس باید قبل از نیت روز، با هرکس که از او کینهای در دل داشت یا کدورتی در دل کسی بود، حلالیت طلبد، یا رضایت دهد یا تحصیل رضایت کند. در شب نیت نیز باید تمام اهل خانه را برای خوردن سحری بیدار کنند حتی اگر طفل صغیر و نابالغ میانشان بود، چرا که معتقد بودند صفای سحری و آداب روزه را باید از همین سنین به آنها نشان داد.
● آداب مربوط به سحر
با شروع ماه رمضان، شهر یکپارچه، حالت دیگری به خود میگرفت و حالات و روحیات، برنامه زندگی و خواب و خوراک مردم دگرگون میشد.
از آداب و رسوم این ماه، بیدار کردن مردم در سحرها بود. در واقع اولین نفری که در خانه یا خانههای دیواربهدیوار بیدار شده، موظف به بیدار کردن سایرین بود که از وسایل مختلفی برای این کار استفاده میکرد یا در خانهشان را میزد یا از سوراخ بخاری داد میزد یا مشت به دیوار میکوبید یا نخی را از درز و سوراخ دیوار خود و همسایه گذرانیده و به سرش زنگوله میبستند و با کشیدن آن را به صدا در میآورد. البته پیرمردهای شوخطبع و خوشقریحهای هم در محلهها بودند و از جهت عقیده و تفریح به دور کوچه و خانههای آشنایان راه افتاده و با چوبدستی یا عصا لگد به در خانه میزدند و با جملاتی مثلا «مشدی ممدلی بیداری؟» مردم را به بیدار شدن دعوت میکردند.
تقریبا از سه ساعت به اذان صبح مانده؛ یعنی با نخستین ریزهخوانیهای مناجاتیان، زنها از خواب بیدار شده و آماده پختوپز سحری میشدند و بیدار کردن شوهرانشان بسته به این بود که اگر سوادی داشتند زود بیدار شده و به خواندن قرآن و دعاهای سحری میپرداختند و در غیر این صورت، مردان را برای خوردن سحری بیدار میکردند. با بانگ و نوای مناجاتیان در شهر شور و ولولهای میپیچید و از هر بام و مناره صدا برمیخاست و شهر یکپارچه بانگ و فریاد میشد تا آنجا که میگویند: دیپلماتی اروپایی هنگام سحر ماه رمضان وارد دارالخلافه میشود و وقتی آن غوغا و سروصدا را میشنود به گمان آنکه مردم به ورود او اعتراض کردهاند یا انقلاب شده از شهر بیرون رفته و فرار میکند. بعد از مناجات، دعاهای سحر شروع میشد که معروفترین و موثقترین آنها منسوب به امام محمد باقر به نام «ابوحمزه ثمالی» شناخته شده بود.
غذای سحر به مناسبت گرما و سرما متغیر میشد. آنچه همیشه تهرانیها آن را به عنوان غذای کامل سحری به حساب میآوردند غذاهای پرگوشت و پرچرب برای ایام زمستان و غذاهای کمگوشت و کمچرب برای تابستان بود. از جمله غذاهای پرطرفدار در این ماه که زنان برای سحر بار میگذاشتند؛ آبگوشت آجیل، آبگوشت به و سرکه شیره، آبگوشت کلم قمری، تاسکباب، شامی لپه، کوفتهشامی، کوفته دست به گردن، چلوخورش، فسنجان، خورش قیمه، خورش ششانداز و آلواسفناج، کوکوی سبزی و سیبزمینی و پلوهایی مانند باقلاپلو، شیرینپلو، شاخدار پلو، هفترنگ پلو (مخصوص خانههای اعیان و رجال بود که شامل هفت نوع پلو رشتهپلو، باقلاپلو، آلبالوپلو، زرشکپلو، ماشپلو، به اضافه چلوی سفید که بالای هر قاب آن مرغ بوقلمون یا کبک و گوشت گوسفند و بره میگذاشتند)؛ اما در مقابل اینها، افراد بیبضاعت و فقیری بودند که حتی استطاعت تهیه برنج هم نداشتند و سحریشان شامل کلهجوش، اشکنه، نان و کره و تخممرغ، نان و حلوا، نان و انجیر، نان و خرما، نان و هندوانه و نان و چای شیرین بود.
از دیگر رسوم سحر، مکیدن انگشتر عقیق بعد از نیت و هنگام خواب بود که در خاصیتش میگفتند رفع عطش میکند.
● تفریح مردم تهران قدیم در رمضان
بعد از سحر، شهر در سکوت و خاموشی مانند ایام تعطیل فرو میرفت و از سر ظهر، مردم به جنبوجوش آمده و در دکانها باز میشد. مردم در این ماه اوقات خود را در صحنهای امامزاده، زیارتگاهها و مساجد از جمله مسجدشاه میگذراندند. جلوخان این مسجد، محل اجتماع بساطی و خردهفروشها و دستفروشها بود. بساط خردهفروشها در این ماه به نهایت میرسید و هرکس کالای ارزشمند و بیارزشی داشت، برای فروش در آن محل عرضه میکرد که البته بیشتر این اشیا مستهلک و دست دوم و شامل این موارد بود: بشقاب و پیالههای مسی، زیراستکانی، پتک و چکش، غربال، اقسام قفل، کارد، کتابهای خطی و چاپی، کتاب دعا، کتاب علوم غریبه (کتابهای جنگیری، فالبینی، رمالی)، انواع چپق، منقل، اسباب شکار و صید و سفر، چاقوی سلاخی، قصابی و جیبی، ساطور، انبر، سنگ ترازو، وصلههای درویشی (کشکول، تبرزین، تسبیح و ...)، اسباب ورزش و پهلوانی، سنگهای قیمتی، انواع کلاه، اسباب طراحی، قلیان، فانوس، چراغ، شمعدان و ... . بعد از جلوخان مسجدشاه، در صحن مسجدشاه نیز بازار دیگری بود که مردم را به خود مشغول میکرد. علاوه بر مسجدشاه، مسجد سپهسالار، کوچه سیداسماعیل، پیرعطا، سیدنصرالدین، امامزاده یحیی و کوچههای مجاور آن، از دیگر محلهایی بود که از ظهر به بعد بساط خردهفروشی در آنها پهن میشد که بیشتر به عرضه کالاهایی که مخصوص زنان بود، اختصاص داشت و فقط زنان و طبقه نساء بودند که دور این بساطیها جمع شده و مشغول خرید اشیا خاصی میشدند.
انواع پارچه (گلریز، گلدرشت، چلوار، مخمل، تافته و...)، اسباب خرازی (سوزن، سنجاق، کیسه حمام، لیف، النگو، گوشواره و ...) مهرهمار برای محبت، پیه گرگ برای رهایی از هوو و دشمن که به تن دشمنانشان میمالیدند، نظرقربانی، انواع کفش، روغن، البسه، آینه و... .
به جز اینها، نماز جماعت ظهرها و عصرها از دیگر سرگرمی مردم تهران در ماه رمضان به شمار میرفت.
● آیین افطار
نزدیک غروب مردان با دست پر، که هر یک خوراکی یا کالایی خریده بودند، پا به خانه میگذاشتند و هنگام مغرب شرعی با صدای توپ افطار (توپهای کوتاه سرپر کوچکی به نام زنبورک) که در میدان توپخانه و بیرون دروازهها شنیده میشد، مردم افطار را آغاز میکردند. برای افطار باز کردن، اول با نصف استکان آب گرم یا قنداق کمشیرین، دو عدد تخممرغ عسلی، چند لقمه نان، چند انگشت حلوای آرد برنج، پیالهای آش رشته یا جو شروع میکردند و سپس به سراغ شام میرفتند. شام افطار هم تقریبا دارای مخلفاتی گوناگون در کنار غذاهای اصلی مانند بورانی اسفناج، نرگسی اسفناج، شربت قند، سکنجبین، دوغ، آب هندوانه، شیر برنج یا یخدربهشت و ... شامل میشد.
● شبنشینی در ماه رمضان
شبنشینیهای ماه رمضان از جمله میهمانیهای گرم و بانشاطی بود که همه از آن استقبال میکردند. در این شبنشینیها زولبیا و بامیه به عنوان تنقلات خورده میشد و کتابخوانی، قصهسرایی، افسانههای مربوط به جن و پری نیز به عنوان سرگرمی در این شبها نقل زبانها بود. همچنین از دیگر مشغولیات این ماه، دورههای هیاتهای دینی، قرائت قرآن، تفسیر، دعاخوانی بود که در هر گوشهوکنار شهر برپا میشد. نقل و نقالی در قهوهخانهها، ورزش زورخانهای، بازی و تفریحاتی مانند ترنا، گل یا پوچ و... نسبت به قبل رونق بیشتری داشت.
فرزانه نیکروحمتین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست