یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا

لمپنیسم در سینمای خانگی


لمپنیسم در سینمای خانگی

صنعت سینما این روزها در دنیا به یک ابزار تبلیغاتی تبدیل شده است و حتی تا جایی پیش رفته که به نوعی برای کشورهای غربی به عنوان یک سلاح بزرگ در برابر دیگر کشورها مورد استفاده قرار …

صنعت سینما این روزها در دنیا به یک ابزار تبلیغاتی تبدیل شده است و حتی تا جایی پیش رفته که به نوعی برای کشورهای غربی به عنوان یک سلاح بزرگ در برابر دیگر کشورها مورد استفاده قرار می گیرد. بزرگ نمایی دولت ها این روزها در فیلم های هالیودی به وضوح دیده می شود.به طوری که بسیاری از مشکلات این کشورها در پشت این فیلم ها پنهان می ماند و کشورهایی با آسایش کامل در این نوع فیلم ها به نمایش گذارده می شود که هر کسی آرزوی زندگی کردن در آن را دارد.

اما این امر در سینمای کشور ما کمتر به چشم می‌آید و فیلم هایی به پرده سینماها راه می یابند که هیچ مفهوم و هدف خاصی را دنبال نمی کنند. در اغلب فیلم های این روزهای ایران لودگی حرف اول و آخر را می زند و تنها برای جمع کردن پول از گیشه ها مورد استفاده قرار می گیرند. ولی نکته ای که در این مقال مورد هدف قرار می گیرد ورود این فیلم ها به خانه خانواده های ایرانی است. همانطور که بسیاری از کارشناسان تربیتی و روانشناسی بارها تاکید کرده اند خانواده به عنوان اولین مکان برای تربیت فرزندان و جوانان آینده این مرز و بوم جایگاهی خاص را به خود اختصاص داده است و نوع اتفاقاتی که در خانواده ها رخ می دهد در آینده فرزندان آن خانواده بسیار تاثیر گذار است.

در این میان سینما از جایگاهی خاص در خانواده ها برخوردار است و ساخت فیلم هایی با مفاهیم مفید و سودمند بسیار می تواند در این زمینه تاثیرگذار باشد; موردی که این روزها کمتر شاهد آن هستیم و متاسفانه فیلم هایی به سینمای خانوادگی راه یافته اند که به غیر از ترویج لمپنیسم هیچ مورد دیگری را رواج نمی دهند. فیلم هایی چون وفا ۲۰۱۲، بعداز ظهر سگی سگی، یک بام و دو هوا، ازدواج در وقت اضافه و... فقط و فقط بخاطر آنکه یک عده از بازیگران معروف طنز کشور را دور هم جمع کرده اند با استقبال خانواده های ایرانی روبرو شده اند و اگر به محتوای آنها نگاه انداخته شود، به جرات می توان گفت فیلم هایی تو خالی و فقط برای چند لحظه خندیدن ساخته شده اند. این امر تا بدان جا پیش رفته است که به نوعی سینمای خانگی را با تهدید رکود روبرو ساخته است.

زیرا هنگامی که خانواده ای فیلمی را تهیه می کند و می بیند به جز یک مشت مسخره بازی هیچ چیز دیگری عایدش نمی شود و به نوعی تنها پول خود را برای فیلم بی ارزش دور ریخته است نسبت به دیگر ساخته هایی که شاید اهداف خوبی را دنبال می کنند سرد می شود و همین امر باعث پایین آمدن فروش در سینمای خانگی می گردد. البته این مطلب منکر تمام فیلم ها یا سریال هایی که در سینمای خانوادگی پخش می شود نیست و سریال هایی چون قلب یخی و قهوه تلخ را می توان در این زمینه یک حرکت خوب دانست که تا حدودی توانسته اند این قسمت از سینمای ایران را احیا کنند. ولی به واقع اکثر فیلم هایی که برای سینمای خانگی تهیه می شود دارای مفهوم و آموزش لازم برای خانواده ها نیستند که این امر می تواند بر روی تربیت فرزندان تاثیری منفی داشته باشد.

در این زمینه باید این نکته را یادآور شد که وزارت ارشاد دولت نهم و دهم بارها فیلم های دولتهای قبل را با طعنه فیلم هایی مبتذل و به دور از شان خانواده های ایرانی می دانستند و خود را پیشرو سینمای معنا گرا در ایران اعلام می کردند. حال باید پرسید که این سینمای معنا گرا و مفهومی در حال حاضر در کجای سینمای خانگی وجود دارد؟ به راستی فیلم هایی که این روزها منتشر می شوند و در هر سوپر مارکتی در دسترس خانواده های ایرانی هستند می تواند نکاتی آموزنده را در اختیار آنها قرار دهند؟

این وظیفه معاونت سینمایی است که از انتشار این گونه فیلم ها که بیشتر مروج لمپنیسم هستند جلوگیری کند و بیشتر به فیلم هایی بها دهد که چهره ای خوب از کشور را به نمایش بگذارند. در غیر این صورت ما شاهد ترویج فرهنگ لمپنیسم در خانوادههای ایرانی خواهیم بود و آن وقت با خود خواهیم گفت که به راستی چه زود دیر می شود.