دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

امنیت ملی و سیاست های انرژی


امنیت ملی و سیاست های انرژی

۱ ایران با داشتن ده درصد ذخایر نفت دنیا در قرن

بیستم از مراكز اصلی توجه سیاست جهانی بوده است و این متغیر بر موقعیت های جغرافیایی و تاریخی ایران در تعریف معادله امنیت ملی كشور می افزود چندان كه سیاست های خارجی به خاطر نفت در ایران دولت می آوردند و می بردند كه نمونه های بارز آن كودتاهای ۱۲۹۹ رضاخانی و وقایع نهضت ملی شدن نفت و سقوط نهضت و برقراری رژیم ستم شاهی پهلوی دوم بود. چندان كه در بخش اعظم آن قرن منافع ملی ما آماج دخالت و سیاست های ابرقدرت ها بود كه انقلاب عظیم اسلامی آن طومار شوم را برچید.

۲ از نیمه دوم قرن بیستم دنیای انرژی با متغیر های

انرژی هسته ای و ورود به عصر گاز تغییری ساختاری كرد. با ایجاد اتحادیه كشور های صادر كننده نفت و تغییر ساختاری بازار از بازار و كالایی كاملاً سیاسی و زیر كنترل خریداران به بازار كالایی، مذاكره ای، سیاسی و برخی از زمان ها در كنترل فروشندگان تبدیل شد. این وضعیت ممكن است با كاهش نرخ رشد كشف ذخایر و تكنولوژی های استخراج نسبت به نرخ رشد مصرف استحكام بیشتری به نفع تولید كنندگان در قرن ۲۱ پیدا كند.

۳ قرن ۲۱ قرن اقتصاد گاز است همچنان كه قرن

۱۹ قرن زغال سنگ و قرن بیستم قرن نفت بودند. ایران با داشتن حدود ۲۰ درصد از ذخایر گاز جهان باید یكی از محور های معادلات قدرت در سیاست و اقتصاد جهانی انرژی در قرن ۲۱ باشد. در مقابل ایران یك درصد جمعیت جهان، یك درصد اراضی كره خاكی و حدود یك چهارم یك درصد از نزولات آسمانی را دارد. این نسبت ها اهمیت كشور ما را در معادلات اقتصادی سیاسی انرژی جهان تا هنگام فرا رسیدن عصر انرژی های تجدید پذیر یعنی قرن بیست و دوم تبیین می كند.

۴ از نیمه قرن بیست و یكم جمع آوری انبوه انرژی

خورشیدی توسط سلول های تراشه های سیلیسی با صرفه اقتصادی می شود و منبع اصلی تولید برق جهان به خورشید پیوند می خورد. استفاده از این برق تولید هیدروژن از منابع مختصر آبی را... می سازد و چرخه سوخت دور جدیدی می یابد، كه به ویژه سوخت تركیبی خودروها از منابع هیدروژنی، گاز طبیعی و سوخت های مایع جدید تامین می شود. كشور ما در این دوره درخشان آتی نیز به علت داشتن دشت ها و كوهسار های مرتفع و طبیعت آسمان صاف در بیشتر نقاط و در بیشتر ایام سال و عدم تكاثف زمانی و مكانی ابر ها یكی از بهترین گزینه ها برای توسعه شبكه های برق خورشیدی و تولید هیدروژن در مقیاس های انبوه خواهد بود. در اینجا دشت های كویری مرتفع ایران بهره وری بالاتری را در تبدیل انرژی خورشیدی به برق در تراشه ها نوید می دهند. دشت های و صحراهای عربستان و آفریقا حدود هزار متر از دشت های ایران كم ارتفاع ترند و لذا اشعه خورشید با عبور از لایه های ضخیم تر هوا پراكندگی بیشتری و قابلیت نفوذ و جذب كم تری پیدا می كنند و در آن نقاط بهره وری سرمایه گذاری در انرژی خورشیدی پائین تر از ایران خواهد بود.

۵ خطوط لوله گاز و تجهیزات و تاسیسات آنها و

عمده ماشین آلات مصرف كننده گاز را می توان به راحتی برای استفاده از هیدروژن تطبیق داد و به كار گرفت. لذا سرمایه گذاری های فعلی در صنایع گاز را با چشم انداز قابل استفاده بودن برای قرن های آینده و جهانی كه با سوخت تجدید پذیر انرژی هیدروژنی خورشیدی می شود، باید دید و طراحی كرد.

۶ داشتن یك پنجم ذخایر گاز دنیا با سیاست گزاری

و دیپلماسی انرژی ملازمه دارد. یعنی برنامه ریزی، سیاست دیپلماسی كه برای كشور ثروت و برای ملت عزت آفرین باشد. بهینه نگری در آنچه مایه قدرت، در قرن ۲۱ و ایجاد كننده بالاترین ارزش افزوده و مزیت نسبی بین المللی برای كشور است باید مركز ثقل همه سیاست های كشور باشد. یعنی سیاست خارجی ما باید اولاً سیاست گاز و ثانیاً سیاست نفت باشد، سیاست بودجه ما باید سیاست گاز و نفت باشد و بدیهی است كه سیاست انرژی ملی و از جمله سیاست ها و برنامه های سوخت رسانی داخلی و فروش خارجی باید براساس سیاست ها، برنامه ها و بودجه های گاز و نفت باشد در همین راستا دغدغه های ملی از قبیل نرخ رشد اقتصادی، اشتغال آفرینی، كنترل تورم، نرخ بهره و دیگر سیاست های كلان را با یاری این دستمایه مزیت نسبی و استفاده بهینه در جذب و كاربری سرمایه های داخلی و بین المللی در فروش نفت و فرآورده های آن و تولید و كاربری گاز در اقتصاد داخلی راهیابی كرد.

۷ اهمیت نسبی منابع گاز با

اتخاذ سیاست های صحیح و حكمت شایسته می تواند ایران را در ذروه قدرت و تاثیر گذار در سیاست جهانی قرار دهد و عزت ملی را باز گرداند و برعكس اشتباه در این زمینه می تواند امنیت ملی را خدشه دار كند و بازی های قرن بیستم را در اشكال جدید با نتایج شوم تر در قرن ۲۱ رقم زند. علیهذا مباحث انرژی گاز در سیاست و امنیت ملی از مقولات فنی و مهندسی صرف و سیر در دنیاهای زمین شناسی، مكانیك مایعات، كارشناسی ساختمان و مدیریت كشاورزی دنیای كارمندی و تصمیم های پشت در های بسته توسط چهره های ناشناخته نمی تواند باشد.

۸ تجربه نفت در قرن بیستم به ما می آموزد كه نباید

اشتباه بودجه های نفتی و دولت نفت خوار و انحصار طلب به ضرب شركت های دولتی وابسته به درآمد نفتی را در قرن گاز تكرار كرد بلكه باید تعادل شایسته با داخلی كردن اقتصاد نفت و گاز ایجاد كرد. باید به جای دولت نفتی اقتصاد ملی نفت و گاز آفرید. به تعبیر دیگر باید ایجاد اقتصادی آفرید كه نفت و گاز دستمایه ایجاد اشتغال، ارزش افزوده، مالیات آفرینی و فروش و صادرات فرآورده های صنایع انرژی بر و سیاست ها و برنامه های تولید و توسعه این ذخایر باشد. دولت را باید از تصدی گری در صنایع نفت گاز آزاد كرد تا بتوان حاكمیت بر منابع نفت و گاز را به دولتی كه نماینده مردم است باز گرداند. دولتی كه منابع مالی آن از خام فروشی نفت و گاز به دست نیاید و دولتی كه بخش عمده امكانات اعتباری كشور را به نفع شركت های دولتی جذب نكند.

۹ بر این اساس به دست آوردن بالاترین درجه

اشتغال ممكن در فرآورده های صنایع انرژی بر و به دست آوردن بالاترین ارزش افزوده ممكن یك هدف امنیت ملی اقتصادی است و برعكس خام فروشی و فرآیندهای اشتغال ناآفرین و با ارزش افزوده پائین در تولید داخلی مخل امنیت ملی است و لذا صادرات گاز فقط در صورت تامین برخی از ملاحظات امنیت ملی می تواند عاقلانه و مجاز شمرده شود.

۱۰ انتخاب بازار های هدف برای صادرات گاز با

هدف افزایش امنیت ملی و عدم كاهش امكان مصرف داخلی گاز در صنایع انرژی بر، محور اصلی سیاست های خارجی، ملی و انرژی كشور می تواند باشد. خطوط اصلی این سیاست ها حداقل برای چشم اندازی بیست ساله از سوی رهبری نظام داهیانه تعیین و ابلاغ شده است.

۱۱ در این راستا صدور گاز با خط لوله به

كشورهای پاكستان، هند و تركیه و برخی از كشورهای همسایه كوچكتر اولویت و جایگاه مهمی در پیشبرد سیاست خارجی دارد كه تضمین كننده امنیت ملی و امنیت منطقه ای ماست. باید دقت نمود كه تصمیم گیری و سیاست گزاری آن مهم در چرخه تكنوكراسی قرار نگیرد و سیاست گزاری با مجری مشتبه و خلط نشود مبادا مزاح صادرات آب به قطر را تكرار كنیم كه در سالیانی كه شیوخ قطر مشغول دلالی و فروش منابع مشترك گازپارس جنوبی بودند و برای آن سرمایه های عمده ای كه برای بخش انرژی در دنیا وجود داشت به خود جذب می كردند و سیاست خارجی ما را به پندار صادرات آب به قطر آن هم با سیاست گزاری توسط تكنوكرات های غیردیپلمات سرگرم كردند در زمانی كه قطر به حراج كردن سهم خود و بخشی از سهم ایران از میدان مشترك پارس جنوبی مشغول بودند ما در خلسه رویای صادرات آب فرو رفته بودیم.

۱۲ صدور گاز مایع شده LNG به كشورهای

هدف استراتژیك اقتصاد و امنیت ملی مانند چین از دستاوردهای ارزنده سال های اخیر است و گرفتن این بازار تعامل سازنده ما را برای چین حداقل برای یك قرن تضمین می كند. هرچند نباید فراموش كرد كه تولید LNG ارزش افزوده بسیار پایینی دارد و كمترین اشتغال ممكن را هم در دوره های ساخت و بهره برداری ایجاد می كند.

۱۳ صدور روزانه یك صدمیلیون متر مكعب گاز

از طریق خط لوله به كشورهای همسایه و تا همین مقدار به صورت گازمایع شده به چین به آسانی از منابع كشف شده گاز ممكن است. ولی صادرات گاز بیشتر را باید تعبیر به خام فروشی بدون دستاورد امنیت ملی و یا اشتغال زایی به شمار آورد كه در بهترین حالت ایران شایسته نقش آفرینی در جهان را با شیخ نشینی قطر مساوی خواهد كرد. كشوری كه با جمعیت بومی یكصدهزار نفر!! كه حتی برای خواندن كنتور صادرات گاز باید از خارج كارمند وارد كند.

۱۴ تعامل شایسته دیگر ایجاد شبكه ورود و

صدور گاز با كشورهای همسایه است كه به صورت Regional Gas Pipe Loop عمل كند. چنانچه تركمنستان و قطر بخواهند به آسانی به بازارهای تركیه، اروپا، پاكستان و هند برای صادرات گاز از طریق خط لوله دستیابی داشته باشند می توانند به شبكه ملی گاز ایران، با مسافت های كم موجود وصل شوند. از این طریق تعادل توزیع گاز در داخل كشور با هزینه كم تر به دست می آید و از طریق شبكه درآمد انتقال و نیز حق العبور نصیب كشور می شود و برامنیت منطقه با مركزیت ایران افزوده می شود. به دیگر سخن سیاست خارجی ایران اگر سیاست انرژی بود و برمنابع ملی و طبیعی ما تطبیق می كرد باید به همه كشورهای همسایه می گفت هرجا گاز اضافه برای فروش دارد ما می خریم و هر كشور گاز می خواهد ما به آن كشور می فروشیم و هر كس می خواهد بفروشد خط لوله و حق العبور ارضی ما را هم پرداخت كند.

۱۵ سیاست ملی جایگزینی گاز به جای

سوخت مایع در نیروگاه های حرارتی و صنایع كشور كه چندی است به شایستگی پیگیری می شود، باید مركز توجه و بودجه گذاری بیشتری قرار گیرد. چون به ازای هر واحد انرژی گازی كه در كاربری ملی جایگزین سوخت های مایع می شود حدود پانزده برابر ارزش صادراتی گاز درآمد ملی می آفریند و یا از هزینه فرصت در اقتصاد ملی می كاهد. از همین استدلال پی می بریم كه در صدور گاز مایع شده به كشور ها به طور عام، هیچ مسابقه ای با شیخ قطر نداریم بلكه در برداشت از میدان مشترك پارس جنوبی است كه مسابقه داریم. باید جبران عقب ماندگی در تصمیم گیری های بهره برداری از این میدان در دهه های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ را با استعانت به نیاز داخلی، ایجاد كریدورهای صنایع انرژی بر در نزدیك ترین نقاط به منابع گاز و در مسیر های اولیه خطوط لوله گاز و نیز با صادرات از خط لوله به هند، پاكستان و تركیه و اكنون هم با صادرات استراتژیك گاز مایع شده LNG به چین برداریم.

۱۶ اشتغال آفرینی، افزایش ثروت و توان ملی با

ایجاد گاز آبادهای گسترده به صورت پارك ها و (كریدورهای) دالان های صنایع انرژی بر، از معدود راهكار های افزایش امنیت ملی از دیدگاه داخلی و استفاده از گاز در افزایش تعامل با همسایگان و كشور های منطقه و اكنون با چین به عنوان شریك استراتژیك، امنیت ملی ما را در قرن بیست و یكم با سیاست گاز گره می زند. لذا ساختار دولت در سیاست خارجی، اقتصاد ملی، صنایع، آموزش و اشتغال نیز باید دید گازی پیدا كنند. مولای ما علی (ع) می فرمایند فرصت ها چون ابر می گذرند آنها را دریابید. فرصت را قطری ها از دهه ۱۳۶۰ از دست ما ربودند و تاكنون بیست میلیارد دلار بیش از ما از منبع مشترك خام فروشی كرده و شصت میلیارد دلار هم بیش از ما سرمایه خارجی جذب نموده اند و در این داد و ستد به پایگاه منطقه ای تعامل با اسرائیل وارد و گاه به نظامیان آمریكایی تبدیل شده اند. یعنی میدان مشترك و برخی از سهم ما را تبدیل به بزرگ ترین تهدید ملی برای جمهوری اسلامی ایران كرده اند. این روند و فرآیند است كه دید امنیت ملی به سیاست های انرژی و به ویژه سیاست های تولید، كاربری و صادرات گاز باید تغییر یابد.