پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نقش عوامل روان شناختی در پیدایش بیماری ها


نقش عوامل روان شناختی در پیدایش بیماری ها

امروزه بسیار اندک اند دانشمندانی که تاثیر عوامل روانی یا رفتاری را که تقریبا در تمام بیماری های طبی مشهود است, قبول نداشته باشند

● رابطه متقابل ذهن و بدن

امروزه بسیار اندک‌اند دانشمندانی که تاثیر عوامل روانی یا رفتاری را که تقریبا در تمام بیماری‌های طبی مشهود است، قبول نداشته باشند.

امروزه وحدت میان ذهن و بدن و تعامل آنها با یکدیگر به اثبات رسیده است. به‌طور کلی اعتقاد بر این است که عوامل روان‌شناختی در پیدایش همه بیماری‌ها نقش دارند. اینکه آیا این نقش مربوط به شروع، پیشرفت، وخامت یا تشدید بیماری است یا با زمینه‌سازی یا واکنش نسبت به بیماری ارتباط دارد، مطلبی است که درباره آن بحث می‌شود و از یک اختلال تا اختلال دیگر متفاوت است. در اصل، مشکلات رفتاری یا روانی می‌توانند به‌طور ناخواسته بر سیر یا عاقبت یک بیماری طبی عمومی تاثیر قابل ملاحظه‌ای گذاشته و یا خطر نتیجه‌ای ناخواسته‌ را در شخص به میزان زیادی افزایش دهند. امروزه بسیار اندک‌اند دانشمندانی که تاثیر عوامل روانی یا رفتاری را که تقریبا در تمام بیماری‌های طبی مشهود است، قبول نداشته باشند.

یکی از اولین مطالعاتی که در زمینه اثرات عوامل روحی - روانی بر بیماری‌های جسمی صورت گرفت، به‌وسیله فردی به نام <ویلیام بومون> انجام شد. او بیماری داشت به نام <سنت مارتین> که این بیمار به‌دلیل زخم گلوله در ناحیه شکم و معده دچار صدمه شده بود، به‌صورتی که بخشی از معده او قابل رویت بود. "بومون" دریافت طی حالت‌هایی که بار هیجانی زیادی دارند، مخاط معده این بیمار پرخون و یا رنگ پریده می‌شود و این نشان می‌داد که هیجانات بر جریان خون معده موثرند

امروزه کلمه استرس را زیاد می‌شنویم. این لغت شامل هر چیزی می‌شود (اعم از واقعی، نمادین یا تصوری) که بقای فرد را با خطر و تهدید مواجه می‌کند. واکنش بدن به استرس، به معنای یاد شده، شامل به راه انداختن مجموعه‌ای از پاسخ‌ها است که تلاش می‌کنند تا اثر عامل استرس‌زا را کاهش داده و تعامل بدن را به حالت اولیه بازگردانند. با وجود اینکه درباره پاسخ فیزیولوژیک به استرس حاد اطلاعات زیادی در دست است ولی آنچه درباره پاسخ به استرس مزمن می‌دانیم، بسیار کمتر است.

بسیاری از عوامل استرس‌زا، مدت زمان طولانی‌ رخ می‌دهند و یا اینکه عواقب دیرپا و درازمدتی دارند. برای مثال، از دست دادن همسر ممکن است ما‌ه‌ها یا حتی سال‌ها تنهایی را به‌دنبال داشته باشد و یا قرارگرفتن در معرض یک حمله خشونت‌بار می‌تواند تا چند سال نگرانی و تشویش در پی داشته باشد. طبیعی است که اعضای مختلف بدن نیز از این تغییرات در سیستم فیزیولوژیک بدن بی‌نصیب نمی‌مانند.

باز هم رد پای شخصیت

برخی از محققان معتقدند علاوه بر استرس‌های عمومی نظیر طلاق یا مرگ همسر، برخی شخصیت‌ها و تعارض‌های خاص با بعضی از بیماری‌های جسمی ارتباط دارند. در این زمینه دو تیپ کلی برای شخصیت ذکر شده است: اولی، شخصیت تیپ A است. این افراد، سخت‌کوش، رقابتگر، پرخاشگر هستند و در مقابل آنها شخصیت تیپ B قرار دارد که افرادی خونسرد و آرام هستند. آنهایی که شخصیت تیپ A دارند، بیشتر از گروه تیپ B به بیماری‌های حاد قلبی مبتلا می‌شوند و این امر طی مطالعات گسترده، ثابت شده است.

● ۴۳ رویداد مهم زندگی

دانشمندان در کشورهای غربی، به دنبال مطالعات فراوان و گسترده، جدولی را تهیه کرده‌اند که شامل ۴۳ رویداد مهم زندگی است. به هر یک از این رویدادها نمره‌ای به‌عنوان امتیاز داده شده و این نمره‌دهی از عدد صد محاسبه شده است. برای مثال، مرگ همسر صد واحد، طلاق ۷۳ واحد، جدایی از همسر ۶۵ واحد و مرگ عضو نزدیک خانواده ۶۳ واحد است. این جدول با پرسش از صدها نفر از زمینه‌های اجتماعی گوناگون برای تعیین میزان نسبی انطباق لازم ناشی از حوادث زندگی تنظیم گردید. تجمع بیش از ۲۰۰ واحد تغییر زندگی در یک سال، امکان بروز برخی اختلالات جسمی را در همان سال بالا می‌برد. جالب اینجاست، افرادی که با استرس‌های عمومی به شکلی خوش‌بینانه برخورد می‌کنند (نه بدبینانه)، کمتر در معرض ابتلا به اختلالات مختلف هستند و اگر هم مبتلا شوند آسان‌تر درمان می‌شوند. طبیعتا این جدول براساس فرهنگ غربی تنظیم شده است و استفاده از آن در ایران نیاز به اصلاحاتی دارد. برخی از دیگر موارد ذکر شده در این جدول عبارتند از: اخراج از کار، ازدواج، بارداری، تغییر شکل، درگیر شدن با قانون، تغییردادن محل سکونت، تغییردادن مدرسه، رفتن فرزند از خانه (به‌دلیل ازدواج؛ ادامه تحصیل یا غیره)، تعطیلات و

برخی از بیماری‌ها یا وضعیت‌های روانی که بر حالات جسمی اثر عمده می‌گذارند:

افرادی که مبتلا به اختلال افسردگی هستند، احتمال کمتری دارد که یک حمله یا سکته قلبی را پشت سر بگذارند تا افرادی که چنین خلقی را تجربه نمی‌کنند. خلق افسرده حتی باعث تاخیر در بهبود زخم جراحی نیز می‌شود. بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی، حملات آسم را بیشتر تجربه می‌کنند. در اصل امروزه کاملا ثابت شده است که اضطراب همچون عفونت‌های تنفسی، یکی از عوامل تشدیدکننده حملات آسم است.

برخی از افراد به‌دلیل صفات خاص شخصیتی خود - که از حوصله این بحث خارج است - به انکار بیمارگونه وضعیت طبی خود دست می‌زنند و مثلا نیاز به جراحی را به دلیل بیماری سرطان، رد می‌کنند و تحت هیچ شرایطی تن به توصیه‌های پزشک معالج خود نمی‌دهند. به این ترتیب، میدان را برای تاخت و تاز بیماری پیشرونده سرطان مهیا می‌کنند. در مواردی این انکار بیمار‌گونه و مقاومت شدید در مقابل درمان آن‌قدر ادامه می‌یابد که دیگر از دست پزشک معالج کاری برنمی‌آید. گاه نیز بیمار از تشخیص پزشک خود خشمگین می‌شود و با عصبانیت و پرخاشگری بر سر این تشخیص به بحث با پزشک می‌پردازد. این نوع رفتارهای خصمانه و تحت فشار در بیماران قلبی - عروقی بسیار خطرناک و مهلک است. در پاره‌ای از موارد هم رفتارهای غیربهداشتی و غیرانطباقی بر اختلال طبی اثر می‌گذارند، از آن جمله می‌توان به ورزش نکردن یا پرخوری در افراد با اضافه وزن که در معرض خطر بیماری‌های قلبی هستند، اشاره کرد.

همان‌طور که ملاحظه می‌کنید، کلیه صفات شخصیتی، رفتارها، طرز برخورد و خلاصه واکنش‌های نشات گرفته از روح و روان، تاثیرات گسترده و طولانی‌مدت بر سیستم‌های دیگر بدن دارند.

گرفتارشدن در دام مشکلات زندگی روزمره، بیشتر وقت‌ها توجه ما را از این اصل مهم در زندگی منحرف می‌کند. در اصل، درمان فشارخون، سوءهاضمه و زخم‌های گوارشی، سردرد، دردهای کمر، دردهای قلبی، آسم، آکنه و بسیاری از مشکلات بدون توجه به آرام‌کردن ذهن و در دست گرفتن صفات شخصیتی برای کنترل آنها، ناقص و غیر کارآمد خواهد بود. ساده‌انگارانه است اگر تصور کنیم، با خوردن یک دارو به تنهایی قادریم به تمام ابعادی که در فوق ذکر کردیم، مسلط شویم. امروزه روش‌های ساده و متنوعی برای کنترل روح و روان ابداع شده است. یکی از اصول این روش‌ها که گاه درمانی است و در برخی اوقات نیز جنبه پیشگیری دارد کوتاه‌مدت بودن آنهاست چرا که سبک زندگی امروزه که بسیار پرمشغله است، اجازه و فرصت درمان‌های طولانی و وقت‌گیر را نمی‌دهد.

در شماره‌های بعد درباره چگونگی و روش اثر برخی از این روش‌های درمانی به تفصیل صحبت خواهیم کرد که معروف‌ترین این روش‌ها عبارت است از: شناخت‌درمانی، رفتاردرمانی، درمان‌های بین فردی و غیره. جالب است بدانید که هیچ‌کدام از این نوع روش‌ها، محدوده سنی ندارند، پس همه می‌توانند از آنها بهره‌مند شوند و هرگز برای انجام آنها دیر نیست.‌

دکتر ژامک مدرسی - روانپزشک