پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ساده و بی پیرایه مثل قصه


ساده و بی پیرایه مثل قصه

نگاهی به تازه ترین داستان بلند محمود کیانوش

اگر بخواهیم بدون هیچ‌نوع حاشیه‌ای نگاهی به‌داستان«این آقا کی‌باشند» نوشته «محمود کیانوش» که به‌تازگی از سوی نشر مروارید روانه بازار کتاب شده است، بیندازیم باید گفت که در چارچوب اقتضائات شکل‌دهنده داستان در فضای ذهنی عمدتا مدرن و نوگرای خوانندگان داستان در کشورمان، کیانوش چند قدمی از مخاطبان خود ‌عقب مانده است اما نوع قصه گویی در روایت داستانی او و پایان بندی قابل اعتنای آن که به‌مثابه‌یک کاتالیزور ناگهان ذهن مخاطب را با فعل و انفعالی محتوایی روبه‌رو می‌کند، توانسته است تا اندازه‌ای مخاطب را با این نوع بیان دوباره همراه کند. کیانوش از زمره داستان نویسانی است که با فضای داستان نویسی دهه ۴۰ به‌ادبیات وارد شد.

فعالیت خود را هم در زمنیه شعر و هم داستان و هم ترجمه پیش برد. اگر چه کیانوش در عرصه شعر توانست دست به‌نوآوری‌هایی بزند و نام خود را حتی به‌عنوان یکی از بنیانگذاران شعر کودک و نوجوان به‌ثبت برساند اما در عرصه داستان‌نویسی پیرو مکتب نویسندگان دهه ۴۰ هنوز به‌روایت خطی و تعلیق‌های کوتاه و در عین حال مستقیم در داستان معتقد بوده و داستان جدیدش را نیز با همین سیاق به‌خوانندگان عرضه کرده است. داستان ظاهرا در رابطه با معلمی است که از دوران کودکی به‌دلیل مشکلی عصبی در مواقعی که با تنش روحی روبه‌رو است دچار نوعی لکنت زبان می‌شود که این مسئله در تمام طول برشی از زندگی او که در داستان می‌خوانیم به‌نوعی موجب آزار وی نیز می‌شود تا جایی که در نهایت نوع روبه‌رو شدن او با این نقیصه و نیز عکس العمل اطرافیان وی در رابطه با آن و نیز نوع برخورد پیشگیرانه این معلم در ارتباط با این نقص موجب اخراج او از مدرسه محل تحصیل می‌شود. اخراجی که تاوان آن جدای از بیکاری پاره شدن تارهای صوتی معلم جوان در اثر فریادهای مکرر او در اداره استنتاق در رابطه با انکار فعالیت‌هایی است که گویا در دوران پیش از انقلاب که زمان وقوع این قصه نیز هست مخالف امنیت عمومی شمرده می‌شود.

معلم در پایان داستان در نهایت قدرت تکلم را از دست داده و اویی که در تمام داستان دغدغه بیان اهمیت خودشناسی را به‌شاگردان و اطرافیانش داشت پس از مشغول به‌کار شدن در بقالی پدر خود تنها با این پرسش مردم جامعه پیرامونی خودش از پدرش روبه‌رو است که «این آقای تازه وارد به‌دکان شما کیست؟» و به‌عبارتی بهتر «این آقا کی باشند»

داستان کیانوش، برخلاف سبک روایت ساده و قدیمی خود و بر خلاف عدم حضور تکنیک‌‌های خاص روایت تعلیق گونه در بیان داستان‌هایی این‌چنین که به‌نوعی با بیوگرافی شخصیت داستان پیش می‌رود و به‌رغم اینکه از حضور متعدد دیالوگ‌های درونی و نیز دو چند جانبه رنج می‌برد، از این حیث که بیان کننده نوعی از دغدغه‌ فلسفی و انسانی جامعه مخاطب خود است که با فاصله گرفتن نزدیک به‌چهار دهه از زمان وقوع داستان هنوز هم در جامعه خود حضور دارد، داستانی قابل اعتناست. شخصیت‌های داستانی کیانوش همگی به‌سمت تعریف یک تیپ معین اجتماعی حرکت کرده و مخاطبان داستان را به‌طوری علنی با تقسیم‌بندی‌های فکری پیرامونی خود در اجتماع آشنا می‌سازند و به‌طور دردناکی غلبه‌عمومی تفکر اکثریتی بر اقلیتی را به‌او یادآوری می‌کنند. تفکری در پایان داستان با تعبیر زیبای لال شدن شخصیت اصلی داستان از شدت فریاد زدن خودر ا نشان می‌دهد.

کیانوش در داستان بلند از حیث شخصیت پردازی تنها نیم‌نگاهی به‌خانواده راوی داستان داشته است که این نگاه نیز در بسیاری از موارد ناقص مانده است. شاید به‌تعبیر دیگر بتوان گفت نگاه وی به‌خلق ساده و روی تیپ‌های شخصیتی در داستان باعث شده که او کمتر به‌شخصیت پردازی و فضا سازی بدل از متن برای روایت، در داستانش بپردازد و به‌همین روش ساده و بدون هیچ کلامی از دریچه مونولوگ و نیز دیالوگ‌های چند جانبه‌به‌بیان تم داستانی اهتمام داشته است که به‌نظر می‌رسد به‌خوبی نیز از عهده آن بر آمده است. زبان کیانوش در این داستان را به‌رغم پایان‌بندی تفکر برانگیز خود که در زمان وقوع داستان کمتر محلی از تحقق برای آن(لااقل از حیث تاریخی) می‌توان متصور بود، می‌توان به‌بیانی ساده و گذرا از هزینه دگراندیشی در فضای اجتماعی سنتی تعبیر کرد. فضایی که به‌رغم مشخص بودن چارچوب‌های تفکر سنتی در آن حتی برای حاضرین در خود؛ اجازه بروز و ظهور هیچ حرکت نواندیشانه‌ای را نیز صادر نمی‌کند و از این حیث علاقه‌مندان به‌این چنین نگاه‌هایی را تنها به‌سکوت و سکون و تغییر کاربری روحی و جسمی رهنمون می‌سازد.

«این‌آقا کی باشند» داستان ساده و بی‌آلایشی است و قصد هیچ نوع ارائه کلامی روشنفکرانه را به‌دوش نمی‌کشد. داستان کیانوش سعی دارد به‌اقتضای قلم وی و به‌ساده‌ترین شکل ممکن اندیشه نویسنده از فضای فکری حاکم بر پیرامون خود را به‌ذهن مخاطبانش بکشد که به‌نظر می‌رسد تا حد زیادی نیز در این مورد برای مخاطبان اهل قصه خوانی خود نیز به‌موفقیت دست یافته است.

حمید نورشمسی