پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

موجبات ترقی و توسعه هنر در ایران


موجبات ترقی و توسعه هنر در ایران

از مطالعه دقیق در تاریخ هنر و خصوصیات زندگانی و روحیه هنرمندان ایران و پی جویی در علل تنزل و ترقی هنر در این سرزمین چنین به دست می آید که همواره اصل توجه و تشویق و فراهم آوردن محیط و وضع مساعد برای هنرمند در این کشور یکی از عناصر مهم پیشرفت و ترقی هنر بوده است

«… شاه شمعدان در دست تا پاسی از شب بیدار می نشست تا هنرمندان در نور شمع او به کار پردازند…»

از مطالعه دقیق در تاریخ هنر و خصوصیات زندگانی و روحیه هنرمندان ایران و پی‌جویی در علل تنزل و ترقی هنر در این سرزمین چنین به دست می آید که همواره اصل توجه و تشویق و فراهم آوردن محیط و وضع مساعد برای هنرمند در این کشور یکی از عناصر مهم پیشرفت و ترقی هنر بوده است .

اصولاً در عهدهای گذشته به ندرت اتفاق می‌افتاده است که هنرمندی برای ارضای ذوق و میل باطنی خود، استعداد هنریش را به کار اندازد و تنها برای حظ نفس خویش اثری بیافریند .

هنرمند ایرانی همیشه در پی محرکی می‌گشته و جویای محوری بوده که پروانه وار دور شمع وجود او به پرواز درآمده ، مایه جان و شیره استعدادش را در پای آن نثار نماید. او همواره تشنه توجه و تربیت و تشویق بوده، تا غنچه استعدادش بشکفد و با دستهای هنرمندش به خلق بدایع صنایع بپردازد.

از مطالعه‌ی چگونگی دوره‌های پیشرفت هنر ایران، مشاهده می‌گردد که هر گاه پادشاهان مقتدری ظهور کرده، به هرج و مرج‌ها پایان داده، آرامشی در کشور پدید آورده ، محیط مساعدی برای نشو و نمای هنرمندان که باید با آرامش خاطر و بی‌دغدغه خیال به کار پردازند، به وجود آورده‌اند ، آن هنگام هنر نیز به جنب و جوش افتاده در راه تنوع پیشرفت گام برداشته است. انکار نمی توان کرد که بسیاری آثار با ارزش هنری که از روزگاران گذشته تا به امروز بر جای مانده و به دست ما رسیده است اغلب شاهکارها و نمونه‌هایی است که به دستور و تحت توجه و تشویق پادشاهان بزرگ و امرای با ذوق و هنرپرور ساخته و پرداخته شده است و همواره نمونه‌های عالی آثار هنری در دامن دربارهای ایران پرورش یافته و بالیده است.

انکار نمی توان کرد که بسیاری آثار با ارزش هنری که از روزگاران گذشته تا به امروز بر جای مانده و به دست ما رسیده است اغلب شاهکارها و نمونه‌هایی است که به دستور و تحت توجه و تشویق پادشاهان بزرگ و امرای با ذوق و هنرپرور ساخته و پرداخته شده است و همواره نمونه‌های عالی آثار هنری در دامن دربارهای ایران پرورش یافته و بالیده است.

رفیع‌ترین و زیباترین کاخها و مسجدها و ساختمانها برای پادشاهان یا به امر و تشویق آنان به وجود آمده است، بهترین و نفیس‌ترین قالی‌ها و قالیچه‌ها برای مفروش کردن همان کاخها و بناها یافته شده است ، عالی‌ترین ظرفها و اثاثیه برای مصرف آنها ساخته شده است ، بهترین مخمل‌ها و زری‌ها و حریرها برای تن پوش شاهان و امرا آماده شده است ، عالیترین کتابها و خط‌ها و نقاشیها و تذهیب‌ها برای کتابخانه های پادشاهان نوشته و نقاشی شده است.

تاریخ و آثار بازمانده ، خود بهترین گواهند که هر اندازه این توجه و رغبت ، این تشویق و تحسین ، در حق هنرمندان بیشتر مبذول گشته ، همان اندازه هم، هنر و صنعت و ذوق و استعداد که در واقع نماینده روح حقیقی یک ملت است رو به ترقی و پیشرفت نهاده و اثرات عالی به بار آورده است.

شواهد در تاریخ هنر ایران برای اثبات این مدعا بسیار است و برای مثال می توان ترقی و توسعه صنایع ظریفه و هنرهای ملی را در بین قرنهای هشت و یازده هجری تحت مطالعه در آورده ، سهم این قبیل هنرپروران را در پیشرفت و ترقی هنر این دوران‌ها تعیین نمود.

امیر تیمور مؤسس سلسله کورکانی با آنکه اصولاً مردی سفاک و خیره کش بود ولی امیری هنردوست بود، وی در ضمن فتح شهرها و تصرف بلاد اسلامی ، هر جا هنرمند ماهری سراغ می گرفت او را پیش خود خوانده ، به پایتخت خود سمرقند روانه می کرد. او می‌خواست، سمرقند را عروس شهرهای آسیا گرداند و درباری با شکوه و جلال پدید آورد . اجتماع هنرمندان از نواحی و نقاط مختلف در سمرقند ، رفته رفته خود انجمنی از اینگونه مردم با ذوق و استعداد ، در ماوراءالنهر فراهم آورده . سطح هنر را در این گوشه از ایران چنان بالا برد که نتایج مشعشع آن چندین سال بعد مشهود افتاد.

شاهرخ فرزند تیمور که بر خلاف پدر، مردی مهربان و ملایم و جهان‌دار و علم دوست بود در شهر هرات مقر امارت خود، کتابخانه یا به اصطلاح امروز هنرستانی به وجود آورد که همه گونه مردم از ارباب صنایع در آن جمع بودند ، و بر اثر تشویق‌ها و هنرپروری‌های او شب و روز در خلق آثار بدیع می‌کوشیدند.

کتیبه کاشی با خط کوفی تزیینی برجسته. کاشان، قرن ۱۳ میلادی، مجموعه گدمان

بعد از شاهرخ فرزندان و نواده‌های او نیز که به کتاب دوستی و هنرپروری و گاهی به هنرمندی شهره آفاقند همین شیوه را پیشه خود ساختند و سرانجام کار را به جایی رسانیدند که هرات را مرکز مهم هنر و هنرمندان آن زمان ساخته ، محیطی به وجود آوردند که هنرمند بزرگی چون کمال الدین بهزاد در آن به وجود آمد و با آثار و شیوه تازه‌اش شهره جهان گشت.

برخی از شاهزادگان کورکانی علاوه بر هنر دوستی و هنرپروری ، خود هنرمند نیز بودند ،بای سنقر میرزا از استادان مسلم خط ثلث بود ، و نمونه خط او در کتیبه های مسجد گوهر شاد مشهد ، هنوز چشمهای هنردوستان را روشنی می بخشد. شاهنامه‌ای که به دستور این شاهزاده نوشته و نقاشی شده و اینک در کتابخانه سلطنتی محفوظ است یکی از شاهکارهای هنر ایران بلکه جهان است.

خلاصه مطلب آنکه ،‌ در این دوران بر اثر تشویق و ترغیب این پادشاهان و شاهزادگان ، بازار هنر و هنرمندان چندان گرم شده، رواج یافت که ما در این زمان بیش از هر وقت دیگر به نام و آثار هنرمندان استاد و ماهر در رشته‌های مختلف هنری بر‌می‌خوریم و بیش از هر دوره دیگر ، شاهکارهای هنری از آن زمان به یادگار داریم.

پادشاهان صفوی نیز در حقیقت در امر تشویق هنرمندان و توجه به هنرهای ملی تأسی به این خاندان کرده و وارث هنرپروری آنان بودند و با مساعی خود در این امر مهم باعث آمدند که مراکز هنری و هنرستانهای دیگری در سایر شهرهای ایران پدید آمده، بر دامنه و تنوع هنر ایران بیش از پیش افزوده گردد.

نوشته اند شاه اسمعیل صفوی لشکر به هرات نکشید مگر برای به چنگ آوردن کمال الدین بهزاد . چنانکه به محض دست یافتن بر این استاد ، او را با عزت و احترام تمام ، همراه خود به تبریز پایتخت خویش برد و به وجود این هنرمند عالیقدر ، مکتب نقاشی تبریز، جانی تازه گرفت و رونقی به سزا یافت و بهزاد یافت و بهزاد در آن شهر ، شاگردانی پرورش داد که هر یک چون استاد شهره جهان گشتند.

می‌گویند شاه اسمعیل بهزاد را چندان عزیز و دوست می داشت که حتی حاضر نبود او را با نیمی از کشور خود عوض نماید ، و باز نوشته اند که پادشاه صفوی ، او و خوشنویس معروف «شاه محمود نیشابوری» را در سفر و حضر و حتی در میدانهای جنگ نیز همراه خود داشت و در حفظ و حراست آنان سخت اهتمام می ورزید ، چنانکه در جنگ چالدران دستور داد آن دو را در صندوقی محکم مخفی و محفوظ نگاهدارند تا از تیر و حمله دشمن آسیبی نبینند و چون هنگامه جنگ فرو نشست و شاه مغلوبانه به اردوگاه بازگشت ، در آن حال و وضع ، نخستین سئوالی که از اطرافیان خود کرد حا ل و خبر سلامت آن دو هنرمند بود، آری بر اثر همین گونه توجهات و پاسداری‌ها بود که هنرمندان از هر گوشه جهان و کشور رو به دربار پادشاهان ایران می‌آوردند و بر اثر تشویق و ترغیب آنان شاهکارهای بی نظیر و ارزشمندی به وجود می‌آوردند که امروزه موزه های مهم جهان به داشتن قطعه‌ای از آنها بر خود می‌بالند.

شاهان و شاهزادگان دیگر صفوی نیز به نوبه خود ، به مؤسس سلسله ، تأسی جسته ، همواره در بزرگ داشت هنرمندان و پیشرفت دادن هنرهای ملی سخت کوشا بودند.

شاه طهماسب اول خود در زیردست بهزاد و آقامیرک، نقاشی فرا گرفته بود و بسیاری از شاهزادگان صفوی ذوفنون بودند یعنی علاوه بر اینکه در میدان جنگ مردانی رشید و جنگاور بودند از هنرهای گوناگون هم چون نقاشی و موسیقی و خطاطی و خاتم بندی و شعر و ادب بهره‌مند بودند و هر یک از آنان گروهی از هنرمندان را به دور خود گرد آورده به خلق آثار زیبا و بدیع وامی‌داشتند . بهترین نمونه این گونه هنرپروران شاهزاده ناکام سلطان ابراهیم میرزای صفوی بود که در حق او نوشته اند : «از مستعدان روزگار به انواع فضل و کمال آراسته و به فنون هنرپروری پیراسته بود، در موسیقی و علم ادوار سرآمد روزگار ، در تصنیف قول و عمل شاگرد مولانا قاسم قانونی بود، ساز را خوب می نواخت و در صنعت درودگری و ساز تراشی و خاتم بندی مهارت تام داشت و در خراسان اکثر اوقات با شعرا ، و ارباب نظم و بلاغت صحبت می داشت و خود جاهی تخلص می کرد.»

از مشوقین بزرگ هنرمندان ، شاه عباس بزرگ را باید نام برد که دوره پادشاهی او یکی از دوره‌های هنری بسیار مهم ایران است. در عهد او بسیاری از هنرها و صنایع پیشرفت شگفت آوری نمود و بر اثر تربیت و تشویقهای او استادان و هنرمندان بزرگی همچون میر داماد و علی رضای عباسی در خوشنویسی و رضای عباسی در نقاشی و غیاث نقش بند در زری بافی به ظهور رسیدند و گنجینه هنر ایران را غنا بخشیدند.

در مورد اهتمام و توجه او به هنر و هنرمندان داستانهای بسیاری هست از جمله نوشته اند: وقتی یکی از نقاشان استاد، یک قطعه نقاشی عالی معروض حضور داشت ، شاه چنان از چیره دستی و هنرمندی او مبهوت گردید که بی‌اختیار دست هنرمند را بر لبان خود نزدیک کرده بوسید.

باز می‌نویسد که بارها تا پاسی از شب، شمعدان در دست گرفته پهلوی استادان نقاشی و خوشنویسان می‌نشست تا هنرمندان در نور شمع او ، به کار پردازند.

شاه عباس دوم(۱۰۵۲ـ ۱۰۳۸) به فرا گرفتن نقاشی غربی اشتیاق فراوان داشت، نماینده شرکت هلندی در اصفهان دو نفر نقاش به خدمت وی گماشت تا به او نقاشی آموزند و شاه با راهنمایی این دو تن در نقاشی دست یافت و هنوز کبوتری که اثر دست اوست و در «قلعه کلا» به سال ۱۰۴۵ هجری قمری نقاشی شده است در مجموعه موزه سلطنتی گلستان محفوظ است .

آری بر اثر این گونه تشویق‌ها و هنرپروری‌ها بود که هنر و صنایع ایران در دوره صفوی چنان پیشرفت کرد که در تاریخ هنر ایران کمتر نظیری بر آن می‌توان یافت.

یحیی ذکاء رئیس موزه مردم شناسی