جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
سیاست های پشت پرده آکادمی اسکار در نادیده گرفتن برترین ها
فیلمسازان مستعد و فیلمنامهنویسان بامزه اسکار نمیگیرند
پاییز فصل جوایر سینمایی است؛ اما وقتی نام اسکار در میان انبوه جوایز سینمایی به میان میآید، همه جوایز در مقابلش رنگ میبازند. بوسه بر آن مجسمه طلایی سه و نیم کیلویی، اوج آرزوی هر هنرمندی در عرصه سینماست. اما بسیاری از بزرگان تاریخ سینما هستند که هرگز این جایزه را نبردهاند. این گزارش یک بررسی اجمالی است درباره آنان که در عین شایستگی هرگز اسکار نگرفتهاند؛ قسمت اول به فیلمسازان و فیلمنامهنویسان اختصاص دارد و قسمت دوم به بازیگران مرد و زن. نامش را "آکادمی" گذاشتهاند، گرچه چیزی در آنجا آموزش داده نمیشود و چون برندگان را با رأیگیری انتخاب میکنند، خودشان هم چیز چندانی یاد نمیگیرند. آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک فصلی دارد که به سرعت به آن نزدیک میشویم و گمان میکنم بتوانیم با حدس زدن نام ستارگانی ـ بازیگران زن و مرد، فیلمسازان و تهیهکنندگان ـ که مورد بیمهری آکادمی قرار میگیرند، به استقبال این فصل برویم. هنری فوندا را در ۱۹۸۰ یا ال پاچینو را در ۱۹۹۱ به یاد دارید؟ امسال اسکار به چه کسانی میرسد و دست چه کسانی خالی میماند؟
بیایید ابتدا کمی تمرین ریاضیات بکنیم. آکادمی تقریباً شش هزار عضو دارد که به این شاخهها تقسیم میشوند:
بازیگر: ۱۲۷۴ نفر، تهیهکننده: ۴۶۶ نفر، مدیر تولید: ۴۳۴ نفر، صدا: ۴۱۹ نفر، نویسنده: ۳۹۸ نفر، طراح تولید: ۳۸۰ نفر، کارگردان: ۳۷۷ نفر، روابط عمومی: ۳۷۳ نفر، عضو آزاد: ۳۷۱ نفر، فیلم کوتاه و انیمیشن: ۳۲۲ نفر، جلوههای ویژه: ۲۵۰ نفر، موسیقی: ۲۴۰ نفر، تدوینگر: ۲۲۹ نفر، فیلمبردار: ۱۸۹ نفر، مستند: ۱۳۴ نفر، مجموع: ۵۸۵۶ نفر. هر شاخه نامزدهای برگزیده رشته خود را معرفی میکند (فیلمسازان نامزدهای بهترین کارگردان را و به همین ترتیب)، اما در مرحله نهایی همه اعضا برای انتخاب برندگان اسکار در تمامی رشتهها رأی میدهند. هیچکس امیدوار نیست حس زیباییشناسی نقشی هر چند کم در روند رأیگیری داشته باشد و همه میدانند سیاست و تبلیغات و هیاهو در این روند تأثیر میگذارد. اما واقعیت این است: اگر شما بازیگری باشید که در یک رشته غیر از بازیگری مثل نویسندگی و کارگردانی نامزده شده، میتوانید انتظار بیشتری برای انتخاب شدن داشته باشید. همین نکته به ما کمک میکند بفهمیم چرا در ۲۵ سال گذشته بازیگرانی نظیر رابرت ردفورد، وارن بیتی، کوین کاستنر، کلینت ایستوود و مل گیبسن همگی اسکار بهترین کارگردانی را بردهاند و چرا در ۱۵ سال اخیر بازیگرانی چون اما تامپسن، بیلی باب تورنتن، مت دیمن و بن افلک برنده اسکار فیلمنامه شدهاند. بازیگران از بازیگران حمایت میکنند، حتی اگر نویسنده و کارگردان شده باشند.
کارگردان: مستعد نباشید
مارتین اسکورسیزی (با پنج نامزدی بیحاصل) فیلمسازی است که بیش از سایرین قربانی نبود توازن در سیستم رأیگیری آکادمی شده است. او در ۱۹۸۰ با "گاو خشمگین" خود قافیه را به نخستین تجربه کارگردانی رابرت ردفورد در "مردمان عادی" باخت و در ۱۹۹۰ همین شرایط را با "رفقای خوب" در برابر "رقصنده با گرگها"ی کوین کاستنر تجربه کرد. سال گذشته هم که کلینت ایستوود کهنهکار با "بچه میلیون دلاری" خود عرصه را به اسکورسیزی و "هوانورد" تنگ کرد. اما بحثهای قانعکننده، فیلم بازنده را مستحق اسکار میدانستند. البته اسکار همواره فیلمسازان بزرگی را نادیده گرفته که نبردن اسکار را یکی از افتخارات بزرگ خود میدانند. اگر کسی اسکار را نبرد تازه آن وقت میتواند به جمع افسانههایی چون آلفرد هیچکاک (پنج نامزدی بیحاصل)، استنلی کوبریک (چهار نامزدی بیحاصل)، اینگمار برگمان (سه نامزدی بیحاصل)، جوزف فن اشترنبرگ (دو نامزدی بیحاصل) و اورسن ولز (یک نامزدی بیحاصل) بپیوندد. هوارد هاکس برای تمام فیلمهای کلاسیکی که کارگردانی کرد ـ "صورتزخمی"، "بزرگ کردن بیبی"، "دختر روز جمعه او"، "گروهبان یورک"، "خواب بزرگ"، "رود سرخ"، "آقایان بلوندش را دوست دارند" و "ریو براوو" ـ تنها یک بار برای "گروهبان یورک" نامزد اسکار شد و در آن مورد هم دست خالی به خانه برگشت. آکادمی دو سال پیش از مرگ هاکس، در ۱۹۷۵ یک اسکار افتخاری به او داد تا به سنت "ابراز تأسف" خود عمل کرده باشد. اما اوضاع فیلمسازان امروزی چطور است؟ رابرت آلتمن هم، مثل اسکورسیزی، پنج بار نامزد شده و اصلاً نبرده. پیتر ویر با چهار بار نامزدی اسکاری نبرده و همچنان دارد به فیلم ساختن ادامه میدهد. دیوید لینچ و مایک لی هم به ترتیب با سه و دو بار نامزدی در اسکار، نصیبی از جوایز نبردهاند و جوئل کوئن و الکساندر پین هم هر کدام یک نامزدی بیحاصل را تجربه کردهاند. دیوید اُ. راسل هم حالا حالاها باید منتظر نامزدی بماند. اما بی هیچ بحث و گفتگویی میتوان به راحتی به شرمآورترین چشمپوشی تاریخ آکادمی اسکار حکم داد. آنها که پاییز امسال مستند "هیچ راهی به خانه نیست" را از شبکه PBS دیدند، بر این نکته تأکید داشتند که مارتین اسکورسیزی سرانجام اسکار را در رشتهای مثل بهترین فیلم مستند میگیرد. شاید هم آکادمی برای "ابراز تأسف" و کمکاری خود یک اسکار افتخاری به او بدهد و خلاص!
فیلمنامهنویس: بامزه نباشید
حرف زدن درباره اینکه آکادمی اسکار کدام فیلمنامهنویس را نادیده میگیرد بیهوده به نظر میرسد. چرا که هیچ رشتهای به نام بهترین فیلمنامهنویس وجود ندارد و جایزه صرفاً به بهترین فیلمنامه تعلق میگیرد. این هم یکی دیگر از روشهای آکادمی برای تقدیر از نویسندگان. شما تنها آن کسی هستید که باید جایزه فیلمنامه برتر را بگیرید. همین که به داخل سالن راهتان دادهایم باید کلاهتان را به آسمان بیندازید.ذکر این نکته هم که فیلمنامهها معمولاً چندین و چند بار بازنویسی میشوند ظاهراً هیچ فایدهای ندارد. دانستن اینکه نسخه نهایی کار چه کسی است غیرممکن به نظر میرسد، مگر اینکه شما عضوی از پروژه باشید.اسکار بهترین فیلمنامه "ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه" را سه نفر با هم گرفتند: پیتر جکسن، فران والش و فیلیپا بوینز. خب، دیالوگهای مورد علاقه شما را چه کسی نوشته است؟ (احتمالاً ج. ر. ر. تولکین) صحنه محبوب شما را چه کسی اقتباس کرده؟ آیا بازیگران اصلاً بداهه کار نکردهاند؟ پس عجیب نیست که نام این جایزه را گذاشتهاند بهترین فیلمنامه.
حالا با توجه به این دغدغهها، بیایید کمی در این مورد بیشتر بحث کنیم.
اگر وارن بیتی یکی از آن مثالهایی است که تأثیر رأی بازیگران بر اسکار بهترین کارگردانی را تشریح میکند، در عوض در فیلمنامهنویسی کاملاً شرایطی متضاد دارد. در سی سال اخیر، ۳۶۱ نویسنده مختلف نامزد اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی و غیراقتباسی شده و خیلیها هم تنها یک بار این نامزدی را تجربه کردهاند. بیتی چهار بار نامزد شده و هیچ جایزهای نبرده. این بیشترین تعداد نامزدی بیحاصل در بین فیلمنامهنویسان است که حتی کمک همکاران هم نتوانسته مؤثر واقع شود. این نادیده گرفته شدن احتمالاً به خاطر ژانری است که بیتی در آن تبحر دارد: کمدی سبک. او هم مثل همتایش رادنی دنجرفیلد هیچ عزت و احترامی در عرصه کمدی ندیده است. بهتر است نگاهی بیندازیم به دیگر نامزدیهای بیحاصل در رشته بهترین فیلمنامه: نیل سایمن (چهار بار)، نورا افرون، لارنس کاسدان، بری لوینسن و گری راس (هر کدام سه بار) و لری گلبرت (دو بار). همه بامزهها فیلمنامههای بامزهای مثل "توتسی"، "ترس بزرگ"، "وقتی هری سالی را ملاقات کرد" و "دیو" مینویسند. باختن "توتسی" به "گاندی" را به هیچ وجه نمیتوان توجیه کرد.اما چه کسی شایسته اسکار بهترین فیلمنامه است؟ شاید یکی از انتخابها گلبرت باشد، اگر بیشتر فیلمنامه بلند سینمایی بنویسد. اما من هم مثل خیلیهای دیگر کمدی را به نفع درام نادیده میگیرم. جان سیلز تا به حال دو بار نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شده و هر بار هم ناکام مانده. او یکی خارجی مستقل و تکرو است و هالیوود هرگز با چنین افرادی خوب تا نکرده. خیلی دوست دارم او یک اسکار برای فیلمنامهای بزرگ بگیرد، البته اگر بتواند دوباره یکی از آنها بنویسد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست