جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

هیچکاک فیلمسازی که زیاد می دانست


هیچکاک فیلمسازی که زیاد می دانست

فعالیت های سینمایی آلفرد هیچکاک از سال ۱۹۲۰ در انگلیس به عنوان نقاش و طراح صحنه شروع شد بعدهم تجربه نویسندگی و دستیار کارگردانی را پشت سر گذاشت و بالاخره کارگردان شد او ۱۹ سال بعد از درخشش در سینمای انگلستان راهی هالیوود شد

۲۷ سال از مرگ او گذشته اما هنوز کسانی هستند که رمز عبور کامپیوترشان را نام یکی از فیلم‌هایش می‌گذارند یا حاضر نیستند از میان آرشیو فیلم‌های شخصی، فیلمی را از هیچکاک به کسی قرض دهند.

سیزدهم ماه اوت سال ۱۹۹۹ صدمین سالگرد تولد آلفرد هیچکاک در زادگاهش لندن و محل اوج فیلمسازی‌اش هالیوود به شکل ویژه‌ای جشن گرفته شد. امسال هم بسیاری از دوستداران هیچکاک کسانی بودند که صدوهشتمین سالروز تولد یکی از ماهرترین و بزرگ‌ترین فیلمسازان تاریخ سینما را فراموش نکردند. کسی‌که هم در دوره‌ی سینمای صامت و هم ناطق، در فیلمسازی، بیان داستان و کارگردانی استاد بود.

فعالیت‌های سینمایی آلفرد هیچکاک از سال ۱۹۲۰ در انگلیس به‌عنوان نقاش و طراح صحنه شروع شد. بعدهم تجربه نویسندگی و دستیار کارگردانی را پشت سر گذاشت و بالاخره کارگردان شد.

او ۱۹ سال بعد از درخشش در سینمای انگلستان راهی هالیوود شد. هیچکاک با کارنامه‌ی درخشان و بزرگی از فیلم‌هایی که همچنان در کلاسهای درس فیلمسازی تدریس می‌شوند، بعد از ساخت ۶۰ فیلم سینمایی، ۲۷ سال پیش از دنیا رفت.

آلفرد هیچکاک یکی از معدود کارگردانهایی بود که مردم با شنیدن اسمش برای دیدن یا ندیدن فیلم‌اش در سینما تصمیم می‌گرفتند.

خیلی‌ها معتقدند هیچکاک در زمانی که بازیگران سینما بیش از فیلمسازان شهرت و محبوبیت داشتند و عکس و اسم بازیگرها دلیل فروش فیلم‌ها می‌شد، شاید تنها کارگردانی بود که شهرت و اعتبارش باعث می‌شد مردم به سینمای نمایش‌دهنده‌ی فیلم او بروند. ولی بعضی از منتقدها با این نظر موافق نیستند. شهرام جعفری‌نژاد منتقد سینمایی می‌گوید:" در همان‌زمان هم هیچکاک و هم تعداد بسیار زیادی از کارگردان‌های دیگر بودند که مُهر خودشان را پای فیلم می‌زدند. در واقع قبل و بعد از دوران کارگردان‌سالاری، بازیگرسالاری هم وجود داشت . با این حال از دید من هیچکاک بهترین کارگردان کل تاریخ سینماست؛ چرا که اساسا با فیلم‌های هیچکاک و با تک‌تک ‌صحنه‌‌های فیلم‌های او قواعد سینما را یاد می‌گیریم."

هیچکاک در میان دوست‌‌دارانش کسی‌ست که مُهر کارگردانی‌اش کاملا قایل تشخیص است. شگردهای کارگردانی او از دید آنها از نبوغی می‌آید که هرچند صد سال در یک عرصه‌ای امکان دارد یکی مثل او پدید ‌آید.

جعفری‌نژاد که چندین مقاله درباره هیچکاک نوشته معتقد است :" هیچکاک در کنار بزرگان دیگری مثل جان فورد، هاوارد هاکس و بیلی وایلدر در کارگردانی برتر از همه‌ی آنها به نظر می‌رسد، به همین دلیل مُهر کارگردانی‌ درخشانش در هر زمانه و هر دورانی، چه در دوران ستاره‌سالاری، چه بعد از آن، کاملا تمیزدادنی‌ و قابل تشخیص است و علاقه و اشتیاق هر مخاطبی را برای دنبال کردن قصه دربردارد."

توانایی هیچکاک در تعریف قصه و در کارگردانی، همه‌ی مخاطبان را از همه‌ی جهان به‌خودش جذب می‌کند.

از طرفی هیچکاک فقط دلهره، تعجب یا غافلگیری نیست. درست است که این توانایی را دارد با روایت و تکنیک یک فیلم دلهره‌آور، تماشاگر را تا پایان فیلم نگه دارد اما تخصص او در این است که تماشاگر را لحظه به لحظه در جریان آنچه به وقوع می‌پیوندد قرار می‌دهد. آیا اصلا هیچکاک فقط به همین دلیل محبوب شد. شهرام جعفری‌نژاد در این زمینه می‌گوید:" هیچکاک بسیاری فیلم‌های غیردلهره‌آور هم دارد، بسیاری فیلم‌های عشقی ، معمایی یا پلیسی دارد یا فیلمهایی که خیلی ساده‌تر از این حرفهاست؛ طنز و شوخی خالص‌ که اصلا وحشتناک نیستند."

اما چرا هیچکاک از نظر بسیاری از ایرانی‌ها فقط استاد دلهره و تعلیق است؟

سینمای هیچکاک در ایران زمانی با یک‌سری پاورقی‌های مطبوعاتی موسوم به «معمایی‌ـ کاراگاهی یا وحشت» همراه شد و به همین دلیل به غلط نزد تماشاگر ایرانی جا افتاد که هیچکاک استاد دلهره و استاد وحشت است ، ولی او فقط استاد اینها نیست. هیچکاک، استاد تعریف‌کردن هر داستانی‌ است، حالا اگر آن داستان دلهره‌آور یا اگر وحشت‌آور باشد که حرف اول را می‌زند، حتا اگر نباشد و هر نوع دیگری هم باشد، او استاد است در تعریف‌کردن آن قصه. بنابراین این استادی است که ما را جذب می‌کند نه نوع آن فیلم‌هایی که ساخته است.


هیچکاک فیلمسازی که زیاد می دانست

اما چرا مردم سینمای او را بیشتر می‌پسندیدند؟ جعفری‌نژآد منتقد سینما می‌گوید:" اضطراب فیلم‌های هیچکاک بسیار به جهان واقعی شبیه‌تر بود و مردمبه تماشای آنها راغب‌تر بودند. نوع اضطراب ، دلهره و یا تعلیق در سینمای هیچکاک را درزندگی با آدم‌هایی دوروبرمان زیاد دیده‌ایم، مشاغل و فضاهایی که زیاد دیده‌ایم و کارهای او به اضطراب‌های ما از زندگی در دنیای پیرامونمان شبیه‌تر است تا آن فیلم‌های علمی‌ـ خیالی و فانتزی‌تر.

در خیلی از فیلم‌های هیچکاک مطلقا نه تیری شلیک می‌شود، نه چاقویی در تن کسی فرو می‌رود ، نه خونی می‌ریزد و نه بمبی منفجر می‌شود. اما اضطراب درونی که در فیلم جریان دارد در تعریف‌کردن قصه و تعلیق قهرمان در یک وضعیت نابسامانی است که ما هر لحظه نگرانش هستیم ."

فیلمهای «مستأجر»، «حق‌السکوت»‌، «جنایت»، «مردی که زیادمی‌دانست»‌، «خرابکاری»، «خانم ناپدید می‌شود»، «ربکا»، «سوظن»‌، «سایه‌ی یک شک»، «قایق نجات»، «طلسم‌شده»، «بدنام»، «طناب»، «بیگانگان در ترن»‌، «پنجره‌ی عقبی» و «مرد عوضی» و «سرگیجه» بعضی از مهمترین فیلم‌های آلفرد هیچکاک هستند که حتما در آرشیو فیلم‌های بسیاری از طرفدارانش وجود دارند.

همه‌ی منتقدهای سینمایی از هیچکاک به‌عنوان استاد مسلم فیلمسازی یاد می‌کنند و معتقدند امکان پیدا کردن مشکل یا ایراد در فیلم‌هایش بسیار مشکل است. ولی آیا واقعا در فیلم‌های هیچکاک هیچ فول یا نقطه‌ ضعفی وجود ندارد؟ جعفری‌نژاد می‌گوید:" خیلی از کارشناسان و منتقدان سراسر دنیا برای این کار تلاش کردند اما واقعا نمی‌توانیم و نتوانستیم و سخت است برایمان که بخواهیم یک لحظه‌ی بد، یک لحظه‌ی از کاردرنیامده، یک لحظه‌ی غلط کارگردانی‌شده و از این قبیل مثالها را در آثارش پیدا کنیم. یک شوخی خیلی جالب وجود دارد که می‌گویند فیلم‌های هیچکاک دوسته‌اند: یا خوب‌اند یا خیلی خوب‌اند. یعنی اصلا فیلم متوسطی ندارد.

با این همه قبول دارم که بالاخره کار هیچکسی، کاملا بی‌عیب نیست. حتا خود هیچکاک، در بازنگری آثارش می‌گوید که می‌توانست این صحنه را بهتر بگیرد، یا آن فیلم را بهتر تعریف کند و یا از بعضی از فیلم‌هایش راضی باشد و از بعضی ناراضی. در مورد کسی که سینما را از او یاد گرفته‌ایم، خطاگرفتن یا فول‌گرفتن اصلا حرف نادرستی‌ست.

ولی واقعا اگر هم قرار باشد که ضعفی در بعضی صحنه‌ها، یا بعضی نماها، یا بعضی آثارش احیانا به چشم بعضی‌ها بیاید، فقط در قیاس با خود هیچکاک است و نه با هیچکس دیگر. یعنی ضعیف‌ترین و بدترین لحظه‌های متوسطترین آثارش که "ندارد"، برتری دارد و برابری می‌کند با بسیاری از لحظه‌های شاهکار فیلم‌های شاهکار تاریخ سینما. "

با وجود اعتقاد این منتقد سینمایی اما هستند کسانی‌که معتقدند هیچکاک در آخرین فیلم‌هایش دیگر آن هیچکاک سابق نبود. هیچکاک فیلمهای انگلیسی با هیچکاک فیلمهای آمریکایی خیلی متفاوت شده بود :"مثل هر کس دیگری فراز و نشیب‌هایی وجود دارد. وقتی می‌گوییم آثارش یا خوب‌اند یا خیلی خوب‌اند، طبعا از یک نشیبی صحبت می‌کنیم که یک زمانی" خیلی خوب" تبدیل به "خوب" شده که البته اختلاف‌نظر خیلی زیاد است. هیچ قانون کلی در این مورد وجود ندارد و به تعداد منتقدان عالم در این زمینه تحلیل، بررسی و سلیقه وجود دارد. "

شهرام جعفری‌نژاد ادامه می‌دهد:" خیلی‌ها اصولا دوره‌ی کار انگلیسی هیچکاک را که دوران اولیه کارش هست، برتر از دوران آمریکایی‌اش می‌دانند. خیلی ها برعکس، دوران آمریکایی را دوران بهتری می‌دانند. خیلی‌ها از همان دوران آمریکایی انگشت روی آثار دهه‌ی پنجاه و اوایل دهه‌ی شصت‌اش می‌‌گذارند و می‌گویند «پنجره‌ی عقبی» و «مردی که زیاد می‌دانست»‌ و «شمال به شمالغربی» و «سرگیجه» شاهکارهایش هستند تا نهایتا برسید به فیلم «روانی» و «پرندگان» و از دهه‌ی شصت به بعد، یک‌مقدار افت برایش پیش‌بینی می‌کنند.

عده‌ای دیگری می‌گویند در همان آثار هم مایه‌های بسیار خوبی از همان زمینه‌های هیچکاکی وجود دارد و مثلا به دلیل دیگری خارج از حیطه‌ی توانایی‌های هیچکاک هست که فیلم‌ها ضعیف‌تر به نظر می‌آیند. حالا در مورد کل این مسیر چه باید گفت، رو به صعود بوده، رو به نزول بوده! فراز و نشیب داشته است و بالاخره بر اساس مکان‌هایی که فیلم ساخته، دوره‌های مختلف، سن و سال خودش و آدمهایی که با او کار کرده‌اند، یک تعادلی را در مجموع حفظ کرده است."

آلفرد هیچکاک شاید یکی از معدود کارگردان‌‌‌هایی بود که در زمان حیاتش همه معتقد بودند سینمایش شاهکار است اما همین آفریننده شاهکار شش‌بار نامزد دریافت اسکار بهترین کارگردانی شد اما هیچ‌وقت این مجسمه را برای فیلم‌هایش در دست نگرفت.