شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

خانواده ها و استقلال و سازگاری فرزندان



      خانواده ها و استقلال و سازگاری فرزندان
ژاله محمودی جسور

مقدمه :
این پژوهش با عنوان بررسی تأثیر شیوه های فرزند پروری والدین بر استقلال و سازگاری دختران نوجوان سوم دبیرستان شهر تبریز در مقطع کارشناسی ارشد (روانشناسی تربیتی) انجام شد. خانواده نخستین مدرسه و محور اصلی تربیت انسان است. کودک درسهای اصلی و اساسی خود را از خانواده می گیرد. هر سازندگی یا اشتباهی که در آن واقع گردد, مستقیماً در کودک اثر می گذارد.   لذا, خانواده در جهت دادن افراد به سوی انسانیت و پرورش و تکوین شخصیت آنان می تواند نقش فوق العاده ای ایفا نماید و خطوط اصلی و اساسی رفتار آنان را پدید آورد.
به اعتقاد لطف آبادی (1378) عدم توجه والدین به سالم سازی محیط روانی و عاطفی کودکان و نوجوانان و فقدان روابط مناسب در بیشتر موارد آنان را با کمبودهای عاطفی، انگیزشی و مشکلات روانی روبرو می سازد. همچنین, والدین دوره نوجوانی را معمولاً دشوارترین مرحله تعلیم و تربیت می دانند زیرا نوجوان برای رهایی از وابستگی های کودکی و کسب استقلال بزرگسالی تلاش فراوانی می کند. در این دوره تغییرات مهمی در تکامل روانی – اجتماعی نوجوان اتفاق می افتد و مهارت آنها برای برقراری روابط اجتماعی گسترش یافته و پخته تر می شوند. نوجوانان به علت کشمکش درباره استقلال، جنسیت، هیجانات، تغییر در شکل و ظاهر و سایر مسایل، معمولا دچار ناراحتی شده حتی با خود نیز غریبه و نا آشنا می شوند با این وجود اجتماع از آنها می خواهد که مستقل باشند، روابط خود را با همسالان و بزرگسالان تغییر دهند و نهایتاً ضمن کنار آمدن با همۀ این تغییرات، باید بکوشند تا هویت مستقل برای خود کسب نمایند. نوجوان می خواهد که به عنوان یک فرد مستقل به حساب آید و روابط تازه ای را که پذیرای فردیت او باشد با والدین خویش برقرار نماید. این فرایند اگر به شکل سالمی صورت گیرد، هم باعث رشد استقلال در نوجوان خواهد شد و هم روابط صمیمانه او با والدین حفظ خواهد شد.

شیوه های فرزند پروری :
شیوۀ تربیت و عملکرد والدین به طور قابل توجهی پیامدهای مهمی را برای رشد و نمو روانی – اجتماعی نوجوانان ، ارتباطات دوستانۀ آنان، موفقیتهای تحصیلی، تواناییهای تصمیم گیری و کسب اعتماد به نفس به دنبال دارد. بر اساس ترکیب پاسخدهی و توقعات والدین این برخورد به چند نوع اقتدار منش، استبدادی، سهل گیر و بی کفایت تقسیم بندی می شود. ( لطف آبادی ، 1378 )
مطالعات بی شماری که در مورد رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان انجام گرفته، نتایج متقاوت و قابل توجهی در بین شیوه های مختلف فرزند پروری خانواده یافته است. (هنریکسون، 2000) یونیس و اسمالار (1985) و گروتونت و کوپر (1986) اظهار می کنند که ارتباطات خانوادگی سالم و با ثبات از شرایط لازم و ضروری برای رشد و تکامل موفقیت آمیز استقلال و سازگاری نوجوانان است. (بیروگوسن، 1999)
استقلال یابی نوجوانان نقطه مرکزی در نظریه های روانکاوی و روانکاوی نو دربارۀ نوجوانی است. تحقیق درباره پیامدهای استقلال روانی در نوجوان نتایج متناقضی را در پی داشته است. برخی از محققین در یافته اند که عدم وابستگی به والدین موجب رشد «من» می شود و از سوی دیگر ممکن است موجب احساس اضطراب در نوجوانان گردد. همچنین، عده ای نیز اظهار کرده اند که تکامل استقلال، بویژه استقلال روانی در دراز مدت با سازگاری همراه است, چرا که فاصله گیری عاطفی والدین، برای نوجوانان ضروری است تا اعتماد بر روی تواناییهای خود را شروع نمایند. (چن و دورنباخ، 1998) همچنین یافته ها نشان می دهد نوجوانانی که از سطوح بالای استقلال روانی برخوردارند ممکن است احساس جدایی یا انفکاک از والدین نمایند. در این راستا چندین محقق دیگر نیز با گزارش کردن ارتباط منفی بین استقلال روانی و مجموعه ای از مشکلات روانی – اجتماعی از این نتیجه گیری حمایت کرده اند. (فارمن و هولمبک، 1995) راه مؤثر دیگر برای روشن سازی ماهیت استقلال روانی در نوجوانی، مقایسۀ آن با جنبه مهم دیگر تکامل به نام استقلال رفتاری می باشد. استقلال رفتاری ظرفیت و استعداد تصمیم گیری مستقل نسبت به انواع مختلف رفتارها است. برخی از جنبه های سازگاری با استقلال روانی و برخی دیگر با استقلال رفتاری ارتباط دارد. برای تشخیص نوع ارتباطات، باید مطالعاتی که هر دو جنبه استقلال را بررسی کند، مورد توجه قرار گیرد. ( بیروگوسن، 1999)
امروزه توجه به مسئله نوجوانان در کلیه کشورهای جهان بصورت یک مسئلۀ حاد علمی و تربیتی در آمده است.
هدف اساسی در پیشگیری اولیه، بر رویکرد جامعه و جمعیت مورد نظر است که در آن فعالیتهای پیشگیری متوجه جمعیت سالم است. با این هدف که زمینه های رشد و تحول و تکامل سلامت روانی را در جامعه بوجود آورد. براساس این رویکرد، مفهوم پیشگیری در کودکان و نوجوانان جاذبه ویژه ای برای متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسان داشته است. (شاملو، 1378 و والکر، 1998)
داشتن دانش و آگاهی جهت تمایز بین رفتارهای معقول نوجوان از رفتارهای ناسازگارانه، برای روانشناس، امری ضروری است. روانشناس با آموزش والدین، معلمین و سایر اعضاء جامعه در زمینه رفتار طبیعی نوجوان، آنها را آگاه می سازد تا از نوجوان حمایت لازم را به عمل آورده و به پرورش استقلال او کمک کند. اغلب والدین و بزرگسالان در برابر کشمکشهای استقلال خواهی نوجوانان، ناتوان، درمانده، خشمگین و مستأصل می شوند. حمایت از نوجوان، تنظیم استانداردهای واضح با فراهم کردن چهارچوب مشخص و ثابت به گونه ای که عملکرد مستقل او را تشویق کند و کاهش کششهای قدرت، می تواند تأثیر مثبتی در روابط نوجوان با والدین داشته باشد. روانشناسان و مشاوران خانواده می توانند خصوصیات دوره نوجوانی را به والدین آموزش دهند و والدین نیز می توانند فرایند فراهم آوردن مسئولیت پذیری بیشتر را بر اساس پیشرفت تدریجی استقلال یابی فرزندشان فراگیرند. امید است یافته های این تحقیق با توصیف وضعیت موجود شیوه های فرزندپروری والدین و ارتباط آن با استقلال و سازگاری نوجوانان در زمینه پیشگیری اولیه یعنی حفظ و ارتقاء سلامت روانی نوجوانان بتواند اطلاعات پایه برای برنامه ریزیهای آینده در اختیار روانشناسان و مشاوران خانواده و مسئولان آموزشی کشور قرار دهد. همچنین می تواند منبع اطلاعاتی آموزنده ای برای والدین در زمینه شیوه فرزند پروری و پیامدهای آن بر استقلال و سازگاری روانی – اجتماعی نوجوان باشد.

روش شناسی :
در این پژوهش دو روش کمی و کیفی (منادی, 1385 الف) مورد استفاده قرار گرفته است. برای تشخیص و شناسایی شیوه های فرزندپروری اعمال شده بر دانش آموزان نوجوان از روش کمی استفاده گردیده است. مطالعه و بررسی استقلال و سازگاری نوجوانان به روش کیفی انجام گرفته است.
پژوهش های کمی (اثباتگر) ریشه در این فرض دارد که جلوه های محیط اجتماعی، واقعیتی مستقل را تشکیل می دهند و طی زمان و موقعیتها نسبتاً ثابتند. پژوهشگر اثباتگرا، دانش را از طریق گردآوری داده های عددی و رفتارهای قابل مشاهده نمونه ها و سپس عرضۀ این داده ها به تحلیل عددی فراهم می آورد. پژوهش کیفی (مابعد اثباتگرا) ریشه در این فرض دارد که جلوه های محیط اجتماعی به عنوان تفسیرهایی به وسیلۀ افراد ساخته می شود و این تفسیرها شکل گذرا و وابسته به موقعیت دارند. پژوهشگران کیفی دانش را در درجۀ اول از طریق گردآوری داده های کلامی با مطالعۀ جدی و عمقی موارد و عرضه این داده ها به استقراء تحلیلی فراهم می آورند. پژوهش کیفی ماهیتاً چند روشی است و متضمن رویکردی تفسیری و طبیعت گرایانه به موضوع مورد مطالعه است. این بدان معناست که پژوهشگران کیفی، اشیاء را در موقعیتهای طبیعی آنها مطالعه می کنند و می کوشند پدیده ها را بر حسب معناهایی که مردم به آنها می دهند، مفهوم سازی یا تفسیر کنند پژوهشهای کیفی و کمی می توانند از طریق ایفای نقشهای مربوط، یعنی کشف و تأیید، همدیگر را کامل کنند. استفاده از هر دو روش موجب بررسی و فهم عمیقتر مسائل پژوهشی می شود. انجام دادن تحقیق کمی و کیفی بطور توأمان در مورد یک موضوع را روش ترکیب شده یا در هم تنیده می نامند (مدیت گال، ...1382).
در پژوهش حاضر متغیرهایی که مورد بررسی قرار می گیرد، شیوه های فرزند پروری والدین و استقلال و سازگاری نوجوانان است. به دلیل اینکه مطالعۀ تأثیر شیوه های فرزند پروری بر استقلال و سازگاری نوجوانان یک مطالعۀ پس رویدادی است یعنی اشاره به مواردی دارد که در آنها علت از پیش رخ داده است و آزمودنیها دارای رفتار مورد مطالعه هستند و همچنین به علت اینکه در این پژوهش هدف فقط شناسایی شیوه های فرزند پروری اعمال شده توسط والدین بر نوجوانان به روش کمی عمل کردیم. برای بررسی متغیرهای دیگر یعنی استقلال و سازگاری که به دو مفهوم عمیق و گسترده شخصیت اشاره می کند، آوردن دو متغیر اخیر در قالب یک نمرۀ خاص که توسط پرسش نامه تعیین می شود ، باعث محدود شدن و برخورد سطحی با آنها می شود. استقلال و سازگاری مفهوم پیچیده ای دارد که در قالب پرسش های چند گزینه ای و پرسش نامۀ کتبی نمی گنجد ولی در خلال مصاحبه، با توجه به ارتباط متقابلی که بین مصاحبه گر و مصاحبه شونده وجود دارد، می تواند مفاهیم عمیق تر را مطرح کرده و در صورت نیاز، مصاحبه کننده مطالبی را که برای مصاحبه شونده مبهم است، توضیح دهد. همچنین در هنگام مصاحبه می توان از طریق واکنش فرد مصاحبه شونده به زوایای شخصیتی و روحی او تا اندازه ای پی برد که این مورد در نتیجه گیری کلی پژوهش می تواند مؤثر باشد. به همین دلیل برای بررسی و مطالعۀ استقلال و سازگاری نوجوانان به روش کیفی عمل کرده ایم.
جامعۀ مورد پژوهش در این بررسی، دانش آموزان نوجوان دختر می باشند که در سال تحصیلی 85 -1384 در کلاس سوم دبیرستان مدارس دولتی نواحی 1 و 5 که بطور تصادفی از بین 5 ناحیۀ آموزش و پرورش شهر تبریز انتخاب شدند, مشغول به تحصیل می باشند و در محدودۀ سنی 17 سال قرار دارند.
ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش در دو بخش تنظیم شده است : شیوۀ فرزند پروری بخش اول مربوط به پرسشنامه استاندارد شیوه فرزند پروری والدین شامل 15 پرسش است که دیدگاه نوجوانان را در زمینه (اقتدار منش، استبدادی، سهل گیر و بی کفایت) ارزیابی می کند و در مقیاس 6 درجه ای لیکرت به صورت کاملاً موافقم، موافقم، نسبتاً موافقم، نسبتاً مخالفم، مخالفم و کاملاً مخالفم، رتبه بندی شده است. همراه با 16 پرسش مشخصات فردی – اجتماعی نوجوان در مورد نام و نام خانوادگی، سن، سال تحصیلی، رشتۀ تحصیلی، دین، رتبۀ تولد، تعداد اعضای خانواده، معدل تحصیلی سال قبل، وضعیت اقتصادی خانواده، شغل والدین، میزان تحصیلات والدین، وضعیت سکونت، زندگی با والدین، ارتباط با والدین و رضایت از والدین می باشد. بخش دوم مربوط به سوالات مصاحبه است. از جمله شیوه های رایج برای جمع آوری داده ها در پژوهش کیفی، مصاحبه و مشاهده است. در این پژوهش با توجه به نوع موضوع پس از بررسی پاسخ پرسشنامه ها در بخش کمی برای بررسی استقلال و سازگاری پاسخ دهندگان به پرسشنامه از مصاحبه استفاده می شود.

یافته ها :
بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کمی پرسشنامه ها شیوه های شیوه فرزند پروری از دیدگاه نوجوانان به چهار نوع شیوۀ فرزند پروری اقتدار منش، شیوۀ فرزند پروری استبدادی، شیوۀ فرزند پروری سهل گیر و شیوۀ فرزند پروری بی کفایت تقسیم شدند. همچنین بر اساس نتلیج حاصل از تحلیل کیفی محتوای مصاحبه ها (منادی, 1385 ب)، استقلال (روانی – رفتاری) مصاحبه شوندگان به سه گروه استقلال (روانی – رفتاری) بالا، استقلال (روانی – رفتاری) متوسط، استقلال (روانی – رفتاری) پایین تقسیم شد. لازم به یادآوری است که هر کدام از ابعاد استقلال و سازگاری در تمام سطوح بر اساس چهار شیوۀ فرزند پروری مذکور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که استقلال و سازگاری نوجوانان با تأثیر پذیری از چهار شیوۀ فرزند پروری والدین، در سه سطح قابل تقسیم بندی است.
بررسی نتایج در این پژوهش نشان داد بیشترین تعداد افرادی که به استقلال و سازگاری بالا (که با عناصر عزت نفس، شایستگی اجتماعی و تحصیلی، مشکلات رفتاری و خلق افسرده مورد بررسی قرار گرفت) دست یافته اند، روش والدین خود را اقتدار منش تشخیص داده اند. طبق این یافته ها والدین اقتدار منش کنترلی را که اعمال می کنند و از نظر نوجوان، منصفانه و معقول است، نه توهین آمیز و خودسرانه، به احتمال بیشتری تبعیت و درونی سازی می شود. این والدین مهروز اما قاطع، الگوهای مناسب برای رفتار خودگردان و اطمینان بخش برای فرزندان خود هستند. توقعات این والدین در ارتباط با تواناییهای در حال رشد فرزندانشان است و از طریق تنظیم کردن انتظاراتشان با توانایی فرزندان خود در پذیرفتن مسئولیت اعمالشان، به آنها امکان می دهند تا بفهمند افراد شایسته ای هستند که می توانند خودشان کارهای روزمرۀ زندگی را با موفقیت انجام دهند. در نتیجه، فرزندانی با عزت نفس بالا، مستقل، رفتار پخته، روابط اجتماعی مناسب و عملکرد خوب تحصیلی پرورش می دهند. همچنین در این پژوهش دریافتیم، نوجوانانی که از نظر روانی و رفتاری مستقل هستند، دارای عزت نفس، شایستگی اجتماعی و تحصیلی بالا نیز می باشند, آنان فاقد مشکلات رفتاری و خلق افسرده هستند.
تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش نشان داد، نوجوانان والدین سهل گیر و بی کفایت از نظر رفتاری مستقل و از نظر روانی تا حدی وابسته مانده اند. این والدین به فرزندان خود اجازه می دهند در هر موردی خودشان تصمیم بگیرند در حالی که هنوز از توانایی لازم برای تصمیم گیری در همه موارد بهره مند نیستند. فرزندان والدین بی کفایت از عزت نفس متوسط به پایین و شایستگی اجتماعی و تحصیلی متوسطی برخوردارند. اکثر این نوجوانان دارای مشکلات رفتاری و خلق افسرده هستند.
همچنین, این یافته ها نشان داد، شایستگی اجتماعی و تحصیلی در نوجوانان والدین سهل گیر بالاست. در مقابل، تعدادی از این نوجوانان دارای مشکلات رفتاری و خلق افسرده می باشند.
بررسی کلی نتایج نشان می دهد، بیشترین تعداد افرادی که از عزت نفس بالا برخوردارند به ترتیب مربوط به نوجوانان والدین اقتدارمنش و سهل گیر و بیشترین تعداد نوجوانانی که از شایستگی اجتماعی بالا بهره مند هستند به ترتیب مربوط به والدین اقتدار منش و سهل گیر می باشند. شایستگی تحصیلی بالا در نوجوانان والدین اقتدار منش مشاهده شد و بیشترین افرادی که دارای مشکلات رفتاری هستند به ترتیب مربوط به والدین بی کفایت، سهل گیر و استبدادی و بیشتر نوجوانانی که از افسردگی رنج می برند به ترتیب مربوط به فرزندان والدین بی کفایت، استبدادی و سهل گیر می باشند . نوجوانان والدین اقتدار منش در همۀ ابعاد استقلال و سازگاری نسبت به دیگر مصاحبه شوندگان از عملکرد رفتاری، روانی و اجتماعی بالایی بهره مند هستند. همچنین, پس از تجزیه و تحلیل داده ها به این نتیجه رسیدیم که نوجوانانی که از استقلال روانی پایینی برخوردار هستند از نظر عزت نفس، شایستگی اجتماعی و تحصیلی نیز در سطح پایین تری قرار می گیرند و از نظر مشکلات رفتاری و افسردگی در سطح بالا قرار دارند. بررسی داده ها نتایج فرعی را نیز در بر داشت، نتایجی که نشان می دهد عوامل دیگری چون شغل والدین، میزان تحصیلات، نگرش و شخصیت والدین، فرهنگ حاکم بر محیط زندگی و تعداد فرزندان و بطور کلی طبقۀ اجتماعی – فرهنگی – اقتصادی حاکم بر خانواده در نحوۀ روابط والدین با فرزندان نیز مؤثر است. بعلاوه، در بررسی کیفیت استقلال و سازگاری نوجوانان، علاوه بر شیوۀ فرزند پروری، تفاوتهای فردی از نظر شخصیت (درونگرایی – برونگرایی) نیز ممکن است از عوامل مؤثر دیگر بر نحوۀ شکل گیری استقلال و سازگاری نوجوان باشد. همچنین تحلیل یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، نوجوانانی که نظارتی روی آنها نیست مشکلات بیشتری پیدا کرده و عدم نظارت والدین خود را نشانۀ بی توجهی و بی علاقه بودن پدر و مادرشان می دانند. اگر کنترل به معنای نظارت و تحت نظر گرفتن باشد چنین کنترلی که با راهنمایی نوجوانان بصورت همزمان و بر حسب مورد بکار گرفته می شود، از کارایی بیشتری برای پرورش نوجوانانی قابل، مستقل و سازگار برخوردار است. طبق نتایج این تحقیق، این ویژگیها را می توان در شیوۀ فرزند پروری اقتدار منش یافت. در شیوۀ فرزند پروری، والدین انتظارات خود را درست تنظیم می کنند و وقتی از نوجوان می خواهند کاری که فراتر از تواناییهای اوست، انجام دهد او را یاری می کنند، بر کار یا رفتار سازندۀ او تأکید و تحسین می کنند و بدین وسیله خود انگیزی را در او تقویت می نمایند. با دادن حق انتخاب و تصمیم گیری به نوجوانان، احساس مسئولیت و کنترل بر زندگی را در آنان تقویت می کنند. احساسات و نیازهای درونی آنان را درک می کنند و آنها را می پذیرند، در این صورت است که نوجوانان از نظر درونی، رفتاری و هیجانی رشد یافته، پخته و سالم بار می آیند.

فهرست منابع
- شاملو ، سعید (1369). بهداشت روانی. تهران : انتشارات رشد.
- گال، مردیت؛ بروگ ، والتر؛ گال، جویس. (1382). روشهای تحقیق کمی و کیفی در علوم تربیتی و روانشناسی. مترجمان : احمدرضا نصر... [ و دیگران ]. تهران : انتشارات سمت.
- لطف آبادی، حسین (1378). روانشناسی رشد ( 2 ) : نوجوانی، بزرگسالی. تهران : انتشارات سمت.
- منادی مرتضی (1385) الف. روش کیفی در علوم اجتماعی و علوم رفتاری. فصلنامه حوزه و دانشگاه. پژوهشکده حوزه و دانشگاه. سال دوازدهم, شماره 47, تابستان. ص 80 الی 93.
- ---- (1385) ب. روش تحلیل محتوای متن گفتاری و نوشتاری در علوم رفتاری و اجتماعی. فصلنامه حوزه و دانشگاه. پژوهشکده حوزه و دانشگاه. سال دوازدهم, شماره 48, پاییز. ص 20 الی 28.

- Beyer W. Goossens L. (1999 ). Emotional Autonomy, Psychosocial Adjustment and parenting : interactions, moderating and mediating effects. Journal of Adolesence, No : 22, p : 753-769.
- Chen Z. and Dornbusch S.M. (1998). Relating aspects of Adolesent emotional autonomy to academic achievement and deviant behavior. Journal Adoles. Research. No : 13, P : 293-319.
- Fuhrman, T.and Holmbeck, G.N (1995). A contextual – moderator analysis of emotional autonomy and adjustment in Adolesence. Child Development. No : 66, P : 793-811.
- Henricson C. and Rocker D. (2000). Support for the parents of Adolesents : a review . Journal Adoles. No : 23, P: 763-783.
- Walker, Z. Townsend, j. (1998). Promoting Adolesent mental health in primary care : a review of theliterature. Journal Adoles. Vol : 21, P : 621-634.