جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

جايگاه فرهنگی موسيقی و رقص (11)



      جايگاه فرهنگی موسيقی و رقص (11)
رزمن، پاول و ویزگراو، برگردان پرستو جوزانی

مانند نقاشی و مجسمه سازی، موسيقی و رقص نيز هنر در نظر گرفته می شوند، زيرا هيجانات را برمی انگيزند و می توان آنها را به لحاظ زيبايی شناسی ارزش گزاری کرد. برعکس نقاشی و مجسمه سازی، موسيقی و رقص مانند زبان گفتاری هستند در سه صورت مهم. هر سه از طريق زمان نمايان می شوند. هر جمله، هر ترکيب موسيقايی، هر رقص آغاز، ميان، و پايانی دارد. اين در مورد نقاشی يا تراشکاری صادق نيست، آنها آغاز يا پايانی ندارند برای آنها بعد زمان نامربوط است. يک باره خلق می شوند و وجودشان مستمر است. ترکيب های موسيقايی و رقص زودگذر هستند. آنها در اجراها نمود پيدا می کنند، ولی هنگامی که اجرا تمام می شود، ديگر وجود ندارند. ابزار موسيقايی که ترکيب با آن اجرا شده هنوز آنجاست، و ايده ی چگونگی اجرای قطعه همچنان باقی ست؛ در هر حال، اجرای قطعه از بين می رود مگر اينکه روی نوار صوتی يا فيلم، که يک پديده ی مدرن است، ضبط شود. مانند قصه يا افسانه ای که توسط رامشگر گفته می شود، قطعه ی موسيقايی به عنوان يک مفهوم در ذهن مردم وجود دارد، و هر اجرا اندک  تفاوتی از نمود آن ايده است. اين تصور از قطعه ی موسيقی، مانند الگوی ذهنی است که کوزه گر برای تزئين نوع بخصوصی از کوزه دارد. تنها در جوامع غربی که ترکيب های موسيقايی نوشته می شدند، از برخی اشکال نت نويسی موسيقايی استفاده می شد. تا همين اواخر، رقص اجرا می شد و تنها حافظه اجرای بعدی را هدايت می کرد. امروزه سيستمی برای نت نويسی رقص که شبيه به نوشتن زبان است وجود دارد. قوم موسيقی شناسان و انسان شناسان، هنگامی که در جوامع کوچک-مقياس موسيقی و رقص را مطالعه می کنند، يک سنت را بررسی می کنند، که شفاهی ست و از طريق اجرا منتقل می شود. در اين جوامع، موسيقی و رقص، مانند ادبيات و قصه های عاميانه، بدون سود جستن از سيستم های نوشتاری نت نويسی آموخته و حفظ می شود.

تأکيد انسان شناسانه هميشه بر ارتباط بين موسيقی و رقص و ساير جنبه های فرهنگ بوده است. در بحث ما درباره ی هنرهای تجسمی در جوامع کوچک-مقياس، ديديم که هنر به سادگی برای تحسين شدن توليد نمی شود بلکه با ساير جنبه های فرهنگ يک پارچه است. همين در مورد موسيقی و رقص نيز صادق است. در واقع، هنگامی که انسان شناسان ابتدا شروع کردند به مطالعه ی رقص، بيشتر علاقه مند به بافت فرهنگی رقص بودند تا خود رقص. طيف وسيعی از موقعيت های جشن و آيينی وجود دارد که رقص و موسيقی نقش مهمی در آنها بازی می کند. جشن های کواکيوتل و آمريکايی، که پيش تر شرح آن رفت، هر دو شامل موسيقی و رقص هستند. اين دو نمونه شيوه های متقابلی از کارکردهای موسيقی و رقص را در دو جامعه نمايش می دهند. رقص ها و آوازهايی که در جشن های کواکيوتل اجرا می شوند متعلق به نوميم های رئيسان قبيله است که آن را اجرا می کنند، به طوری که در بالاترين مرتبه ماسک ها را توسط نوازندگان می پوشند، برعکس در آمريکا موسيقی و رقص توسط گروهی استخدام شده نواخته می شود. در فرهنگ کواکيوتل، به اضافه ی پيام مالکيت، آوازها و رقص ها از سوی داماد حاوی قدرت و بر پايه ی ارتباط فراطبيعی است، که لازمه ی نقل مکان تازه عروس است. ما همچنين بايد توجه داشته باشيم که چه کسی حق اجرای يک قطعه ی موسيقی يا رقص را دارد و چه کسی مالک آن است. اجرای موسيقی و رقص طيف گسترده ای از گوناگونی ها را بسته به درجه ی تخصيص در هر جامعه ای در بر می گيرد. گاهی، به عنوان نمونه در کواکيوتل، آوازها و رقص ها مالکيت خصوصی دارند و تنها توسط صاحبانشان امکان اجرا دارند. رقص هايی وجود دارد که تنها می توانند در مقاطع خاصی از زندگی اجرا شوند، مانند رقص هايی برای آيين تشرف مردانه.

در جشن های کواکيوتل، شامل موسيقی، رقص، و آنچه در جهان غرب تئاتر ناميده می شود، همگی با هم در اجرا جمع می شوند. امروزه اين به انسان شناسی هنرهای اجرايی منتسب است (رويس 2004: 1). بحث هنرهای اجرايی می تواند شامل نه تنها بررسی اشکال و نقش هايی باشد که "سبک" های مشخصی را توصيف می کنند، بلکه همچنين چگونگی به دست آمدن آنها، درجه ی تسلط مورد نياز، ماهيت تفسير در اجرايی مشخص، استعداد هنری، که بخشی از تسلط اجراست، و اينکه آيا تماشاگران آنچه را که می بينند می فهمند و درک می کنند و چگونگی درک آن را شامل می شود. پيش تر، بواس و ديگران فقط موسيقی را ضبط کردند و از رقص عکس گرفتند بدون اينکه در صدد فهم چگونگی ارتباط اين فرم ها با ساير جنبه های فرهنگ در محلی که اجرا می شدند باشند، و يا هيچ يک از وجوه اجرا و قسمت های ميان فرهنگی آن را با هم مقايسه کنند. پيش تر درباره ی تزئينات بدن و معانی آنها به عنوان نشانه های شناخت ارزش ها و رسوم فرهنگی بحث شد، و اين تزئينات به وضوح بخشی از اجرا هستند. رويس مکانی را که يک رقص و مراسم خاص تيوا در چرخه ی آيينیشان در آن اجرا می شود تحليل کرده است، همان طور که رقصنده ها را تحليل کرده، کسانی که درباره ی زمان رقص ها تصميم می گيرند، آهنگ هايی که بايد ترکيب شوند، نوازندگان و خوانندگانی که اجرا خواهند کرد، طراحی رقص و "گرامر" رقص های تيوا، و به همين صورت بسياری از جنبه های ديگر را تحليل کرده است (2004: بخش 6). او حتی به تمايز ميان رقص هايی که امروزه در جهان غير هندی اجرا می شوند، و دوره ساليانه مراسم آيينی تنها در پوئبلو پرداخته است.

Rosman, Abraham & Rubel, Paula G. & Weisgrau, Maxine (2009) THE TAPESTRY OF CULTURE : An Introduction to Cultural Anthropology; New York: Altamira (297-298)