شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
اهمیت روش پی.آر.ای در پژوهش های میدانی

چگونه یک معتقد راستین باشیم
هدف اصلی این بخش یافتن جنبههای ویژه در ارزش هایی است که در روش پی آر ای (PRA) یا ارزیابی مشارکتی روستایی وجود دارند و از این طریق کمک به درک چگونگی برانگیختن، پرورش، پیشرفت و گسترش این ارزش هاست. فرض بر این است که هر چه افراد بیشتری توانایی پذیرش این ارزشها را داشته باشند، احتمال رشد و گسترش پی.آر.ای و روش های مشابه افزایش مییابد. به خاطر دارم چند سال پیش تحقیقی از چمبرز میخواندم که عنوانش چیزی مثل "پی.آر.ای یک مذهب نیست" بود. بعد از حضور در چندین جلسهی احیای پی.آر.ای روبرت، که موضوع اصلیاش تغییر دادن بیاعتقادها بود، عنوان جلسه به نظرم هم جالب و هم کنایه آمیز آمد. متوجه شدم که در برخورد با ارزشهای اصولی که سنگ بنای جنبش پی.آر.ای هستند نوعی نگرانی و ناراحتی وجود دارد. یکی از نگرانیها این بود که ما مبلغهای متعصبی نمی شویم اما همزمان از خود می پرسیم چگونه ارزشهایی را که در پی.آر.ای بررسی می شوند پرورش دهیم؟
این فرآیندهای تجربی موازی - درونی و بیرونی – در صورت تقویت متقابل، امکان تمرین ارزشها و رفتار متقابل با آنها را برایمان فراهم می سازد چرا که ارزشها و رفتارهای ما ریشه در واقعیت تجربی و تغییر پذیر دارند. این مطلب مرا به سوال اصلی این مقاله سوق میدهد: آیا امکان تاثیر گذاشتن و تغییر ارزش های ابراز شده بیرونی افراد، در صورتیکه آنها دارای تجربه تغییر پذیر هم تراز نباشند، وجود دارد؟ همه ما دارای تجارب خاصی هستیم به ویژه از فعالیتهایی مانند پی.آر.ای، اما پایداری آنها چقدر است؟ آیا همة ما قادریم رفتارهایی را که در پی.آر.ای مورد نیاز است، با طیب خاطر در سایر بخشهای زندگیمان نیز بروز دهیم؟
سابقهی شخصی
اولین بار در سال های 90 – 1989 با پی.آر.ای آشنا شدم، در آن زمان برای پروژهای با سرمایه گذاری کانادا واقع درمیرادا، در یک ان.جی.او در بانگلور هند کار می کردم. در این زمان، فعالیتهای زیادی برای توسعة این روش در حال انجام شدن بودند؛ از جمله میرادا، ان.جی.او های دیگر و روبرت چمبرز، که مرکزشان دانشکده پرسنل مدیریت در حیدرآباد بود. من مستقیما هرگز درگیر هیچ یک از فعالیت های فوق نبودم اما از نزدیک با ایشان تماس داشتم.
در اواخر دهه 90، در دوره آموزشی پی.آر.ای در آندرا پرادش حضور یافتم که توسط میرادا تحت نظارت جیمی ماسکارناس اجرا می شد. برای من تجربهای مهم بود. با وجود اینکه روش تدریس زیاد خوب نبود، اما حضور در آنجا برای فهمیدن نکات اصلی کافی بود، به ویژه راهکارهایی که به افراد اجازه تجزیه تحلیل و برنامهریزی میداد و استفاده از رسانههای دیداری به عنوان وسیلهای برای ایجاد تمرکز و تسهیل ارتباط. مورد آخری به ویژه در آن زمان برای من جالب بود چون بیست سال گذشته را صرف کار در جنبههای مختلف تولید رسانهای و طراحی ارتباطات کرده بودم. بنابراین اینها برایم جذابیتهای "بیرونی" و موارد مورد علاقه مربوط به پی.آر.ای بودند.
بعد از هند، فعالیت شدید خود را روی پی.آر.ای در شمال ویتنام آغاز کردم و در مدت پنج سال تجارب دست اول زیادی را در معرفی و توسعه روش آموزش دولت و کادر ان.جی.او از طریق آموزش بر اساس سطح و تمرین به دست آوردم. پس از آن، پنج سال دیگر روی نهادینه کردن مشارکت و استفاده از پی.آر.ای در نظام آموزش ملی در دورههای لیسانس جنگلبانی کار کردم.
هر چه تجربه بیشتری در کار با پی.آر.ای به دست می آوردم، بعد مهم دیگری آشکار می شد – عنصر شهودی – که نوعی ایمان به اعتبار فرآیند و نوعی "بودن" در طی انجام فرآیند بود. درک اهمیت این عنصر کمی طول کشید اما بعد از رسیدن به آن، به وجود یک همگرایی عالی با فرآیند دیگری پیبردم که سالها در زندگیم جاری بود – یک فرآیند پیشرفت درونی.
پذیرا بودن و رها کردن
پذیرا بودن و رها کردن دو کیفیتی هستند که ارتباط تنگاتنگی با اعتماد داشتن به فرآیند پی.آر.ای دارند. با پذیرا بودن و رها کردن به احساس خود از ارزشها و حیاتمان تاثیر گذارده و به آنها متصل می شویم. این بعد درونی پی.آر.ای و یادگیری طرز کار با آن، تجربه کلیام را جالبتر و معنادارتر کرد چون به پیشرفت درونیام متصل شده بودم.
از زمان بچگی، همیشه حسی از ناکامل بودن و نیازی شدید به آنچه که مرا به عنوان یک انسان به پیشرفت کامل قادر سازد، در من وجود داشت. بزرگ شدنم در دهههای 50 و 60 مصادف با زمانی بود که بسیاری از جوانان تمامی الگوهای جا افتاده را مورد سوال قرار داده و به دنبال شواهد تجربی مستقیم بودند که بر اساس آنها ارزشها و عقاید خویش را ایجاد و ارزیابی کنند. در اواخر نوجوانی و اوایل بیست سالگی راههای متنوعی را در مسیر پیشرفت درونی خود کشف کردم که یکی از آنها کاملا تجربی بود. تجربه را از طریق پذیرا بودن و رها کردن درونی به دست آوردم و همان منجر به تغییرات واقعی در درون و زندگیم شد.
یکی از نتایج این فرآیند تجربی درونی سیال، شهودیتر شدنم بود که به احساساتم بیشتر اعتماد کردم و تا زمان اولین مواجههام با پی.آر.ای، این نوعِ دیگرِ پذیرا بودن و رها کردن را در مدت بیست و پنج سال تمرین کرده بودم و به نظرم به این دلیل بود که توانستم خیلی آسان روش تدریس پی.آر.ای را فرابگیرم. توانایی تعامل شهودی با افراد و موقعیتها چیزی است که به نظرم در بطن پی.آر.ای خوب قرار دارد. این روش، "پذیرا بودن"، یعنی نداشتن برنامه کار شخصی و "رها کردن"، یعنی اعتماد به فرآیند و تلقی کردن هر موقعیتی به مثابه اکتشاف یا ماجراجویی، که در آن، همچنان که پیش میروید، جوابها و حتی سؤالات پدیدار می شوند را امکان پذیر می سازد.
ارزش های پی.آر.ای
مساله گرایشات و رفتار از دیرباز همواره عنصری اساسی در کار پی.آر.ای بوده که به عنوان - یکی از سه رکن - مطرح میشده، اما من تا به حال نوشتههای زیادی درباره ارزشهایی که گرایشات و رفتار را به همراه دارد و نیز بررسی عمیقی از اینکه چگونه تغییرات اساسی در گرایشات و رفتار به وجود آوریم، ندیدهام. بنابراین، به ایجاد بحثی درباره نحوه تغییر دادن گرایشات و رفتار و وارد نمودن مساله ارزشها به عنوان موردی مهم در بحث علاقمندم.
درک من از ترکیب ایدهآل گرایشات و رفتار در یک کارورز پی. آر.ای، شخصی است که قادر به مطرح کردن نظرات جدید است؛ نظرات دیگران را بدون قضاوت می پذیرد؛ با روحیه پرسش به موقعیتها نزدیک می شود؛ به دنبال پاسخهای درست است و نیازی به مالکیت شخصی ایدهها ندارد؛ با مردم به مهربانی و با ملاحظه رفتار میکند و غیره. می توان این لیست را تا حد زیادی ادامه داد، اما، به طور خلاصه، منعکس کننده مجموعه ارزشهایی هست که اکثر آنها را میتوان در بطن بسیاری از جنبشهای مذهبی و معنوی یافت.
یک سوال کلیدی این است که افراد چگونه به چنان نظام ارزشی دست یابند؟ برخی آن را به طور طبیعی به دست میآورند و میتوان آن را در میان تازهواردان پی.آر.ای دید، که اغلب به طور طبیعی شیوه و روشها را میپذیرند. افراد دیگری هستند که برای درونی کردن این اصول و تغییر در گرایشات و رفتارهای خود نیاز به زمان دارند. این تغییر در نهایت بعد از کمی تمرین و حضور در [میدان] صورت می پذیرد. سرانجام، افرادی هستند که شاید هرگز ارزشها و رفتار مورد نیاز را نپذیرند یا کسب نکنند، آنها قادر به تغییر نیستند.
این دامنه و تنوع چه می گوید و ابزار اجرایی برای گسترش دادن چیزی مانند پی.آر.ای چیست؟ برای من، بیانگر آن است که افراد تفاوتهای درونی زیادی دارند اما این تفاوتها لزوما ثابت نیستند – یعنی امکان تغییر وجود دارد. بنابراین، اگر عقیده داریم ایجاد تغییرات درونی در افراد مهم است، چگونه آن را انجام دهیم؟ آیا کاری هست که برای کمک انجام دهیم یا این مورد را خود فرد باید انجام دهد؟ آیا این مورد اصلا چیزی هست که کارورزان پی.آر.ای خود را درگیر آن سازند؟
چگونه تغییر دهیم؟
تغییر در شیوه رفتار و تفکر افراد در مورد مسالهای مانند توسعه روستایی به خودی خود کار مشکلی است. تغییر جنبههای ارزشهای بنیادین درون افراد که بر گرایشات و رفتارشان تاثیر گذار است، مبارزهطلبی مرعوب کنندهتری است چرا که به معنی ایجاد تغییر درونی یا نوعی پیشرفت درونی است که اغلب خارج از توان خود افراد است، پس بدون در نظر گرفتن افراد در دنیای خارج، چگونه آن را انجام دهیم؟
بسیاری از ما تغییری را که در نتیجه کار شدید با رویکردهای مشارکتی به وجود می آید تجربه کردهایم، خواه پی.آر.ای در منابع طبیعی استفاده شود، خواه در حوزه های دیگر مانند آموزش یا بهداشت. مطمئنا این امر می تواند روش موثری برای ایجاد تغییر در چشمانداز درونی روستایی ما باشد اما زمانبر است و ضمانت پایدار ندارد. به یاد دارم چندین سال پیش با گروهی از کارورزان پی.آر.ای در جلسه ای بودم و بحث بر سر تغییر دادن گرایشات در رفتار بود، و برخی افراد از عدم توانایی برای تغییر خویش اظهار عجز می کردند، علیرغم اینکه کاملا از گرایشات و رفتار مناسب خویش آگاهی داشتند. می خواستم بدانم این تجربه تا چه حد گستردگی دارد؟
مفهوم ضمنی این است که در برخی موارد، چیزی بیش از یادگیری تجربی بیرونی نیاز است تا منجر به تغییر فردی موثر در گرایشات و رفتار یک فرد شود. به اعتقاد من این "چیز اضافی" ارزش بررسی دارد.
قبلاً به طور خلاصه تجربه خودم را شرح داده ام که ترکیبی است از تجربه کاری - که تغییر فردی را در گرایشات و رفتار تقویت می کند - با فرآیند تغییر پذیر درونی که منجر به ایجاد تغییرات عمیق در زندگی یک فرد می شود. مورد آخر برای دست یابی به تغییر فردی پایدار بسیار ضروری بود. وارد شدن به این حوزه امری است حساس به خاطر وابستگیها و به این دلیل که شخصی است. با این وجود، قویاً بر این باورم که با تغییر بیشتر تمرکزمان روی اهمیت ارتباطات انسانی، مجبوریم وارد حیطه تغییر فردی شویم، چون بزرگترین موانع رسیدن به نتایج موفق با روش هایی نظیر پی.آر.ای گرایشات، رفتار و ارزشهای افراد درگیر هستند.
نتیجه گیری
مساله گرایشات، رفتار و ارزشها برای رشد آتی موفق شیوههای مشارکتی در تمام زمینهها امری حیاتی است. برخی افراد "طبیعی " هستند و میتوانند فوراً در جهت رودخانه شنا کنند، برخی دیگر مجبورند وارد فرآیند تغییر شوند تا قادر به وارد کردن این شیوه ها در رفتار خویش باشند. میزان مشخصی از تغییر فردی میتواند از طریق تجربه مستقیم فرآیندهای مشارکتی اتفاق بیفتد اما تنها تغییری کوتاه مدت خواهد بود، یعنی تا زمانی که آن واقعه در حال روی دادن است. تغییر فردی در دراز مدت، احتمالاً نیازمند انواع دیگر تجارب تغییرپذیر، شاید در سطح درونی، خواهد بود تا به نفوذ و پایداری عمیق برسد.
به دلیل اهمیت بنیادی پیشرفت و تغییر فردی باید از خود بپرسیم: آیا این امری نیست که باید در چرخه پی.آر.ای بحث شده و مورد کاوش قرار گیرد، به ویژه اگر اعتقاد داریم به تعداد بیشتری "معتقد واقعی" نیازمندیم.
منبع:
فصل بیست از کتاب راههایی به سوی مشارکت که مولف این فصل باردولف پل است. Bardolph Paul, “PRA values- how to become a true believer?”, in, Andrea Cornwall and Garett Pratt(eds.)(2004), Pathways to Participation, Published by Practical Action.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست