یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

سالهای سارکوزی از زبان یک ایرانی مقیم آلمان



      سالهای سارکوزی از زبان یک ایرانی مقیم آلمان
بهزاد بوذری

انتخابات دور دوم ریاست جمهوری فرانسه روز6 ماه مه 2012 برگزار شد و علاوه بر کشور فرانسه، سایر کشورهای اتحادیه اروپا، مخصوصاٌ آلمان تحت تأثیر این انتخابات قرار گرفتند. به این دلیل که به لحاظ اقتصادی، دو کشور آلمان و فرانسه در رأس اتحادیه قرار دارند. البته آلمان که در زمینه صادرات، قدرت اصلی اروپا محسوب می شود تصمیمات اولیه و اساسی تری را می گیرد و فرانسه به عنوان دومین کشور تأثیرگذار  در اتحادیه در جهت پیشبرد اهداف کلی اروپا و اجرای نظرات آلمان فعالیت دارد. زیرا همگرایی میان تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا ایجاب می کند که همه با هم در جهت منافع مشترکی گام بردارند؛ بنابراین هر دو کشور تلاش کنند که از نظر دیپلماسی و مبادلات سیاسی با هم صمیمانه برخورد کنند تا سطح روابطشان پایین نیاید و به منافع کشور خود لطمه ای وارد نگردد. البته در اروپا این قدرت یورو است که بازیِ پیچیده تر و اصلی تری دارد نسبت به سایر مسائل سیاسی و اجتماعی.
یورو هنوز هم بر اساس قدرت نسبی مارک آلمان و فرانک فرانسه مبتنی است؛ اگر بخواهیم به طور ملموس به این مسأله توجه کنیم می توانیم به طور مثال به مقایسه ی قیمت خانه و حقوق دقت کنیم. هنوز هم در کشوری مانند لهستان می توان مشاهده کرد که قیمت اجاره یک آپارتمانِ متوسط 30 یورو است و حقوق کارمند تقریباً 300 یورو؛ در حالی که در آلمان اجاره مشابه همان آپارتمان 350 یورو و حقوق کارمند 1500 تا 2000 یورو است. بنا بر این کشورهایی که مانند لهستان اقتصاد پایینی دارند و در اقتصاد کل اروپا تأثیر منفی می گذارند. این است که به کشورهایی مانند یونان که صادراتی ندارند مرتباً وام می دهند تا اشتغال زایی کنند و با پرداخت بهره ی وام، هم خودشان بتوانند ایستادگی کنند و هم مانع از بر هم خوردن نظم کل اروپا شوند. پیشنهاد دهنده ی این وام ها نیز اکثراً آلمان بوده است، زیرا پیش بینی های دقیقی نسبت به مسائل اتحادیه داشته است. این وام ها در کل به نفع طرفین است؛ کما اینکه دو سال پیش خود آلمان هم دچار بحران بود اما با استفاده از وام توانست خود را از بحران سنگینی نجات دهد. زیرا آلمان کشوری صنعتی است و قدرت اداره ی خود را دارد. همچنین فرانسه هم تقریباً در تولید برخی ماشین آلات صنعتی بی رقیب است. فرانسه تولیدات موتوری زیادی دارد که کشورهای دیگر از جمله هلند کاملاً از آن بی بهره اند. پس از آلمان و فرانسه، در اتحادیه بیشترین تأثیرات از طرف ایتالیا است.
بدین ترتیب در دهه های اخیر آنچه در اتحادیه اروپا اهمیت دارد همین مبادلات اقتصادی است و روابط بین کشورها حتی به ایسم های سیاسی مثل کمونیسم هم چندان ارتباطی نخواهد داشت. در اینجا بد نیست اشاره کنیم که پس از فروپاشی دیوار برلین و یکپارچگیِ آلمان غربی و شرقی، این آلمان غربی بود که تمام توان خود را برای بالا بردن آلمان شرقی بکار برد. در آلمان چهار بیمه ی درمانی، پرستاری، بی کاری، و بازنشستگی وجود داشت و پس از یکپارچه شدن دو آلمان بیمه پنجمی نیز به نام بیمه برادرانه ایجاد شد برای آنکه از جانب غرب به شرق کمک شود. در این سالها بسیاری از کارخانجات به شرق منتقل شد تا در آنجا ایجاد اشتغال شود. البته هنوز هم پس از بیست سال می بینیم تفاوت هایی در اقتصاد این دو وجود دارد؛ هنوز هم قیمت یک آپارتمان اجاره ای در آلمان شرقی حدود 50 یورو است و مشابه همان آپارتمان در آلمان غربی 300 یورو که این نشان از تفاوت اقتصاد این دو دارد.
به هر حال کل اروپا و از جمله فرانسه در دهه های اخیر و پس از اینکه آلمان شرقی و غربی با هم متحد شدند سعی کردند با همسویی و همکاری با آلمان هم منافع اتحادیه و هم منافع خودشان را تأمین کنند. در حال حاضر خانم مرکل تصمیمات و برنامه های مهم و اساسی اتحادیه را در کنار بانک اروپا پیشنهاد می کند. و سارکوزی هم سعی در همسویی با او دارد. سارکوزی تنها یک بار زمانی که گفت ما از کسانی که در بورس هستند بهره می گیریم بدون هماهنگی چنین نظری داده بود و خود نیز متوجه شد. اما در مجموع سارکوزی با آلمان و کلاً اتحادیه اروپا همکاری خوبی داشته است. اکنون فرانسوا اولاند که رقیب سارکوزی و اکنون برنده این رقابت است به مردم قول داده است که "اول فرانسه بعد اروپا"؛ درست برعکس سارکوزی. مردم فرانسه نیز به اولاند رأی می دهند چون در فرانسه بیکاری بالا است که مسأله ی بسیار مهمی هم هست. زمانی که یک نامزد ریاست جمهوری قول می دهد مردم را شاغل و بیمه و ثروتمند کند و سن بازنشستگی را مانند قبل کند مردم طرفدار او می شوند. مردم فرانسه از بی کاری خسته شده اند؛ و سعی می کنند به هر کسی که رقیب سارکوزی باشد رأی دهند. در واقع برای ایشان مهم نیست که دقیقاً ریاست جمهورشان کیست. البته در تفسیری که بعد از مناظره ی این دو رقیب ارائه شد اکثر مفسران اخبار شبکه های تلویزیونی در اروپا گفتند هر دو رقیب نه برنده بودند و نه بازنده؛هر دو به یک میزان برابر بودند. البته برنامه های هر دو مشخص بود و بحث زیادی هم صورت نگرفت.
البته همه می دانیم که بی کاری را نمی توان یک شبه حل کرد؛ اما از آنجا که فرانسه هنوز جامعه ی با گرایش  سوسیالیستی است مردم آن چنین تصور می کنند که باید از سیستم سوسیالیسم کمک گرفت. در سیستم سوسیالیستی اگر فردی ً مسن یا میان سال بی کار باشد قانوناً به او کمک مالی می شود اما در سیستم آلمان از سال 2010 سیستم مرکزی کار- سوسیال ایجاد شد تا افرادی که توان کار دارند بتوانند بدون اتکا به جامعه خود دارای کار و حقوق شوند. تا امروز در آلمان بیش از چهار میلیون بی کار صاحب کار شده اند. یکی دیگر از برنامه های آلمان که تقریباً طی هفته های اخیر تصویب شد استفاده از نیروهای خارجی است و اینکه آسیایی ها و افریقایی ها چه برای ادامه تحصیل و چه برای کار بتوانند در این کشور زندگی کنند؛ حتی دانشجویانی که درس شان تمام شده می توانند تا دو سال دیگر در آلمان بمانند. در حالی که در فرانسه هنوز صحبت از ناسیونالیسم وجود دارد. و سارکوزی چندی پیش سخت گیری هایی برای مسلمانان داشت؛ که البته چنین تصمیماتی کلاً در اروپا طرفداران زیادی دارد. هلند نیز یکی از این طرفداران است. در واقع باید در نظر گرفت که هر کشوری ناسیونالیست دارد؛ و مردم هر کشور نیز توقع دارند درآمدهایشان و بازار کارشان در دست خارجی ها نباشد. در صورتی که اقتصاد جهان به حرکت و پویایی نیاز دارد.
این است که معمولاً هر کسی که نامزد ریاست جمهوری می شود از عباراتی مردم پسند استفاده می کند. طوری که ناسیونالیست ها نیز جلب آن کلمات شوند. سارکوزی هم مانند اوباما و دیگران در زمان انتخابات از عبارات مشابهی استفاده کرده بود. اما چندان نتوانست به گفته هایش عمل کند.  زیرا سیاست صد در صد به اقتصاد وابسته است و او نیز در طی این سالها تحت تأثیر همین نظام قرار داشت. اما به هر حال نمی توان انکار کرد که سارکوزی برای همراهی با اتحادیه اروپا و پیشرفت اقتصادی فرانسه سعی خود را کرده است. سارکوزی در طی این مدت به ناسیونالیست ها خیلی اهمیت داد و تقریباً 14 درصد از ناسیونالیست ها هم در مجلس فرانسه بالاتر رفتند اما باز به لحاظ آماری وضعیت خوبی ندارد و رقیبش، اولاند، توانسته است طرفدارانِ بیشتری پیدا کند.
در مجموع در برآورد کلی از عملکرد سارکوزی در دوران ریاست جمهوری اش متوجه می شویم که حداقل در رابطه میان فرانسه و آلمان خوب عمل کرده و آرامش زیادی بین دو کشور برقرار بوده است. و به نظر نگارنده که نزدیک به  سی سال است در آلمان مقیم بوده و کار تجاری انجام می دهد و با فرانسه مبادلات زیادی داشته، بیشترین مسائل در مورد سیاست اروپا نه به حاشیه های سیاسی بلکه به اقتصاد این کشورها بستگی دارد. و به هر تقدیر آنچه مهم است این است که یورو باید حفظ شود و وضعیتی پیدا نکند که با کاهش اعتبارش به سقوط همه کشورهای عضو اتحادیه منجر شود: بحرانی که باید جدی گرفته شود و حتماً باید پشت سر گذاشته شود بدون خوش بینی یا خیال پردازی و قول های غیر قابل اجرا در مناظره های انتخاباتی.

info@bouzary.de