چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

معرفی کتاب کُرد، تاریخ، زبان و فرهنگ



      معرفی کتاب کُرد، تاریخ، زبان و فرهنگ
افشین لطفی

مینورسکی متولد سال 1877 در روستای(کُراچوا)ی بخش شمال غربی مسکو می باشد. وی پس از به پایان رساندن تحصیلات ابتدایی اش در مسکو، وارد دانشکدۀ حقوق دانشگاه مسکو و آموزشگاه زبانهای شرقی لازاریف شده و توانست از هر دو مرکز علمی دانشنامه دریافت کند(ص19). طی سالهای 1904 تا 1908 به عنوان مستشار سفارتخانه و کنسولگری روسیه در تهران و تبریز به فعالیت پرداخت

 

معرفی کتاب کُرد، تاریخ، زبان و فرهنگ[1]

 

 افشین لطفی[2]

فهرست مطالب:

پیشگفتار مترجم فارسی(7-13)

یادداشتهای مترجم کردی این کتاب(13-15)

سرآغاز توسط مترجم عربی این کتاب[این قسمت در متن با عنوان دیباچه آمده است](15-19)

شرح حال مؤلف کتاب به قلم مترجم عربی(19-27)

بخش یکم- موطن کردها و جغرافیای سرزمینشان(27-39)

بخش دوم- تاریخ کرد(39-57)

بخش سوم- زندگی روزانه، طبقات و لایه های اجتماعی و شخصیت کردها(57-63)

بخش چهارم- زبان، ادبیات، نگارش(63-83)

بخش پنجم- مذهب(83-103)

بخش ششم- اوصاف و سجایای انسانی کردها(103-123)

بخش هفتم- وضع زنان، رابطۀ کردها با ملتهای دیگر، مسألۀ کرد(123-131)

بخش هشتم- کرد در روسیه(131-135)

کارهای مؤلف در زمینۀ کردشناسی(135-138)

آثاری چند از مرکز علمی اسلامی(138)

آثار چاپ شدۀ پروفسور دکتر معروف خزانه دار(138-140)

آثار چاپ شدۀ مترجم کردی(140)

سپاسگزاری[از مترجم کردی] و تقریظ[از مترجم فارسی](141-142)

یادداشت: هر جا در این متن علامت [] آمده، از پژوهشگر است.

پیشگفتار مترجم فارسی

مترجم در این پیشگفتار عنوان می کند که نام مستشرق بزرگ روس ولادیمیر فئودورویچ مینورسکی(1877-1966) با تاریخ و ادبیات قومی و ملی کرد پیوند خورده است. او در این راستا از مستشرقین دیگری چون واسیلی نیکیتین، اسکارمان و فون هارتمان نیز یاد می کند(ص8).

یادداشتهای مترجم کردی این کتاب

در این بخش، محمدسعید محمدکریم(مترجمی که کتاب را به کردی برگردانده است) نکاتی موجز را دریارۀ پاورقیها، عکسها و تصاویر مردم کرد در نسخۀ کردی کتاب بیان می دارد.

دیباچه

مترجم عربی در اینجا به این نکته اشاره می کند که ولادیمیر مینورسکی اگر نه «بزرگترین کردشناس اروپا از زمان پیدایی شرق شناسی تا دوران کنونی» ، بی شک یکی از بزرگان و پیشروان «جنبش کردشناسی اروپا در قرن بیستم» می باشد. این مسأله صرفاً به این دلیل نمی باشد که او «در هر عرصه و زمینه ای از کردشناسی دارای آثار می باشد» بلکه توجه به این واقعیت است که وی توانست «دانش کردشناسی را در یک چهارچوب علمی» قرار دهد و آن را «از هرگونه اغراض شخصی» دور نگهدارد(ص17).

شرح حال مؤلف کتاب به قلم مترجم عربی

مینورسکی متولد سال 1877 در روستای(کُراچوا)ی بخش شمال غربی مسکو می باشد. وی پس از به پایان رساندن تحصیلات ابتدایی اش در مسکو، وارد دانشکدۀ حقوق دانشگاه مسکو و آموزشگاه زبانهای شرقی لازاریف شده و توانست از هر دو مرکز علمی دانشنامه دریافت کند(ص19). طی سالهای 1904 تا 1908 به عنوان مستشار سفارتخانه و کنسولگری روسیه در تهران و تبریز به فهالیت پرداخت و همچنین به منظور سیاحت و تحقیق در بخش شمالی و شمال غربی ایران(کردستان) چند مسافرت به این منطقه کرد(صص19-20). مینورسکی پس از سال 1919 زندگی سیاسی را ترک کرده و به سمت فعالیتهای خاورشناسی تمایل پیدا کرد. وی در پاریس به عنوان استاد برگزیده شد و تا سال 1932 در این سِمت بود. در ادامه به لندن رفت و در مدرسۀ خاورشناسی به فعالیت پرداخت(ص20). وی در 25 مارس 1966 در لندن درگذشت(ص21).

فصل اول: موطن کردها و جغرافیای سرزمینشان

مینورسکی در ابتدای این فصل به تشریح کوهستانها، رودها و کلاً مشخصه های جغرافیایی ای می پردازد که حول منطقه ای که محل سکونت کردها محسوب می شود کشیده شده اند. او بر این باور است که «بخشهای جنوبی از توروس و کناره های ساحل چپ دجله(بهوتان، خرپوت، زاب علیا)در تمام دورانهای تاریخی موطن و خاستگاه اولیّۀ کردها بوده اند»(صص32-33). وی در بحث از موطن آغازین کردها توجۀ خود را به قسمتهای شرق دور و جنوب شرقی معطوف می کند و سه ناحیۀ را به عنوان موطن و میهن کردها معرفی می کند که عبارتند از رشته کوههای ارمنستان، کردستان ترکیه و کوههای غربی ایران(ص33).

مینورسکی از نقطه نظر سیاسی، محل سکونت کردها را روسیه، ایران و ترکیه می داند و از همین رو در ادامۀ این بحث، شمه ای از شکل سکونت کردها در مناطق سه گانۀ فوق را ارائه می دهد.

در روسیه

در اینجا کردها در منطقۀ ایروان، در آن قسمتهایی که به آرارات می رسد ساکن هستند و همچنین در بعضی از نواحی اطرافِ اردهان و قاقرفان از منطقۀ قارص. گذشته از مناطق مذکور، کردها در ناحیۀ زنگه زو و جوانشیر(تارش و جبرئیل) از منطقۀ الیزابت پُل نیز سکونت دارند.

در ایران

در همۀ قسمتهای مناطق کرماشان و کردستان(سنه)، ناحیۀ گروس، قسمتی از آذربایجان و تمامی مناطق ساوجبلاغ(مهاباد کنونی) در جنوب دریاچۀ ارومیه و غرب رودخانۀ تاتاهو سکونت دارند. در واقع در ایران توده های کرد به شکل پراکنده در مناطق گوناگون ساکن هستند. برای مثال در خراسان(طوایف شادلی)، در شمال کشور، در قزوین(طوایف امیرلو) و همچنین در اطراف شیراز(گالون عبدوها).

در ترکیه

در قسمتهای جنوبی ترکیه ساکن هستند. آنها در ناحیۀ حکاری که به سوی مرز ایران امتداد می یابد و همچنین در قسمت اعظم مناطق کوهستانی در هر دو کشور ایران و ترکیه ساکن هستند(34-38).

فصل دوم: تاریخ کرد

پیشتر بسیاری بر این باور بودند که کردها از نوادگان همان کاردوخی هایی هستند که گزنفون در سال 401 ق.م. یعنی هنگامی که سرکردگی ده هزار یونانی را به عهده داشت، با آنها برخورد کرده بود. مینورسکی عنوان می کند که این نظریه در سالهای اخیر دچار تغییر شده، چرا که بعضی از محققین مردمانی را که با این نام ارتباط دارند به دو گروه تقسیم کرده اند: گروه نخست(به شکلی مشخص، کاردوخی ها) که چنین به نظر می رسد که آریایی نمی باشند و گروه دوم کورتی هایی که در قسمت شرقی ولایت کاردوخی ها زندگی می کنند و به عنوان نیاکان کردهای امروزی به حساب می آیند(صص39-40).

از آنجایی که در دورۀ باستان بخشهای جنوب شرقی کردستان مرکزی در حوزۀ فرمانروایی مستقل سلسلۀ هایکانی ارمنی قرار داشته است، در آن دوره کردها در حوزۀ حکومت هخامنشی قرار نداشته اند،

 «پس از آن نیز ساکنان این نواحی زیر فرمان اسکندر کبیر، ارمنی های اشکانی و اسکندر پسر مارک آنتوان و کلئوپاترا و پارتیان و رومیان و ساسانیان(و اردشیر و شاپور)و پاپ رومیان از منطقۀ گالری تا سیحون نرفتند. و بار دیگر در برابر امپراطوری بیزانس فئودوس و اعرابی که امیرنشین ارمنیان را اشغال کردند مقاومت نمودند و بالاخره برای اولین سلسلۀ کردهای مستقل مروانی که در فاصلۀ سالهای 990 تا 1096 م. فرمانروایی کرده اند، سر تسلیم فرود نیاورده و اطاعت نکرده اند»(ص42). کردها در سدۀ سیزدهم م. بر علیه هلاکوخان و پس از آن تیمور لنگ(حول و حوش سال 1400م.) قیام کرده اند. با تشکیل امپراتوری عثمانی، سرنوشت و زندگی کردها از جهات مختلف، پیوندی تنگاتنگ با این حکومت پیدا کرد.

هنگامی که در سال 1834 محمدرشید پاشا فرماندهی حملۀ سپاه عثمانی به کردها را به عهده گرفت، توانست این مردمان را به صورت تبعۀ تحت فرمانروایی دولت عثمانی درآورد. اشغال کردستان برای کردها بهترین دستاویزی بود که بتوانند طی سالهای 1843-1846م. و تحت رهبری امیر بدرخان، نخستین جنبش ملی خود را برپا سازند؛ قیامی که با موفقیت روبرو نشد و توسط دولت عثمانی سرکوب گشت. از دیگر قیامها می توان به به قیام یزدانشیر و شیخ عبیدالله اشاره کرد(صص47-50).

نویسنده بر این باور است که در طول تاریخ «به واسطۀ وجود یک علت عمده که همانا عدم وحدت و اتحاد در بین آنهاست[منظور کردها می باشد] و همین طور به دلیل پراکندگی جغرافیایی آنان به سبب وجود رودخانه ها و درّه های متعدد و رشته کوههای صعب العبور و آبهای جاری و فراوان، موجبات تجزیه و تفرقۀ آنها از نظر زندگی سیاسی فراهم گردیده و تکوین و تشکیل وضعیت خانخانی و ملوک الطوایفی ر ا باعث شده است»(ص55).

فصل سوم: زندگی روزانه، طبقات و لایه های اجتماعی، شخصیت و خصوصیات کردها

مینورسکی از نقطه نظر وضعیت اجتماعی، کردها را متشکل از عشیره های جدا از هم می داند. او عشیرت را به دو گروه تقسیم می کند: نخست جنگجویان که سرکردگان و صاحبان زمین و دارندگان خدم و حشم می باشند و دوم دهقانان یا رعایا که به شکلی نیمه برده مانند به زمین وابسته اند(ص59).

از نظر نویسنده، کردها خصوصیات و سجایای اخلاقی و انسانی گوناگونی دارند و به همین خاطر بسیار دشوار است که «به صفات و ویژگیهای مردمشناسی آنان اعتماد کنیم»(ص61).

فصل چهارم: زبان، ادبیات، نگارش

از نظر مینورسکی زبان کردی زبان فارسی نیست که آنرا به نوعی به کردی تغییر شکل داده باشند، بلکه خود زبانی مستقل به حساب می آید که و قواعد مخصوص به خود را داراست(ص63). این زبان همچنین ارتباطی مستقیم با زبان اوستایی دارد(ص64).

او در تقسیم بندی خود از زبان کردی به شاخه های زیر اشاره می کند:

1-لهجۀ جنوبی: متشکل از لهجه های کرماشان و سنندج و چند لهجۀ دیگر.

2-لهجۀ شرقی: شامل زبان سلیمانیه و ساوجبلاغ

3-لهجۀ غربی: لهجه ای که در سراسر کردستان رایج است(ص64).

او در ادامه به ادبیات قومی و ملی در میان کردها اشاره می کند و غنای ویژه ای برای آن قائل است؛ از جمله داستان عاشقانۀ «مم و زین» سرودۀ احمد خانی که بعدها در قالب نثر نیز درآمد و «در سراسر کردستان آن را به صورت ترانه و با آهنگ ترنم می کنند»(ص66). در واقع نویسنده بر این اعتقاد است که «هنر شاعری در میان کردها از رونق به سزایی برخوردار است»(ص68).

او در ادامه به نشریات کردی اشاره می کند و به اولین روزنامۀ کردی به نام کردستان که در سال 1898م. در قاهره منتشر شده است(ص74).

در فاصلۀ صفحات 77-81 نیز به معرفی چند تن از محققان و دانشمندانی پرداخته شده است که به مسألۀ کردها پرداخته اند، محققانی عمدتاً روسی و برخی نیز از دیگر کشورهای اروپایی که از آن جمله می توان به شارموا، یریزین، آ.خوذرکو، اُربیلی، پریم و اُسکارمان اشاره کرد.

فصل پنجم: مذهب

کردها از نظر مذهب عمدتاً مسلمان اهل تسنن هستند(ص83). اما در کردستان ایران و در منطقۀ «ده شته تال» در نزدیکی بانه بعضی از اهل تشیع نیز حضور دارند(ص84). همچنین عدۀ کمی از کردها پیرو آیین یزیدی هستند که ریشه در روشها و اعتقادات بسیار کهن دارد(ص87). در ادامه توضیحات مفیدی در مورد این آیین ارائه می شود. مذهب دیگر «علی اللهی» است که به معنی واقعی کلمه یک مذهب کردی به حساب می آید. این گروه با مسلمانان نوعی دشمنی و تضاد دائم دارند (صص94-96).  

فصل ششم: اوصاف و سجایای انسانی کردها

مینورسکی سه عامل مهم را بر می شمارد که از نظر او تأثیر زیادی بر ابعاد مختلف رفتاری و اخلاقی کردها داشته است. در وهلۀ اول چگونگی زندگی در امیرنشین های کوچک کرد طی سده های میانه، سپس نظم ویژه ای که در میان این حکومتهای خاندانی طوائف کرد وجود دارد و در انتها استفاده از وجود کردها از طرف ترکان عثمانی در جهت مقاصد سیاسی صرف(صص103-104). وی در ادامه به ارائۀ مشخصه های رفتاری و شخصیتی کردها می پردازد و در این میان مثالهایی را نیز بر مبنای تجربیات خود عنوان می کند.

در فاصلۀ صفحات 108 تا 114 به جنبش ها و حرکاتی که کردها در راه اندازی آن نقش داشته اند و همچنین به شیوۀ سرکوب آنها از سوی حکومتهای وقت(که غالباً با فریب و نیرنگ همراه بوده است) اشاره شده است.

در ادامه مؤلف اینگونه نتیجه گیری می کند:

«از ورای همۀ این مسائل می توانیم تکوین روح ناباوری و عدم اطمینان کردها را نسبت به هر چیز بیگانه که از خارج بیاید عیان ببینیم»(ص114) ، چرا که همۀ جنبشها و سرکردگان آنها نه به شیوۀ جنگی مألوف، بلکه با نیرنگ کشته شده اند.

فصل هفتم: وضع زنان، رابطۀ کردها با ملتهای دیگر، مسألۀ کرد

از نظر مینورسکی در میان تمامی ملتهای اسلامی، کردها نسبت به زنان گذشت و مدارای بیشتری دارند(ص123). طلاق برای کردها مسألۀ ساده ای است و خیلی زود جاری می شود(ص125).

فصل هشتم: کرد در روسیه

بعد از امضای عهدنامۀ گلستان بین روسیه و ایران در سال 1813، کردها برای نخستین بار در خاک روسیه ظاهر شدند. مینورسکی به این نکته اشاره می کند که هر زمان جنگی در ماوراء قفقاز در می گرفته است، روسها ارزش بیشتری برای کردها قائل می شده اند چرا که شاهد تواناییهای جنگی آنها بوده اند(ص131).

کارهای مؤلف در زمینۀ کردشناسی

در این بخش در دو قسمت تحت عنوان(به زبان روسی) و(به زبان فرانسه)، کتابشناسی آثار مینورسکی در زمینۀ کردشناسی آورده شده است. همچنین در ادامۀ همین بخش، و تحت عنوان(گفتاری چند از مراکز علمی اسلامی) و(آثار چاپ شدۀ پروفسور معروف خزانه دار) و(آثار به چاپ رسیدۀ مترجم کردی) به برخی از آثار مترجمین عربی و کردیِ اثر درباب مسألۀ کرد اشاره شده است.

در پایان کتاب نیز بخش(سپاسگزاری) که از مترجم کردی است و بخش تقریظ که متعلق به مترجم فارسی است آمده است.

 

 

 

 

مشخصات: افشین لطفی، دانشجوی رشتۀ ایرانشناسیِ بنیاد ایرانشناسی، گرایش فرهنگ، آداب و رسوم و میراث فرهنگی، ورودی 1391

Sobhgah.90@gmail.com

 

[1] - کرد، تاریخ، زبان و فرهنگ، ولادیمیر مینورسکی، ترجمه: محمدرئوف یوسفی نژاد، تهران، نشر سهیل، 1378ش.

[2] - مشخصات کامل پژوهشگر در انتهای تحقیق آمده است.