سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

انسان شناسی(17) زمینه های مطالعاتی خاص انسان شناسی: انسان شناسی شهری



      انسان شناسی(17) زمینه های مطالعاتی خاص انسان شناسی: انسان شناسی شهری
ترجمه ی زهره دودانگه

انسان شناسی شهری مطالعه سیستم های فرهنگی و هویت ها و نیز نیرو های متنوع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در شهرهاست، که اشکال و فرایند های شهری را شکل می دهند. با وجود اینکه انسان شناسان پدیده ی شهر را از دهه ی 1930 مورد مطالعه قرار داده اند، ولی نام انسان شناسی شهری تنها از اوایل دهه ی 1960 متداول گشت. گرایش به موضوعات شهری در اصل امتداد گرایش انسان شناسان به مطالعه ی دهقانان و نواحی روستایی بود. انسان شناسان جوامعی چون گتوها، محلات قومی و روستا-شهرها را که از نظر فضایی محدود شده بودند، مورد مطالعه قرار دادند. مشکلات اجتماعی (به ویژه فقر) کانون توجه بیشتر پژوهش های انسان شناسی شهری بود. در دهه ی 1960 و اوایل دهه ی 1970 نظریه ی بحث برانگیز اسکار لوییس به نام "فرهنگ فقر" بحث های زیادی را درباره مفهوم فرهنگ به وجود آورد، یعنی نیاز به زمینه سازی تاریخی و شاخص های ساختاری که نابرابری شهری ایجاد می کنند. انسان شناسان درباره مفهوم شهر و شهری –که ابتدا توسط دانش متعصب غربی مطرح شد- نیز به مباحثه پرداختند. انسان شناسان برای دوری از نژاد پرستی از روش های قوم نگاری، تحلیل های تاریخی و مقایسه های بین فرهنگی استفاده کردند تا مکانیزم های اجتماعی و نهادهای فرهنگی را -که شهرها را از جوامع اولیه و اجتماعات دهقانی متمایز کرده و شهرهای غربی را از شهرهای غیر غربی تفکیک می کند- مورد کاوش قرار دهند. بر خلاف دیدگاه های پیشین که شهر را به عنوان مکان چند پارگی، بیگانگی و روابط غیر شخصی ترسیم کرده بود، قوم نگاری شهری در نشان دادن ارتباطات دوستی قوی، روابط خویشاوندی و همبستگی های قومی که کنش ها را در مراکز شهری شکل می بخشند، نیرومند ظاهر شده است.
در طول دهه ی 1970، انسان شناسان شهری توجه خود را از مطالعه در شهر (به مفهوم نگاه به شهر به عنوان یک مکان محض برای پژوهش) به مطالعه ی شهر ( به مفهوم  تبدیل ابعاد شهری به کانون تحلیل روابط و نشانه ها) تغییر دادند. برخی بر این باورند که تنها مورد دوم باید به عنوان انسان شناسی شهری مورد توجه قرار گیرد. تنظیم گونه شناسی ها به منظور ترسیم اشکال متنوع شهری ادامه یافت. یک گونه شناسی متداول بر اساس تمایز میان شهرهای صنعتی و پیش صنعتی بود. در قالبِ این دو دسته، طبقه بندی دیگری هم ارائه شد. برای مثال ریچارد فاکس با تمرکز بر گفتمان تاریخی میان ساختارهای اقتصادی و سیاسی، میان شهرهای سلطنتی-آیینی، اداری، بازرگانی، استعماری و صنعتی تمایز قائل شد. دیگران گونه های دیگری مانند شهرهای پسا استعماری، مدرنیستی و پست مدرنیستی را بدان افزودند.
پژوهش در شهرها چالش های متعدد روش شناسی و ادراکی را در فراروی انسان شناسی نهاد. انسان شناسان شهری به طور خاص در مورد پرسش قرار دادنِ کل گرایی (holism) و تجزیه و تحلیل همزمان پیشگام بودند. اقتصاد سیاسی در تحلیل نیروهای تاریخی و نیز معاصری که در داخل شهرها و میان آن ها نابرابری ایجاد می کرد، مفید واقع شد. به علاوه انسان شناسان شهری تلاش کردند که روش های دیگری را (مانند تحلیل شبکه ای و نمونه های موردی قابل تعمیم) برای مطالعه و بررسی پدیده ی شهر بیابند. آن ها در اوایل دهه ی 1980 نیز روش ها و بینش هایی نظری را از سایر رشته ها اخذ کردند تا پیچیدگی زندگی شهری را درک کرده و بازیگران متعددی را که شهر و فضای آن را می سازند تخمین زنند. مطالعات جاری مراقبند که گونه های شهری یکسان پنداشته نشوند و بر تفاوت های میان و درون شهرها حساس هستند. از اوایل دهه ی 1990 انسان شناسان شهری در حال مطالعه ی طیف گسترده ای از موضوعات عملی و نظری مانند بی خانمانی، عملکردهای فضایی، فرهنگ عمومی، جنبش های اجتماعی و شهروندی، نابرابری های جنسیتی و نژادی، فرایند های جهانی و ارتباطات فراملی هستند.
Farha Ghannam
 
مقاله به صورت زیر ارجاع داده شود:
•    MLA Style:   "anthropology." Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite.  Chicago: Encyclopædia Britannica, 2010.
•    APA Style:   anthropology. (2010). Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite.  Chicago: Encyclopædia Britannica.