پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اوضاع کنونی جهان ـ– بخش یکم : آلن بدیو ـ برگردان: عاطفه اولیایی



      اوضاع کنونی جهان ـ– بخش یکم :  آلن بدیو ـ برگردان: عاطفه اولیایی
آلن بدیو برگردان: عاطفه اولیایی

سرمایه داری جهانی  از سی سال پیش  به منصب قدرت نشسته است.  این موفقیت،  بازگشت کاملا آشکار نوعی نیروی ابتدایی سرمایه داری است  که نه چندان درست، به نام نئولیبرالیسم شناخته شده است  در واقع ظهور دوباره ی ایدئولوژی  سرمایه داری اولیه یعنی لیبرالیسم  است.  همان دیدگاهی که در آخر قرن هجدهم نظریه بندی شده بود.  لیکن بازگشت آن، این بار با تسلط کامل بر کره ی زمین همراه است. موضوع دیگر ضعف دول است که به طوری نه چندن آشکار ناشی از جهانی شدن سرمایه  و شایسته ی تحلیل است.   نظریه ی ضعف و از بین رفتن دولت ها همواره مورد تمسخر قرار گرفته است، لیکن در حال حاضر، حتی با وجود چند دولت قدرتمند،  شاهد روند از هم پاشیدگی دول هستیم . از آن جا که گسترش این سرمایه داری، جهانی است، در پی رابطه ی صریح با دولت های ملی نیست.  با وجودی که  از دهه ی ۶۰، تمام  خصوصیات چند ملیتی شرکت های بزرگ شناخته  شده بودند، لیکن امروز این شرکت ها غول هایی جهانی واز نوعی دیگرند.  و بالاخره سومین موردی که نیاز به توجه دارد،  شیوه های جدید سلطه و گسترش جهانی سرمایه است.

 

۱) موفقیت سرمایه داری جهانی

 

موفقیت سرمایه داری جهانی بر همه روشن است. لرزشی کوچک در بورس های شانگهای تمام دنیا را نگران و  مرعوب آینده می سازد.  خشونت  و تعدی گسترش این سرمایه داری هولناک است. همگی شاهد خنثی شدن  هرگونه برنامه ای برای کنترل آن هستیم.   منظورم از برنامه، طرح هایی است که پس از آخرین جنگ جهانی به هدف  کنترل های دولتی، سازش با سندیکا ها، جلوگیری از تمرکز صنعتی و بانکی،‌ ملی کردن ها،  کنترل مالکیت خصوصی و قانون های ضد تراست به اجرا گذاشته شده بودند.  تمام این سیاست ها حتی در کشور های مبدع آن به طوری برنامه زیری شده  در حال محو شدن اند.  فرانسه یکی از کشور های مدل پیاده کردن این برنامه ها بود.  این روند از خصوصی سازی شروع شد. واژه ی « خصوصی سازی» کلمه ای کاملا ستیزه جویانه است زیرا عموم را از حق استفاده از امتیازاتشات محروم کرده و این امتیازات را  در اختیار بخش خصوصی قرار می دهد.  دراین مورد دیگر چپ و راست فرقی ندارند.  ببینید چه بر سر آموزش و پرورش،  قانون کار،‌ و برنامه های رفاهی کهنسالان آمده است!  ضعف  مقاومت  در مقایل این ویرانی،  بسیار نگران کننده  است.  مقاومتی که از سی سال گذشته، محلی، پراکنده، تحت کنترل کمپانی ها و بری از برنامه ای دراز مدت  شده است.

مدتی است که به طور روز افزون از هر نوع دخالتی در فعالیت سرمایه داری ممانعت می شود و به این شکل سرمایه  یعنی  لیبرالیسم به دو شکل آزاد شده است: ۱)‌ در قدرت فوق العاده ی تمرکز سرمایه، و ۲)‌ در  جهانی شدن و دست اندازیش به  به هر قلمروی ممکن ‌( مثلا چین).  گسترش و تمرکز دو روش  بهم پیوسته و ویژه ی دگرگونی دائم شکل سرمایه است.

روند تمرکز همزمان و به موازات  با خصوصی سازی ادامه یافته و باعث تشدید ویرانی شده است. در فرانسه، همگی شاهد تلفیق دو توزیع کننده ی بزگ  فنک و دارتی بودیم.  تلفیق کتاب و یخچال!؟   بدون کوچکترین  توجهی به مصالح عموم،  این تلفیق کاملا و به روشنی  در پی منافع سرمایه است. این تلفیق  ها به مرور تبدیل به قطب های قدرتی می شوند که مانند یک دولت،  از پرسنل، بوروکراسی و حتی میلیشای خود برخوردارند؛ و  اغلب به نحو خشونت آمیز و همواره با فساد در پی گسترش مناطق تحت نفوذ خودند. رابطه ای مورب با دولت ها برقرار کرده و  ماورا ملل عمل می کنند.   پیش فرض حاکمیت  دول،  از دید این قدرت های عظیم و ماورا ملل،  منتفی است.  به همین لحاظ است که  چند سالی است که  شرکت عظیم  «توتال» که در فرانسه فعالیت می کنند به دولت مالیات نمی پردازد.  پرسش آن است که فرانسوی بودنش به چه معنی است؟ مرکزش در فرانسه است اما می بینیم که دولت فرانسه بر چنین شخصیت هایی حقوقی که خود را فرانسوی می خوانند،  قدرتی ندارد.  شرکت های ماورا ملی در راه کسب پیروزی مطلق حاکمیت بر دول هستند.

این غلبه ی عینی سرمایه داری، یک پیروزی ذهنی نیز به همراه آورده است: ریشه کنی کامل ایده ی  هرشیوه ی عمل ممکن دیگری.  این موضوع از اهمیتی  استراتژک  و مهم بر خورد است زیرا  عملا به معنی قبول نبود  راهی جهانی و سیستماتیک،  برای  منظم سازی تولید و تدارک لازمه های اجتماعیش  در برهه ی فعلی است.  در حال حاضر  پیشنهاد های مقاومت و قانونمند کردن  فعالیت این شرکت ها  با انفعال برخورد  می شود.  دیگر فکر عملی کردن چنین افکاری به ذهن خطور هم نمی کند و به ورطه ی غم غربت برای  دوران سازش های سرمایه و کنترل نیم بند دولت  پرتاب شده است. برنامه هایی که پس ازپایان اشغال نازی ها پیاده شد و نتیجه ی اتحاد گلیست ها با کمونیست ها بود، به هدف مهار دولت وبازتوزیع ثروت طرح زیری شده بودند  ولی  کسانی که  غبطه ی این برنامه  را می خورند،‌ فراموش کرده اند که در آن زمان اولا فرانسه از جنگ جهانی دوم خارج شده بود، ثانیا بورژوازی فرانسوی که با نازی ها همکاری کرده بود،‌ جرأت ابراز وجود نداشت و سوما، در آن زمان حزب کمونیست پر قدرتی وجود داشت. امروزه هیچکدام از این عوامل وجود ندارد و غم غربت خوردن CNR برای  برنامه های اجتماعی،  خواب و خیالی است کاملا منفک ازپیروزی خارق العاده ی سرمایه ی جهانی.  این پیروزی باعث شده که در دورانی بسیار کوتاه، از ۱۹۷۵ تا امروز، نیرویی که در پی امید و فکریافتن راهی دیگری بود (هر قدرهم دشوار)،  بسیار ضعیف شده و تقریبا از بین رفته است.   امید ی  که در سال های ۶۰ تا ۷۰،‌ میلیون ها معترض را سراسر جهان  به حرکت در آورد.

نام این تفکر که امروز  به دلیل بیماری شدیدش،‌حتی از به زبان آوردنش شرم دارند ، کمونیسم است که در سطح عام ( و نه به نظر من) جرمی مستوجب کیفر شناخته شده است.    کیفری شدن  کمونیسم  می تواند  به دلایل اخلاقی و اعمال استالین  باشد، لیکن هدف سردمداران سرمایه داری جهانی دغدغه های اخلاقی  نبوده بلکه ریشه کن کردن هر بدیل جهانی و نظام مند  سرمایه داری است.

 

۲) تضعیف دولت ها

 

   امروزه به طور قطع، دولت ها غیر از مدیران بومی سرمایه ی داری جهانی نیستند. البته هنوزدولت هایی پر قدرت مانند  قطب های آمریکا و چین وجود دارند ولی روند حرکت، حتی در این دولت ها نیز چنان است که  توضیح دادم.  همان طور که ذکر کردم بسیاری از شرکت های عظیم مانند دولت های متوسط عمل می کنند، فراموش نکنیم که حتی دول پر قدرت اذعان کرده اند که برخی نهاد های بانکی آمریکا سقوط ناپذیرند شده اند. (!Too big to fall) . این به معنای پیروزی  نهاد های کلان اقتصادی  بردولت هاست.   و این همان است که من تضعیف دول می خوانم. همان طور که مارکس پیش بینی کرده بود، نه تنها ‌« دول  دست نشانده ی سرمایه اند»، بلکه به طور روز افزونی توازن  بین وجود دول وشرکت های بزرگ  بر هم خورده است.  نهاد های عظیم اقتصادی، مجتمع های صنعتی، بانکی و یا تجاری دیگر با دولت ها و یا حتی با اتحاد آن ها  گفتگو ندارد  بلکه به طور مورب از آن ها می گذرندِ و در عین استقلال از دول، آن ها را در اختیار می گیرند.

 

و با این موضوع به نکته ی سوم یعنی شیوه ی عملکرد جدید امپریالیسم می رسم.

 

 

دنباله ی این مقاله را در صورت تمایل در یک شنبه ی آینده  بخوانید.  

 

 

 

 

 

*****************

 

این مطلب بخشی از کتابی است که  به زودی از طرف انتشارات انسان شناسی و فرهنگ منتشر خواهد شد. نقل قول و هر گونه  انتشار این مطلب بدون اجازه  کتبی و رسمی موسسه انسان شسی و فرهنگ ممنوع و قابل پیگرد قانونی است. متن منتشر شده برای جلوگیری از تقلب هاین احتمالی فاقد  منابع 
درونی بوده و بخش هایی از متن اصلی در آن خذف شده است یا بدون آنکه به اثر خدشه ای وارد شود تغییر کرده اند. متن نهایی و کامل در  شکل  کتاب منتشر  خواهد شد.

 

********************


صفحه ی عاطفه اولیایی در انسان شناسی و فرهنگ: 
http://anthropology.ir/oliaiatefe
 

پرونده ی امبرتو اکو  در انسان شناسی و فرهنگ:

http://old.anthropology.ir/node/28529

 

پرونده ی برونو لاتور در انسان شناسی و فرهنگ: 

http://anthropology.ir/dossier/858

 *********************