جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مقالات قدیمی: نابغهی بدلساز (فرهنگ و زندگی:1349)
در سال 1967 وقتی آشکار شد که مجموعه دو میلیون دلاری تابلوهای میدوس Meadows میلیونر هنردوست امریکائی که شامل چندین دگا، پیکاسو، ماتیس بود ، قلابی است ، نه تنها فریاد خود او بآسمان بلند شد بلکه سر و صدا و اضطرابی در میان موزهداران و کارشناسان نقاشی و مجموعهداران آغاز گردید . معلوم شد بسیاری از آثار بزرگی که در موزهها بنمایش گذارده شده، قلب و بدلی است . اما اینهمه تابلوی بدلی از آثار نقاشان بزرگ و برجسته را چه کسی ترسیم کرده بود ؟
نقاش نابغهﺀ بیوطن و اشرافزاده قدیمی مجار المیر دوهوری Elmir de Hory که هر زمان نامی بخود میگرفت . گاه بارون هرزوگ Herzog و زمانی لوئی رنال Louis Reynal خوانده میشد .
این بزرگترین کلاهبردار نقاش که ر . فهس (R. Fehse) هنرشناس سوئیسی دربارهی او گفته است : «نابغهای که تاکنون نظیرش دیده نشده و از خدا هم میخواهیم که بعدا هم دیده نشود . » اصلا مجارستانی و از یک خانواده اشراقی است ، پدرش سفیر و مادرش دختر یک بانکدار بزرگ امپراطوری اطریش و هنگری بود که وقتی او شانزده سال داشت از هم جدا شدند . در این سن المیر وارد دانشکده هنرهای زیبای بوداپست شد و بعد هم نقاشی را در آکادمی هیمن (Heimann) مونیخ دنبال کرد . چند سال بعد به پاریس آمد و تحت نظر فرناند لژه (Fernand Leger) نقاش معروف کار کرد و در سال 1926 در سن بیست سالگی یکی از تابلوهایش برای نمایش در نمایشگاه پائیزی پذیرفته شد . او این افتخار را از یاد نبرد که تابلویش در کنار یکی از تابلوهای ولامینک (Vlaminek) قرار گرفته بود . او با تمام نقاشهای بزرگی که در کافههای خیابان مونپارناس رفت و آمد میکردند: لژه ، ولامینک ، ماتیس ، درن و پیکاسو آشنائی داشت . اما او مثل جوجه نقاشها مرتب دور و بر این بزرگان فقیر نبود . او مانند یک اشراف زاده خارجی با مستمری که برایش میرسید زندگی میکرد و این وضع تا شروع جنگ ادامه داشت . در سال 1938 به مجارستان بازگشت و در آنجا بدست گشتاپو بازداشت شد، اما فرار کرد و در پایان جنگ دوباره به بوداپست رفت . از خانوادهاش اثری نمانده بود و ثروت آنها مصادره شده بود و اشیاﺀ قیمتی خانوادهی او به مالکیت دولت جدید درآمده بود . دوباره راهی پاریس شد . اما اینبار دیگر پولی در بساط نداشت . آتلیه محقری اجاره کرد و بکار مشغول شد و چند تابلو بقیمت ارزان بدوستان قدیمش فروخت .
یک روز خانم سرشناس و ثروتمندی که با او آشنا بود به دیدنش آمد و تابلویی بیامضاﺀ از او را بجای کاری از پیکاسو گرفت و علیرغم اصرار المیر آنرا به بهای 40 لیره از او خرید و چندی بعد ضمن دیداری به او گفت : « باید اعتراف کنم که چون پول نداشتم آن تابلوی پیکاسو را پیش یک تابلو فروش بردم و به یکصدوپنجاه لیره فروختم . حالا ناراحت نشو ، فردا بیا باهم ناهار بخوریم . . .»
اما المیر فردا نرفت، بلکه نشست و پنج اثر به شیوهی کلاسیک پیکاسو تهیه کرد و بطرف مغزه تابلوفروشی ناشناسی راه افتاد . تابلوفروش پس از بررسی تابلوها مبلغی در حدود چهل هزار ریال باو پرداخت .
مدتها بود که تا این حد ، پولدار نشدهبود! با خود میگفت که دیگر اینکار را تکرار نخواهد کرد ، ولی میدانست هروقت که دچار بیپولی بشود به اینکار دست خواهد زد . و برای اینکه حسن نیت و سلامت نفس خود را نشان دهد بکارهای خودش مشغول شد ولی حتی یک تابلو از آثار خودش را هم نتوانست بفروشد . پولها هم صرف پرداخت قروض و خرید هدیه برای دوستان شد .
او دربارهﺀ فعالیت گاهگاهیش در زمینه تابلوهای قلب با دوستی بنام ژاک شابرلن پسر یک ثروتمند بردوئی که آلمانها مجموعه نفیس نقاشیهای خانوادهﺀ او را به آلمان برده بودند ، صحبت کرد . شابرلن که در آنوقت احتیاج مبرمی به پول داشت باو پیشنهاد کرد :
«تو تابلو بکش ، من میفروشم و میگویم که از مجموعه پدرم است» و این همکاری تا سال 1947 که از هم جدا شدند ادامه یافت . در استکهلم ، المیر پنج تابلو بنام اثر پیکاسو به 6000 دلار فروخت اصالت این آثار را سه موزهدار معروف سوئد ، تصدیق کرده بودند .
باید گفت که المیر هیچوقت از چنین کاری اظهار رضایت نکرد و همیشه بعلت بیپولی به آن دست زد .
دوران فعالیت بیسابقه المیر هنگامی بود که عملا بدام دو جوان کلاهبردار افتاد که در مقابل پرداخت ماهانه مرتب نقاشی صدها اثر مشهور را باو سفارش دادند و به صدها هزار دلار فروختند . این دو کلاهبردار حرفهای یعنی فرنان لوگرو F. Legros و رئال لوسار R. Lessard که اولی فرانسوی- یونانی و دومی کانادائی بود و هردو نیز جوان بودند ، عملا برای فروش تابلوهای تقلبی المیر که کم کم پیر و شکسته میشد شرکتی تشکیل دادند و جسارت را بجائی رساندند که یک روز یکی از تابلوهای المیر را که براساس اثری از وان دونگن نقاشی شده بود ، بخود او نشان دادند و از او تصدیق اصالت گرفتند !
شاید اگر تصادفهای جزئی پیش نمیآمد و اگر میلیونر امریکائی به تابلوهای گویا و گرکو که در مادرید خریده بود و کار المیر هم نبود مشکوک نمیشد و از متخصصینی برای بازدید تابلوهای خود دعوت نمیکرد و یا اختلافی که بین دو همکار پیش آمد بروز نمیکرد هنوز صدها تابلوی تقلبی به میلیونها دلار فروخته میشد . جالب آنجاست که وقتی متخصصین و کارشناسان متوجه شدند 42 تابلوی میلیونر امریکائی تقلبی است حتی برای لحظهای تصور ننمودند که تمام این تابلوها که به نقاشان مختلف تعلق دارد اثر دست یکنفر است. کلوس پرل کارشناس مشهور بینالمللی در این مورد میگوید : «برای من چنین تصوری امکان نداشت . زیرا شیوهکار هر تابلو ، ممتاز بود و هیچگونه شباهتی بیا آنها دیده نمیشد . »
دو کلاهبردار اینک در سوئیس زندانی هستند ولی هیچگونه مدرک و دلیلی علیه المیر دوهوری که از اسپانیا رانده شد و اینک ایام پیری و سختی را در پرتقال میگذراند ، وجود ندارد. زیرا به فرض آنکه مسلم شود این تابلوها همه کار دست اوست تمیتوان دلیلی بدست آورد که او این تابلوها را بقصد فروش یا کلاهبرداری تهیه کرده است.
ورود به صفحه مقالات قدیمی:
http://anthropology.ir/old_articles
مشخصات مقاله:
مجله فرهنگ و زندگی شماره 2 خرداد 1349
مجموعه: لاله تقیان و جلال ستاری
آمادهسازی برای انتشار: نسرین راستگو
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
اسرائیل رئیس جمهور دولت سیزدهم مازندران سیدابراهیم رئیسی توماج صالحی دولت مجلس شورای اسلامی رئیسی مجلس تعطیلی شنبه ها وزیر کشور
سیل مشهد سیل مشهد هواشناسی تهران خراسان رضوی پلیس فضای مجازی سازمان هواشناسی بارش باران قوه قضاییه شهرداری تهران
خودرو مالیات قیمت خودرو چین قیمت طلا قیمت دلار مسکن بازار خودرو ایران خودرو دلار تعطیلی شنبه بانک مرکزی
لیلا حاتمی زری خوشکام علی حاتمی نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران سینمای ایران کتاب رسانه تلویزیون سریال سینما موسیقی
رژیم صهیونیستی غزه روسیه فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان ترکیه یمن لبنان
فوتبال ایران پرسپولیس استقلال تراکتور بارسلونا لیگ برتر سپاهان جام حذفی لیگ برتر انگلیس بازی باشگاه استقلال
هوش مصنوعی مغز گوگل آیفون اپل باتری سونی سرعت اینترنت تبلیغات عیسی زارع پور
بارداری پوست سازمان غذا و دارو دیابت کاهش وزن آلزایمر