جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
«ژرژ باتاي: نگاهي به زندگي، آثار و انديشهها» (همراه با پاور پوینت)
ژرژ باتاي نويسنده و انديشمند فرانسوي
( 1896- 1962)
ژرژ باتاي که مدتي از سالهاي جواني خود را در یک مدرسه كاتوليك مسيحي سپري كرده بود، پس از بيماري پدر و ترك اجباري مدرسه علوم ديني وارد مسير متفاوتي شد. هگل، ماركس، نيچه و هايدگر اصليترين فيلسوفاني بودند كه در مراحل بعدي زندگي باتاي و در شکلگیری آثار و اندیشههای او نقش تاثيرگذاري داشتند. باتای در طول عمر پر فراز و نشيب خود مجلاتي همچون Decuments (1928)، Acepale (1937) و Critique (1936) را منتشر كرد. و به همراه چند تن از همفكرانش انجمن جامعهشناسي (College de sociologe) را نيز در سال 1937 تاسيس نمود. تاملات او در زمينه هنر و ادبيات، عليالخصوص پس از انتشار كارهاي «لاسكو: تولد هنر» و «ادبيات و شر» و ارتباط همهي اينها با جامعه، اصليترين موضوعي بود كه او را تا پايان عمرش مشغول خود كرد. به عقيدهي او هنرمند يك دردمند هميشگياست. اما اين درد معكوس بيشتر از آنكه به دست برداشتن هنرمند از نعمتهاي زندگي منتهي شود، با در هم شكستن مرزها و ممنوعيتها توسط او همراه ميشود.
ژرژ باتاي، در انديشهي بسياري از كساني كه با مرزهاي زبان و البته اجتناب ناپذير بودن اين مرزها در هم پيچيدهاند، مخصوصا انديشمندان فرانسوي معاصري همچون ژاك دريدا، ميشل فوكو و رولان بارت تاثير غير قابل انكاري گذاشته است. مجموعه آثار باتاي در سال 1972 و با همكاري ميشل فوكو منشر شده است.
در ادامه سعي ميكنيم با ارجاع به اسلايدهاي پاورپوينت «ژرژ باتاي: نگاهي به زندگي، آثار و انديشهها» به تفكيك شماره دربارهي هر يك از اسلايدها _كه در برگيرندهي نقاط كانوني انديشه و آثار باتاي هستند_ توضيحات همراهيكننده و مكمل را ارائه نماييم. در لابهلاي اسلايدها، ويدئوها، متون، و عكسهايي مرتبط با اينجا و اكنون خودمان _كه ميتوانند با كمك آرا و نظريههاي باتاي بهتر فهميده شوند_ گنجاندهايم، كه در اين متن همراهيكننده دربارهي آنها نيز توضيحاتي داده شده است.
1 و 2
اسلايدهاي اول و دوم دربرگيرندهي عنوان، اطلاعات ضروري و پروبلماتيك پاورپوينت ارائه شده هستند.
3
اين اسلايد به زندگينامهي ژرژ باتاي اختصاص دارد و در آن به چند اتفاق مهم كه نقش تاثيرگذاري در زندگي باتاي داشتهاند اشاره شده است.
4
در اسلايد چهارم به ژانرها و موضوعات عمدهي آثار باتاي، و همچنين به بعضي از كساني كه در رشتههاي مختلف بيشترين تاثير را از آثار باتاي پذيرفتهاند اشاره كردهايم.
5
در شكلگيري انديشهي ژرژ باتاي فيلسوفاني همچون «هگل» (مواجههي سلبي با ديالكتيك هگلي)، «ماركس» (در نقدهاي راديكال به سرمايهداري)، «نيچه» (در نوع مواجهه با مساله اخلاق و مسالهي شهرياري) و «هايدگر» (مخصوصا در كتاب تجربهي دروني و مواجهه با هستي) تاثيرگذار بوده اند.
عليرغم اينكه وجود ريشههاي ديالكتيكي- هگلي در انديشهي باتاي تقريبا امر پذيرفته شدهايست اما به هيچ وجه نميتوان از تفاوتهاي عمدهاي كه ميان اين دو متفكر وجود دارد _و تا حدي برجستههستند كه باعث ميشود باتاي را يكي از دشمنان عمدهي هگل بدانند_ چشم پوشي كرد. ديالكتيك باتاي يك جريان خطي رو به جلو و در جهت پيشرفت يا وحدت نيست.
«ژاک دريدا در جستاري که به ديدگاههاي ژرژ باتاي دربارهي ديالکتيک خدايگان-بنده اختصاص يافته است، نقدهاي باتاي به ديدگاههاي هگل دربارهي مرگ و نفي را در چارچوب تفکر واسازانهي خود از نوسامان ميبخشد. هر دو طرف رسيدن به ايجاب را در مواجهه با امر سلبي مورد تأکيد قرار ميدهند، اما به اين دليل که هگل لوازم و نتايج انديشيدن به نفي و مرگ را تا انتها دنبال نميکند با انتقاداتي روبهرو ميشود که نهايتاً به گذر از ديالکتيک هگلي ميانجامد.» (زارعي، 94، 43-59)
6
از نظر باتاي دو اتفاق عمده در ظهور و بروز انسان نقش اساسي داشتهاند:
او در مرحله نخست و به تاسي از ماركس، و با تاييد يكي از اصول اوليه انسانشناسي كلاسيك، كار و ابزار را عامل اصلي ظهور انسان مي داند. اما براي باتاي از آن رو كه كار و ابزار پيوسته داراي هدفي بيرون خود هستند، با گذشت زمان باعث از خودبيگانه شدن آدمي ميگردند.
باتاي دومين مرحلهي ظهور انسان را آشنايي دوباره با اروتيسم و مرگ ميداند. اروتيسم و مرگ هدفي بيرون خود ندارند و از آن رو انسان را متوجه خودش ميكنند. او هنر را نيز _از آن رو كه هدفي بيرون از خود را دنبال نميكند_ داراي چنين نقشي ميداند.
مرحله اول ظهور انسان اگر با فاصله گرفتن از زندگي طبيعي عملي شده بود، مرحله دوم با بازگشت او به سمت زندگي طبيعي عملي ميشود.
7
همانطور كه در اسلايد قبلي ديديم براي باتاي اگر مرحله اوليهي تحقق انسان با فاصله گرفتن از زندگي طبيعي و غريضي، يعني با روي آوردن به كار و ابزار، همراه بوده است، مرحلهي دوم ظهور انسان با بازگشت او به جنبههاي طبيعي و حيواني زندگي همراه بوده است. دو گانههاي عمدهاي كه در همهي آثار باتاي دنبال ميشود به نوعي از اين برخوردها ساخته ميشوند.
8
از ديد باتاي رابطهي تنگاتنگي ميان زايش تابو و امر مقدس وجود دارد، به طوري كه پس از فاصله گرفتن آدمي از زندگي طبيعي است كه تابوها وارد زندگي اجتماعي ميشوند. كاركرد تابوها جلوگيري از بازگشت انسان به زندگي طبيعي است. اما در مرحلهي بعدي روايتهاي ديني با كاركرد ايجاد اخلال در تابوها وارد عرصه ميشوند. و از اين روست كه اين عرصهها عرصههايي هستند كه خداييترين فريادها و در عين حال بزرگترين گناهان در آن اتفاق ميافتند.
9
قرباني كردن يكي از نقاط عطف در آثار باتاي است، كه تقريبا در همهي آثار او به جنبههايي از اين آيين اشاره ميشود. به عقيدهي باتاي ارجاع مرگ در آيين كشتن به سمت زندگياست. شركت كنندگان در آيين قرباني كردن دواممندي وجود را جشن ميگيرند. تابو كه صريحترين وجه مميزه زندگي انساني- حيواني بود، اين بار براي تاكيد دوباره بر انسانيت شكسته ميشود. در شرايط ويژهاي همچون جنگها با شكستن تابوها و زايش امر مقدس _امر مقدسي كه انگشت اشارهاش به سمت زندگياست_ مواجه ميشويم.
10
در اسلايد 10 دو تصوير از آيين قرباني كردن در آزتكها به نمايش در آمدهاست. باتاي در اين باره مينويسد:
«آيينهاي قرباني كردن در ميان مرگ و زندگي، نوعي تناسب ايجاد ميكردند. ادامهدار بودن زندگي را به رخ مرگ ميكشيدند، در برابر آن زندگي را هم متوجه جديت و سرگيجهآور بودن مرگ ميكردند. در آيينهاي قرباني كردن زندگي با مرگ در ميآميخت و مرگ اشارهاي به زندگي ميشد؛ به مثابهي راهي كه به رو به بينهايت باز ميشود» (به نقل از Ali Artun, 2015)
11
يكي ديگر از نقاط كانوني در ادبيات باتاي آيين پتلاچ است. باتاي مخصوصا در كتاب «سهم ملعون» با تاكيد بر ويژگيهاي اين آيين، مفهوم «اتلافگري» را از آن استخراج ميكند. براي باتاي اتلافگري موجود در اين آيين در هماهنگي كامل با اتلافگري موجوذ ذر طبيعت است. باتاي در مقالهي «قوانين اقتصاد عام» با ارائه مثالهايي از «گردش انرژي در سطح زمين» نشان ميدهد كه نه تنها انباشت اين انرژي باعث از ميان برداشتن فقر و نابرابري نميشود، بلكه بايد وقوع فجايعي همچون جنگها را نيز به عنوان اشكال فاجعه بار اتلافگري بفهميم. همانطور كه در تصوير اسلايد شمارهي 11 ميبينيم «پتلاچ» آيين اتلافگرانهايست كه همهي افراد جامعه در آن شركت ميكنند و خود را در آن سهيم ميدانند.
12
باتاي در مباني اقتصاد عام با برشمردن 4 اصل اساسي اقتصاد عام، اصل اتلافگري را داراي نقش مهمي در جلوگريزي از فجايع عظيم ميداند. او به انواع اتلافگري موجود در جوامع امروزي نيز اشاره ميكند:
1- تجمل و زيور آلات: او معتقد است كه اختصاص دادن هزينههاي زياد براي زيور آلات و تجملات _ با توجه به اينكه اگر فقط مسائل زيبايي شناختي دخيل بودند ميشد به جاي زيور آلات اصل از نمونههاي بدلي بسيار ارزانتر استفاده كرد_ چيزي جز اتلافگري هاي جديد نيستند.
2-بازيها و شرط بنديها: اختصاص دادن هزينههاي سرسام آور براي بازيهاي شبانه و شرط بنديهاي امروزي به عقيده باتاي جزو اشكال جديد اتلافگري هستند.
3- هنر، ادبيات و شعر: شعر به عقيده باتاي اتلاف واژگان است و هدفي جز خود را دنبال نميكند. تابلوهاي نقاشي، سينما و اقتصاد عظيمي كه پيرامون آنها شكل گرفته است را نيز ميتوانيم به مثابهي اشكال جديد اتلافگري در زندگي امروزه ببينيم.
13
«تجربه دروني» يكي از اصليترين آثار باتاي است. او تجربههاي دروني را يكي از نقاط تقاطعي ميداند كه انسان امروز را به انسان بدوي پيوند ميدهد.
14
به عقيده باتاي نقش واژگان در شعر شبيه نقش قرباني در آيين قربانيكردن است: واژه در شعر و قرباني در آيين، از ميان برداشته ميشوند و از ميان برداشته شدن اين دو با درخششي همراه است كه در لحظه اتفاق شعر و اتفاق قرباني بيرون ميجهد و به شكل تجربهي دروني توسط حاضران شناسايي ميگردد. باتاي براي اروتيسم نيز يك چنين نقشي قائل است.
15
هنر براي باتاي مقاومتي است كه آدمي _در برابر كار و ابزار كه متمايل به سود و هدف بيرون از خود هستند_ با بازگشت به سمت خود انجام ميدهد. كار اگر سوداي سود و نتيجه را دارد، سوداي هنر چيزي جز خود بازي نيست. يكي از كانونهاي مفهومي عمدهي باتاي در كتاب «ادبيات و شر» مسالهي مقاومت هنر و ادبيات در برابر سودانديشي است. هنر اصيل، به عقيدهي باتاي، از آن رو كه چيزي نيست جز مقاومت در برابر زندگي مبتني بر كار و سود، با مسالهي شر ارتباط تنگاتنگي دارد.
باتاي در كتاب ادبيات و شر با اشاره به همنشيني مواضعي كه در آغاز غير قابل جمع به نظر ميرسند، مينويسد: «اگر اين حس شرم در ما نبود انسان نميشديم. اما هميشه هم در برابر اين ممنوعيت سر فرو نميآوريم، يعني اگر گاهگاهي جسارت مقابله با اين ممنوعيتها را از خودمان نشان ندهيم ديگر هيچ راه خروجي براي خود باقي نگذاشتهايم. به بيان ديگر، اينكه در طول زندگيمان هيچ دروغي نگفته باشيم، يا حتي يكبار جسارت رفتاري ناعادلانه را تجربه نكرده باشيم، خود يك اتفاق غير انساني است. مگر اين ما نيستيم كه از يك سو قوانين جهاني ضد خشونت وضع ميكنيم و از سويي جنگهاي عظيم به راه مياندازيم؟ مگر اين جنگها، درست مثل قوانين ضد خشونت، جهاني نيستند؟» (Bataille, 2004: 111)
16
«لاسكو: تولد هنر» يكي از آثار ديگر باتاي است. او در اين اثر انسان غار لاسكو را بر خلاف تصور رايج، انساني ميداند كه در سرشاري و سرخوشي زندگي ميكرده است. او با تحليل نقاشيهاي موجود در اين غار، باز هم به نقاط كانوني انديشهاش باز ميگردد. از نظر باتاي هنر براي انسان غار لاسكو همان معنايي را داشته است كه امروزه براي ما دارد.
17
در اين دو تصوير _كه در اسلايد 17 ارائه شده است_ باتاي با تاكيد بر مسالهي تابوي كشتن، ايجاد اختلال در آن تابو را باعث مرگ توامان شكارچي و شكار ميداند.
در تصوير دوم، با بازگشتن به زندگي حيواني است كه تابوي زندگي انساني شكسته شده است، اما حاصل ايجاد اختلال در تابو پديدار شدن احساس تقدس و حكمراني بوده است.
18
مستند «فيفي از خوشحالي زوزه ميكشد» ساختهي «ميترا فراهاني» به روزهاي پاياني زندگي نقاش معاصر ايراني، «بهمن محصص» ميپردازد. بهمن محصص نقاش صاحب سبكي است كه در ميدان هنري به عنوان چهرهاي پيشرو و داراي كاريزما شناخته ميشود و سالهاي پاياني عمرش را در انزوايي خود خواسته، به طوري كه در يك هتل و دور از ايران زندگي ميكرد گذرانده است. او در سفري كه سالها پيش به ايران داشته بسياري از نقاشيها و مجسمههاي خود را از بين برده است و در اين بخش از فيلم درباره آن اتفاق توضيح ميدهد. او عليرغم اينكه در جايي از فيلم ميگويد كه هيچ اعتقاد و علاقهاي به «immortality» )جاودانگي( ندارد، در اين بخش از فيلم با هيجان هر چه تمام دربارهي «كشتن» آثار خود حرف ميزند. به نظر ميرسد اين نوع مواجه با مرگ و كشتن، خود پيوند غير قابل گسستي با موضوع جاودانگي پيدا ميكند.
به عقيدهي باتاي مرگي كه در آيين قرباني كردن اتفاق ميافتد، اشارهاش به سمت زندگي و تداوم حيات است. اين همان چيزي است كه در قربانيكردن آثار هنري به دست خالق آثار (بهمن محصص) نيز ميبينيم و قرباني كردني كه ارجاعش رو به جاودانگي است، هر چند خود بر عليه جاودانگي بوده باشد.
19
در بخش ديگري از فيلم «فيفي از خوشحالي زوزه ميكشد» بهمن محصص با اشاره به نقاشيهايش، از انسانيت از ميان برداشته شده صحبت به ميان ميآورد. بحث محصص، دربارهي موجوداتي قبل از انسان نيست، او ميگويد: «انسان كه يك موجودpolydimensional (چند بعدي) بود امروزه نيست شده، و من اين نيست شدگي رو با اين بي دست و پا بودنشان، با بيدهن بودنشان، بيچشم بودنشان نشان ميدهم، من ميبينم و ميدانم كه هيچ چيز ندارند، هيچ زندگي اي ندارند و من اين را نشان ميدهم يك آدمي كه هيچ است ولي در عين حال من كنفسيون دارم براي اينكه بالاخره آدم هستند» او دربارهي انسانيت از دست رفتهاي كه بعد از مرحلهي انسان شدن اتفاق افتاده سخن ميگويد. اين جملات يادآور مرحلهي دوم انسان شدن از ديد باتاي هستند. به عقيدهي باتاي انسانيت مبتني شده بر كار و ابزار رفته رفته از انسان بودن فاصله ميگيرد و در گام بعدي با بازگشت به سمت هنر كه هدفي بيرون از خود ندارد انسانيت خود را باز مييابد. محصص نيز در اين بخش از ويدئو به بيان خودش همچنان بر انسان بودن آن موجود بي چشم و دست اقرار ميكند.
در كل ميان آثار بهمن محصص و آراي باتاي ميتوان نوعي هماهنگي و همخواني را مشاهده كرده كه در اين دو اسلايد سعي كرديم به بعضي از آنها اشاره نماييم.
20 و 21
با توجه به اينكه موضوع خشونت، وحشت، هنر و اخلاق، جزئ نقاط كانوني و البته سوال برانگيز آثار باتاي هستند، در اين دو اسلايد سعي كرده ايم يكي از مقالات بسيار مهم باتاي را كه در آن به اين موارد پرداخته است، خلاصه و صورتبندي كنيم. او در اين مقاله با تقاوتي كه ميان خشونت واقعي و خشونت موجود در آثار هنري قائل ميشود، ويژگي مواجهه با خشونت در آثار هنري را، تجربهي «لذتي دردناك» ميداند. اين لذت دردناك وقتي با احساس امنيتي كه در هنگام مواجهه با آثار هنري وجود دارد همراه ميشود امكان رد شدن از مرزهاي غير قابل عبور را به حاضران ميدهد. لذا كارناوال تمام نشدني اثر هنري حاضر است طعم پيروزي را براي كساني كه ميتوانند دامن از زمان گذرا برچينند بچشاند. دقت بر اين مساله از آن رو ضروري است كه لذت دردناك اثر هنري ميتواند جايگزين خشونت واقعي ويرانگر در جوامع انساني بشود.
22
پس از توضيحاتي كه در اسلايدهاي قبلي درباره آراي باتاي ارائه كرديم، در اين اسلايد با ذكر سه مثال از سه حوزهي متفاوت (اثر هنري، زندگي روزمره اجتماعي و تحليلهاي موجود) و 5 عكس (كه همه از طرف خبرگزاريهاي داخلي منتشر شدهاند) سعي كردهايم به يك مساله اجتماعي موجود در جامعهي خودمان كه با حركت از آراي باتاي ميتواند بهتر فهميده شود اشاره كنيم.
23
انبوه مردمي كه از صبح زود براي تماشاي اعدام حاضر شدهاند، موبايلهايي كه در حال فيلمبرداري از صحنهي اعدام هستند، ميلههاي داربستي كه مانع نزديكتر شدن مردم به شخص اعدامي ميشوند، تقلاي مردم براي تصاحب جايي كه ديد بهتري داشته باشد. به نظر ميرسد كه همهي اين تصاوير با ابزار نظري اي كه از ميان آثار باتاي قابل استخراج است، ميتوانند مورد خوانش و فهم دوباره قرار بگيرند.
24
در اين اسلايد سعي كردهايم با ذكر چند مثال كه به طور مشترك از لابهلاي آثار خود باتاي و مابه ازاهاي آن در تاريخ و آثار هنري مرتبط با جامعهي خودمان برگزيدهايم، منطق عملكرد ديالكتيك باتاي و ساختهشدن مفاهيم را نشان بدهيم.
25و 26
در اين دو اسلايد تصوير روي جلد بعضي از آثار باتاي به زبان فارسي و انگليسي را ارائه كردهايم.
27-28
اسلايدهاي 27 و 28 در برگيرنده منابع استفاده شده در اين كار ميباشد، كه به دو بخش منابع مكتوب و منابع اينترنتي تقسيم شدهاست. منابع مكتوب در برگيرندهي ترجمهي آثار باتاي به زبانهاي فارسي، انگليسي و تركي استانبولي است. و در ارجاع به آثاري كه ترجمهي فارسي نداشتند، از هر دو ترجمهي انگليسي و تركي استانبولي استفاده شدهاست. در بخش منابع اينترنتي به ويكيپدياي انگليسي (كه در تهيهي زندگينامهي باتاي از آن استفاده كردهايم) و سايت https://archive.org كه ترجمه انگليسي مقالهي The Cruel Practice of Art در آن ارائه شده بود اشاره كردهايم.
منابع پاورپوينت و متن همراهيكننده:
Bataille, Georges: (1988) Inner Experience. Trans by Leslie Anne Boldt, State University of New York Press
Bataille, Georges: (1988) The Accursed Share: Volume 1: Consumption. Trans by Robert Hurley, Zone Books
BATAİLLE, GEORGES: (2004) EDEBIYAT VE KÖTÜLÜK (LA LITTERATURE ET LE MAL) TRANS BY AYŞEGÜL SÖNMEZAY
Bataille, Georges: (2012) Modern Classics Literature And Evil. Penguin Classic
Bataille, georges: (2006) İç deney (le expriens interieure) trans by mehmet yakupoğlu, yky yayinlari
BATAILLE, GEORGES: (2010) LANATLİ PAY (LES EDITIONS DE MİNUT) TRANS BY IŞIK ERGUN, DOST YAYINLARI
Artun, ali: (2015) bİr muamma: sanat- hayat aforİzmalar, metis yayinlari
باتاي ژرژ: (1391) اقتصاد عام، ترجمه اكسيري/ غلامي، انتشارات چشمه
باتاي ژرژ (و ديگران): (1392) نشانههاي شر، ترجمه وقفيپور، ناشر زاوش
زارعي علي (1394) هگل گرايي تمام عيار؛ گذر از ديالکتيک به تفاوت در انديشهي دريدا، دو فصلنامه علمي پژوهشي شناخت، دانشگاه شهيد بهشتي، بهار و تابستان 94 آدرس اينترنتي مقاله: http://scj.sbu.ac.ir/index.php/knowledge/article/view/4371
منابع اينترنتي
Georges Bataille, "The Cruel Practice of Art”
https://archive.org/stream/BatailleALiteraturaEOMalespanhol/Bataille,%20Georges%20-%20The%20Cruel%20Practice%20of%20Art_djvu.txt
برای دیدن پاور پوینت روی لینک کلیک کنید
پیوست | اندازه |
---|---|
31114-4.pptx | 2.52 MB |
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست