جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

اصطلاح شناسی واژه آیکون و آیکونولوژی



      اصطلاح شناسی واژه آیکون و آیکونولوژی
مرضیه پیراوی ونک

آیکون (eikon)، واژه ای یونانی است که دلالت بر شباهت دارد. در فلسفه  افلاطون این واژه دالّ بر شباهتِ(likeness,semblance) نمود با الگو است. تصاویر از نظر افلاطون درمرتبه ایکازیا (خیال)eikasia، تقلیدی از اصل یا الگو هستند اما وظیفه آنها را نمی توانند انجام دهند. این تصاویر بر اساس نحوه شباهت به دو دسته تقسیم می شوند:

چکیده:

آیکون (eikon)، واژه ای یونانی است که دلالت بر شباهت دارد. در فلسفه  افلاطون این واژه دالّ بر شباهتِ(likeness,semblance) نمود با الگو است. تصاویر[1] از نظر افلاطون درمرتبه ایکازیا (خیال)eikasia، تقلیدی از اصل یا الگو هستند اما وظیفه آنها را نمی توانند انجام دهند. این تصاویر بر اساس نحوه شباهت به دو دسته تقسیم می شوند: 1- برخوردار از شباهت اصیل ( eikonآیکون )با همان خصوصیات سرمشق 2-  برخوردار ازشباهت ظاهری یا نمودی ( phantasmaفانتاسما) که فقط مانند اصل به نظر می آیند. بر اساس این تقسیم بندی، آیکون جزء تصاویر یا ادراکات تخیلی قرار می گیرد که  صرفا حامل شباهت ظاهری نیست. معنای آیکون در هم آمیخته با معنایimage  ایماژ و  ideaایده است. در تحلیل معناشناختی آیکون میتوان ازعناصری همچون ادراک، تخیل، شباهت، تصویر،محاکات سراغ گرفت یعنی قابل تقلیل به شکل یا تصویر صرف نیست چرا که از پشتوانه ای ادراکی، فکری و فرهنگی(سمبلیک) برخوردار است که امکان دخل و تصرف آزاد را - بر خلاف تصویر - از آن دور می سازد. نسبت ویژه آیکون با ایماژ، آن را به خیال imagination  به مثابه فرایندی ذهنی که از پشتوانه معنایی(سمبلیک[2]) برخوردار است، پیوند زده است. بدین ترتیب آیکون را نمی توان با نقش یا تصویر صرف(picture,figure) معنا کرد.  در حوزه نشانه شناسی، آیکون، نشانه ای است که از سیمبول  symbolهویت پیدا می کند یا به عبارتی آیکون، آیکون ِ یک سیمبل( (an icon from a symbol است یعنی تنها در ارتباط با نماد می تواند نقش خود را به صورت مرئی ایفاء کند.

هدف از این مقاله آن است تا در تحلیلی فلسفی با توجه به فرایند ذهنی و فکری که در ایجاد آیکون دخیل است به پیوستگی آیکون (نماد تصویری،شکلواره[3]) با سیمبول بپردازد. آیکون تنها در نقش یک نماد تصویری می تواند کارکرد ویژه خود را به انجام رساند. در فرهنگ لغات اولین معنایی که معادل آیکون نهاده شده، سیمبول یا نماد است.  در واقع این سیمبول است که به آیکون، هویت و وجود متمایز از تصویر صرف می بخشد. آیکون در لایه های زیرین و بنیادین خود از پشتوانه یا منطقی برخوردار است که آن را قابل فهم و متفاوت می سازد. لایه زیرین هویت وجودیِ آیکون، سیمبول یا نماد است که  مقیم در نا خود آگاه جمعی است و در عین حال پشتوانه فرمی و محتوایی آیکون نیز هست. لوگوسِ آیکون یا آیکونولوژی(شناخت آیکون) مستلزم ورود به خاستگاه آیکون یعنی لایه های زیرین فرهنگی(از جمله آیین و دین)است که به مثابه بستر یا متن نمادین آن لحاظ می شوند. تا بن مایه اولیه  و اصلی وجود نداشته باشد نمی توان از آیکون به مثابه یک نشانه سمبلیک و خیال پردازی موجود در آن (imagery)سراغ گرفت.

کلید واژه ها:  آیکون، آیکونولوژی ، ایماژ، تصویر، نماد.

 

[1]در نظام فکری افلاطون eidolon یا تصویر کاملا متمایز از eidos آیدوس است چرا که اولی دال بر ادراکات محسوس یا ایماژهای مرئی است در حالیکه دومی دلالت بر حقیقت فوق محسوس یا صور معقول دارد.

[2]آوردن دو مرتبه با هم می شود symbllein یا symbollonکه ریشه سیمبل است. وجه سیمبلیک اَیکون نیز جمع آورنده دو مرتبه یا دو وجه است یعنی دو مرتبه را با هم می آورد. دو وجه را به هم می افکند. یونانیان باستان به نشان دوستی دو نفر، حلقه ای را می شکستند و هر کدام نیمه ای از حلقه شکسته را  پیش خود نگاه می داشتند. آنها این را به عنوان نشان دوستی پیش خود حفظ می کردندو گاه به نشان دوستی قدیم و یادگار گذشته این تکه های شکسته را به هم می انداختند و به هم جفت می کردند. این را symbllein می گویند. براین اساس میتوان گفت:  اَیکون نیز با توجه به بنیاد سیمبلیک خویش چنین نقشی را ایفاء می کند یعنی صورت یا تصویر را به معنا و ظاهر را به باطن می چسباند . می توان گفت آیکون  مقام جمع دو نیمه حلقه نماد و شکل است که با گرد هم آمدن حلقه شکلواره یا آیکون تکمیل می شود.

[3]به نظر می رسد واژه نماد تصویری یا شکلواره  برای eidolon و   likeness, eikon معادل مناسب تری است نسبت به شمایل(که در کاربرد متاخر آیکون در قرون وسطی به ویژه در لسان ارتدوکس ها جا افتاد) چرا که شکل و شباهت را با هم در بر می گیرد.

 

 

برای خواندن مقاله کامل در زیر کلیک کنید:

 

 

 

 

 

 

پیوستاندازه
19843.doc106 KB