یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
ایدههایی درباره الهیات و سینما: تاملی بر سینمای پازولینی
«تو به راستی خدای منی! چرا که تو نمیتوانی خدای آنانی باشی که اعمالشان مظهر مخوفترین جلوههای غیاب جنگافروزانه خداوند است.»... (نقل قول امانوئل لویناس از یوسل)
به راستی چگونه است که «انجیل به روایت متی» ساخته پیر پائولو پازولینی الهامبخش رخداد تازهای در عرصه نسبت الهیات و سینما است؟ اگر به رساله آلن بدیو فیلسوف معاصر فرانسوی در باب پل قدیس تامل بنماییم، میتوانیم سیمای متفکر، شاعر و سینماگری را دریابیم که توانست با نوشتهها، شعرها و آثارش نگرشی رادیکال از میراث مسیحیت به دست بدهد که بدیو هم بر این امر پافشاری میکند که یکی از زمینههای تئوریک این رساله پازولینی بوده است که توانست با خوانش خویش از انجیل روایتی انقلابی و ضدسرمایهدارانه را از امر مقدس ارائه کند. سوژه خلق شده توسط پازولینی به دلیل آشناییزدایی رادیکالش از سوپراستارهای متعارف سینمای آمریکا ترجمهای تحتاللفظی و وفادارانه به مفهوم انقلابیاش را از انجیل متی ارائه کرد. بازیگران فیلم فراخوانده شدهاند به وفاداری از «حقیقتی پاینده» تا به گونهای اختلالآفرین و پیشبینیناپذیر در وضعیت تفاسیر سینمایی از مسیح (از شاه شاهان نیکلاس ری گرفته تا مصائب مسیح مل گیبسون) گسست افکنند.
رخداد وحی و پیوند خوردن فرد و الوهیت (چرا که religare در آلمانی به معنای پیوند خوردن است و religion در انگلیسی به معنای دین از آن مشتق شده است) تفردی انتقال ناپذیر فراسوی هر قانون زمینی است. باری، پازولینی میکوشد ابدیت را وارد سینما کند و گذرگاه آن برای او احیای سیاست ناب و مسیانیک است.
کلام مسیح پازولینی با خشونت نامتعارفش ضربت یا جدایی و انقطاع ریشهای است که ندایی مافوق نگرش ابزارمند زبان سرمایهسالارانه ایجاد میکند. پازولینی تصویرگر شکافهای وضعیت کنونی است که حفره اصلی آن وفادار ماندن به رخداد وحی است. از این رو وحی برای او یک فرآیند قلمداد میشود. فرآیند پیکار در راه وفادار ماندن به حقیقت وحی روایت او از انجیل متی خلق سوژههایی است که به پلانهای فیلم دعوت میشوند تا به رخداد وحی وفادار باشند و ایمان را دوباره تجدید کنند. حذف کامل جلوههای ویژه و ساده نشان دادن معجزه به این معناست که این خدایی نیست که به سادگی به یک مرتبه از موجود یا هیچ مفهومی از وجود نزول کند.
«حقیقت» در روایتهای سینمایی دیگر از زندگی مسیح جایی ندارد. چراکه وضعیت برای آنان وضعیت پیشینی از وحی است قصد وحی یا همان intention پنهان در اولوهیت اهمیتی ندارد چرا که باید وحی را به هر ترفند و تکنیکی نشان داد و حتی مثل گیبسون به زبان آرامی در دیالوگها، مونیکا بلوچی در نقش مریم و جلوههای ویژه تکاندهنده دست یازید. در حالی که مسیح پازولینی موجودیت متفاوتی است که پیشبینیناپذیر است و حرفهایش به مجرد گفته شدن ناپدید میشود و گویی سراسر فیلم وفاداری مداوم وضعیت کنونی را طلب میکند تا با وارسی رخداد وحی و نشان دادن شکافهای وضعیت کنونی گسستی پیگیر را برجسته سازد. به تعبیر بدیو فرآیند حقیقت با دانستهها یا مجموعه آگاهیهای نظام یافته وضعیت تباین دارد و به تعبیر ژاک لاکان در آنها حفرهای را ایجاد میکند ولی در عین حال یگانه منبع شناخته شده معرفتهای جدید است.
چنین مینماید که نه تنها پیام وحی بلکه پیامآورنده (مسیح) نیز از حد تحمل وحی بیروناند. چهره مسیح پازولینی آن چنان از مواجه با وحی تابناک و غضبناک است کهگاه باید رخ بپوشاند تا تنها حواریون تواماً بتوانند با او ارتباط برقرار کنند. مسیح پازولینی در برابر خداوند و در برابر فریسیان (چون پیام عدالت را از خدا به آنها منتقل میکند) میتواند حجاب از چهره برکند. پازولینی لطف مسیحایی را با رخداد انقلابی وحی تفسیر میکند. چرا مسیح در چنین اثری با چنین خشونت و تحکمی سخن میگوید؟ زیرا بر اثر خواست جانفرسای عدالت، عرصه هستی به طور جدی و کامل دگرگون میشود. مسیح که توسط رخداد حقیقت وحی آفریده میشود میانجی عدالتی میشود که به مخاطب خویش فرمان میراند تا در لحظهای پرهراس قاطعانه تصمیم بگیرد که آیا حاضر است به ملکوت الهی وارد شودو حواریون اطاعتش کنند؟ این عشقی و حیانی است و نه شمول اخلاقی عام کانتی که در فیلمهای دارای پیام اخلاقی صرف مطرح میشود.
انکارهای پلان به پلان فریسیان همان خیانت به رخداد است که بدون پیروی از منطق سادومازوخیستیک گیبسون که شکنجه مسیح را به قسمی فانتزی بدل میسازد انکار نوبودگی رخداد وحی را میکنند و رخداد حقیقت را با بدلهای کاذب آن اشتباه میگیرند. مساله دیگر هستیشناختی کردن رخداد حقیقت و فروکاستن آن به نظم ایجابی تازهای از وجود است. مانند خدای کلیسا که در یکشنبهها تجسم مییابد و ریشه آن در تردید ازلی بنی اسرائیل به یهوه در عبارت معروف «آیا یهوه با ما هست یا خیر؟» تجسم مییابد که در ادامه چنین تردیدی به گوسالهپرستی پرداختند. مسیح به فروکاستن پیامهای الهی به مشتی فرمان و دستورالعمل و محدود ساختن آن به مجموعهای از قوانین و قواعد معترض است و در فیلم پازولینی بیش از ۳۰ دقیقه خطابیههای مسیح علیه فریسیان که مسوول چنین اعمالی شناخته شدهاند دیده میشود که گویای تقابل مسیح و تئولوژیک شدن مسیحیت است. عیسی پازولینی به رخداد حقیقت وفادار است.
«گمان مبرید که آمدهام تورات یا صحف انبیا را باطل سازم نیامدهام تا قانون را باطل کنم بلکه آمدم تا تمام کنیم.» (انجیل متی ۱۷: ۵)
بنابراین برای پازولینی وحی در مظهر یک انقلاب رخ میدهد آنچه او میخواهد نه صرفا سلسلهای از فرمانها بلکه گسستن از گذشته و دعوتی نو از سوژههای جدید است. در کلام مسیح پازولینی که به دلیل پلانهای سادهاش محتوای صرفا دراماتیک ایجابیاش را از دست داده و محصل بودن گزارههای داستانی قبلی را به کناری گذاشته است نوعی وفاداری به نفس «عدالت» دیده میشود. امانوئل لویناسی به جنبههای انقلابی وحی نظر دارد و با روی گرداندن از استنباطی که سوژه را خودانگار و خودمدار میبیند و با تکیه بر مسوولیت در قبال دیگری و عدالت بهعنوان ارکان مقوم سوژه نه فقط تصویری از سوژه ترسیم میکند که اولا اجتماعی است بلکه برداشتی سیاسی را از آن به دست میدهد.
از طرفی شکوائیههای مسیح به میانجی وضعیت غمبار کنونی از آن جهت طنین سیاسی دارد که گویی به این نتیجه میرسیم که اگر او تا این حد تنهاست تنها به این دلیل است که کل مسوولیتهای خداوند را بر دوش میکشد. غیاب جلوههای ویژه بهخصوص در صحنههای معجزه و نیز غیاب گفتوگوهای مسیح و خداوند باعث میشوند که باور کنیم خدای غایب پازولینی از همه درون ماندگارتر است. خدایی که صرفا منجی نیست بلکه به صورت اصل قاطع و جازم اخلاقی درونی میشود و بر دوشهای انسان میافتد. باری انسان است که باید جهان عادلانه خلق کند. مسیح پازولینی تنها در آن لحظههایی لبخند برلب دارد که با ناشادترین مردمان است . او موهبت عدالت را به میانجی تاریخش مطرح میسازد. تاریخی که اتفاقا همه در آن از پلاتوس گرفته تا یهودای اسخریوطی کارگران روزمزد ایتالیاییاند. کسر پازولینی از وضعیت موجود مازادی سیاسی را با خود حمل میکند که توام با ادغام ظریف سوبژکتیویته فردی و سوبژکتیویته جمعی است.
از سوی دیگر جایگاه واقعیت در سینمای پازولینی به میاجی رخداد حقیقت سرک کشیدن و تصاحب ابزارمند جوهره همه چیز نیست. مانند مثالی که ژیژک درباره پورنوگرافی میزند و آن را در تقابل با وومانس نوعی خالی کردن لذت از پنهانی دیدن میداند و جملهای از برشت را مثال میزند که «اگر با سرعت بالا به سمت شادمانی بروی از آن گذر میکنی و دیگر شادمان نخواهی بود.» (برشت، اپرای سه پولی). کسر پازولینی همین به تصویر نکشیدن کامل رنجها و معجزات مسیح است و سوپراستار نبودن آدمهای اصلی دقیقا پیوندهای سوبژکتیویته فردی و سوبژکتیویته جمعی را آشکار میکند.
رخداد وحی غیرمنتظره است اما برای همه مردمان عادی با ژستها و چهرههای معمولی است. وقتی که دیگر کلام الهی را بیاثر بدانیم تلاش میکنیم تا با تکنیک منزلتی نو به اولوهیت ببخشیم کاری که تقریبا همه راویان سینمای مسیح صورت دادهاند. این منزلت نو نیز تنها به میانجی فانتزی ممکن بوده است. اما پازولینی در برابر تجسم امر مقدس و نمادین ساختن دوباره آن میایستد و آن را از مازاد غیر سیاسیاش کسر میکند و سپس با وفادار ماندناش به رخداد انقلابی وحی فریسیان روزگارش را مخاطب قرار میدهد. پیراستن دین از ضرورتهای سختش در سینمای هالیوود به میانجی تکنیک صورت میپذیرد اما پازولینی با حذف عاملانه تکنیکهای پیچیده و لوازم ضروری و درون ماندگار و یقین یافته دین را گوشزد میکند. عظیم بودن رخداد وحی صرفا با تکنیک آشکار نمیشود بلکه میتوان به میانجی فرمهای ساده ملالآور بودن زندگی زمینی و شگفتآور بودن وعدههای مسیحایی را که در زمانه سکولار انقلابیترین ایدهها یند را نیز نشان داد.
مساله اساسی دور شدن بیشتر و افزون تر سینما از روبهرو شدن با دین در شکل تاریخی و درونماندگار است. دیگر برسون و یادرایر مورد الهام واقع نمیشوند زیرا بیش از اندازه درگیر فرم و مضمون مذهبی اثر خویش هستند. سینمای هالیوود با فراموش کردن زمینههای تاریخی و فانتاستیک نمودن مضمونی که خود فرافکنی عصر سکولار نیز هست به ماورایی نبودن اثر خود میپردازد در حالی که پازولینی با وساطت زمینههای تاریخی عصر خود و برجسته نمودن وضعیت اسفبار انسانی که نوای مسیحایی را با همان صورتبندی اساسی و یقینیافتهاش شنوا نیست در تقابل کامل با معنویتگرایی فاقد دین سینمای هالیوود قرار میگیرد.
از سوی دیگر باید به مضمون دیگری تحت عنوان رخدادگونگی مسیح تحت عنوان «پسر» اشاره کرد. اگر میراث مدرنیته را عبرانیت و یونانیت بنامیم با ایدههایی از بدیو میتوان گفت که عبرانیت همان تئولوژی حاکم است همان پدر حاکم شریعت که وحی را به قانونهای زمینی متصل میکند و در زمانه مسیح تحت عنوان فریسیان شناخته میشود. از سوی دیگر یونانیت نماد آکادمی و صورتبندی دانایی است همان ساحت نمادین وضعیت که خود را در قالب گفتمان علمی و خزانههای معرفت نشان میدهد. پیوند دانش و قدرت که فوکو بدان پرداخته است به صورت گفتمان اصلی مدرنیته درآمد. بدیو در مسیح نوعی رخدادگونگی و شکلی از پسروارگی میبیند که مازاد وضعیت است و دقیقا به یک «هیچ» اشاره میکند. اشاره به هیچ مسیحوار اتفاقا باید قاطع و رخدادوار باشد و گسستی مضمونوار در پهنه پیوند دانش و قدرت ایجاد کند و صلابت حاکمیت یونانیت و عبرانیت و یا پیوندهای تئولوژی و آکادمی را درهم شکند چنین رخدادوارگی صورتبندی فرمال پیچیدهای ندارد بلکه میتواند در پلانهای سادهای برگزار میشود که در آن سوژههای تاریخ رستگاری دوباره خود را بیان میکنند.
مساله دیگر عدم وجود شکاکیت در روایت مسیحایی است. سنت کاتولیسیم بصری در جنبه الهیات منفی خود بزرگانی چون مارتین اسکورسیزی را به خاطر متبادر میکند اسکورسیزی شکاکیت کاتولیکی خود را با تقابل وضعیت اجتماعی آمریکا و مبادی اخلاقی الهیات انجام میدهد که تقابل نیویورک خشن و لطف مسیحایی را در خیابانهای پایین شهر و رفقای خوب به شیوهای درخشان تصویر میکند اما هنگامی که میخواهد مساله را تاریخی ببیند و همین شکاکیت را به شیوهای رادیکال ادامه میدهد و میانجیهای روایت تاریخی را قلب میکند. در واقع سوژههای تاریخی اسکورسیزی در روایت اصیل الهیاتی خود روایتگر رخداد وحی نیستند بلکه رخدادبودگی آن را نفی میکنند پس در نهایت امید بستن به حقیقت وحی و رسیدن به عدالت مسیحایی را انکار میکند در حالی که سوژههای پازولینی با نشستن تحتاللفظی در متن مسیحایی متنی روایتگر ایمان به رخداد مسیحاییاند که شکاکیت از خود نشان نمیدهند بلکه امید به حقیقت بر سازنده عدالت را دارند.
مساله دیگر روایت غیر دراماتیکی است که توسط نابازیگران کارگر فیلم روایت میشود. مسیح پازولینی ایماژ معصومیت و جلوهگاه قربانی نیست. در سایر فیلمهایی که روایتگر زندگی مسیح بودهاند چهره و حالات روحی او را به شکل فانتاستیکی به ابژه میل خیال خود و مفری برای طرح سانتی مانتال نوعی از لطف مسیحایی است که بتواند خشونت ضدمسیحایی جهان امروز را تاب آورد.
به امید رسیدن عصری مسیحایی که همگان در آن تصویر شوند وبار آن را بردوش گیرند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست