سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
تجربه زیسته ناشنوایان در شهر
تحقیق درسی
دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی، گروه انسان شناسی، درس انسان شناسی شهری، دی ماه 1391
مقدمه: با آوردن نام شهر اولین خصوصیتی که به ذهن می آید شلوغی و سروصدای آن است که ناشی از تولید صدا توسط افراد برای برآوردن نیازهایشان می باشد. به عبارت دیگر انسان از طریق حواس پنج گانه خود با محیط اطراف ارتباط برقرار می کند که یکی از مهم ترین آنها حس شنوایی است که امکان تولید صدا ودر یافت آن را فراهم می سازد ومفاهیم از طریق این حس وارد ذهن شده وتفسیر می گردند با توجه به این موضوع این سوالت مطرح است که در صورت بروز اختلال در این حس ارتباط افراد با محیط وگروه های اجتماعی چگونه خواهد شد ؟ افراد از چه مکانیسم هایی برای برقراری ارتباط استفاده می کنند ؟ سبک زندگی شکل گرفته تحت تاثیر این موقعیت چگونه است؟ نگاه جامعه به چنین افرادی چگونه است ؟ذهنیت افرادی که دچار این اختلال هستند نسبت به این موضوع چیست و آیا داشتن چنین موقعیتی در زندگی را کمبود به حساب می آورند؟
برای پاسخگویی به این سوالات در این گزارش به بررسی تجربه زیسته ناشنوایان در شهر پرداخته شده و مکانی که این تحقیق درآن انجام شده ،انجمن خانواده های ناشنوایان اسلامشهر واقع در سازمان فرهنگی –ورزشی شهرستان اسلامشهر می باشد که یکی ازسازمان های فرهنگی مخصوص ناشنوایان است که به صورت داوطلبانه برای ارتقا جایگاه ناشنوایان وتوانمندسازی آنان در زمینه های مختلف فرهنگی،هنری وآموزشی با برقراری جلسات وکلاس های آموزشی فعالیت می کند .اولین شرط ورود به انجمن داشتن نوار گوشی است که نشان دهنده اختلال در سیستم شنوایی فرد می باشد و افراد پس از ورود به انجمن در نحوه اداره آن و کلاس های آموزشی مشارکت می کنند. تصمیم گیری درخصوص نحوه اداره انجمن وکارهایی که می بایست صورت گیرد توسط هیئت مدیره که متشکل از خود ناشنوایان است انجام می گیرد وهمچنین کلاس های آموزشی نیز توسط ناشنوایان تشکیل واداره می گرددکه البته در مواقع لزوم که مربی آموزشی شنواست ، فردی به عنوان رابط در کلاس حضور می یابد.
داده های این گزارش از طریق مشاهده و مصاحبه نیمه ساخت یافته با دو نفر از اعضای ناشنوای انجمن خانواده های ناشنوای شهرستان اسلامشهر گردآوری شده است که اختلال در ناحیه عصبی گوش باعث گردیده تا این افراد قادر به دریافت هیچ گونه صدایی نباشند واستفاده از تقویت کننده های صدا نظیر سمعک نیز نتواند مشکل شنوایی وصحبت کردن آنان را حل نماید.
در تفسیر اطلاعات بدست آمده ابتدا داده ها براساس برهه هایی از زندگی نظیر تحصیلات،اشتغال، ازدواج و... طبقه بندی شده وسپس به موقعیت های ارتباطی ایجاد شده در شهر برای کنشگران وشیوه ها وابزارهایی که آنان برای برقراری ارتباط بهتر جایگزین حس شنوایی کرده اند پرداخته شده است. در تفسیر اطلاعات سعی شده تا نگاه کنشگران به این مساله مدنظر قرار گیرد واز نگاه آنان به این موضوع پرداخته شود.
ناشنوایان به مثابه یک اقلیت فرهنگی:
ناشنوایی عارضه ای است که بنابراینکه در چه زمانی ودر چه قسمتی از سیستم شنوایی رخ می دهد درجه وشدت متفاوتی دارد وبر روی طیفی از ناشنوایی کامل تا نیمه شنوایی قرار می گیرد وبه دلیل اینکه اساسی ترین ومهم ترین شیوه برای آموزش صحبت کردن استفاده از سیستم شنوایی می باشد، در صورت بروز اختلال قبل از یادگیری زبان ودستور ساخت جملات فرد قادر به تولید صدای معنادار وسخن گفتن مانند افراد شنوا نمی باشد. درصورتیکه اگر بعد از یادگیری دستور زبان فرد دچار ناشنوایی گردد،قادر خواهد بود تا کلمات را به خوبی ادا کند وجمله بندی مناسبی داشته باشد ودر بیان خواسته های خود به شنوایان مشکلات کمتری خواهد داشت.
در گروه های ناشنوایان ،ناشنوا بودن و داشتن اختلال در سیستم شنوایی شرط تعیین کننده برای عضویت است. افراد در این گروه ها هویت خود را با ناشنوا بودن تعریف می کنند وتنها عاملی که سبب می شود تا برخی ناشنوایان ذهنیت منفی راجع به ناشنوا یی داشته باشند وآن را یک کمبود بدانند وجود محدودیت هایی در شغل وتحصیل برای آنان می باشد. به عبارت دیگر با وجود اینکه این پدیده از دید ناشنوایان عادی تلقی می گردد، در جامعه بزرگتر شنوایان، ناشنوا بودن همواره عامل نشان دهنده معلولیت در فرد تلقی می شود و محدودیت هایی را برای افراد درپی دارد که سبب پایین بودن مشارکت اجتماعی آنان می شود.
وجود اختلال در دریافت صدا موجب وابستگی این افراد به اطرافیان در انجام برخی کارها می گردد به طوریکه وجود رابط ناشنوا در برخی ادارات واماکن عمومی احساس می شود. با این وجود استفاده از مکانیسم های یکسان برای برقراری ارتباط با محیط وسایر گروه های اجتماعی به منظور کاهش وابستگی سبب شکل گیری نوعی سبک زندگی شده که باعث پیوند یافتن این افراد به یکدیگر می گردد به صورتیکه می توان ناشنوایان را به عنوان یک اقلیت فرهنگی در جامعه محسوب کرد.
تحصیلات واشتغال:
آموزش افراد در وهله اول از طریق یادگیری لب خوانی وسپس از طریق زبان اشاره صورت می گیرد که در مدارس استثنایی به دلیل اینکه درک مطلب در کودکان ناشنوا پائین تلقی می گردد ، هر مقطع تحصیلی در طی دوسال گذرانده می شود و در مقاطع بالاتر به علت انتزاعی تر بودن مطالب در رشته های نظری ونیاز به گوش دادن ، افراد به سمت رشته های فنی نظیر برق ،نقشه کشی، کار بر روی چوب برای آقایان وخیاطی،گرافیک ونقاشی برای خانم ها گرایش دارند و این درحالی است که با استفاده از وجود رابط در درس های تئوری امکان تحصیل در رشته های دیگر نیز برای آنان فراهم می گردد.در مقاطع بالاتر تحصیلی نظیر دانشگاه ها نیز باید به وجود دانشگاه های علمی-کاربردی اشاره کرد که با قرار دادن رابط برای درس های تئوری امکان تحصیل در مقاطع بالاتر را فراهم کرده اند اما در این دانشگاه ها نیز رشته های مهارتی وفنی که مرتبط با صنعت هستند برای ناشنوایان در نظر گرفته شده است. در واقع رفتن به سمت رشته های فنی به این دلیل است که افراد از توانایی های دیگر خود بهره ببرند و مهارت های لازم در یک حرفه را بیاموزند و به عنوان شغل برگزینند. به عبارت دیگر مشاغلی که جامعه برای ناشنوایان در نظر می گیرد اغلب مشاغل یدی وپایین تر نظیر کار در کارخانه ها ومراکز صنعتی می باشد که نیازمند دقت وبه کارگیری حس بینایی است تا شنوایی.
خانواده:
اولین جایی که جامعه نگاه خود در مورد ناشنوایان را به این افراد انتقال می دهد خانواده است.اعضای خانواده با نوع برخورد خود با این افراد باعث می شوند تا فرد این موقعیت را عادی یا موقعیتی غیر طبیعی قلمداد کند . این در نحوه برقراری ارتباط آنان با ناشنوایان نمود می یابد که هرچه فرد در خانواده به دلیل ناشنوایی به حاشیه راند ه شود ،مشارکت اجتماعی وی در جامعه بزرگتر شنوایان نیز کاهش می یابد وفرد بیشتر متمایل به گروه های ناشنوایان می گردد وسعی دارد تا تمام وقت خود را با آنان بگذراند واز قرار گرفتن در موقعیت هایی که نیازمند داشتن ارتباط با شنوایان است به دلیل مشکلات ارتباطی پرهیز می کند و این خود را بیشتر در ازدواج افراد نشان می دهد.
در بین ناشنوایان ازدواج درون گروهی یا ازدواج ناشنوا با ناشنوا عمومیت دارد به دلیل عدم دریافت وتولید صدا که تاثیر گذار در ارتباط بین افراد می باشد، افراد معتقدند در این صورت امکان فهم متقابل وداشتن رابطه ای خوب بیشتر بوجود می آید وآشنایی ها نیز از طریق سازمان های فرهنگی که در خصوص ناشنوایان فعالیت می کنند انجام می گیرد. در حالیکه خانواده های ناشنوایان براین عقیده اند که اگر فرزند آنها با یک شنوا ازدواج کند در جامعه دچار مشکلات کمتری خواهد بود واین امر در مورد آقایان بیشتر مطرح است که ناشی از نوع نگاه خانواده ها به این مساله می باشد. الگوی مکانی غالب در میان آنها الگوی پدر مکانی است و زوج ها در سال های اولیه زندگی در طبقه ای جداگانه و در کنار خانواده مرد زندگی می کنند که البته با بزرگتر شدن فرزندان این این الگو به نومکانی تغییر شکل می دهد.
ارتباطات:
در ارتباط بین افراد مهم ترین حسی که جایگزین حس شنوایی می شود ، حس بینایی است که در مخاطب قرار دادن فرد وهم چنین صحبت کردن با وی به کار می رود. در مخاطب قرار دادن فرد ناشنوا بدلیل عدم دریافت صدا از سوی فرد نا شنوا ، در مکانی در دیدرس فرد قرار می گیرند وبا حرکت دادن دست در هوا وی را متوجه خود می سازند و افراد بسته به اینکه مخاطبشان شنوا باشد یا ناشنوا از سه روش لب خوانی ، نوشتن، استفاده از زبان اشاره برای صحبت کردن بهره می گیرند
1-لب خوانی: اولین روشی که به ناشنوایان در سنین پایین آموخته می شود لب خوانی است که هم در مورد خود ناشنوایان وهم در برخورد با دیگران مورد استفاده است وهنگامی که فرد ناشنوا در لب خوانی مهارت لازم را بدست آورد قادر خواهد بود گفتار خوانی کند یعنی از طریق دقت به منظور گوینده کلمات را تشخیص می دهند ویا از طریق تشخیص کلمات پی به منظور گوینده می برند.(محمدپور1376:89) در این مورد مخاطب باید نکاتی را رعایت کند تا ناشنوا بتواند به سهولت این عمل را انجام دهد:
1-1کسی که با ناشنوا صحبت می کند بهتر است در سطحی برابر با او ودر فاصله ای کم از فرد قرار بگیرد تا وی بتواند به خوبی لب خوانی کند. هم چنین تابش نور مهم است وبهتر است مخاطب ناشنوا در برابر نور بایستدتا صورتش کاملا روشن باشد و در هنگام صحبت کردن از خوردن بپرهیزد تا ناشنوا بتواند به خوبی لب های وی را ببیند (محمدپور1376:90)
1-2 فرد باید در هنگام صحبت کلمات را به صورت شمرده شمرده بیان کند ودر جای لازم تکرار نماید.
2-نوشتن: این شیوه در هنگام رفت و آمد در شهر ودر برخورد با افراد شنوا عمومیت دارد. برای مثال در موقعیت هایی مانند خرید،استفاده از وسایل نقلیه عمومی مثل تاکسی، در محل کار ودر ارتباط با همکاران ویا ناشنوایانی که قادر به صحبت کردن با تلفن همراه نیستند از طریق ارسال پیام کوتاه به مخاطب از این شیوه استفاده می کنند.
3- استفاده از زبان اشاره: این زبان یکی از عوامل پیوند دهنده میان افراد است و زبان خاص ناشنوایان می باشد که در آن اصوات وکلمات با حرکات دست نشان داده می شوند و بیشتر در میان خودشان ودر ارتباط با همدیگر آن را بکار می گیرند.البته اعضای شنوای خانواده های آنها نیز تا حدودی با این زبان آشنایی دارند و برای بیان مقاصد و در برخورد با عضو ناشنوای خانواده این زبان را بکار می بندند.
مصنوعات مادی ناشنوایان:
درهمه جوامع ناشواین به منظور کاهش وابستگی خود به اطرافان از وسایلی استفاده می کنند که فرهنگ مادی آنان محسوب می گردد. استفاده از این مصنوعات به درجه شنوایی و اینکه آسیب در کدام قسمت از گوش باشد بستگی دارد ومی توان آنها را بر اساس اینکه با کدام یک از حواس مرتبط است به صورت زیر طبقه بندی کرد:
1-دیداری:استفاده از زنگ خانه مخصوص ناشنوایان که در جایی مناسب دید نصب می شود وبا زدن دکمه آن چراغ برای ناشنوا روشن وخاموش می گردد و هم چنین وسایلی نظیر دور نویس، دور نگار وپیامک که در آن متن پیام به صورت خلاصه شده و تلگرافی نوشته می شود یا نوارهای ویدئویی مخصوص ناشنوایان.(بیجاری1378) عینک مخصوص ناشنوایان که برای دیدن فیلم مناسب است وکلمات را به صورت زیر نویس در جلوی جشمان ناشنوا قرار می دهد.
2- شنیداری:انواع سمعک وتقویت کننده ها در این مقوله جای می گیرند که عبارتند از:
2-1 سمعک های جیبی که دارای میکروفن وآمپلی فایر است که در محفظه ای پیچیده در قسمت اصلی سمعک قرار داده می شود وگوشی سمعک در قسمت خارجی آن قرار می گیرد که بوسیله سیم رابط به قسمت اصلی متصل می شود وقلب گوش روی گوشی سمعک قرار داده می شود. اصوات تقویت شده بوسیله آمپلی فایر توسط سیم رابط به گوشی و قالب گوش منتقل وبه مجرای گوش می رسند.
2-2 سمعک های پشت گوشی، داخل گوشی وعینکی که بسیار به یکدیگر شبیه هستند و صدا را بوسیله لوله باریکی مستقیما به داخل مجرای گوش خارجی می فرستند. در این نوع سمعک ها سیم رابط وجود ندارد.
3-2 سمعک های یک طرفه و دو طرفه: سمعک های یک طرفه صدای تقویت شده را فقط به یک گوش می رسانند وسمعک های دوطرفه معمولا از دو سمعک تشکیل شده اند که هر یک از آنها صدای تقویت شده را بوسیله گوشی به یک گوش می رسانند(محمدپور1376:77)
البته استفاده از سمعک برای کسانیکه عصب شنوایی آنها دچار مشکل شده باشد بی نتیجه است.
3-لامسه: در این وسایل از لرزش برای متوجه ساختن ناشنوا به جای صدا استفاده شده است:
3-1 خبرکن مادر که در این وسیله سیم است که یک طرف آن بلندگو می باشدکه صدای بچه را پخش می کند و مادر آن را زیر بالش بچه می گزارد وطرف دیگر را زیر بالش خود وصدا به لرزش تبدیل می شود و مادر را تکان می دهد وبیدار می کند.
3-2سیستم هشدار دهنده که باکمک تکنولوژی ارتباط بی سیم به این افراد در مواقع ضروری هشدار می دهد. این سیستم به یک فرستنده مجهز است که با سنسور های مختلف هماهنگ شده است وبررای مثال در زمانی که تلفن فرد ناشنوا زنگ می خورد وی از طریق ضربه های ایجاد شده توسط دستگاه همراه خود متوجه تماس می شود. این سیستم به حسگرهی امنیتی،سامانه های هشدار دهنده دود وآتش نیز متصل شده و می تواند فرد ناشنوا را در این موارد یاری کند.
مصاحبه با خانم س. الف مدیر انجمن خانواده های ناشنوایان اسلامشهر. ایشان در بمباران تهران در دهه شصت ناشنوا شدند وبه دلیل پارگی عصب گوش قادر به شنیدن هیچ گونه صدایی نیستند واز طریق لب خوانی با اطرافیان ارتباط برقرار می کنند. متن مصاحبه به شرح زیر است:
1-از زندگی خودتان بگویید از کودکی تا به حال: تا دوم راهنمایی مثل بچه های عادی مدرسه شنوا می رفتم و از سال 66 که موشک باران شد، موج موشک عصب گوشم را پاره کرد و موجب ناشنوایی من شدواز سال بعدش مجبور شدم به مدرسه ناشنوایان بروم و در آنجا دیپلم نقاشی گرفتم وبعد هم دانشگاه الزهرا قبول شدم والان هم فوق دیپلم صنایع دستی ام و حدود سه چهار سال است که در انجمن ناشنوایان فعالیت می کنم. سال 75 ازدواج کردم و یک دختر 15 ساله دارم.
2- در کودکی شنوا بودید وبه نظرتان چه تفاوتی داردبین آن موقع وحالا ودر دبیرستان مشکلی برای تحصیل نداشتید:اول که رفته بودم مدرسه ناشنوا خیلی سخت بود وبچه های ناشنوا با اشاره با هم حرف می زدند واشاره بلد نبودم وتا آن موقع اصلا ناشنوا ندیده بودم وبرای من خیلی سخت بود کسی که مادر زادی بدنیا می آید از اول ناشنوا است وبرایش عادی می شود اما کسی که بعد ناشنوا می شود برایش سخت است . تنها بیرون نمی توانستم بروم و می ترسیدم که ماشین بزند ومادرم هم نمی گذاشتند اما کم کم عادت کردیم و حالا به نظرم فرقی نمی کند.
3-خود شما وقتی که ناشنوا شدید ارتباطتان با بقیه خانواده چطور شد: خانواده من خوشبختانه خوب برخورد کردند وهر چه اتفاق می افتاد به من می گفتند ومن چون بچه اول خانواده بودم و یک خواهر ودو برادر کوچکتر دارم و خانواده ام طوری برخورد کردند که به من احترام بگذارند به عنوان بچه بزرگتر واینکه معلول هستم والان هم کاری می خواهند انجام دهند با من مشورت می کنند همه اینها باعث شد اعتماد به نفسم بالا رود اما متاسفانه برخی خانواده ها این طور نیستند ومعلولشان را در کارها مشارکت نمی دهند وبه همین خاطر اعتماد به نفسشان پایین می آید.
4-از سمعک استفاده نمی کنید: هر کسی نمی تواند من چون عصب گوشم پاره شده تاثیری نداشت.
5-وقتی در خانه هستید زنگ در را که می زنند یا تلفن چطور متوجه می شوید: زنگ های بچه های ناشنوا مخصوص است و وقتی زنگ را می زنند برای شنوا صدا پخش می شود وبرای ناشنوا چراغ روشن وخاموش می گردد.
6-در ازدواجتان مشکلی نداشتید: الان بیشتر ازدواج ها شنوا با شنوا وناشنوا با ناشنوا است و خیلی کم مثل من است که یکی شنوا ویکی ناشنوا باشد. همسرم چون در مدارس نا شنوا کار می کرد مشکلی نداشتیم. در فامیل خواستگار داشتم ولی وقتی می رفتم صحبت کنم اصلا لب خوانی بلد نبودند و ما یک عمر می خواهیم زندگی کنیم و نمی تواند با من ارتباط برقرار کند بنابراین به نظرم بهتر است ناشنوا با ناشنوا با شد.
7- شما موقعی که ازدواج کردید از همان اول مستقل زندگی کردید: بله همه ناشنوایان همین طورند وقرار نیست همیشه یک نفر بالای سر اینها باشد ومثلا کارهای خیلی مهم در ادارات باشد یک نفر همراه آنها می رود وخیلی ها هستند پدر ومادر ناشنوا اند وبچه هم ناشنوا است و دوباره بچه هم ازدواج کرده وبچه اش هم ناشنوا شده و آنها هم تنها زندگی می کنند و اگر مشکلی داشته باشند می آیند انجمن مثلا مشکل قضایی، حقوقی که می آیند اینجا وما رابط می فرستیم ویک شنوا می رود کارهایشان را انجام می دهد وهزینه خیلی کم هم پرداخت می کند.البته وظیفه بهزیستی است ولی چون بهزیستی انجام نمی دهد ما خودمان انجام می دهیم.
8-بچه شما که بدنیا اومد در بزرگ کردنش مشکلی نداشتید، مثلا در خانه تنها که می شدید و گریه می کرد چطور می فهمید: من چون شوهرم شنوا بود سخت نبود برای من وموقعی که تنها بودم دستگاه اختراع شده که سیم بود که یک طرف آن بلندگو بود که صدای بچه را پخش می کرد که مادر آن را زیر بالش بچه می گذاشت وطرف دیگر را زیر بالش خود می گذاشت وصدا مثل ویبره موبایل مادر را تکان می داد وبیدار می شد وآنهایی که تنها زندگی می کنند از آن استفاده می کنند و آنهایی هم که خانواده شوهر یا مادر خودشان پیششان باشد یا واحد جدایی زندگی می کنند، مشکل داشته باشند آنها هستند.
9-دخترتان با این وضعیت مشکلی ندارد: نه اصلا عادی است و الان کسانیکه هر دو ناشنوا اند وبچه های شنوا دارند آنها هم از بچگی یاد می گیرند که با اشاره صحبت کنند و انقدر خوب صحبت می کنند که کسی متوجه نمی شود شنوا اند یا ناشنوا.
10- شما در شهر که رفت وآمد می کنید هیچ مشکلی ندارید: من چون قبلا شنوا بودم صدا دارم ومی توانید صدای مرا ضبط کنید ولی با بچه های دیگه که حرف بزنید صدا ندارند وبرای آنها سخت می شود اما من عادت کرده ام. چون قبلا شنوایی داشتم جمله را یاد گرفتم ومفهوم کلمات را می دانم ووقتی شما صحبت می کنید معنای کلمات شما را متوجه می شوم ولی بچه های ناشنوا را باید چند بار تکرار کنید. با فرد سی ساله صحبت می کنید اما انگار با یک بچه 15 ساله صحبت می کنید وباید خیلی روان وساده استفاده کنید کلمات را.
11- در شهر برای خرید یا کارهای دیگر که می روید چطور منظورتان را می رسانید یا منظور فرد مقابل را می فهمید: در این جاها ما مجبوریم بنویسیم اگر کسی پیش ما نباشد .بعضی فروشنده ها فکر می کنند ما چیزی نمی فهمیم جنس بد به ما می فروشند ولی برخی نه متوجه می شوند که ما ناشنوا هستیم برایمان می نویسند اما متاسفانه در ایران فرهنگ سازی نشده اما در کشور های خارجی رابط ناشنوا دارند .مثلا اداره بهزیستی برای معلولان است رابط ندارند و من وقتی به اداره می روم کارمند هنوز نمی تواند با من ارتباط برقرار کند واو نمی داند ناشنوا چیست چه رسد به بقیه مردم.
12- به نظرتان ناشنوا بودن کمبود است: بله ، مشخص است من اگر شنوا بودم خیلی جاها می توانستم کار کنم و از نظر شغلی هرجایی به من شغل نمی دهند مثلا کاری مثل منشی گری که نیاز مند داشتن روابط عمومی بالایی است که روابط عمومی بچه های ناشنوا ضعیف است و چون شنوایی ندارند ارتباطشان با یک دنیا قطع می شود.
13- شما رانندگی هم می کنید،در گرفتن گواهینامه مشکلی نداشتید: برای گرفتن آن ما خیلی تلاش کردیم و به اداره کل رفتیم ابتدا می گفتند ناشنوا اصلا نمی تواند رانندگی کند ولی ثابت کردیم که می توانیم که گفتند آرم ناشنوا باید روی ماشین زده شود تا راننده شنوا بداند که ناشنوا هستید وبرای آزمون آیین نامه برای بچه ها خیلی سخته چون درک مطلبشان ضعیف است و معنای جمله ها را نمی توانند بفهمند و زمان می برد وما خواهش کردیم که وقت اضافه دهند و در کنکور هم همین طور است .الان در اسلامشهرهم ما کلاس برگزار کرده ایم برای آیین نامه ها ورابط داریم که افسر صحبت می کرد و رابط حرف های مربی را با اشاره به بچه ها می گفت وحدود 50 نفر گواهینامه دارند.
14-موقع رانندگی مشکلی ندارید: نه اصلا مثلا جایی که ایستاده ام راننده آرم مرا می بیند وچراغ می زند و متوجه می شوم.
15- در دانشگاه وضعیتتان چطور بود: خیلی سخت بود من چند بار به بهزیستی وبنیاد جانبا زان در خواست دادم تا برای من رابط بفرستند اما نشد و درس های مهم را با خودم ضبط می بردم وضبط می کردم و در خانه همسرم یا خواهرم برایم می نوشتند وتوضیح می دادند. البته رشته من بیشتر عملی بود وعملی خیلی سخت نبود ولی تئوری سخت بود و استاد قدم می زد ودرس می داد ویکجا نمی ایستاد تا من لب خوانی کنم و الان هم دانشگاه تشکیل شده برای ناشنوایان است ودانشگاه علمی- کاربردی است و متاسفانه رشته خوبی نیست وماشین افزار است و بچه ها مجبورند ومی روند و در آنجا استاد صحبت می کند ورابط هم هست برای همه درس ها .
16-اکثر بچه ها رشته فنی می روند:بله دختر ها خیاطی، گرافیک، نقاشی وپسرها برق ساختمان ، برق صنعتی، کامپیوتر ، نقشه کشی ،کار روی چوب ولی اسلامشهر فقط خیاطی چون بودجه ندارد اما تهران رشته های خوبی دارد.
17-در مورد کارتان توضیح دهید ، شما سرود ها را با زبان اشاره توضیح می دهید وچطور متوجه می شوید کجا چه حرکتی کنید:در گروه همه بچه ها ناشنوا هستند . از 8 تا 15 نفر ، یک آهنگ مجاز انتخاب می کنیم و یک شنوا که اشاره هم بلد است که رابط نا شنوا می گوییم واو آهنگ را با اشاره تمرین می کند ووقتی توانست اجرا کند با بچه ها کار می کند . بچه ها می ایستند وآهنگ پخش می شود که بچه ها نمی شنوند و مربی می شنود و پس از چند مرحله تمرین برنامه اجرا می شود وبا مربی شنوا هم اجرا می شودکه اگر مربی نبا شد سرود هم تشکیل نمی گردد.
18-در مورد کلاس های آموزشی در انجمن توضیح دهید: یکی کلاس جمله سازی است که بچه های ناشنوا درک مطلبشان ضعیف است به همین خاطر در sms دادن یا نامه نگاری نمی توانند جمله ها را کامل کنند ومدتی کلاس جمله سازی داشتیم یا انشا را نمی توانند خودشان بنویسند ومعلم جمله به جمله برایشان می نویسد و موقع امتحان انشا را حفظ می کنند و موضوعات از قبل به آنها گفته می شود وباید حفظ کنند ویکی در امتحان می آید. کلاس های هنری مثل طراحی ونقاشی داشتیم وگلسازی ،از نیروی انتظامی آمدند ودر باره اعتیاد و.. برای بچه ها صحبت کردند یا از هلال احمر آمدند ودر باره مسائل ایمنی مثل زلزله صحبت کردند.
19- خود شما از کی وارد انجمن شدید: انجمن تهران از سال 55هست. انجمن خانواده های ناشنوا وکانون ناشنوایان ایران سال هاست که فعالیت می کنند وانجمن خانواده ناشنوایان می تواند شعبه بزند در شهرها وما هم از طریق آنها اقدام به ایجاد انجمن دراسلامشهر کردیم و تنها شروع کردم با یک خودکار وکاغذ وبه هرکس که فکر می کردم درخواست دادم وبعد از چهار سال به من مجوز دادند و بیست تومان پول که من کارم را شروع کنم وماهیانه شهرداری صد تومان کمک می کرد ویک سال بعد بودجه قطع شد وبخاطر بالا رفتن قیمت ما به اینجا آمدیم.در حالیکه شهرداری منطقه شش (یوسف آباد) برای روز جهانی معلولان جشن گرفت وبه بچه ها کادو داد ولی اینجا برای معلولان ارزش قائل نیستند وروی کاغذ می نوشتند روزتان مبارک ومی زدند در حالیکه به مناسبت های مختلف در ودیوار را پر می کنند.ما الان جا نداریم و برای اجرای برنامه به جاهای مختلفی رفتیم. فرهنگسرای شفق گفت بیایید اینجا ولی گفتیم راه دور ه وما در اسلامشهر جا می خواهیم وشهر داری باید با ما همکاری کند که جا نمی دهند.
من همه جا رفتم ولی کمکی نکردند حتی بهزیستی که وقتی رئیسش عوض شد رفتم صحبت کردم و گفت در خواست می دهم به شورای شهر که باز هم برگشتیم به شهرداری و...
20-مسئولیت شما در اینجا چیست: من رئیس انجمن هستم و بر کارها نظارت می کنم.کار ما مثل فرهنگسرا است که کارهای آموزشی،هنری ، اجتماعی وورزشی داریم فقط برای ناشنوایان.
21-رئیس انجمن را خود بچه ها انتخاب می کنند: بله، پنج نفر هستیم. رئیس، نایب رئیس، خزانه دار، روابط عمومی، منشی، بازرس داریم و.. از فرمانداری و تهران می آیند ونظارت می کنند بر انتخابات. برای انجام کاری این طور نیست که من تصمیم بگیرم وهیئت مدیره تصمیم می گیرد و اگر اختلاف باشد به انجمن تهران می فرستیم . در همه کارها بچه ها مشارکت دارند.
22-الان نحوه اداره انجمن چطوریه: اول اینکه باید افراد ناشنوا باشند ومدارک خود را می آورند: عکس، کپی شناسنامه ونوار گوش که نشان می دهد ناشنوا است وباید بالای 15 سال باشد وبعد از عضویت بیشتر روی ازدواجشان است که می آیند اینجا وما دختر ،پسر های ناشنوا را به هم معرفی می کنیم وخیلی پیش می آید که پسرها ناشنوا هستند وخانواده ها نمی گذارند با یک ناشنوا ازدواج کنند وباید شنوا باشد واگر دو نفر ناشنوا باشند نمی توانند و در اجتماع مشکل پیدا می کنند.درصورتیکه این طور نیست وما خیلی از ناشنوایان را داشتیم که موفق بودند ولی آنهایی که با شنوا ازدواج کردند بیشترشان جدا شده اندبه همین خاطر ما با اولیا صحبت می کنیم و سعی می کنیم که با ناشنوا ازدواج کنند.
23-مربیان هم ناشنوا هستند: اگر بچه ها بلد باشند خودشان انجام می دهند واگر نه مربی از بیرون می آوریم وبا رابط ورابط هم زبان اشاره بلد است و هرچه مربی می گوید با زبان اشاره به بچه ها می گوید.
24- به نظر شما انجمن چقدر توانسته به بچه ها کمک کند که ارتباطشان را با بقیه بالا ببرندیا استعدادهای خودشان را شکوفا کنند: ما یک ورزشکار جهانی داشتیم که مدال آورده بود وهیچ کس او را نمی شناخت ورفتیم شورای شهر وتربیت بدنی وعکس او را در سطح شهر پخش کردیم معرفی اش کردیم که این طور نیست که ناشنوا یان استعدادی نداشته باشند وتیم فوتسال تشکیل دادیم و رفتند جام رمضان وبا شنوایان مسابقه دادند که همه بفهمند ناشنوا هم استعداد داردو اصلا ناشنوا چی هست. یا در کارهای هنری هر جا نمایشگاه اعلام شود ما هم شرکت می کنیم
25-انجمن الان چقدر عضو دارد: 350 نفر در اسلامشهر هستند.
26-وقتی دانشجو بودید در تشکل های دانشجویی شرکت می کردید: نه، چون ناشنوا بودم ودرگیر درس بودم نمی توانستم و همه شنوا بودند وبرای من سخت بود.
27-بچه های انجمن چطور: نه ، چون درک مطلبشان ضعیف است وتا بیایند معنی را بفهمند زمان می برد وهرکسی هم زبان اشاره بلد نیست وهر کسی هم با حوصله شمرده شمرده نمی گوید.
28-فکر نمی کنید اگر بروند در جمع، ارتباط اجتماعی شان بالا می رود : درست است و بچه ها خودشان علاقه نشان نمی دهند وسخت است برایشان. خود من مهمان غریبه که خونه مون بیاد دوست ندارم بروم بنشینم چون نمی توانم ارتباط برقرار کنم ولی کسی که همیشه می بینمش وارتباط دارم را راحت تر هستم.
مثلا اردوهایی که باهم می رویم به بچه ها بیشتر خوش می گذرد تا با خاله و.. بروند چون آنها همه شنوا هستند وبا هم اند واینها تنها می مانند اما اینطوری بچه ها همه نا شنوا اند وبیشتر خوش می گذرد.
29-یعنی با خود خانواده وفامیل هم نمی توانند ارتباط داشته باشند: بعضی ها اینجا هستند که واقعا نمی توانند و سخت است، بعضی ها رو می بینی فقط با مادرش حرف می زند با خواهر وبرادر نمی سازند چون نمی توانند بفهمند که چه می گویند ولی اینجا خیلی راحت هستند. در انجمن خودمان تلویزیون داشتیم تلویزیون فیلم نشان می داد وهمسر من فیلم را با اشاره به بچه ها تعریف می کرد ولی خونه هیچ کس این کار را نمی کند وحوصله ندارد دو ساعت فیلم را تعریف کندیا خودش می خواهد نگاه کند وتا به این بگو ید یادش می رود که چی بود.
مثلا بچه ها را بردیم نماز جمعه و همسرم با اشاره حرفهای سخنران را می گفت که جلب توجه می کند وهمه نگاهشان می کنند که بچه ها دوست ندارند اینجا مرا که می بینند می پرسند سواد داری و فکر می کنند من از نظر ذهنی مشکل دارم دیگه نمی دونند که من نمی شنوم وذهنم ربطی به گوشم ندارد.
مصاحبه با آقایی 35 ساله که در انجمن فعالیت می کنند وبه دلیل تب در کودکی ناشنوا شده اند:
1-خودتان را معرفی کنید: از کودکی تا به حال : من بچه زنجان هستم. هفت سالم بود که تب کردم بعد ناشنوا شدم از زنجان آمدیم تهران وبه مدرسه ناشنوایان رفتم تا دوم راهنمایی یوسف آباد بودم بعد رفتم شمال شهر ری ودیپلم گرفتم در رشته برق والان هم کارمند سایپا هستم. سال 78 دیپلم گرفتم و پدرم در سایپا کار میکرد و وقتی بازنشسته شد من به جای او به سایپا رفتم.
2-برخورد اعضای خانواده با شما چگونه است: با من خیلی کم حرف می زنند چون من باید فقط با اشاره صحبت کنم وحوصله ندارند با من طولانی صحبت کنند آنها خودشان شنوا هستند با همدیگر حرف می زنند وساعت بیشتری را با هم می گذرانند
بخواهید با آنها صحبت کنید لب خوانی نمی کنید: مثلا پدرم اصلا اشاره و لب خوانی بلد نیست و به خواهرم می گویم وخواهرم به او می گوید.
3- ارتباطتان با همکارانتان چگونه است: همکارانم هم عادت کرده اند وهمیشه با هم هستند وفهمیده اند من ناشنوا هستم وبا من صحبت می کنند و هر جایی را نفهمم برایم می نویسند.
4-در شهر مثلا در بازار برای خرید چیکار می کنید: برایش می نویسم.
5-از سمعک استفاده نمی کنید: نه ، گوشم اصلا شنوایی ندارد و به همین خاطر به کارم نمی آید.
6-وقتی در شهر می روید مثلا سوار اتوبوس یا تاکسی می شوید مشکلی ندارید: وقتی تاکسی سوار می شوم ایستگاه را که می گویم متوجه نمی شود وباید بنویسم ولی اتوبوس ایستگاه است و هرجا بخواهم پیاده می شوم .ولی تاکسی نه وباید بگویی که سخت است و باید بنویسم.
7-مردم با شما چطور برخورد می کنند: برخورد برخی خوب نیست و می دونم بعضیا فرهنگش رو ندارند ونمی دانند معلول چیست ناراحت نمی شوم واهمیت نمی دهم.
8-خانم شما هم ناشنوا هستند: نیمه شنوا است.
9-چطوری باهم آشنا شدید: در فرهنگسرای شفق چند سال قبل چند اتاق داده بودند برای ناشنوایان وخانم ها وآقایانی که مثل من ناشنوا بودند آنجا کار می کردند وبرای ازدواج به هم معرفی می کردند ودر آنجا به من معرفی کردند.
10-خانواده شما مشکلی نداشت در مورد ازدواج با هسرتان: پدرم اول قبول نکرد ومی گفت باید با شنوا ازدواج کنی ولی من قبول نکردم و خودم رفتم دختر را خواستگاری کردم وآنها هم مجبور شدند بیایند.
11- خانواده همسرتان چطور: آنها هم خیلی سخت نگرفتند وحتی مهریه بالایی نخواستند از من.
12-اول ازدواجتان پیش پدرتان زندگی می کردید یا جدای از آنها: طبقه بالای خانه پدرم زندگی می کردیم والان جدا هستیم.
13- اگر مهمان بیاید زنگ بزند یا تلفن چطور متوجه می شوید: با تلفن صحبت می کنید: تلفن را دخترم جواب می دهد( دختر ایشان 5 ساله وشنوا هستند) و زنگ هم چراغ دارد وروشن وخاموش می شود.
14- موقعی که بچه دار شدید مشکلی نداشتید: وقتی بچه گریه می کرد چطور متوجه می شدید: همسرم چون نیمه شنوا بود وقتی بچه گریه می کرد متوجه می شد ومشکلی نداشتیم . همسرم با تلفن هم صحبت می کند فقط با مادرش وهرچه مادرش بگوید متوجه می شود.
15-شما وقتی شنوا می بینید دوست داشتید مثل او بودید: فکر می کنید او بالا تر از شماست: نا شنوا بهتر است .بچه های ناشنوا با اشاره صحبت می کنند وخیلی خوب است.
16-کی امدید انجمن و چرا آمدید: شش سال است که آمده ام ودوست داشتم به ناشنوایان کمک کنم ووقت آزادم را به آنها کمک کنم.
17-بیرون میروید دخترتان بخاطر وضعیت شما ناراحت نمی شود: نه فقط گاهی می پرسد چرا تو نمی شنوی ومن به او توضیح دادم که بچه بودم تب کردم وناشنوا شدم بعضی وقت ها فکر می کند من خودم اینطور حرف می زنم وصدا در می آورم.
نتیجه گیری:
اختلال در سیستم شنوایی ودریافت صدا که اثر گذار بر صحبت کردن وتولید صدا هم هست در برخی افراد ،باعث تمایز یافتن آنان در جامعه می شود که این امر در هویت یابی اجتماعی وشخصی افراد تاثیر گذار است به گونه ای که در درجه اول خود را با ویژگی ناشنوا بودن معرفی می کنند وهم چنین سبب شکل گیری باور های خاصی می گردد که در سبک زندگی آنان و در نحوه برقراری ارتباط با محیط و کنشگران اجتماعی نمود می یابد و از این منظر می توان آنها را یک خرده فرهنگ در جامعه محسوب کرد.
البته این ویژگی مشکلات ومحدودیت هایی در مراحل مختلف زندگی آنان از جمله در تحصیل ، اشتغال وارتباطات بوجود می آورد که برای کاهش وابستگی به سایرین از مصنوعات مادی نظیر مصنوعات مرتبط با بینایی مانند زنگ های مخصوص ناشنوایان ویا تقویت کننده های صدا بهره می گیرند ودر قالب سازمان های فرهنگی خاص خود در جهت ارتقای موقعیت اجتماعی خود وکسب مهارت های بیشتر برای زندگی در جامعه شنوایان به فعالیت می پردازند.
منابع:
بیجاری، مریم، 1378، بررسی ارتباط زبان وفرهنگ ناشنوایان تهرانی
محمدپور،طاهره،1376،آشنایی با ناشنوایان-آموزش وتوان بخشی آنان،تهران، سازمان بهزیستی کشور ودانشگاه علوم بهزیستی وتوان بخشی،
بهادری،ایران،1376، راهنمای والدین کودکان ناشنوا،تهران،شرکت انتشارات علمی وفرهنگی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست