پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
اتوبوس «معترضان» (لوموند دیپلماتیک: سپتامبر 2013)
تصویر: سیمون دوبووار، ژان پل سارتر و ارنستو چه گوارا(کوبا، 1960)
جان جراسی، نویسنده امریکایی در کتاب فلسفی خود: «نقدی بر منطق دیالکتیک» (١٩٦٠)، در مصاحبه با ژان پل سارتر برنامه انقلابی خود را به صورتی تصویری تلخیص می کند.
دراین اثراست که شما توضیح داده اید که انقلاب ها ازیک گروه پیوسته از ترکیب یک رویا و یک هدف متولد می شوند. صفی برای اتوبوس، طویل، آدم هایی که پس از یک روز طولانی کار دفتری برده وار و کاملا بی معنی منتظرند. یک اتوبوس می گذرد، تا خرخره پر است، جای خالی ندارد و از گشودن درهایش خودداری می کند. بعد اتوبوس دیگری می آید، این هم پراست و آدم هایی که با تلخکامی در انتظارند را ندیده می گیرد. بعد اتفاقی باورنکردنی می افتد: یک اتوبوس خالی که نوشته «خارج از سرویس» دارد از راه می رسد و به خاطر راه بندان ناگزیر می شود درست جلوی منتظران بایستد. ناگهان، یکی از آدم های صف انتظار دستش را داخل در اتوبوس می کند و آن را می گشاید. راننده فریاد می کشد که کار خود را تمام کرده است. مرد مهاجم می پرسد: «کجا می روید؟». راننده پاسخ می دهد: «به گاراژ». مرد که می داند محل اقامتش در مسیر راه گاراژ است می گوید: «خوب، شما می توانید سرراه خود مرا هم برسانید». بعد همه آدم های دیگر صف نیز وارد اتوبوس می شوند. یک گروه درحال شکل گرفتن است. خانه شما کجاست؟ خیلی خوب، سرخیابان چهل و هفتم نگهدارید. و شما؟ بسیارخوب، سرخیابان شصتم نگهدارید. و شما؟ در خیابان نود و ششم، ولی من باید از آنجا اتوبوس دیگری را به سمت شرق بگیرم. من با پاهای پیرم نمی توانم راه بروم. آقای راننده، یک دور بزنید و چهارخیابان به سمت شرق بروید. ولی این برای من اسباب دردسر می شود. ما به شما یک گواهی می دهیم. و شخصی شروع به نوشتن یک متن بر روی تکه کاغذی می کند که همه آنها مسئول ضبط اتوبوس هستند و دسته جمعی به راننده دستور داده اند که به خاطر افراد پبر، فقیر و نیازمند از مسیر خود منحرف شود. همه کاغذ را امضا می کنند و به گفتگو می پردازند: شما کجا کار می کنید؟ کارتان چیست؟ آیا فرزند دارید؟ و هنگامی که اتوبوس همه مسافران غیرقانونی اش را به مقصد می رساند، مفهوم تازه ای از دنیا متولد شده است. یک انقلاب؟ آری اما انقلابی خیلی کوچک، خودجوش و بی نهایت اخلاقی. هریک از مسافران شاهد تغییر زندگی اش بود. راننده هم همینطور، او نیز درپایان می خندید، آواز می خواند و سرشار از خیرخواهی و شادمانی بود.
سارتر می گوید که اگر بخواهیم منتظر بمانیم یک اتوبوس خالی بگذرد و مشتی غریبه آن را تصرف کنند، باید مدت زیادی در انتظار بمانیم. دنباله داستان چه بود؟ فردای آن روز همه مسافران آن اتوبوس به سر کارهایشان رفتند و فقط خاطره شگفت انگیز این که یک روز باهم یک «گروه یک پارچه» تشکیل داده و یک اتوبوس را باهم رانده اند را حفظ کرده اند.
جان جراسی، گفتگو با سارتر، گراسه، پاریس، ٢٠١١.
صفحه لوموند دیپلماتیک در انسان شناسی وفرهنگ
http://anthropology.ir/lmd
پرونده «لوموند دیپلماتیک» در انسنا شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007
پرونده «تحولات خاور میانه» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/10253
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی معلمان رهبر انقلاب دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی قوه قضاییه هلال احمر تهران پلیس روز معلم سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا کارگران تورم
سریال نمایشگاه کتاب جواد عزتی تلویزیون عفاف و حجاب فیلم سینمایی مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه نوار غزه چین انگلیس ترکیه اوکراین نتانیاهو یمن
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی هواپیما کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام اپل گوگل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه