یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
مجله ویستا

شیراز در روزگار حافظ: شکوهمندی شهر ایرانی در قرون وسطی



      شیراز در روزگار حافظ: شکوهمندی شهر ایرانی در قرون وسطی
فاطمه قدیری

کتاب شیراز در روزگار حافظ : شکوهمندی شهر ایرانی در قرون وسطی با ترجمه ی همایون صنعتی زاده و ویراستاری فرخ نیازکار در تیرماه 1386 ،  نخستین بار با ترجمه ی (( تاریخ شیراز در عصرحافظ : شکوه و جلال یک شهر ایرانی در سده های میانی )) توسط محمداسماعیل  فلزی در همان سال در انتشارات موسسه ی فرهنگی و پژوهشی دانش نامه ی فارس ترجمه شد .

این کتاب را دکتر جان لیمبرت در سال 2004 میلادی در آمریکا انتشار داد و کوشید برزمینه ی غزلیات حافظ در دوران شگفت انگیز و گوناگون شیراز درسده ی هشتم هجری (14 میلادی) جایی که در آن شاعران می سرودند ، دانشمندان مطالعه می کردند ، عرفا درجستجوی حقیقت پنهان بودند ، زاهدان ذکر می گفتند وروزه می گرفتند ، میخواران عربده می کشیدند وامیران و درباریان برسر قدرت جان می باختند را مطالعه و بررسی کند .

نویسنده برای بازسازی اجتماع آن دوران ، 3 گونه مأخذ از منابع موجود را مورد استفاده قرار داده است.

1)تاریخ های آن روزگار، زندگینامه های اولیا و صاحبان کرامت که در آن ایام در شیراز به سر برده بودند .

2)شرح هایی که سیاحان و جغرافی دانان نوشته بودند .

3)اطلاعات برگرفته از شعرها ؛ این ها شامل اشعار خود حافظ و یا سروده های دیگر شاعران شیرازی هم عصرش بود که همانند حافظ شهرت نداشتند و با آن که شعر کلاسیک فارسی ندرتا به رویداد های تاریخی و یا شرایط اجتماعی می پردازد بخش جدایی ناپذیر از روحیه ی ایران و ایرانی بود .

جان لیمبرت این کتاب را درقالب 7 فصل در217 صفحه به پایان برده است و به تاریخ شیراز از بنیادگذاری آن در سده ی اول ظهور اسلام تا استیلای تیمورلنگ در پایان سده ی هشتم پرداخته است . به این صورت که شیراز در اوایل عمر، آبادی دورافتاده ای بوده که تنها امتیازش همجواری با شهراستخر بود اما دیری نپایید که با خدمات آل بویه مرکز پررونق علم و زیارت شد .

ریچارد فرای معتقد است که « از رونق افتادن استخر و رونق یافتن شیراز از زمانی آغاز شد که جمع کثیری از زرتشتیان فارس به اسلام گرویدند . »

اما این رونق به سبب وجود قبایل و طوایف یاغی وگردن کش همیشه آسیب پذیر بود و فرمان روایی منسجم چون سلغریان را می طلبید که با سیاست های خردمندانه ایی مبتنی بر اطاعت از نیروهای قوی تر ترک یا مغول شهر را هم از دیدگاه مادی و هم ازنظر معنوی و اجتماعی ، علی رغم نا آرامی آن دوره حفظ کند .

اما بعد از این اثبات ها حافظ در دهه ی دوم زندگی خود شاهد خشونت های بعد از فروپاشی حکومت مغولان و جانشینان آنان بود به گونه ای که درطی 4 سال (764-760 هجری قمری) ، حکومت فارس شاهد هشت بار انتقال قدرت از فردی به فرد دیگر بود .

حکومت این زمان شیراز در دست فرماندهان ترک یا مغولی بود که تمام اندیشه ی آنان فقط به چنگ آوردن غنیمت هرچه بیشتر در زمان اندک بود . کسانی که از سنت های شهرنشینی ایران تنفر داشتند البته شیراز هیچ گاه مزه ی تلخ  ویرانی به دست مغولان را نچشید اما حکومت توأم با هرج و مرج مغولان ، خشونت و بحران اقتصادی شدید به بار آورد . 

نویسنده در فصل 3  و 4  با توجه به شهر شیراز و مردم آن  با پرسش هایی از قبیل این که ؛ چگونه شهری می تواند دریک زمان صاحب مشخصه هایی ترکیبی متضاد چون آتن ،  واتیکان ، سُدُم و عموره باشد ، روبه رو می شود ؟

که این پرسش در ارتباط با گروه های نخبه ی بیگانه که فرمانفرمایان شهر بودند ، نجبا و اشراف و مردم کوچه و بازار پاسخ داده می شود .

و این پرسش که چه چیز باعث می شد ، طبقات پایین جامعه سر به شورش و انقلاب برندارند ؟ با این برداشت که تاریخ آن دوره حاکی از آن است که طبقات پایین جامعه واقعا چنان احساس می کردند که بخشی از زندگی شهری هستند .

شهرهایی مدام آشفته در روزگار حافظ  ، محققان و دانشمندانی زاهد و با تقوا و هنرمندان نابغه ایی که جوی از نشاط فرهنگی و تنوع اندیشه به وجود می آوردند پرورش می داد .

ادره ی این جامعه با فرمان فرمایانی بود که به طورکلی با مردم بیگانه بودند اما در این میان وزیر به شهر علاقه داشت و مسئول امنیت و رفاه اقتصادی کل شهر را برعهده می گرفت .

و همچنین بعد از این اشخاص قدرتی که با مردم تماس مستقیم داشت قاضی القضات بود و همراه با نقیب وظیفه ی مقابله با هرج و مرج را برعهده داشتند که نویسنده این ها را در فصل 5 تعریف و تعیین کرده است .

فصل ششم جامعه ی نجبا ، شاعران و دانشمندانی که دراکثر بخش های کتاب با وجود شرایط نا به سامان ، سازنده ی اساسی این دوران بوده اند را با خدمات شان شرح و بسط داده است .

و در فصل هفتم جایگاه استثنایی این شهر را که درکل کتاب بیان کرده  را به صورت خلاصه ای برای خواننده تعریف کرده است .

اما نکته ی پایانی از زبان نویسنده « این که دراین اثر یک شهر در یک دوره موردمطالعه قرارگرفته است و این کتاب نه مطالعه ی " شهراسلامی" است نه تحقیقی درباره ی "شهراسلامی" . »