دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

یادداشت های ناتمام(1)



      یادداشت های ناتمام(1)
چنگیز پهلوان

شعر
1.1. شعر و شاعری در کجای جهان امروز قرار می گیرد و به چه معناست؟ آیا در این زندگی پیچیده و سراسر آمیخته با فناوری مدرن هنوز نیازی به شعر احساس می شود؟ هر چه هم که بنویسیم، داوریها و نظرات گذشتگان بی تردید همچنان از اهمیت برخوردارند. روزگاری «کارل مارکس» که سراسر زندگی پربارش را وقف به ثمر رساندن اثری بی همتا به نام «سرمایه» کرده بود و در دوره های پایانی زندگی اش به تدریج به اهمیت فرهنگ پی می برد و به آن توجه نیز می داد با حیرت از خود پرسید چگونه است که ما هنوز از آثار یونان باستان لذت می بریم و به مطالعه ی آنها دل می بندیم؟ پاسخی صریح نداشت و این ابهام را همچنان برای پسینیان خود برجا گذاشت.
«پرسی بیش شلی» (Percy Bysshe Shelly)، 1792-1822، شاعر بزرگ انگلیس در رساله ای به نام «در دفاع از شاعری» (A Defence of Poetry) بر این باور است که بی شعر کلاسیک برپایی جامعه ای اخلاقی قابل تصور نیست. ممکن است بتوان بدون آثار برخی از فیلسوفان روزگار را سپری کرد اما نمی توان تصور کرد وضعیت اخلاقی جهان چگونه می بود اگر«هومر»،« دانته»، «پترارک» یا «شکسپیر» وجود نمی داشتند؛ تنها شعر است که قادر است نیروهای آفریننده ی انسان را شکوفا سازد؛ تنها شعر است که می تواند انسان را با برانگیختن روح و گشودن دل برای پذیرش اندیشه های نو و ناب از نظر اخلاقی «بهتر» بسازد.
«شلی» به دو عنصر خرد و تخیل توجه می دهد. یکی را ناظر بر روابط یک فکر با فکر دیگر می داند و دیگری را وضعیتی از ذهن می داند که ناظر براین اندیشه هاست و از آنها و از عناصر آنها، اندیشه هایی دیگر شکل می گیرند که هریک انسجام خود را دارند. خرد خصوصیتها و کیفیتهای شناخته شده را بر می شمرد در حالی که تخیل ارزش این خصوصیتها و کیفیتها را درک و حس می کند. خرد تفاوتها را ارج می نهد و تخیل همانندیها را. ارتباط خرد با تخیل مانند ارتباط جسم است با روح. شعر را می توان در معنایی عام «بیان تخیل» دانست.

خواندن مطلب کامل

این مطلب نخستین بار در تارنمای روزنامک منتشر شده و مدیر این تارنما آن را برای تجدید انتشار در اختیار انسان شناسی و فرهنگ قرار داده است.