جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چه کسی بر دنیا حکومت می کند؟



      چه کسی بر دنیا حکومت می کند؟
نوام چامسکی برگردان: عاطفه اولیایی

اوباما بیشتر از هر رئیس جمهوردیگری در تاریخ آمریکا در جنگ بوده است: بیشتر از جرج بوش، فرانکلین روزولت، و آبراهام لینکلن.  او حداقل در هفت کشور به عملیات نظامی دست زده است: عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، پاکستان، یمن و سومالی.  همین ماه گذشته بود که وی اعلام کرد ۲۵۰ نیروی ویژه به سوریه فرستاده و بدین طریق حضور نظامی آمریکا در سوریه دو برابر شده است. فقط درطی سال گذشته، با گسترش جنگ در جهان ، ۶۰ میلیون نفر از خانه ی خود آواره گشته اند.  متخصصان هشدار داده اند که تأثیرات گرمایش زمین، بحران پناه جویان را شدید تر نیز خواهد کرد.  طبق داده های منتشره ی ناسا طی چند روز اخیر،  سال ۲۰۱۶، با شکستن رکوردسال ۲۰۱۵،  گرم  ترین سال در تاریخ دمای ثبت شده ی  کره ی زمین است. در عین حال بسیاری هشدار داده اند که با رقابت  ایالات متحده، چین و روسیه در ساختن سلاح هسته ای کوچک تر،  مسابقه ی تسلیحات هسته ای أغاز شده است. در حالی که  در آمریکا مردم برای انتخابات ۲۰۱۶ آماده می شوند، این کشور دچار بحران های متعددی است.

در گفتگوی زیر، نوآم چامسکی، یکی از والا مرتبه ترین روشنفکران جهان  و استاد بارنشسته ی  انستیتوی فناوری ماساچوست،  در باره ی کتاب اخیرش: چه کسی بر دنیا حکم می راند  سخن گفته و   دیگر مسايل دنیای امروز را نیز مد نظر قرار می دهد.

گزارشگر (گ) :  نوآم چامسکی، چه کسی بر دنیا حکم می راند؟

چامسکی ( چ):  این، تا حدودی بستگی دارد به ما.  امکان این که مردم بر دنیا حکم برانند هست  اما برای احراز آن باید مبارزه کنند؛ و اگر چنین نکنند دنیا توسط  مراکز قدرت ( قدرت اقتصادی و  دولت ها) اداره خواهد شد.

گ:چگونه ایالات متحده سیاست جهانی را طرح می ریزد و در حال حاضر در دنیا چه می گذرد؟

چ:   اوضاع فعلی اساسا نتیجه ی جنگ دوم جهانی است یعنی زمانی که  قدرت و ثروت ایالات متحده همتایی نداشت،  از نیم دارایی دنیا برخوردار بود و کنترل  نیمکره و دو طرف اقیانوس ها را نیز در اختیار داشت.  از نظر نظامی نیز قدرتی مطلق بود. سایر جوامع صنعتی بسیار ضعیف شده بودند.  جنگ در واقع  پایانی بر رکود وبه نفع اقتصاد آمریکا بود. تولید صنعتی چهار برابر شده بود. البته وامی  نیز بر دوش اقتصاد سنگینی می کرد ولی به دلیل رشد اقتصادی، به راحتی قابل پرداخت بود. بنا بر این ایالات متحده در شرایطی بود که به راحتی می توانست روال سیاسی دنیا را مشخص کند.  

البته  چنین شرایطی قابل دوام نیست اما با تمام تغیراتی که ایالات متحده تجربه کرده است، می توان گفت که هنوز دارای موقعیتی خاص است. در حال حاضر حدود  یک چهارم ثروت دنیا در اختیار ایالات متحده است.  از نظر نظامی ازموقعیتی کاملا منحصر به فرد برخوردار است:  تنها کشوری است با صد ها، شاید هزار هاپایگاه نظامی، و به سراسر دنیا ارتش گسیل گرده است.  هزینه ی نظامی ایالات متحده معادل  مجموع بودجه های نظامی تمامی کشور هاست و از نظر فناوری بسیار پیشرفته تراز آن هاست.  با در نظر گرفتن تاریخ  هفتاد سال گذشته،  ایالات متحده نقش تعیین کننده و مسلط بر دنیا را بازی کرده است و دیگر کشور ها نیز در این چارچوب تعامل کرده اند.

گ:   در مورد خطرات هسته ای و تغییرات اقلیمی صحبت کردید. ممکن است در باره ی آن ها توضیح دهید.

چ: می دانید که «ساعت قیامت»  ساعتی است نمادی که مجله ی دانشمندان اتمی، از سال ۱۹۴۷ ( کمی پس از بمباران اتمی) در نظر گرفت.  هر سال گروهی از متخصصین برآوردی از زمان رسیدن نیمه شب کذایی می کنند.  منظوراز نیمه شب، زمان نابودی انواع است.  طی سال ها،  تاریخ این نیمه شب تغییر کرده است.  همین پارسال بود که ساعت دو دقیقه به  نیمه شب  نزدیک تر شد، و درست به همان دو دلیلی که بیان کردید.   در ۱۹۸۰ که احتمال جنگ  وحشتی بزرگ ایجاد کرده بود،  ساعت راسه دقیقه به نیمه شب میزان کرده و اوضاع را به طور جدی وخیم برآورد کردند. حالا که اسناد بایگانی شده ی روسیه قابل دسترسی هستند می بینیم که اوضاع بسیار وخیم تر از آن بود که برآورد می شد.  ساعت در حال حاضر یک دقیقه به نیمه شب است یعنی  طبق این ساعت، جنگ هسته ای در  یک دقیقگی ماست.  در مرز روسیه، عملکرد قدرت های سیاسی و نظامی چنان است که گویی جنگ بسیار محتمل است.  از این  مرز بود که آلمان (عضوی از متحدین)  دو بار به روسیه حمله کرد و آن را در خطر نابودی قرار داد. در همین مرز است که امروز، ایالات متحده هزینه های نظامیش را چهار برابر کرده است.  روس ها هم برخوردی مشابه دارند. در این منطقه  جت ها به طور مرتب در خطر برخورد با یکدیگرند. دو ماه پیش یک جت روسی با هواپیمایی مسافربری دانمارکی تصادف کرد. نیرو های ایالات متحده در مرز روسیه رزم آرایش دارند. این خطری بسیار جدی است. ویلیام پری، متخصص هسته ای و وزیر دفاع سابق برآورد کرده است که خطر فعلی بسیار جدی تر از  خطرسال ۱۹۸۰ است.   برخورد ها در دریای جنوبی چین،  نزدیک مرز های چین، خطری بزرگ و جدی است.  

و دیگری همان طور که گفتید خطر مهیب گرمایش زمین است. یخ های قطبی که قبلا بسیار پایدار فرض می شدند،  تماما به سرعتی بیش از آنچه فکر می کردیم، در حال آب شدن اند.  سال هاست، خشک سالی های جدی  تقریبا ۳۰۰ میلیون نفر را در هند  در مرز گرسنگی قرار داده است. با آب شدن یخچال های طبیعی هیمالایا،  منطقه ی وسیعی از جنوب آسیا بدون آب خواهد ماند. بحران مهاجرت فعلی در مقابل آنچه در پیش است هیچ می نماید. سطح آب دریاها بالا می آید. احتمال بالا رفتن سطح دریا تا آخر قرن (و به گفته ی برخی زود تر) سه تا شش پا (یک تا دو متر) است. در این صورت تأثیر آن نه تنها بر شهر های ساحلی بلکه بر دشت های ساحلی همچون بنگلادش نیز می باشد وصد ها میلیون نفر در مهلکه قرار خواهند گرفت.  در حال حاضر، با نابودی سایر انواع شاهد پنجمین  انقراض هستیم.  ۶۵ میلیون سال پیش، با برخورد سیارکی به کره ی زمین دوره ی دایناسورها به اتمام رسید و زمینه را برای رشد پستانداران کوچک و در نهایت  انسان هوشمند، که حالا همچون آن سیارک  عمل می کند، مهیا کرد. و اوضاع بد تر نیز خواهد شد زیرا که سرعت گرمایش زمین صد بار و یا بیشتر از دوران های گذشته ی  تاریخ زمین شناسی است.  بدتر آن که در حال حاضر  سیاست های  ایالات متحده آینده ی خوشی را ترسیم نمی کنند. جالب است که درست در زمانی که بشریت احتیاج به گرفتن تصمیمات حیاتی در این موارد دارد، امسال در مباحثات انتخابی صحبتی از آن ها نیست.  دمکرات ها چنین بار  تنها اشاره هایی کرده اند، جمهوری خواهان هم  گرمایش زمین را کاملا نفی  می کنند.  کاسیک هم که آن را قبول کرد ابراز داشت نباید در باره اش کاری کرد!

گ: آیا ممکن است در باره ی سوریه و راه حل آن صحبت کنید؟ 

چ: سوریه در حال سقوطی کامل  است.  تنها برخورد عاقلانه حرکت در جهت کاهش خشونت، برقراری آتش بس در منطقه ای کوچک به منظور توافق های سیاسی است. گام هایی در این راه برداشته شده اند. باید جریان اسلحه به این منطقه متوقف شود؛ واین در مورد همه ی اطراف درگیر صادق است.توقف از  بی رحمی در این کشور ضروری است.  از روسیه و دیگران گرفته تا داعش که ازطرف ترکیه و جبهه ی النصرة یاری می شود.  این گروه که از القاعده منشعب شده است در واقع همچون متحد آن عمل می کند و حالا در پی ایجاد امیر نشین خود با کمک قطر و عربستان  است! سیا به طور پنهانی نیز آن ها را مسلح می کند.  کمک هایی بسیار بیشتر از آنچه فعلا به نام «کمک های انسان دوستانه» فرستاده می شود لازم است.  کرد ها که در پی ساختن جامعه ای در سوریه هستند باید مورد حمایت و یاری قرار گیرند. با این اقدامات جهادیون به این منطقه سرازیر نخواهند شد. باید دلیل وجودی و حرکت جهادیون را شناخت. نابودی آن ها با بمباران راهکرد این معضل نیست.  برخی از دلایل وجودی  آن ها را متآسفانه نمی توان از بین برد مانند اشغال عراق توسط ایالات متحده که دلیل اصلی درگیری های فرقه ای است که به این فجایع انجامیده اند. اما  می توان  تصمیم به عدم ادامه ی آن گرفت. علیرغم  خواست ما، داعش در منطقه از حمایت گروه هایی از مردم ( حتی آنان که از این نیرو تنفر دارند)  برخوردار است.  بسیاری از سنی های عراق و سوریه آن را به بدیلش ترجیح می دهند. جهایون غربی جوانانی هستند که در شرایط خواری و سرکوب زندگی می کنند و در پی کسب احترام و یافتن آرمانی در زندگی راهی به غایت اشتباه را انتخاب کرده اند، لیکن می توان انگیزه هایشان را درک کرد.  پژوهش های اسکات اتران این تفاسیر را ثابت می کند.  کاهش خشونت راهی مؤثر در برخورد با این معضل است.  در عرض ۱۵ سال گذشته شاهد بوده ایم که چگونه بمباران وسیع و فرستادن نیروی نظامی اوضاع را وخیم تر کرده است.   به جنگ علیه تروریسم که بوش دوباره در ۲۰۰۱  ( پس از ریگان)  اعلام کرد بنگرید.  نتیجه ی هر حمله  گسترش و سرایت تروریسم به مناطق دیگر است به طوری که از افغانستان به عراق، سوریه،  آفریقا و  جنوب آسیا کشانده شده است. بمباران سوریه را در نظر بگیرید که هلری کلینتن مدافع سر سختش بود، جامعه ای را از کار انداخت، خشونت را ده ها برابر کرد و پایگاهی برای داعش  فراهم ساخت.  سیر اسلحه های سنگین هم از آفریقا  به خاور میانه سرازیر است.  بنا بر پژوهش های سازمان ملل، سال پیش،  مهلک ترین حملات تروریستی در بوکوحرام بوده است  و بقیه ی  حملات نتایج بمباران لیبی بوده اند. این نتیجه ی حمله به رژیمی است که خود در خطر نابودی  است و شما نیز نه ریشه های این ضعف و خواست مردم را می شناسید و نه می دانید چه در انتظارجامعه است. در گذشته چنین تجربیاتی داشته ایم. به تروریست های ایرلند فکر کنید.  زمانی بود که عملا کل هیئت دولت انگلیس را ترور کردند و تا زمانی که پاسخ بریتانیا خشونت بود، اوضاع وخیم و وخیم تر می شد.  بالاخره، وقتی بریتانیا با برخی کمک های ایالات متحده شروع به توجه به شکایات و خواست های کاتولیک های شمال ایرلند کرد، خشونت کاهش یافت.  رهبران تروریست ها به پای میز مذاکره آمدند و حالا حتی در دولت جای دارند.  این تنها راه مقابله با تروریسم است.  

آنچه  در سوریه می گذرد مهلک است.  فراموش نکنیم که تقریبا یک قرن پیش، در پایان جنگ جهانی اول، در سوریه صد ها هزار نفر از گرسنگی جان سپردند.  درصد جمعیت سوری که در جنگ جهانی اول جان خود را از دست داد بیشتر از درصد جان باختگان هرطرف دیگر درگیر در جنگ  بود. سوریه دوباره جان یافت و  باز می تواند  جان بگیرد.

گ: و اما عربستان سعودی:  در باره ی  رابطه اش با ایالات متحده در جنگ  یمن، اعمال کنترلش  در منطقه و رابطه اش با سوریه بگویید.

چ:  پیشینه ی این موضوع طولانی است.  خلاصه آن که  ایالات متحده مانند بریتانیا (در گذشته) به طور مستمر و بلند مدت،  از اسلام رادیکال در مقابل ناسیونالیست های سکولار دفاع کرده است.  عربستان مرکز اسلام افراطی است.  اخیرا، پتریک کاکبورن از مفسران برجسته، به درستی اشاره کرده است که وهابی گری سنی (این اصطلاح از وی است)‌،  نظریه ی وهابیون افراطی را به سراسر جهان گسترانده است. این یکی از فجایع دوران مدرن است. عربستان نه تنها منشأ جهادیون است بلکه مکتب های افراطی  اسلامی، گروهی از سلفی ها و مساجد خاص   را در سراسر جهان  گسترش داد و بر آم ها تسلط دارد.  واین اول کار است.  کارنامه ی حقوق بشر سعودی ها بر همه روشن است.   سر زدن داعش که همه را وحشت زده کرده است، به طور مرتب در عربستان جریان دارد.  زنان حتی اجازه ی رانندگی ندارند. آمریکا و متحدینش، فرانسه و انگلیس،  به طمع نفت و پول، ار این رژیم حمایت جدی می کنند. عربستان مشتری پرو پا قرص اسلحه است.  ده ها میلیون دلار اسلحه! و عملیات نظامیش در یمن، به فاجعه ای انسانی در کشوری فقیرو شکل گیری جهادیون (البته با اسلحه های آمریکایی و انگلیسی)  دامن زده است. فرانسوی ها هم سعی  دارند وارد این معرکه شوند. 

اقتصاد عربستان بر هدر دادن منابع طبیعی پی ریخته شده است.  البته گزارشاتی در مورد اقدامات متنوع ساختن اقتصاد عربستان  داده شده است، قدم هایی  که می بایست ۵۰ سال پیش برداشته می شدند. عربستان منابعی  غیر ویرانگر دارد:  مثل نور خورشید.  ولی احتمالا دیگر دیر شده است.

گ: فکر می کنید برخورد اوباما با عربستان سعودی با برخورد بوش فرق داشته است؟

چ: نه به نحوی محسوس.

پایان بخش اول

ادامه دارد

 

 

************

این مطلب بخشی از کتابی است که  به زودی از طرف انتشارات انسان شناسی و فرهنگ منتشر خواهد شد. نقل قول و هر گونه  انتشار این مطلب بدون اجازه  کتبی و رسمی موسسه انسان شسی و فرهنگ ممنوع و قابل پیگرد قانونی است. متن منتشر شده برای جلوگیری از تقلب های احتمالی فاقد  منابع  درونی بوده و بخش هایی از متن اصلی در آن خذف شده است یا بدون آنکه به اثر خدشه ای وارد شود تغییر کرده اند. متن نهایی و کامل در  شکل  کتاب منتشر خواهد شد.

******************

http://telegram.me/atefeholiai