چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

مترجمان بزرگ معاصر ایران (زبان فرانسه): محمدعلی فروغی



      مترجمان بزرگ معاصر ایران (زبان فرانسه): محمدعلی فروغی
تهیه و تنظیم : سعیده بوغیری

محمدعلی فروغی دردشتی (ذکاءالملک دوم) پسر محمدحسین فروغی اصفهانی ملقب به ذکاءالملک، در سال 1256 شمسی در خانواده ای سرشناس، بازرگان و اهل دانش در تهران متولد شد. پدر او از نویسندگان و فضلای عهد ناصری و با تسلط به زبان های فرانسه و عربی، از نخستین کسانی بود که ادبیات پربار فرانسه را به ایران معرفی کرد. همچنین بنیانگذار روزنامه "تربیت" در عهد مظفرالدین شاه بود، چه در این زمان از اختناق موجود در عهد ناصری کاسته شده بود و نویسندگان و روزنامه نگاران می توانستند از واژه هایی مانند آزادی، قانون و حقوق استفاده کنند. محمدعلی فروغی در تحریر این روزنامه و هفته نامه به عنوان مترجم با پدر همکاری داشت.

محمدعلی تحت تربیت پدر، تحصیلات خود را در رشته پزشکی در دارالفنون آغاز کرد، اما به خاطر نبود امکانات علمی و پزشکی کافی و نیز عدم تناسخ این رشته با روحیات خود، آن را رها کرد و به ادبیات روی آورد. او در مدارس دیگری از جمله مدرسه مروی و سپسهالار نیز به مطالعه فلسفه، فرانسه و انگلیسی و ادبیات خارجی پرداخت. به این ترتیب بود که با دنیای فلاسفه اروپا آشنا شد. او در نقاشی شاگرد کمال الملک بود و در ازای آن به او فرانسه یاد می داد.

 از آنجا که پدر او در عهد ناصری، مترجم وزارت انطباعات و دارالترجمه اعتمادالسلطنه و در آخرین سال های آن رئیس دارالترجمه و مترجم شاه بود، با رسیدن زبان فرانسه پسرش به سطح مطلوب پای او را نیز به دارالترجمه باز کرد.  او که در سال 1312 ق به عنوان مترجم فرانسه و انگلیسی، به استخدام وزارت انطباعات درآمد، روسی و عربی نیز می دانست، اما کمبود امکانات یادگیری و افزودن بر دانش در دارالترجمه یک بار دیگر اشتیاق او را سرد کرد.  

فروغی مدتی در آنجا مشغول بود، اما با گشوده شدن مدارس ملی به دست نوگرایان در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه این کار را ترک کرد و به معلمی روی آورد. او ابتدا در مدارس کوچک تر مانند مدرسه مدرسه ادب، علمیه و دارالفنون، تاریخ و فیزیک و فرانسه تدریس می کرد، اما سرانجام وارد مدرسه علوم سیاسی شد که از بهترین مدارس پایتخت به شمار می رفت. در زمستان 1325 ق با مرگ پدرش، پادشاه لقب ذکاء الملک را با ریاست مدرسه علوم سیاسی به او واگذار کرد. او در آنجا به تربیت سیاستمداران زیادی همت گماشت. این مدرسه بعدها به دانشکده حقوق دانشگاه تهران تبدیل شد.

فروغی به موازات تدریس در مدارس مختلف، همچنان قلم خود را به دست داشت و به عنوان مترجم و نویسنده، در انتشار روزنامه تربیت و شناساندن اندیشه های نوین به یاری پدر می شتافت. با ورود به مدرسه علوم سیاسی نیز این وضعیت ادامه یافت و فروغی هم به عنوان معلم و هم به عنوان مترجم در آنجا مشغول بود که ترجمه های او، کتاب های درسی آن زمان را تشکیل می داد. به شهادت برخی منابع، نیمی از کتاب های درسی که در آن زمان منتشر می شد به قلم فروغی و پدرش مهیا شده بود. کتاب هایی از قبیل "اصول علم ثروت ملل یعنی اکونومی پلی تیک"، "تاریخ ملل مشرق زمین" و "حقوق اساسی آداب مشروطیت دول" که فروغی آن ها را در عنفوان جوانی به فارسی برگردانده و پدرش بر آن ها نظارت داشت، کتاب هایی که در شناساندن اندیشه های مدرن اقتصادی و سیاسی به ایران زمان، نقش کلیدی داشت. از آنجا که فروغی در برگردان این کتاب ها به گونه ای عظیم و حرفه ای به واژه سازی پرداخت و واژگانی تخصصی را ارائه داد که هنوز مورد استفاده قرار می گیرند، در ادامه این تلاش، سرانجام فرهنگستان ایران را تاسیس و ریاست آن را نیز بر عهده گرفت.

ورود زودهنگام فروغی به زندگی سیاسی پرفراز و نشیب اش، او را از کار تحقیق و نوشتن بازمی داشت. او نخستین بار به عنوان نماینده استان تهران در مجلس شورای ملی انتخاب شد، سپس به ریاست مجلس، نیابت ریاست مجلس، وزارت مالیه، وزارت عدلیه، ریاست دیوان عالی تمیز، عضویت هیات نمایندگی ایران درکنفرانس صلح پاریس پس از جنگ جهانی اول، وزارت امور خارجه در کابینه سردار سپه، نخستین نخست وزیری دوره پهلوی اول، وزارت جنگ، نمایندگی ایران در جامعه ملل، سفارت کبرای ایران در ترکیه و وزارت اقتصاد ملی رسید.

در شهریور 1312 اندکی پیش از تاسیس فرهنگستان ایران (خرداد 1314) با استعفای کابینه مخبر السلطنه، فروغی دوباره به نخست وزیری رسید و تا آذرماه آن سال و ناآرامی های مشهد و تغییر کلاه در نخست وزیری باقی بود، سپس تا شهریور 20 خانه نشین شد و تمام این سال ها را به مطالعه و تحقیق گذراند. در همان سال ها بود که به شهادت مجتبی مینوی، مکرر اظهار می کرد آرزویی نداشته الااینکه او را به حال خود بگذارند و از خدمات دولتی معاف کنند تا در کنج آرام خود بنشیند و به تالیف و ترجمه و تحشیه متون قدیمی قلم بزند. فروغی به عنوان آخرین تحریر خود، آثاری درباره فلاسفه غرب به فارسی ترجمه کرد که به شاهکار او، مجموعه سه جلدی کتاب "سیر حکمت در اروپا" تبدیل شد.

نیز در زمان برگزاری کنفرانس صلح پاریس با آنکه به دلیل ناهماهنگی های سیاسی، خسارات سنگین ایران در جنگ جهانی اول پرداخت نشد، فروغی در هنگام اقامت دوساله خود در اروپا کارهای فرهنگی بسیاری در زمینه شناساندن ایران به اروپا در محافل فرهنگی فرانسه و آلمان صورت داد. او و پدرش از فراماسون های ایران بودند و به خصوص، او را از فراماسون های دانشمند، هوشمند و تحصیلکرده و صاحب کلام می دانند، با اینهمه این ها سبب غره شدن او به خود نشد.

فروغی اصولا فردی محترم، اخلاق گرا، با اندیشه های فلسفی و بلندنظر بود و همین سبب می شد، موقعیت های گذرا و پرزرق و برق دنیا برای او اهمیت چندانی نداشته باشد. نیز به قلم برخی نویسندگان درعین ملی گرایی روشن بینانه و گرایش به سرمشق برداشتن در مدرن سازی به روش غرب، میانه رو بود و به سنت های دینی احترام می گذاشت. همچنین کنارگذاشتن نهادهای سنتی را شرط پیشرفت نمی دانست. او دارنده نشان درجه اول افتخار کشور، نشان تاج از سوی رضاشاه نیز بود.

فروغی ساده و روان می نوشت و سخن می گفت. در جهت فارسی تر کردن زبان بسیار همت می کرد، اما موافق تغییر تدریجی – و نه یکباره- زبان متکلف قدیم به فارسی روان بود. چه اظهار می داشت قید فارسی نویسی نباید مخل فصاحت شود و "به عشق فارسی نویسی زبان بسته نباید شد". مخالف سرسخت جنگ در جهان بود و به شدت می خواست سازمانی جهانی به این منظور ایجاد شود. دوست داشت در زمینه اقتصاد، بهداشت، فرهنگ و تغذیه به دنیا خدمت کند.

اما در شهریور 20 با ورود متفقین به ایران برای آخرین بار و به فرمان رضاشاه، نخست وزیری او را به عهده گرفت. فروغی با این کار در آن برهه زمانی حساس انتقال سلطنت به پهلوی دوم، نقش بسزایی در پیشگیری از تجزیه ایران ایفا کرد.  پس از استعفای شاه از سلطنت و ترک ایران، آخرین خدمت مهم خود که شامل امضای قرارداد سه جانبه ایران و روس و انگلیس بود انجام داد و بعد در نیمه اسفند ماه همان سال از نخست وزیری کناره گرفت، سپس به وزارت دربار و چندماه بعد به سفارت کبرای ایران در واشنگتن منصوب شد. در نهایت یک سال بعد 5 آذر 21 (17 ذی القعده 1361) به دلیل ایست قلبی در تهران درگذشت.

 

آثار محمدعلی فروغی

  • تاریخ ملل قدیمه مشرق، ترجمه از سنیو بوس، تهران، 1318ق
  • اصول علم ثروت ملل، تهران، 1323 ق
  • تاریخ مختصر ایران، تهران، 1323ق
  • حقوق اساسی یعنی آداب مشروطیت دول، با مقدمه میرزا محمد حسین فروغی، تهران، 6/1325 ق
  • تاریخ مختصر دولت قدیم روم بر اساس تاریخ رم اثر سنیو بوس، تهران، 1327 ق
  • دوره مختصری از علم فیزیک، تهران 1328ق
  • حکمت سقراط، دوجلدی، تهران، 1304
  • اندیشه های دور و دراز، استانبول، 1306
  • مشاهدات فروغی درباره آثار ملی اصفهان، تهران، 1306
  • خلاصه شاهنامه فردوسی با همکاری مجتبی مینوی، دوجلدی، تهران 1313
  • ایین سخنوری یا فن خطابه، دوجلدی، تهران، 1316/1318
  • پیام من به فرهنگستان، تهران، 1316، (ترجمه به فرانسه توسط هانری ماسه 1939)
  • فن سماع طبیعی، ترجمه از کتاب شفای ابن سینا با مشارکت فاضل تونی، تهران 1316
  • کلیات سعدی، چهار جلدی
  • زبده دیوان حافظ با مشارکت برادرش ابوالحسن فروغی، تهران، 1316
  • رباعیات حکیم عمر خیام نیشابوری، با همکاری دکتر قاسم غنی، تهران، 1321
  • منتخب شاهنامه برای دبیرستان ها، با مشارکت حبیب یغمایی، تهران، 1321
  • سیر حکمت در اروپا، سه جلدی، تهران، 1320-1310 (ترجمه "گفتار در روش درست راه بردن عقل" دکارت را در پایان جلد اول آورده است.)

 

 

منابع:

آریان پور، یحیی، 1350، از صبا تا نیما.

ویکی پدیا