سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

زن در جامعه عصر قاجار(4)



      زن در جامعه عصر قاجار(4)
رضا آقا بابا دستجردی

چکیده
آنچه موقعیت اجتماعی زن عصر قاجار را بیش از پیش آشکار می سازد آگاهی از نحوه حضور او در اجتماع، مشغولیت ها و محدودیت هایی است که وی در این ارتباط با آنها روبرو و مواجه بوده است. آشنایی با حقوق زن در این عصر، دیدگاه اجتماع به آن و تهدیدها و فرصت هایی که انتظار او را می کشیده اند از نکات قابل توجه در این ارتباطند. آنچه در این بحث بدان پرداخته خواهد شد بررسی موقعیت اجتماعی زن از نقطه نظر تفریحات، نقش نا امنی ها و حیثیت اجتماعی وی خواهد بود. در حقیقت آگاهی از زمینه ای انچنین ما را در آشنایی با موقع اجتماعی زن این عصر بیش از پیش آشنا خواهد نمود.
کلیدواژه ها:
زن، اجتماع، حیثیت اجتماعی، قاجار، نا امنی اجتماعی

بیان مسئله
همانگونه که در چکیده این مقاله نیز بدان پرداخته شد بررسی زمینه های حضور زن در اجتماع عصر قاجار، حیثیت وی در ارتباطات اجتماعی، نحوه نگرش بدین قشر در دید عوام و عواملی از این دست ما را در شناخت موقعیت اجتماعی زن این عصر بیش از پیش آشنا خواهد ساخت. همانگونه که در ادامه نیز بدان پرداخته خواهد شد زن ایرانی در تنگنایی از حصارهای بسته روزگار می گذرانید و نیک پیداست که حضور اینچنینی زن با این پیش شرایط، موقعیت وی را در اجتماع بیش از پیش متفاوت می ساخت. آنچه بر اهمیت این موضع صحه می گذارد باورهایی است که زن این عصر در پی آن محدودیت ها بدان دچار شده و شرایط اجتماعی نیز بی تاثیر بر آن نبوده است. حال می توان پرسش مقاله حاضر را در سه بخش اینگونه مطرح نمود که مشغولیت زن بیرون از خانه چه بوده، نا امنی ها در حیات اجتماعی او چه نقشی داشته اند و زن این عصر از چه حیثیت اجتماعی برخوردار بوده؟ پاسخ به پرسش های مذکور راه را برای آگاهی فزون تر از موقع اجتماعی زن قاجار در این عصر هموار خواهد ساخت.   
تفریحات و دل مشغولی های بیرون از خانه
وظایف و اشتغال گوناگون زنان در اندرون، هرگز به معنای حبس کامل و محروم بودن مطلق آنان از تماس با اجتماع نبوده است و همواره ضرورت ها و دلایلی چند، زنان را به محیط خارج از اندرونی می کشاند. از جمله اصلی ترین این ضرورت ها تهیه مایحتاج عمومی از بازار بوده است.( دلریش 68:1375)
علاقه زنان به تردد در بازارها، تنها به منظور تهیه مایحتاج خانه نبوده است و عواملی چون ارضای حس کنجکاوی، مصاحبت با انبوه زنان آشنا و بیگانه، آسودن از رنج های خانه در مدت حضور در بازار و ذوق شنیدن اخبار عجیب و غریبی که در محدوده اندرونی همواره از آن محروم بودند، به این علاقه بیشتر دامن می زد. از این رو زنان در بازار، قبل از اینکه به فکر خرید باشند، به اقناع تمایلات یاد شده می پرداختند.( دلریش 68:1375)
به دلیل پرداختن مردان به فعالیت های اقتصادی و اجتماعی، بیشتر جمعیت خرید کننده در بازارها از زنان تشکیل می شد.( دلریش 69:1375)
گرمی هوا، وجود روزهای جشن و سرور از قبیل سیزده نوروز و میلاد ائمه دین (ع) و لزوم ایجاد تنوع در روحیه خانواده از سوی مردان، سبب می شد تا زنان برای استراحت و دور شدن از محدوده تنگ و یکنواخت اندرون سری به طبیعت بزنند.( دلریش 70:1375)
در پاره ای از شهرها باغ های مخصوص جهت تفرج وجود داشت که زنان، از استفاده کنندگان اصلی آن بودند.( دلریش 70:1375)
فعال ترین بعد حضور اجتماعی زنان در دوره قاجار، شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم، روضه خوانی و نمایشهای تعزیه بود. به گونه ای که در بررسی منابع موجود، بارها به مسئله حضور فعال زنان در چنین مراسمی برخورد می کنیم.( دلریش 71:1375)
زیارت مقبره امام زادگان نیز، یکی از انگیزه اصلی زنان برای خارج شدن از اندرون بود. رواج این موضوع، با توجه به فراوانی قبول امام زادگان در ایران، به حدی بود که پولاک آن را یکی از سرگرمی های مورد علاقه زنان ایرانی می داند.( پولاک 158:1361)
دیدن رجال سیاسی با لباس های فاخر، در معیت سواره نظام و سربازان متحدالشکل، به هیجان درآمدن از اجرای نمایش ها و شلیک توپ ها که در بدو ورود دولتمردان به غرش در می آمد، در کنار وعده هایی که این رجال، اغلب در بهبود و اصلاح وضع عامه می دادند، زنان را به حضور فعال تر در این صحنه ها وا می داشت چنان که در همین استقبال ها این فرصت به وجود می آمد تا عرایض شخصی خویش را به رجال سیاسی وقت ارائه دهند.( دلریش 78:1375)
مشارکت اجتماعی زنان در صحنه های اجتماعی، همواره با پوشش سخت سنتی و ملاحظات اخلاقی، مبنی بر تفکیک زنان از مردان بوده است.( دلریش 80:1375)
منابع موجود، به وضوع به این دو مشخصه اشاره می کنند: لباسهایی که زنان در حرمسرا می پوشند، با آنچه در کوچه و خیابان به تن دارند سخت متفاوت است. زیرا لباس کوچه و بازار را ازاین جهت تهیه می کنند تا همه قسمتهای بدن را از چشم عابران بپوشاند، به اصطلاح همه زنان را از لحاظ ظاهر به یک شکل و صورت درآورد.( پولاک 116: 1361)
زنان طبقات بالا نیز با وجود تردد پرطنطنه در معابر عمومی، خود را کاملاً مقید به رعایت پوشش سنتی می دیدند.
گاهی اوقات نیز، حضور زنان در صحنه های اجتماعی از چارچوب تماس های عادی با جامعه فراتر می رفت. به طوری که گاه به وجود زنانی برمی خوریم که یک تنه، عهده دار امور کمابیش مهمی در تمشیت وضع خانواده و جامعه بودند.( دلریش 82:1375)
پاره ای از زنان در دوران قاجار، حتی به حکمرانی نیز رسیدند. حسن جهان خانم ملقب به والیه، از دختران فتحعلی شاه سال ها در کردستان، (شخصاً با کمال استقلال حکمرانی کرد)( عضدالدوله 21:2535) فخرالملوک دختر ناصرالدین شاه مدت زمانی در قم، دست اندر کار رتق و فتق امور شهر بود.( فووریه 258:1326)
در گرگر حوالی جلفا، تمشیت امور اجتماعی به عهده زنی، با شهرت حاجیه گرگری بود.(هدایت 30:1344)
از دیگر راه های ظهور حیات اجتماعی زنان، مشارکت آنان در امور خیریه بود. البته چنین مشخصه ای، بیشتر شامل حال زنان درباری و متمول می گردید. از جمله زبیده خانم دختر فتحعلی شاه که شصت سال در همدان اقامت داشت و از بذل ثروت شخصی خود در راه امور عام المنفعه دریغ نورزید.( دلریش 84:1375)
همچنین در همین شهر، نگار خانم دختر عباس میرزای نایب السلطنه در سال 1294 ه. ق تعمیر و مرمت مقبره شیخ ابوعلی سینا را که به ویرانی افتاده بود، متقبل می شود
انیس الدوله یکی از همسران ناصرالدین شاه نیز در امور عام المنفعه دستی داشت.
از جمله مسائلی که ممکن بود به عنوان محدودیتی برای زنان این دوره فرض شود، عدم آزادی کامل آنها برای مسافرت و یا خروج از خانه بوده است. اصلی ترین و قطعی ترین دلیلی که به تحقق این مسئله دامن  می زد، نا امنی ها و کشمکش های گوناگونی بود که ایران عهد قاجاری با آن مواجه بود. این عدم امنیت، خود به خود خروج آزادانه از خانه را نه تنها برای زنان، بلکه برای مردان دشوار می ساخت.( دلریش 88:1375)

حیثیت اجتماعی زن
(با توجه به مباحثی که تاکنون ارائه شده است، در وهله اول چنین به نظر می رسد که زنان بایستی به دلیل حضور فعالانه ای که در صحنه های مختلف زندگی اجتماعی داشته اند، دارای وجهه و حیثیتی منطبق با عملکرد مثبت خود باشند، اما با این وجود تعجب آور است که با فقدان یک قضاوت منطقی درباره آنان مواجه می شویم.
فرودست پنداشتن و حقیر شمردن زنان، به طرق مختلف در جامعه رایج  بود و این ذهنیت، از بدو تولد نوزاد دختر، به گونه ای مداوم در پیکر اجتماع تزریق می شد.
یکی از عادت های بسیار متداول در ان دوره، عدم ذکر نام زنان از سوی مردان است، و اینکه مردان اغلب همسران خود و یا زنان دیگر را ضعیفه و یا عورت خطاب می کردند.
همچنین توانایی زنان در امر دفاع از خود در جامعه پرآشوب روزگار و نیز ویژگی های خاص جنسی زنان از قبیل بارداری و مراقبت از کودکان که میزان آسیب پذیری آنان را افزایش می داد، درتشدید تصورات حقارت آمیزی که درباره زنان وجود داشت بی تاثیر نبود. وانگهی شهرت زنان پس از ازدواج، تحت الشعاع فامیلی و شهرت همسران خود قرار می گرفت و برای جامعه ای که به استمرار شهرت خانوادگی بسیار علاقه مند بود، این ویژگی نمایان گر نقص دیگری برای زنان بود.)( دلریش 103:1375)
در مجموع جامعه عهد قاجار، جامعه ای خرافاتی بود و زن و مرد آن، سخت به خرافات معتقد بودند. با این وجود، زنان در این مورد، در راس قرار داشتند.( بیت 394:1365) زن در جامعه قاجاری، همواره در معرض تهدید خطرات گوناگون بود. به عنوان مثال، به دلیل نازایی زنان و یا مجاز بودن تعدد زوجات برای مردان، مردان به راحتی می توانستند زنان دیگری را به نکاح درآورده و زنان قبیل خود را مطرود و بی سر پناه باقی گذارند. زن در این دوران، مجبور به تحمل فشارهای اجتماعی بسیاری بود. او در اندرون، همزمان با ظهور رقیبان، با عدم توجه همسر خود مواجه می شد و ناچار باید محیط پر از رقابت و حسادت اندرون را تحمل می کرد. از سویی دیگر همان گونه که اشاره شد، عرف جامعه و نا امنی ها نیز، وی را به ماندن در اندرون تشویق می کرد. به همین دلیل زن در این دوره آموزشی نمی دید و نسبت به درک بسیاری از مسائل عاجز بود. در این بحبوحه تنها راه حلی که او برای مشکلات خود می جست و تنها مامنی که می توانست آزادانه مسائلش را مطرح کرده و به حل آنها امیدوار باشد، پناه بردن به سحر و جادو و رمالان بود. در واقع زنان از این طریق، خود را از اضطراب هایی که جنبه روانی داشت می رهانیدند. ازطرفی، آنچه این بازار را پررونق تر می ساخت، وجود جمع کثیری رمال و فالگیر و غیره بود که از این طریق امرار معاش می نمودند.( دلریش 106:1375)
البته اعتقاد به خرافات، مختص طبقه خاصی از زنان نبود. حتی می توان گفت که زنان درباری و اشرافی، با میل بیشتری برای درمان مشکلات خود به خرافه روی می آوردند. علاوه بر این، همچنان که اشاره کردیم، مردان در مقایسه با زنان، تنها اندکی از این مسائل فاصله داشتند و این فاصله، بی شک و به دلیل آگاهی بیشتر آنها نبود، بلکه آنان در مقایسه با زنان با مشکلات کمتری برخوردار بودند. از سویی دیگر زنان اوقات فراغت بیشتری داشتند و همین مسئله، خود به خود تجربه بیشتری از این بابت به آنها می آموخت.( دلریش 107:1375)
در ایلات و عشایر و روستاها نیز زنان اعتقاد خاصی به خرافات داشتند. اگر زنان شهری برای جادو کردن به متخصصان این کار رجوع می کردند، متاسفانه افق دید زنان عشایری در آن دوره تا این حد بود که حتی از خارجیانی که به منظور مسافرت از سرزمین آنها عبور می کردند نیز درخواست طلسم می کردند.( هوسه 63:1362)
(گرایش مفرط زنان به سحر و جادو و خرافات، سبب می شد که آنان در زندگی روزمره، کمتر از مردان دارای اعتماد به نفس باشند و این مسئله در تقویت و بسط این تفکر که زنان موجوداتی عاجز و ضعیف تلقی شوند، موثر بود. از سویی عدم امنیت در جامعه که باعث انزوای زنان در اندرونی ها برای مصون ماندن از تعرض ها می شد نقش مهمی در تلقین ناتوانی زنان به خود آنها و نیز جامعه ایفا می کرد. این موضوع سبب می گردید که زنان در مقایسه با مردان از ظهور پاره ای از توانایی های خود در عرصه های گوناگون اجتماعی محروم بمانند.
در کنار این عوامل، برداشت های عامیانه ای که در مورد زنان وجود داشت همواره آنان را موجوداتی عاطفی و فاقد عقل و قوه اراده و تصمیم گیری نشان می داد.
در واقع از زنان انتظار می رفت تا مطیع محض مردان باشند و رضایت آنان را محور همه کارهای خویش قرار دهند.
زنان در دوره قاجار به دلیل وجود چنین نظرها و عقاید بی اساسی در افکار عموم و نیز به علت ضعف قوه استدلال همواره سعی می کردند به شیوه های دیگری از جمله اتکا به نفسانیات و احساسات غریزی جایی برای خود در جامعه باز کنند. بی گمان رواج و تحکیم چنین اندیشه هایی بود که در پاره ای مواقع، به محدودیت های بیش از حد زنان منجر می شد. در خیابان های تهران از زنان به هنگام تردد خواسته می شد تا از مسیری غیر از مسیر مردان عبور کنند).( دلریش 110:1375)
زنان با حضور فعال خود در نهضت مشروطه به ویژه در شهرهای بزرگ با ارزش های نوینی آشنا شدند و به آرمان ها و آرزوهای تازه ای درباره سرنوشت خود ایمان آوردند. زنان بدین وسیله دریافتند که به شیوه دیگری هم می توان زیست و ضرورت چنین تحولی از طریق سخنرانی ها و به ویژه روزنامه ها، مستقیم و غیر مستقیم دست کم به بخشی از آنان انتقال یافت. حتی تنی چند از زنان روشنفکر در روزنامه های ایرانی که پیش از مشروطه در خارج از کشور به چاپ می رسید مقالاتی در جهت بیداری زنان نوشتند.( ناهید 25:1360)  از سوی دیگر مردان آزادی خواه نیز بر آن بودند تا زنان را با هویت جدیدی آشنا سازند.

نتیجه گیری
 همانگونه که مشاهده شد زنان به ندرت از منزل خارج می شدند و در صورت حضور در اجتماع به بهانه خرید در بازار دست به ارضای کنجکاوی های خود، سرگرمی و... می زدند. اما شاید بتوان دمی آسودن از تنگنای محصور خانه را دلیلی بر این حضور در جامعه دانست. عدم وجود امنیت کافی و مناسب امکان خروج از منزل را برای زن فراهم نمی آورد. امکان همه گونه تهدید با توجه به شرایط خاص این قشر زنان را از حضور در اجتماع بیش از پیش منع می نمود. حضور زن در جامعه با دیدی از این منظر که وی نباید از منزل خارج شود و حتی نباید در مسیر مردان در یک محل راه برود همراه بود. با این وجود باز به زنانی برمی خوریم که تفاوت داشتند و دیگرگونه حیات می گذرانیدند. زنانی چون والیه یا زبیده خانم دختر فتحعلی شاه و دیگران همه از این دسته اند. در جای دیگر مشاهده کردیم که در این عصر هیچگونه حیثیتی برای زن این عصر قائل نمی شده اند. نبود حقوقی در دفاع از زنان و مظلوم واقع شدن این قشر بنا به دلیل زن بودن، آنها را از حضور در اجتماع بر حذر می داشت. در حقیقت روی هم رفته عوامل مذکور به همراه مواردی مشابه زمینه را بیش از پیش از برای ممانعت از حضور این قشر در جامعه فراهم می آورد. نوع خطاب کردن زن توسط شوهر، تعدد زنان و ... آنچنان عرصه را بر زن این عصر تنگ کرده بودند که وی به ناچار به سحر و جادو و رمال روی می آورد. نفوذ خرافات در ذهن زنان این عصر همه نتیجه ناتوانی زن در مقابل مشکلات متعدد اجتماع و برون رفت از مسائلی بود که با آنها درگیر و رودر رو بود. اما باز همانگونه که منابع و مراجع اشاره دارند این شرایط مخصوص زنان شهری بود و زنان ایلیاتی از سلامت جسمی و فکری بیشتری نسبت به زن شهری این عصر برخوردار بودند.