دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

مجله آموزش و پرورش: فلات ایران (آذر 1317)


سخنرانی جناب آقای کیهان
سازمان جمعیت کنونی
لازم است قبل از وارد شدن در موضوع، شرایط تمرکز انسانی این کشور را از نظر جغرافیایی و تاریخی به طور خلاصه به عرض رسانم. اوضاع سیاسی و اجتماعی یک سرزمین همواره تابع اوضاع طبیعی و اقتصادی بوده و موقعیت طبیعی و وجود آب و هوای مساعد شرط اول برای زندگانی بشر است.
تحقیقات و حفریات اخیر مدلل می سازد که ایران از قدیم الایام محل سکونت بشر بوده و آلات و ادواتی که از زیر خاک بیرون آورده اند سیر تمدن و تکامل آن را در این سرزمین نشان می دهد.
مساحت کلیه‌ی فلات ایران 2600000 کیلومتر مربع است ولی ایران امروزی به مناسبت وقایع مهم تاریخی تغییر حدود داده و کوچک تر شده به طوری که بیشتر از 1647000 کیلومتر مربع نمی باشد. طول آن از آرارات تا کواتر 2210 کیلومتر و عرضش از سرخس تا مصب شط العرب 1400 کیلومتر است. طول تمام سرحدات ایران قریب 8100 کیلومتر و ارتفاع متوسطش از سطح دریا 1200 متر است.
کوه های مرتفع مانند دیوار اطراف ایران را احاطه کرده است و مانع عبور مستقیم با ممالک مجاور گشته . این کوه ها عبارتند از:
1- رشته ی البرز( مشرف بر جلگه های پست مازندران و گیلان) دارای قلل آتش‌فشانی غیر منظم که تا مدتی از سال مستور از برف بوده و دامنه های شمالی آن اغلب پوشیده از جنگل و دامنه های جنوبی که متوجه داخل فلات است خشک می باشد. آتش فشان دماوند مرتفع ترین کوه های ایران (5670 متر) که در کنار هزار است در همین قسمت واقع است. کوه های البرز سدی است حایل بین دریای خزر و فلات ایران و مانع رسیدن رطوبت به داخل این فلات می باشد. عرض آن در حدود 100 کیلومتر و به واسطه ی شکست هایی که در آن رخ داده دارای معادن بسیار می باشد.
وفور باران و رطوبت باعث کثرت رودخانه در این نواحی گشته و دره های واقع در این سلسله جز دره‌ی سفیدرود هیچ یک قابل عبور نیست و همین رود است که طهران را به واسطه منجیل به بحر خزر مربوط می سازد (379 کیلومتر) ولی اخیرا ً راهی به طول 210 کیلومتر کشیده شده که طهران را به وسیله کرج و چالوس و نوشهر به این دریا متصل می کند.
2- کوه های کردستان و لرستان(مشرف بر جلگه های موصل و عراق) این کوه ها دارای قلل منظم و مساوی و ارتفاع آن ها هرچه به جلگه بین النهرین نزدیکتر می گردد. این کوه ها به اسم زاگرس(1) معروف است، از توده ی ممتد و عریضی تشکیل شده. از کردستان تا فارس و به طول 1000 و عرض 200 کیلومتر کشیده شده است. در قسمت شرقی آن کوه الوند که از سنگ های خارا تشکیل شده دامنه های غربی این رشته از گچ تشکیل شده و به واسطه حل شدن مقدار زیادی نمک در آب، رشد نباتات بسیار کم است. معادن نفت در این نواحی زیاد یافت می شود.
رودخانه های مهمی از کوه ها سرچشمه می گیردند: رودخانه دیاله در قسمت شمالی جاری و به طور عمودی این کوه ها را قطع کرده و دره آن راه ارتباط گشته است.
رودخانه ی گاماسب که بر حسب محل نام آن تغییر می کند( گاماسب بر قسمت علیای رودخانه صمیره در قسمت وسطی و کرخه نام انتهای آن است) شعبات مهمی وارد آن می شود اغلب رودخانه ها از تنگه های باریکی که بعضی اوقات عرض آن ها از سه متر تجاوز نمی کند عبور نموده و ارتفاع آب این رودخانه ها در موقع کم آبی به 15 متر می رسد مانند تنگ کله تنگ تیر، دشت های مهمی در این نواحی یافت می شود مانند دشت کرمانشاه به طول 50 کیلومتر و ماهی دشت به طول 100 کیلومتر و عرض آن ها متفاوت از 8 الی 20 کیلومتر است. برای عبور از این دشت ها باید از گردنه های مهمی مانند اسدآباد به ارتفاع 2100 متر که طهران را به کرمانشاه مربوط می کند گذشت.
این ناحیه به قسمت های مجزا تقسیم شده که هر یک دارای اختصاصات آب و هوایی می‌باشد. بعضی از آنها دره های گرم و برخی دیگر قلل مرتفع خوش آب و هوایی تشکیل داده است. در این نواحی برف زیاد است که در مدت چهار ماه عبور از آن بسیار دشوار می باشد. در موقع تابستان بعضی اوقات رگبارهای شدیدی دیده می شود و در دره ها درجه حرارت به 50سانتی گراد می رسد. در اثر این عوامل، اراضی این نواحی بسیار حاصلخیز و دارای گیاه های گوناگون و جنگل های انبوه و زیبا می باشد. اغلب این جنگل ها متأسفانه به واسطه عدم مواظبت  به دست ایلات خراب شده است و از 2700متر ارتفاع به بالا مراتع وسیعی یافت می شود.
در قسمت لرستان عموما ً نقاط گرمسیر در ارتفاع بین 250 الی 600متر و نواحی سردسیر از 700 متر به بالا شروع می شود و به این ترتیب فاصله بین قشلاق و ییلاق بسیار کم و جز قسمتی از آنها، بقیه مانند سایر ایلات از قبیل قشقایی و بختیاری مجبور به طی مسافت بعیدی نیستند.
3- کوه های خراسان- در مشرق بحر خزر وضع کوه ها به کلی متفاوت گشته، به عوض چین خوردگی های نزدیک به یکدیگر سلسله های عریضی مختلف الجهت دیده می شود که عرض آنها گاهی به 200 کیلومتر می رسد.
برخلاف ارتفاع آن ها غالبا ً کم و از 3350 متر تجاوز نمی کنند به همین مناسبت عبور از این جبال آسان و از همین راه است که اقوام خارجی از قبیل ترک و مغول به ایران دست یافته اند. رطوبت این کوه ها به نسبت دوری از بحر خزر کم می شود تا این که در جنوب شرقی خشکی به حد اعلا رسیده کویر شروع می گردد. تاخت و تاز قبایل وحشی جنگل های این ناحیه را از بین برده و همین موضوع بر فزونی خشکی افزوده است. دشت های وسیعی از قبیل دشت قوچان 1100متر ارتفاع که امتداد آن به دشت مشهد می رسد در بین آن ها واقع است قلل مرتفع این جبال مراتع برای گله داری و زمین های پست آنها حاصلخیز و دارای اشجار میوه می باشد. اختلاف ارتفاع دشت ها از 800 الی 1300 متر و وجود آب در هر نقطه از آنها باعث حاصلخیزی فراوان و پیدایش دهات بیشمار است. انواع حبوبات و غلات در این اراضی به فراوانی به عمل آمده و همین حاصلخیزی باعث جلب اقوام مهاجم گذشته و نژاد ساکنین آنجا از تاتار و مغول و ایرانی است.
4- کوه های آذربایجان- کوه های آذربایجان در واقع جزء کوه های منطقه داخلی است. این جبال را به دو دسته می توان نسبت داد. برخی دنباله کوه های ارمنستان و بعضی دیگر قسمت های آتش فشانی است. قسمت های اولیه کم ارتفاع و به واسطه اتفاقات معرفه الارضی دارای معادن بسیار و اغلب بدون درخت و در نقاطی که آب باشد، حاصلخیز به همین جهت دارای دهات و قصبات زیاد و مزارع غلات و توتون و درخت های تبریزی یافت می شود. کوه های آتشفشانی نقطه مقابل رشته اول دامنه سهند که 250کیلومتر محیط آن است مراتع بسیار زیبا و چراگاه گوسفندان و در تمام قسمت های آن جویبارهای زیاد در جریان است. کوه سبلان مرفتع تر از سهند و در شمال شرقی آذربایجان واقع و آب و هوای معدنی آن قابل اهمیت است.
5- کوه های فارس- امتداد کوه های لرستان و پشت کوه و پس از جبال بختیاری شروع می شود. کوه دنا در شمال غربی فارس واقع و دوم قله مرتفع ایران به شمار می رود (5000متر ارتفاع) و پس از این قله کوه ها شروع به نقصان می نماید و هرچه به جنوب و جنوب شرقی پیش می رود پست تر می گردد.
هرجا که شستشوی زیاد باران، کوهی را بریده است به نام تنگ موسوم گشته و غالبا ً قابل عبور نیستند فقط به واسطه کتل های سخت عبور و مرور می شود مانند کتل پیرزن و کتل دختر و غیره در همین قسمت نیز می توان سه ناحیه تشخیص داد:
الف- دهستان گرمسیر و نواحی خلیج فارس را تشکیل می دهد.
ب- تنگستان در شمال ناحیه فوق و تا لارستان امتداد دارد
ج- سردسیر که به نام سرحد معروف و کوه های آن مرتفع و دارای مراتع و رطوبت زیاد می باشد.

6- کوه های کرمان- دنباله کوه های فارس که در مکران دیده می شود تا ساحل دریا ممتد و عرض آن از 150 الی 200 کیلومتر می رسد، قلل آن گاهی مرتفع و تیز و گاهی کم ارتفاع، دره های آن قابل ارتباط نیست.
بعضی از آن دره ها قابل سکونت و بسیار حاصلخیز و واحه هایی تشکیل می دهد که در آن انواع و اقسام غلات، برنج پنبه و نیشکر به خوبی به عمل می آید.
7- کوه های داخلی فلات- در داخله فلات نیز ارتفاعاتی موجود است که قلل آنها به واسطه بلندی زیاد جذب رطوبت می کند و از این جهت دامنه های این کوه ها قابل سکونت می باشد و به واسطه همین آبادی ها است که ارتباط شمال و جنوب ایران میسر است این کوه ها را به دو دسته می توان تقسیم کرد: یکی از آذربایجان به مکران کشیده شده و از یزد و کرمان می گذرد و دیگری از نیشابور تا بلوچستان ممتد است.
کویرها- مابین کوه های داخلی فلات فرورفتگی های زیادی موجود است که تشکیل حوضه های بسته و مجزا می دهد و اگر رودخانه بزرگی در این نواحی بود این حوضه ها را به یکدیگر متصل می ساخت. این کویرها غالبا ً بسیار پست مثلا ً گود زره 500 متر و کویر نمک در جنوب خراسان 685متر و بیابان لوت که از تمام پست تر است 300متر ارتفاع دارد. آب و هوای این ناحیه شدید است، سرما به چهل درجه زیر صفر رسیده و گرما از 60درجه سانتی گراد تجاوز می کند، بادهای مخوف و طوفان های رمل و خاک در آن حکمفرما است.
هجوم قبایل همسایه تا حدی سبب توسعه این کویرها گردیده است، زیرا قراء مجاور کویر که به سعی سکنه و رعایا آباد می گردید به واسطه فرار آنها از هجوم قبایل وحشی یا کشته شدن به دست آنها بالطبع بی صاحب مانده، چاه ها و قنواتی که به زحمت دایر شده بود به واسطه طوفان های شن رنگ به رنگ چیز دیگری دیده نمی شود. کوه های ایران که نسبت به سایر برآمدگی ها سرزمین های مجاور سهل العبور و مهمان نوازتر است. از ادوار قدیم دره های سبز و خرم آن محل عبور و مرور اجتماعات بشری و کاروان ها یا اقامت بسیاری از اقوام مختلف بوده و چون فلات ایران در چهار راه عالم قدیم واقع (مقصود از چهار راه قدیم: جلگه ماوراءالنهر یا حد فاصل در کشور قدیمی چین و ایران در شمال شرقی و جلگه کلده و آشور در جنوب غربی و جلگه سند و پنجاب و گنگ در جنوب شرقی و جلگه کورا در شمال غربی می باشد) وسیله ارتباط مردمان بسیار از نژادها و ملل مختلف قرار گرفته و عده ای نیز در آن ساکن گشته اند. محیط و اقلیم ایران در این مردمان تأثیر عمیق کرده، روحیات تازه ای در ایشان ایجاد نموده است. حاصلخیزی زمین و فراوانی نعمت و رشد سریع گیاه ها و حیوانات آنان را به تن آسایی و اعتقاد به قضا و قدر و کمی علاقه به مادیات و نظر بلندی عادت داده. در همین حال وجود زمستان های سخت و کویرها و صحاری پهناور و کوه های مرتفع و اختلاف اراضی از حیث حاصلخیزی مانع از این شده که این اقوام به همان محصول طبیعی اکتفا کرده به کار نپردازند و به همان حالت اولیه باقی بمانند بلکه در اثر وجود همین عوامل مردم این سرزمین برای امرار معاش و ایمنی از سرما و گرما هوش و تدبیر خود را به کار انداخته پیوسته با طبیعت در نبرد بوده، برای حفظ جان و مال خود در مقابل هجوم خارجیان خویشتن را آماده رزم ساخته اند و همین بیم و هراس از خارجیان فکر حفاظت خود تولید سلحشوری در ایرانیان نموده و یک نوع وحدت ملی به ایشان داده که با وجود تمام مخاطرات تاریخی ایران توانسته است استقلال خود را حفظ نماید و نژاد و زبان و ادبیات و مذهب مخصوص داشته باشد.
در اعصار ماقبل تاریخ، ایران دارای ساکنینی بوده، آلات و ادواتی که در کوه های غربی ایران پیدا شده معلوم می دارد که در عصر حجر مردمانی در این قسمت زندگانی می کردند که با مردم شمالی ارتباط و رفت و آمد داشته و این موضوع از آلات و ابزارهایی که در این ناحیه به دست آمده مطلب را روشن می کند. چون جنس آلات از سنگ تراشیده و بیشتر از سنگ های آتشفشانی است و چون در کوه های لرستان سنگ آتشفشانی پیدا نمی شود نتیجه چنین حاصل می شود که مردم عصر حجر پشت کوه  و پیش کوه با مردمان نواحی شمالی ارتباط داشته اند.
در طالش و کوه های البرز قبور مردم سیاه پوست پیدا شده و عقیده پاره ای از علمای مردم شناسی بر این است که در دوره های ماقبل تاریخ در آن موقعی که آب و هوای ایران خیلی گرم و مرطوب بوده، مردم این سامان سیاه پوست بوده اند.
بعدها ملل متمدنی مانند سومری ها و اکدی ها و عیلامی ها در جنوب غربی ایران و آشوری ها و بابلی ها در مغرب ایران پا به عرصه وجود گذاشتندو سومری ها سواحل خلیج فارس را اشغال کردند  ، شهر های اور(2) را که در تورات ارک(3) نامیده و نی پور(4) که از شهر های نامی سومر می باشد بنا کردند. حفریات امریکایی ها ثابت می کند که سومری ها بیش از سه هزار سال قبل از میلاد گذشته های مفصلی داشته اند. در نزدیکی عشق آباد و دشت گرگان و دره گز اشیاء سفالین وظروف سنگی به دست آمده که شباهت تامی به اشیایی که در سومر پیدا شده دارد و حتی تصور می شود سومر و عیلام با تمدن ماوراء بحر خزر ارتباطی داشته و شاید سومری ها از طرف شمال به خلیج فارس و جلگه بابل آمده باشند.
بر طبق مدارک تاریخی حدود مملکت و انزان تا اصفهان بوده است و در ولایات انزان سوبارتا(5) که همان ناحیه اصفهان و شوشتر باشد جزء یک حکومت بوده و این وضعیت تا قرن هفتم قبل از میلاد باقی بوده است و شهر گابه(6) جزء انزان بوده که محل فعلی اصفهان است.
شوش مهم ترین شهر عیلام و از قدیم ترین شهرهای عالم بوده است. شهرهای ماداکتو(7) روی کرخه، خای دالو در جای خرم آباد فعلی و اهواز از شهرهای معروف آن دوره می باشد.
در کوه های غربی ایران کاسیسو(8) که آنان را نیز کوسیان نامیده اند و مهارت خودشان را در ساختن اشیاء آهنی و مفرغی و غیره به ثبوت رسانده اند زندگانی می کرده اند.
در گیلان طوایف گیل و کادوسیان، در مازندران تپوری ها و اماردی ها که اسم خود را به رودخانه سفیدرود داده اند سکنی داشته اند و خیلی اقوام دیگر که گذشته آنها در زیر خاک هنوز مخفی و مستور می باشند در این سرزمین زندگی کرده حفریات اخیر در ری، کاشان و تپه حصار و غیره ثابت می کند که قبل از ورود آرین ها به این خاک، جمعیت و شهرها و تمدنی وجود داشته است و از این قبیل است شهر انائو در 14کیلومتری عشق آباد و خرابه های آن تا یک کیلومتری شهر مزبور امتداد دارد قدمت این شهر را بنگاه کارنژی(9) به سه الی چهار هزار سال قبل از میلاد نسبت داده و نیز شهر نسا که بعدها پایتخت اشکانیان شده در قریه باقر مابین عشق آباد و فیروزه کشف شده است. همدان (امدانه) در کتیبه های تیگلات باله سر در حدود هزارو صدسال قبل از میلاد به این اسم نام برده و بعدها در دوره هخامنشی به اسم هنگ متان نام برده شده و تاریخ شهر مزبور تا قرن 11 قبل از میلاد صعود می کند. ری یا راگای اوستا یا راجیس تورات که به جهت قدمت آن را شیخ البلاد می خواندند و از این قبیل شهرها متعدد یافت می شود که قبل از ورود آرین ها به ایران وجود داشته و همین موضوع ثابت می کند که جمعیت متدنی در نقاط مختلف ایران زندگانی می کرده است.
تاریخ آرین های  ایرانی از قرن هفتم یا اواخر قرن هشتم قبل از میلاد شروع می شود و هرچه قبل از آن بوده در پس پرده ی ظلمت مستور است. اغلب دانشمندان عقیده دارند که از قرن 14 قبل از میلاد مهاجرت آرین ها به ایران شروع شده و تا قرن ششم قبل از میلاد امتداد داشته است. در کتیبه های آشوری ها 844 قبل از میلاد اسم از مادی ها برده و پس از این تاریخ کشمکش آشور و ماد شروع می شود که در کتیبه ها و تاریخ ها ذکری از آن شده است. آرین ها بر خلاف سایر اقوام مهاجم که برای تاخت و تاز و غارت و چپاول به ایران آمدند می خواستند در ایران برقرار شوند و به هرجا که وارد می شدند پس از جنگ با بومی ها قلعه ای بنا می کردند و درون قلعه را به دو قسمت منقسم می کردند . قسمتی را به مساکن خانواده ها و قسمتی را به حشم تخصیص می دادند و آتشی در آن روشن می کردند. بعدها این قلعه ها توسعه پیدا کرد و مبدل به دهات و شهرها می شد و از چند خانواده ی تیره ای تشکیل می شد و مسکن آن ده بود که ویس(10) می‌گفتند، از چند تیره قبیله ترکیب می یافت و محل سکنی آن بلوک بود که گائو(11) می نامیدند و چند عشیره یا قوم مردمی را تشکیل و محل سکنی آن را که ولایت بود ده‌یو می‌گفتند .  رییس تیره ویس‌پت و رییس قوم را ده‌یوپت می‌نامیدند. از ذکر غنایم و اسرایی که در کتیبه های آسور راجع به مملکت ماد شرح داده شده معلوم می شود که کشور ماد بسیار آباد و پرجمعیت بوده و چنان‌چه می‌دانیم مادها به نوبت خود آشور بزرگ ترین دولت آن عهد را از پا در آورده و شهر نینوا را گرفتند و پس از این فتح دیگر آشور سر بلند نکرد.
بسط و توسعه مملکت هخامنشی و کشورگشایی سلاطین آن یعنی از رودخانه گنگ تا طرابلس و از رود جیحون تا مقدونیه و نگاهداری آن مملکت وسیع ثابت می نمود که ایران یکی از کشورهای پرجمعیت دنیای آن روز بوده است.
در کتیبه های داریوش کبیر ذکری از آبادی فارس می‌شود و چنین یادآوری می نماید: «سرزمین پارس که ثروت فراوان و اسب های زیبا و مردان دلاور دارد و آهورامزدا آن را به من بخشیده است از هیچ دشمنی باک ندارد.»
از مطالب مذکور در فوق چنین نتیجه گرفته می شود که جمعیت ایران تا زمان فتح اسکندر مقدونی از عناصر مختلف بدین ترتیب تشکیل شده بوده است:
1-سومری و عیلامی در جنوب و جنوب غربی
2- سامی و کاسیت ها در مغرب
3- تپوری ها و درپیکه ها در شمال
4- عناصر سیاهپوست در مکران و بعضی سواحل خلیج فارس
5- عناصر غیرمعلوم در مراکز مختلف ایران
6- آرین ها که از ابتدای قرن 14 قبل از میلاد به ایران وارد شدند

7- پس از ورود آرین ها و مستقر شدن ایشان در این مملکت چون عناصر غیر آرین در ایران وجود داشته طبیعتا ًبا بومی های محلی اختلاط و امتزاج روی داده است. مخلوط شدن قومی با قوم دیگر به دو وجه ممکن است صورت گیرد: یکی به طور مهاجم و کشورگیری و دیگری به طور عادی یعنی رفت و آمد و مهاجرت.
از آغاز اقتدار مادی ها عناصر خارجی در ایران کمتر آمده در صورتی که آرین ها به واسطه بسط و توسعه کشور خود، سایر اقوام مجاور را در تحت نفوذ خود در آورده و با آنان کم و بیش مخلوط شدند و بدین ترتیب نژاد آرین تا غربی ترین نقطه آسیای صغیر روز به روز توسعه یافت، حال بدین منوال بود که فتح اسکندر مقدونی عناصر جدیدی به ایران آورده و تا اواخر سلطنت سلوکید ها در ایران این اختلاط و امتزاج ادامه داشت.
از ابتدای سلطنت اشکانیان یعنی 250سال قبل ازمیلاد تا 641 بعد از میلاد (21 یا 22 هـ) که دولت ساسانیان در نتیجه جنگ نهاوند منقرض گردید چون ایران دارای حکومت و سلطنت مقتدری بوده کمتر عناصر خارجی به ایران آمده و اگر هم اختلاطی روی داده فقط با مهاجرینی بوده که بدین سرزمین آمده یا با اسرای خارجی می باشد که در ایران مانده و توطن اختیار کردند.
بعد از آن که اعراب دامنه ی فتوحات خود را به سمت مشرق عربستان امتداد دادند و سلسله ساسانیان منقرض گردید و ایران به دست اعراب افتاد مملکت بزرگ اسلامی که از ماوراءالنهر تا شمال افریقا وسعت داشت تشکیل گردید.
واضح و روشن است که طوایفی از اعراب به ایران مهاجرت کردند و در بعضی نقاط به خصوص در جنوب غربی این کشور مستقر شدند ولی به نظر این جانب تأثیر عرب بیشتر به واسطه ی پیروی ایرانیان به دین اسلام و ارتباط ایشان با دربار خلافت عرب بوده تا اختلاط واقعی نژادی؛ زیرا ممالک اسلامی بی اندازه وسیع بود و عربستان آنقدر دارای استعداد و گنجایش جمعیت زیادی نداشت تا از لشکرکشی و مهاجرت ممالک تابعه ی خود را هم نژاد و هم خون سازد و چنان که می‌دانیم در بعضی نقاط ایران مانند اراضی شرقی و نواحی کوهستانی البرز و جنوب شرقی مانند کرمان اصلا ً نفوذ عرب پایه ای نداشت.
در اواخر سلطنت سامانیان طوایف ترک که حدود و مسکن آن ها دامنه های جبال تیانشان و ناحیه شمالی خوارزم و ناحیه شمالی دریای خزر بوده ، قدرت و شوکتی به هم رسانیدند و شروع به سرکشی کردند. تا آن زمان اقتدار آرین ها به اندازه ای بود که همیشه جلوگیری از پیشرفت مهاجم اقوام تورانی و هیاطله به طرف مغرب می شد، هرچند در این دوره و شاید کمی جلوتر ترک ها راهی به سوی باختر باز کرده بودند بدین معنی که در دربار خلفا جلب و استخدام آن ها مرسوم شده بود.
استیلای قوم وحشی مغول که از 616هجری بر ممالک آباد مشرق شروع شده از مهم ترین وقایع تاریخی این کشور است و به قدری در سرنوشت ایران تأثیر کرده که نظیری در تاریخ ایران برای آن نمی توان یافت.
در ظرف یک سال بلادی را که از جهت وسعت و زیبایی و حاصلخیزی و جمعیت بر نواحی دیگر تفوق داشت در اندک مدتی با خاک یکسان کردند و هزاران فرسخ اراضی آباد زیر سم ستور وحشیان خونخوار ویران گردید.
پس از هجوم مغول و تاتار و اخلاف آن ها بیابان گردی و صحرانشینی که تا آن وقت در ایران خیلی کم مرسوم بود ظهور و شیوع پیدا نمود و حقیقت چنین شد که گذشته از این که این اقوام وحشی یک مرتبه کشور ایران را از سیر تکامل خود بازداشتند، مملکت ما را چندین قرن به عقب راندند و اگر چند تن از امرای مغول و تیمور که در تاریخ ذکری از آن ها شده راجع به آبادی و ادبیات ایران نمایشی دادند، در مقابل آن همه خرابی چندان مهم نبوده و این را باید متذکر شد که اتراک و مغول و تاتار در مقابل آن همه خرابی چندان مهم نبوده و این را باید متذکر شد که اتراک و مغول و تاتار پس از ورود به ایران و توطن در این آب و خاک، تأثیر محیط و تربیت ایرانی در آن ها بی تأثیر نبوده است.
در زمان صفویه یک آرامش و ترقی و تعالی در تمام قسمت های مملکت به ظهور رسید و در وحدت کشور و اختلاط نژادی نیز سعی و جدی به عمل آمد. مخصوصا ً در زمان شاه عباس کبیر که تشکیلات لشکری صورت یک ارتش منظم به خود گرفته رؤسای ایلات و عشایر محدود گردیدند و عده ای از ایلات و طوایف مختلف را از نقاط کوچانده در نقاط مختلف کشور سکنی داده؛ مانند کردان زعفران لوی خراسان و ارامنه‌ی جلفای اصفهان.
فتنه ی افغان و قشون‌کشی های پی در پی نادشاه افشار و اتلاف نفوس و تقلیل جمعیت، انحطاط کاملی را از نظر سکنه در این دوره نشان می دهد.
بعدها جنگ های داخلی و عدم مراعات قواعد بهداری و قحطی ها و ناخوشی های مسری باعث تلف شدن سکنه این مملکت گردید و بالنتیجه جمعیت ایران رو به نقصان گذاشت.
در زمان قاجاریه عهدنامه گلستان(منعقد در سنه 1228 هجری) بهترین ولایات پرجمعیت شمالی ما را منتزع نمود و مطابق این عهدنامه، خانات، بادکوبه شیروان(شروان)، شماخی، گنجه، شکی و طالش که جزء ایران بود به تصرف روس ها درآمد و بعد مطابق عهدنامه شوم ترکمن‌چای(1243) حدود فعلی رودخانه ارس گردید و همین طور در ناحیه شمال شرقی خوارزم و ترکستان به تصرف روس ها در آمد و در جنوب شرقی قسمتی از بلوچستان ضمیمه هندوستان گردید.
اگر اراضی بایر و خشک و کوهستان ها و کویرهای لم‌یزرع ایران را استثنا کنیم، قریب پانصد و پنجاه هزار کیلومتر مربع اراضی حاصلخیز و قابل سکنی باقی می ماند و چون حد متوسط جمعیت را در هر کیلومتر مربع هفتادنفر فرض کنیم ایران می تواند به آسانی دارای سی و هشت میلیون و نیم جمعیت بشود ولی متأسفانه علل ذیل باعث شد که جمعیت این سامان در آن زمان از 15میلیون نفر که به طور تقریب گفته می شد تجاوز نکند.
جنگ بین المللی و جنگ های داخلی، عدم رعایت بهداشت، افزونی اموات بر متولدین، مهاجرت، بی اعتدالی عمال دولتی سابق، فقر و فلاکت رعایا، گرانی معیشت و غیره نیز در تقلیل جمعیت ایران دخالت داشت.
***
جمعیت ایران را می توان به شرح زیر تقسیم نمود:
آمار تقریبی که در سنوات اخیر تنظیم شده جمعیت ایران را به این طریق تقسیم نموده و خلاصه آن را به عرض می رساند.
ناحیه    جمعیت    شامل نقاط
ناحیه یک    1805000    طهران، ساوه، قم، کاشان، عراق، جاپلق، گلپایگان، قزوین، زنجان، سمنان، جندق، شاهرود، دامغان، محلات
ناحیه دو    765600    لاهیجان، پهلوی، ساری، بهشهر، بابل، آمل، تنکابن، گرگان، دشت گرگان، آستارا که جمعا ً به اضافه 3542 قریه
ناحیه سوم    1216400    تبریز، خوی، خلخال، رضاییه، سراب، مراغه، مرند، هشترود، ماکو، اردبیل، گرمرود به اضافه 5527 ده
ناحیه چهارم    979000    کرمانشاه، قصر، همدان،ملایر، نهاوند، بروجرد، کردستان، لرستان، گروس، تویسرکان با 2860 ده
ناحیه پنجم    1756200    شیراز، آباده، اصفهان، شهرضا، چهارمحال، بوشهر، خرمشهر، اهواز، آبادان، دزفول، شوشتر به اضافه 3015 ده
ناحیه ششم    766000    کرمان شامل نقاط کرمان، سیرجان، یزد، اقطاع، بم و نرماشیر به علاوه 3440 ده
ناحیه هفتم    1134000    مشهد، قوچان، دره گز، نیشابور، تربت حیدری، جام، سبزوار، بجنورد، قائنات، باختر، خواف، سیستان با 8328 ده

جمعیت ایلات ایران در حدود چهار میلیون نفر بوده که فعلا ً شهرنشین شده اند.
سکنه مزبور بیشتر در اطراف مملکت یعنی در شمال و مغرب و جنوب و جنوب غربی در دهاتی که آب کافی برای زراعت یافت می شود سکنی دارند و می توان گفت که بیشتر جمعیت در دو منطقه کوهستانی تمرکز یافته که یکی از مشرق به مغرب و دیگری از جنوب شرقی به شمال غربی یعنی در ایالت آذربایجان به یکدیگر متصل می شود.
کویرها در مرکز و مشرق به واسطه قلت آب دارای سکنه قلیل می باشد ولی ممکن است به واسطه احداث قنوات و کاریزها و چشمه های مصنوعی و سدبندی و چاه های آرتزین خیلی از نقاط ایران آباد شود، حتی اطراف کویرها و در بعضی نقاط جنگل های مصنوعی می توان احداث نمود.
دو عامل در پیدایش ایلات ایران مؤثر بوده است:
اول- تاخت و تاز اقوام مهاجم؛ قصد این اقوام بیشتر چپاول و غارت و خرابی بوده و چون عاری از هرگونه تمدن و تربیت بودند در مقابل حملات مزبور مردم شهرنشین ، گروه‌گروه شهرها و دهات را ترک کرده و به کوهستان ها پناهنده می شدند و به همین علل مردمان خانه به دوش و بیابان گرد در ایران زیاد پیدا شد و تا چندی پیش از این قبیل طوایف در اغلب ایران زیاد یافت می شد و بعضی از آن ها عادات و آیین و کیش قدیم را از دست نداده و حتی به زبان‌های قدیمی مادری سخن می راندند، مثلا ً در ارتفاعات کوه تفتان طایفه ی تمی‌دانی که در ظاهر سنی و باطنا ً زردشتی هستند وجود دارد و از این قبیل هستند لرها و غیره.
دوم- طوایفی را باید ذکر کرد که به امید حصول آب و علفی مهاجرت به ایران کرده یا این که در تعقیب لشکرکشی ها و غیره وارد این سرزمین شدند. طوایف مزبور در موقع تابستان اغلب با حشم و گله خود به نواحی مرتفع عزیمت می کردند. همین موضوع باعث چادرنشینی شده و به سردسیر و گرمسیر کوچ می کردند و در طی مسافت باعث خرابی و ویرانی آبادی های سر راه خود می شدند و چون پیوسته در مکان معینی اقامت نداشتند هیچ‌گاه به فکر آبادی و عمران برنیامده وعلاقه‌مند به آب و خاک معینی نبوده اند و به همین جهت همیشه این طوایف باعث اغتشاش و بی نظمی گشته و نسبت به حکومت مرکزی اطاعت کامل نشان نمی‌دادند. از طرف دیگر به واسطه موقعیت جغرافیایی این نواحی، دسترسی به این ایلات تا چند سال قبل برای حکومت های وقت مشکل بوده است تا این که از چند سال قبل به این طرف که در تحت توجهات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی حکومت مرکزی دارای قدرت کاملی گشته، شهرنشین کردن ایلات شروع شده و امروز خوشبختانه از آن حالت اسف آور سابق در آمده اند.    
از چند سال به این طرف اقدامات مهمی از قبیل تأسیس بهداری ها، پست های امدادی، شیر و خورشید سرخ و زایشگاه ها و تأسیس کودکستان ها و تعمیم معارف در سراسر کشور و تأسیس دانشکده ها و دانشگاه و سدبندی ها و هزاران بنگاه های عام المنفعه دیگر برای ایران سبب سربلندی و افتخار بوده و برای جمعیت و تمدن کشور ما مایه بسی مباهات است در سایه‌ی بلند پایه‌ی قائد توانای ما انجام گرفته است.

پی نوشت ها:
1- Zagross
2- Ur
3- Arak
4- Nippur
5- Soubarta
6- Gabe
7- Madactau
8- Kassissau
9- Institut Carnegie
10- Vice
11- Gaou


آموزش و پرورش
نامه های فنی و رسمی وزارت فرهنگ، از انتشارات اداره ی کل نگارش، مدیر مسئول: محیط طباطبایی
سال هشتم، شماره 9، مخصوص مردم شناسی، آذرماه 1317، چاپخانه فردین و برادر-تهران، صفحات 29-43
مجموعه: جلال ستاری و لاله تقیان