دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

به یاد شیرکو بی‌کس



      به یاد شیرکو بی‌کس
...

شاعر
1940-2013

در روزهای نیمه ماه مرداد 1392،  یکی از نامدارترین شاعران کرد، در گذشت و مرگ او بازتاب گسترده ای در میان  کردهای سراسر جهان و سایر دوستداران  فرهنگ و ادبیات و همه آزادیحواهانی که جسارت و آزادیخواهی او را در پذیرش تبعید می ستودند، داشت. انسان شناسی و فرهنگ با تاخیر به دلیل تعطیلات تابستانی خود ، یاد این شاعر ارزنده را گرامی داشته و فقدان او را به خانواده اش و به تمام فرهنگ دوستان جهان و به ویژه هم وطنان کرد زبانمان تسلیت می گوید.

یادش گرامی  و خاطره اش پاینده باد.

در زیر پرونده کوتاهی از مطالب اینترنت درباره او گرد آمده است.

 

 

عصر ایران
 

شیرکو بی‌کس درگذشت

ماموستا شیرکو بی‌کس از شاعران بزرگ کرد که به عنوان «امپراتور شعر دنیا» لقب داشت، ساعاتی پیش در سن 71 سالگی درگذشت.

به گزارش فارس، شیرکو بی‌کس از شاعران برجسته کردستان عراق که در سال 1319  در شهر سلیمانیه به دنیا آمد. در سال 1968 نخستین مجموعه شعر خود را به نام مهتاب شعر به چاپ رسانید.

او جزو شاعران نسل دوم کردستان عراق و از هم نسلان عبدالله په‌شیو، لطیف هلمت و رفیق صابر است.

شیرکو بی‌کس پر کار و خستگی ناپذیر که بیشتر به مفهوم ادبی جهانی در اذهان اهل فن جایی گرفته است و با آنکه در نقد، داستان و ترجمه توانای‌هایی در خور و شایسته بود، اما کار شعر، سرنوشت محوری قلم او را رقم می‌زد.

ماموستا شیرکو بی‌کس سال‌ها از راه ادبیات و سرودن شعر به مبارزه علیه رژیم فاسد و اشغالگر بعثی صدام حسین اشاره کرد.

سختکوشی و پیگیری این شاعر جهانی در سیطره فرهنگ، ادبیات و شعر کوردی به او شخصیتی غول آسا و عاصی بخشیده است. شاعر چیره دست فارس زبان روزگارمان سیدعلی صالحی سال‌ها پیش شیرکو بی‌کس را امپراتور شعر دنیا نامیده است.

آثار شیرکو غنی و بسیارند، در سال 1968 میلادی نخستین مجموعه‌ شعر وی با عنوان «درخشندگی شعر» منتشر شد و صاحب آثاری چون آئینه‌های کوچک، بامداد، من عطشم را با آتش فرو می‌نشانم، کاوه‌ آهنگر، سپیده دم، پیرمرد و دریا، دو سرود کوهی، رودخانه‌ها، عقاب، کجاوه گریه‌ها، صلیب و مار و روزشمار شاعر و مجموعه مقالات، ترجمه‌ها و غیره است.

شیرکو بی‌کس در سال 88-1987 میلادی از دست «انگوار کارلسن» نخست وزیر سوئد جایزه جهانی «توخولسکی» مدال افتخار در ادبیات را دریافت کرد و همچنین در فلورانس ایتالیا، بزرگترین انجمن مدنی به او لقب «همشهری» داده است.

اشعار شیرکو تاکنون به زبان‌های آلمانی، فرانسه، ایتالیایی، سوئدی، نروژی، عربی، فارسی و غیره ترجمه شده است و بعضی از اشعار او انتخاب شده و در کتاب‌های درسی چند کشور برای تدریس گنجانده شده است.

 

چند مطلب از ایسنا

خبر درگذشت

شیرکو بی‌کس درگذشت

یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۲

شیرکو بی‌کس، شاعر مطرح کرد، درگذشت.

به گزارش خبرنگار ادبیات دانشجویان ایران (ایسنا)، شیرکو بی‌کس برای معالجه از کردستان عراق به سوئد، که چند سال در آن‌جا زندگی کرده بود، رفته بود که در پی بیماری امروز (یکشنبه، 13 مرداد) همان‌جا از دنیا رفت. او مدتی در بیمارستانی در سوئد بستری بود.

شیرکو بی‌کس در ایران شاعر نام‌آشنایی است و شعرهایش به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند. این شاعر با احمد شاملو دیدار داشته و سیدعلی صالحی نیز شعرهایش را بازسرایی کرده است.

شیرکو بی‌کس زاده سال 1940 در سلیمانیه عراق بود و پدرش، فائق بی‌کس، هم شاعر بود. او به دلیل مشکلات سیاسی پنج سال در سوئد زندگی کرد و پس از آن به عراق بازگشت. در سال 1968 اولین مجموعه شعر این شاعر به نام «مهتاب» منتشر شد و تاکنون از این نویسنده چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه «پیرمرد و دریا» نوشته ارنست همینگوی و «عروسی خون» اثر لورکا به زبان کردی به چاپ رسیده است.

از مجموعه شعر‌های بی‌کس به «دو سرو کوهی»، «عقاب»، «رود»، «سپیده‌دم»،«آفات»، «کرکس»، «عطشم را شعله فرو می‌نشاند»، «دره پروانه‌ها»، «صلیب»، «مار و روزشمار یک شاعر»، «سایه و آزادی» و «این واژه بی‌آبرو» می‌توان اشاره کرد. همچنین شعرهای این شاعر به چندین زبان ترجمه و منتشر شده‌اند.

شیرکو بی‌کس از دست نخست‌وزیر سوئد جایزه جهانی توخولسکی، مدال افتخار در ادبیات، را دریافت کرده بود.

 

پیکر شیرکو بی‌کس موقتا به‌خاک سپرده می‌شود

یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۰

پیکر شیرکو بی‌کس صبح دوشنبه (21 مردادماه) به‌صورت موقت در پارک آزادی سلیمانیه به خاک سپرده می‌شود تا گورستان اهل قلم و روشنفکران کردستان آماده شود. این شاعر مطرح کُرد وصیت کرده بود، در این پارک به خاک سپرده شود.

مریوان حلبچه‌ای، مترجم کُرد، در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره مراسم خاک‌سپاری این شاعر عنوان کرد: پیکر شیرکو بی‌کس امروز (یکشنبه، 20 مرداد) ساعت 16 از استکهلم به فرودگاه اربیل منتقل می‌شود. البته با حضور خانواده، نزدیکان و کردهای سوئد به یاد او مراسمی نیز در سوئد برپا شده است.

او افزود: پیکر شیرکو بی‌کس با هواپیمای ویژه‌ای همراه با خانواده‌اش یعنی همسر‌، دختر‌، پسر‌ و نزدیکان او به اربیل می‌آید. بعد از انتقال پیکر ایشان به اربیل، به سمت وزارت روشنفکری (فرهنگ) کردستان که در اربیل قرار دارد، تشییع می‌شود. پیکر شیرکو بی‌کس را کاوه محمود - وزیر فرهنگ کردستان - همراهی می‌کند. بعد از انتقال پیکر بی‌کس به این وزارتخانه، تا ساعت 20 مراسمی به یاد او برگزار می‌شود و روز دوشنبه پیکر او به سلیمانیه منتقل می‌شود.

حلبچه‌ای درباره میهمانان این مراسم نیز گفت: از سوریه‌، ترکیه‌، لبنان‌ و کشورهای همسایه و روستاها و شهرهای کوچک کردستان در این مراسم شرکت کرده‌اند و حتا افراد عادی که مخاطبان شعر این شاعر محسوب می‌شوند، برای وداع با او به این مراسم آمده‌اند. در شهرها و روستا‌های کوچک کردستان هم برای او برنامه‌هایی را برگزار کرده‎اند.

او درباره خاک‌سپاری شیرکو بی‌کس عنوان کرد: گور شیرکو بی‌کس، طبق وصیت خودش، در پارک آزادی سلیمانیه آماده شده و روز شنبه در کنار مزار ایشان مراسمی همراه با موسیقی و شعرخوانی برگزار شد. اما پیکر ایشان به صورت موقت در این گور به خاک سپرده می‌شود تا گورستان اهل قلم و روشنفکران کردستان آماده شود و پیکر او به این مزار منتقل شود. خانواده این شاعر نیز این موضوع را پذیرفته‌اند. شهردار سلیمانیه با دفن او در پارک آزادی موافقت کرده است، اما در جلسه‌ای که در شهرداری درباره این موضوع برگزار شد، بسیاری نظرشان این بود که پیکر ایشان در کنار مجسمه‌های نویسندگان و شاعران در پارک آزادی باقی بماند، ولی برخی نیز فکر کردند که نکند شخصیت دیگری هم چنین وصیتی کند و فضای پارک یا هر مکان عمومی دیگری به گورستان تغییر کند؛ بنابراین پیکر ایشان به صورت موقت در پارک آزادی سلیمانیه به خاک سپرده می‎شود.

 

تشییع پیکر شیرکو بی‌کس

به گزارش ایسنا، شیرکو بی‌کس برای معالجه از کردستان عراق به سوئد، که چند سال در آن‌جا زندگی کرده بود، رفته بود که در پی بیماری در روز یکشنبه (13 مرداد) همان‌جا از دنیا رفت. او مدتی در بیمارستانی در سوئد بستری بود.

شیرکو بی‌کس در ایران شاعر نام‌آشنایی است و شعرهایش به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند. این شاعر با احمد شاملو دیدار داشته و سیدعلی صالحی نیز شعرهایش را بازسرایی کرده است.

شیرکو بی‌کس زاده سال 1940 در سلیمانیه عراق بود و پدرش، فائق بی‌کس، هم شاعر بود. او به دلیل مشکلات سیاسی پنج سال در سوئد زندگی کرد و پس از آن به عراق بازگشت. در سال 1968 اولین مجموعه شعر این شاعر به نام «مهتاب شعر» منتشر شد و تاکنون از این نویسنده چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه «پیرمرد و دریا» نوشته ارنست همینگوی و «عروسی خون» اثر لورکا به زبان کردی به چاپ رسیده است.

از مجموعه شعر‌های بی‌کس به «دو سرو کوهی»، «عقاب»، «رود»، «سپیده‌دم»،«آفات»، «کرکس»، «عطشم را شعله فرو می‌نشاند»، «دره پروانه‌ها»، «صلیب»، «مار و روزشمار یک شاعر»، «سایه و آزادی» و «این واژه بی‌آبرو» می‌توان اشاره کرد. همچنین شعرهای این شاعر به چندین زبان ترجمه و منتشر شده‌اند.

شیرکو بی‌کس از دست نخست‌وزیر سوئد جایزه جهانی توخولسکی، مدال افتخار در ادبیات، را دریافت کرده بود.

 

 

یادداشت فریاد شیری

مرگ،‌ میان بوسه‌های شیرین شعر؛ برای کوچ شیرکو بی‌کس

دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۶

فریاد شیری معتقد است، شیرکو بی‌کس فطرتا شاعر بود و لحظه لحظه‌ی عمرش با شعر درآمیخته بود.

این شاعر و مترجم شعرهای شیرکو بی‌کس در ایران در یادداشتی که در پی درگذشت این شاعر مطرح کرد با عنوان «مرگ،‌ میان بوسه‌های شیرین شعر» در اختیار بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گذاشته، نوشته است:

«به بهانه‌ی کوچ شاعر بزرگ کُرد «شیرکوبی کس»

«اگر در یک روز توفانی بمیرم

حلول می‌کند روحم در تن ببر

و اگر در یک روز بارانی بمیرم

در تن برکه.

اگر در یک روز آفتابی بمیرم

حلول می‌کند روحم در پرتو نور

و اگر در یک روز برفی بمیرم

در تن کبک...»

نمی‌دانم دیروز،‌ آسمان غریبانه‌ی سوئد توفانی بوده یا آفتابی،‌ بارانی بوده یا برفی! اما هرچه که بوده‌، روح شاعر بزرگ کُرد از آن‌جا حلول کرده در تن کردستان و میان بوسه‌های شیرین. چند شعر تازه مرگ را در آغوش کشیده. نه! مرگ،‌ واژه‌ی قشنگی نیست،‌ آن هم وقتی قرار است درباره‌ی شاعری بنویسی که به اندازه‌ی تمام روزها و لحظه‌های بعد از مرگش نیز‌ شعر سروده است‌؛ پس ترجیح می‌دهم درباره شعرش بنویسم‌، نه درباره مرگ غریبانه‌ی او.

در مواجهه با شعر شیرکو‌، اولین چیزی که مخاطب را درگیر می‌کند، طبیعت و عناصر زنده آن است. در شعر شیرکو، طبیعت جایگاه ویژه‌ای دارد و دست‌نخورده و پویاست‌، توأم با اسطوره و نماد. او می‌کوشد تعریف تازه‌تری از طبیعت ارائه دهد و خودش بر این باور بود که با حذف طبیعت‌ از شعرهایش‌، چیزی جز یک مشت کلمه باقی نمی‌ماند.

عشق‌، سیاست‌، مرگ‌اندیشی و ... همه‌ی این مضامین، با نگاهی انسانی و دردمندانه در بستر طبیعی شاعرانه‌، در شعر شیرکو نمود پیدا می‌کنند.

پس از تحولات شعری دهه‌ی 60 میلادی در جهان‌؛ از جمله جریان مانیفستِ «1969 بغداد» شاعران عرب‌، در سال 1975 شیرکو بی‌کس و دیگر شاعران کُرد با انتشار بیانیه‌ی «روانگه» همگام با شاعران گروه کفری کرکوک ضرورت تحول در شعر کُردی را مطرح کردند و این سرآغازی در جهت پایه‌ریزی ادبیات مدرن کُرد شد: «در سال 1975 ما شاعران و نویسندگان کُرد، از جمله حسین عارف‌، جلال میرزا کریم‌، کاک امین بوتانی و خود من در رؤیای نو کردن و تغییر و تحولی بنیادی در ادبیات کُرد بودیم. تلاش ما در عین گستردگی بسیار پراکنده و بی‌هدف بود... جهان تماما رو به نو شدن بود و نویسندگان و شاعران نیز در جست‌وجوی فرم تازه‌ای برای این جهان تازه بودند. ما نیز با همین اندیشه و آرزو قدم در راه گذاشتیم. «روانگه» در زبان کُردی به معنی نقطه‌ای است که از فراز آن می‌شود همه جا را دید، قله است‌، دیده‌بانی است. چاپ مجله «روانگه» تلاشی بود برای تغییر و تحول در زبان‌؛ برای خراب کردن دیوارهایی که سد راه ما شده بودند...»* و این‌گونه ادبیات کُردی پروسه‌ی نوگرایی خود را آغاز کرد و شعر کُرد رفته رفته به جایگاهی جهانی دست یافت.

اگر چه شیرکو بی‌کس فعالیت شعری‌اش را با شعرهای کوتاه آغاز کرد، اما رفته‌رفته شعر او به روایت‌های بلندی انجامید که خود آن را «رمان‌ْشعر» می‌نامید. شیرکو با انتشار تریلوژی «دره‌ی پروانه»، «روزشمار یک شاعر» و «بوی نامه» سعی در در هم تنیدن روایت شعری و داستانی داشت: «... بحث روایت در شعر کم‌تر است و نیز خود شعر‌، شعر ناب. من تلاش کرده‌ام که این دو مقوله را در هم بیامیزم و در نهایت با شعر تمام کنم. شعر با نیرو گرفتن از داستان یا رمان قدرت و تأثیری مضاعف خواهد گرفت. این در هم آمیختگی زبان، شعرم را به مردم نزدیک‌تر خواهد کرد...»*

روایت در شعرهای بلند شیرکو (رمان‌شعر) همان روایت منظومه‌های ادبیات کلاسیک کُردی بود که با اجرایی مدرن ارائه شده‌اند. اگرچه شیرکو سعی در چندصدایی کردن شعر خود داشت، اما تمام صداها در این روایت شاعرانه صدای خود شاعر است که در طول روایت منعکس می‌شود و اما شعر شیرکو دارای ویژگی‌های بومی و اقلیمی خاصی است و بی‌شک او را راوی بزرگ درد ملت کُرد، می‌توان شمرد.

شیرکو بی‌کس فطرتا شاعر بود و لحظه لحظه‌ی عمرش با شعر درآمیخته بود و به قول خودش شعر برای او مثل نان گرم بود،‌ مثل عشق‌، مثل تعلق خاطر و ... .

شیرکو در شعر «بوسه‌های شیرین» مرگ خویش را با تولد چند شعر زیبا چنین پیش‌گویی کرده‌ بود:

«بوسه‌های شیرین»

کبک که می‌میرد

آوازهایی از خود

برای کوه بر جای می‌گذارد

زنبور که می‌میرد

بوسه‌هایی شیرین از خود

برای باغ بر جای می‌گذارد

طاووس که می‌میرد

چند پر رنگین از خود

برای گلدان بر جای می‌گذارد

آهو که می‌میرد

مشک از خود بر جای می‌گذارد

من که بمیرم

چند شعر تازه و زیبا از خود

برای کردستان بر جای می‌گذارم

13 مرداد 1392 تهران

فریاد شیری

پی‌نوشت: *: مصاحبه فریاد شیری با شیرکو بی‌کس،‌ فصلنامه‌ی فرهنگ کردستان‌، بهار 1380»

 

به گزارش ایسنا، شیرکو بی‌کس برای معالجه از کردستان عراق به سوئد، که چند سال در آن‌جا زندگی کرده بود، رفته بود که در پی بیماری در روز یکشنبه (13 مرداد) همان‌جا از دنیا رفت. او مدتی در بیمارستانی در سوئد بستری بود.

شیرکو بی‌کس در ایران شاعر نام‌آشنایی است و شعرهایش به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند. این شاعر با احمد شاملو دیدار داشته و سیدعلی صالحی نیز شعرهایش را بازسرایی کرده است.

شیرکو بی‌کس زاده سال 1940 در سلیمانیه عراق بود و پدرش، فائق بی‌کس، هم شاعر بود. او به دلیل مشکلات سیاسی پنج سال در سوئد زندگی کرد و پس از آن به عراق بازگشت. در سال 1968 اولین مجموعه شعر این شاعر به نام «مهتاب» منتشر شد و تاکنون از این نویسنده چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه «پیرمرد و دریا» نوشته ارنست همینگوی و «عروسی خون» اثر لورکا به زبان کردی به چاپ رسیده است.

از مجموعه شعر‌های بی‌کس به «دو سرو کوهی»، «عقاب»، «رود»، «سپیده‌دم»،«آفات»، «کرکس»، «عطشم را شعله فرو می‌نشاند»، «دره پروانه‌ها»، «صلیب»، «مار و روزشمار یک شاعر»، «سایه و آزادی» و «این واژه بی‌آبرو» می‌توان اشاره کرد. همچنین شعرهای این شاعر به چندین زبان ترجمه و منتشر شده‌اند.

شیرکو بی‌کس از دست نخست‌وزیر سوئد جایزه جهانی توخولسکی، مدال افتخار در ادبیات، را دریافت کرده بود.

رسول یونان:

شیرکو بی‌کس شاعر زندگی و آزادی است

دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۷:۱۹

رسول یونان معتقد است که شیرکو بی‌کس آزادی، زندگی و رنج‌های بشری را از پشت کلمات بیرون کشیده و در مقابل مخاطبان قرار داده است.

این شاعر در پی درگذشت شیرکو بی‌کس، شاعر مطرح کُرد، در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره شعر این شاعر گفت: من با شعر کُرد تا حدودی آشنا هستم‌. این شعر نمایندگان بسیاری دارد. با احترام به عبدالله پشیو، لطیف هلمت‌، بابا هه‌ژار و فرهاد پیربال و دیگر شاعران کُرد‌، من شیرکو بی‌کس را بیش‌تر از بقیه دوست می‌دارم. درست است که من با نخستین شاعر کُردی که آشنا شدم، عبدالله پشیو بود، اما شعر بی‌کس به نظر من ویژگی‌ها بیش‌تری نسبت به سایرین دارد. شیرکو بی‌کس شاعری ساده و صمیمی است.

یونان ادامه داد: شیرکو بی‌کس زندگی، آزادی‌ و رنج‌های بشری را در پشت کلمات پنهان نکرده است؛ بلکه این مفاهیم را از پشت کلمات بیرون کشیده و آن‌ها را در برابر مخاطبان خود به طرز استادانه‌ای تبیین کرده است. بی‌کس شاعر زندگی و آزادی است‌ و فکر نمی‌کنم به همین راحتی با این مرگ فیزیکی از یادها برود.

رسول یونان

این شاعر درباره دلایل جهانی شدن شعر شیرکو بی‌کس گفت: انسانی که در شعر اوست، اگرچه لباس کُردی به تن دارد،‌ اما انسانی جهان‌شمول است. او که از محدودیت‌ها شکایت می‌کند، هرگز انسان خود را در یک چارچوب قرار نمی‌دهد، و درست به همین خاطر شعرش جهانی است؛ یعنی هر کس شعر او را بخواند، می‌تواند خودش را در لابه‌لای کلمات پیدا کند. شیرکو بی‌کس یکی از نام‌های بی‌بدیل شعر است. خواه‌ناخواه هیچ‌کس جای کسی را پر نمی‌کند، فرقی نمی‌کند شاعری قدرتمند باشد یا نه؛ اما وقتی شاعری قدرتمند است، جای خالی او بیش‌تر احساس می‌شود و این جای خالی پر نمی‌شود.

یونان گفت: خیلی‌ها شیرکو بی‌کس را شاعری طبیعت‌گرا می‌خوانند،‌ اما من دوست ندارم او را با این کلمه محدود کنم. در شعر او صدای صنعت‌، بیماری‌، خشم‌، محدودیت‌ها و چیزهای دیگر را می‌شود دید. او نگاه تک‌بعدی به جهان و انسان ندارد. نکته دیگری به ذهنم نمی‌رسد جز این‌که مرگ هم یکی از داستان‌های غم‌انگیز زندگی است.

به گزارش ایسنا، شیرکو بی‌کس برای معالجه از کردستان عراق به سوئد، که چند سال در آن‌جا زندگی کرده بود، رفته بود که در پی بیماری در روز یکشنبه (13 مرداد) همان‌جا از دنیا رفت. او مدتی در بیمارستانی در سوئد بستری بود.

شیرکو بی‌کس در ایران شاعر نام‌آشنایی است و شعرهایش به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند. این شاعر با احمد شاملو دیدار داشته و سیدعلی صالحی نیز شعرهایش را بازسرایی کرده است.

 

فارس

شیرکو به دلیل آزادی‌خواهی تحت تعقیب بعثی‌ها بود/ توصیف جالب کزازی درباره شیرکو بی‌کس

میرجلال‌الدین کزازی گفت: ما در زبان پارسی می‌گوییم کسی که یاران، دوستان و خویشاوندان زیاد دارد، اما آنان که بدان سان که می‌سازد، داد مهر و یاری را بر جای او نمی‌نهند، چه پر کسی است بی کس. درباره این سخنور بزرگ این دستان و داستان وارونه است؛ بی‌کس است اما پر کس.


● گزارش تصویری مرتبط
-------------------------------

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات باشگاه خبری فارس «توانا»، بزرگداشت «ماموستا شیرکو بی‌کس» شب گذشته با حضور سیدقاسم ناظمی معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، استاد میرجلال‌الدین کزازی استاد زبان و ادبیات فارسی، کامبیز کریمی شاعر کُرد زبان، علیرضا قزوه رئیس مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، قطب‌الدین صادقی نویسنده و مترجم، شهرام ناظری خواننده و موسیقی‌دان و جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در تالار وحدت برگزار شد.

در ابتدای این مراسم سیدقاسم ناظمی، معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، بیان داشت: در ایران فرهنگی شاعران بزرگی زیسته و زندگی می‌کنند که همه آنها آثار ارزشمندی را به جهان هنر و فرهنگ عرضه می‌کنند.

*شعر «شیرکو بی‌کس» تأثیر عمیقی در شعر مقاومت ایران امروز گذاشته است

وی اضافه کرد: قطعاً یکی از این اشخاص و شاعران بزرگ در دوره معاصر «شیرکو بی‌کس» بوده است؛ بنده خوشبختم که از 20 قبل با شعرهای این شاعر معاصر آشنا بودم و قطعاً کسانی در حوزه شعر معاصر اشعار «شیرکو بی‌کس» را مطالعه کرده‌اند، و پیگیری کرده‌اند و می‌دانند شعر این شاعر تأثیر عمیقی در شعر مقاومت ایران امروز گذاشته است به گونه‌ای که ردپای شعر «شیرکو بی‌کس» را در شعر شاعران جوان به سهولت رصد کرد.

ناظمی ادامه داد: به هزار دلیل باید بزرگداشت «ماموستا شیرکو بی‌کس» برگزار می‌شد که یکی از این دلایل این است که این شاعر بزرگ کُرد در دوره‌ای در تعقیب و تهدید استبداد بعثی بود و در ایران و تهران زندگی کرد و ما به عنوان یک نهاد فرهنگی و شهری مفتخریم از این شاعر در سرزمین ایران اسلامی پذیرا بودیم.

به گفته وی، همچنان که امروز و روزهای پیشین شاعران و هنرمندان بسیار در حوزه فرهنگی در کشورمان پذیرا هستیم و افتخار می‌کنیم که آنها از شعر امروز ما تأثیر پذیرفته‌اند و هم ما از شعر آنها بهره برده‌ایم.

این مقام مسئول گفت: این اتفاق به همت بنیاد رودکی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و به همت قطب‌الدین صادقی فراهم آمده است.

 

*کزازی: «شیرکو بی کس» آوایی است که از ژرفای تاریخ این سرزمین به گوش می‌رسد

در ادامه این مراسم جلال‌الدین کزازی، استاد زبان و ادبیات فارسی، اظهار داشت: هر کجا که کُردان باشند، مهربانی، آزادگی و مردی است؛ بزرگ‌تر از این همه هر زمان ما کُردی را می‌بینم در جامه ویژه‌ای که کُردان بر تن می‌کنند، سخنی را از زبان او می‌شنویم به ژرفاهای تاریخ و فرهنگ ایران زمین.

به گفته وی، به راستی کردستان دروازه تاریخ هستند که اگر هر کس از این دروازه بگذرد به سرزمین نیاکان خود باز می‌گردد.

کزازی ادامه داد: «شیرکو بی کس»، آوایی است که از ژرفای تاریخ این سرزمین به گوش می‌رسد؛ کردستان و کُردان ناب و نژاده هستند، یعنی در روزگاری که برترین ویژگی آن آمیختگی و آلایش است، این نابی و نژادگی، ارزشی بسیار دارد که در سروده های کردی به ویژه در سروده‌های «شیرکو بی کس» هم می‌توان آن را یافت.

وی افزود: ما در زبان پارسی می‌گوییم کسی که یاران، دوستان و خویشاوندان زیاد دارد، اما آنان که بدان سان که می‌سازد، داد مهر و یاری را بر جای او نمی نهند، چه پر کسی است بی کس.

* «شیرکو بی‌کس» یکی از سالاران سترگ سخن کُردی است

این استاد دانشگاه معتقد است؛ درباره این سخنور بزرگ این دستان و داستان وارونه است؛ بی‌کس است اما پر کس. کسان او شما یانید، این انبوه دوست‌داران «شیرکو بی‌کس»، نشانه‌ای از برترین و بهین است یعنی از اینکه همه دوستان زیبایی، هنر، ادب، فرهنگ و آزادگی کسان اویند.

وی اضافه کرد: یکی از دریغ‌های بزرگ بنده این است که به ژرفی با آفریده‌ها و سروده‌های این سخنور آشنایی ندارم که بخواهم درباره آنها به گونه‌ای سنجیده دانش‌ورانه سخن بگویم اما می‌دانم که این سخنور یکی از سالاران سترگ در سخن کُردی است.

کزازی معتقد است؛ به هیچ وجه مایع شگفتی نیست که از دامان ادب کُردی چنین بزرگ مردی با آوازه‌ای جهانی برخیزد، ما به شایستگی و به سزا بدان می‌نازیم که ادب پارسی یکی از برترین، شیواترین و نقض‌ترین سامانه‌های ادب جهان است.

*شیرکو بی کس، مولوی کُرد است

وی اضافه کرد: اما نازش دیگر ما این است که در ادب کُردی نیز کمابیش در برابر هر شاهکار ادب پارسی در پیوسته‌ای را می‌شناسیم، نامی، حافظ کردستان است ما از مولوی کُرد سخن می‌گوئیم.

به گفته کزازی، زمانی که زبان کهن خراسانیان اندک اندک زبان فراگیر دیوانی و فرهنگی در سراسر ایران زمین شد، زبان‌ها و گویش‌های بومی پایدار ماندند که در دل پاره‌ای از آنها، سامانه‌های ادبی پدید آمد.

این استاد دانشگاه معتقد است، در میانه گویش‌ها و زبان‌های بومی ایرانی، کُردی برترین است از این روی به هیچ شیوه‌ای نمی‌توان در شگفت افتاد که مردی چون «شیرکو بی‌کس» سخنور سترگ بشود و آوازه‌ای جهانی بیابد.

وی اضافه کرد: بنده در گذشت «شیرکو بی‌کس» را که در گذشت ادب، هنر، زیبایی و آزادگی است به یکا یک شما کُردان، درد مباد می‌گویم هر چند اگر بزرگان، پرآوازگان به پند و کاربرد بمیرند، در مینو به جان زنده‌اند و در نهایت «شیرکو بی‌کس» در گیتی نیز با نام بلند و ارجمند خود همواره جاودان خواهد ماند. 

* روایت قطب‌الدین صادقی از دیدار «شیرکو بی‌کس» با «احمد شاملو»

در ادامه این مراسم قطب‌الدین صادقی، مترجم اشعار «شیرکو بی‌کس»، بیان داشت: نخستین بار صدای او را با شعرخوانی پر شورش در رادیو انقلاب کردستان عراق در سال 1353 به هنگام مبارزه ملامصطفی بارزانی با رژیم بعث بود که شنیدم، بی آن که بدانم کیست یا نام او کدام است.

وی اضافه کرد: بار اولی هم که نامش را شنیدم به سال 1355 از دهان دکتر شهیدی شنیدم که در آن هنگام در دانشگاه سوربن پاریس زبان و ادبیات کُردی درس می‌داد و سپس با خواندن نمایشنامه‌های «کاوه» و «آهو» بود که آغاز به یاد گرفتن زبان ادبی و «معیار» کُردی کردم.

صادقی ادامه داد: چندی پیش با مطالعه مجموعه شعر «تریفه هل بست» (مهتاب شعر) این بار بیشتر و مستانه‌تر در دنیای شاعرانه‌اش غور کردم.

به گفته وی؛ اندک زمانی بعد در سپیده دمان انقلاب ایران در سال 57 نیز نخستین ترجمه‌های اشعارش به زبان فارسی را به قلم دوست شاعرم جلال ملک‌شاه خواندم؛ و نیز ترجمه‌های زیبای دیگرش از اشعار ناب لطیف هلمت، رفیق سابیر و عبدالله پشیورا. حتی ارتباط روحی من با این سه شاعر بزرگ به لطف آشنایی و الفت با روح شاعرانه شیرکو بود که مسیر گشت.

این نویسنده گفت: من دیدم مهر و صداقت و رنج و پرخاش شاعرانه شیرکو چگونه از آن پس روز‌به‌روز در من و هم نسل‌های من فزونی می‌گیرد و شعله کلامش دل و جان ما را به تسخیر خود در می‌آورد، و این گونه بود که او را با حرمتی تمام در لانه روحم پنهان داشتم و با غرور در دل بزرگ‌اش داشتم بی‌ آن که از نزدیک دیده باشم‌اش، و یا حتی با وی سخنی گفته باشم.

وی اضافه کرد: در رسای کلام شیرکو، چیزی بود که آدمی را بی‌قرار می‌کرد، در طغیان شاعرانه‌اش تصاویری کوبنده بود که وجدی غریب بر می‌انگیخت و در عواطف دردمند انسانی‌اش لحنی بود که هیجانی نیرومند به وجود می‌‌آورد.

صادقی بیان کرد: یک سال بعد با خواندن «دره پروانه‌ها» دیگر دانستم با شاعری یکه و نخبه سر و کار دارم که قلب تپنده خاک و کوه کردستان، رنج و امید مردم و عشق و آزادی ان دیار است و زمانی دیگر با چند باره خواندن منظومه یا شعر رمان گونه «صلیب و مار و گاهشمار شاعر» دیدم در جسارت کلام، روشنی اندیشه، تصاویر ناب، اندوه شاعرانه و تلخی یگانه‌اش، شیرکو نه تنها سرآمد دیگر شاعران بلکه نخبه داوران است و طرفه آن که هنوز او را ندیده بودم.

وی اضافه کرد: در جنگ خلیج فارس به سال 1991 که منجر به شکست صدام در کویت و تأسیس حکومت اقلیمی کردستان شد، شیرکو با شایستگی و آوازه‌ای که داشت بر مسند وزارت فرهنگ و هنر تکیه زد و دو سال بعد در 1993 که منجر به ستیز خونین دو جناح اصلی قدرت یعنی حزب دموکرات و اتحادیه میهنی در کردستان عراق شد، آن سرزمین یک بار دیگر به خون و کینه در غلطید، و ویرانی این بار از نوع رقابت‌های فزون خواهانه حزبی، از نو سر بر آورد.

صادقی ادامه داد: نتیجه آن ستیز دردناک و بیهوده این بود که بخشی از تشکیلات اتحادیه میهنی و برخی از چهره‌های شاخص ان در عقب‌نشینی خود به خاک ایران آمدند و شیرکو بی‌کس یکی از چهره‌ها بود که مهمان خاک ما شد.

وی افزود: مشتاق و خشمگین و دردمند به دیدارش شتافتم، دیدم سخت افسرده و محزون و به هم‌ریخته است. از سر همدلی شاید هم احساس وظیفه و برای آشنایی بیشتر اهل قلم و جامعه هنری ایران، در همان هفته نخست و به رغم آشفتگی احوال‌اش، ترتیبی دادم تا دو مجله معتبر آدینه و دنیای سخن با او دو گفت‌وگوی مهم و جداگانه‌ای ترتیب دهند و هر دو بار دیدم شیرکوی تکیده از رنج برادرکشی، فروتنانه اعتراف کرد، هنر آگاه و طغیانگر از قدرت جدا است و از سیاست رسمی بسیار جداتر.

به گفته این مترجم، این اقامت سرزده، اجباری و ناخوشایند در تهران، آغاز پیوند روحی، رفاقت فکری و همدلی برادرانه‌مان از نزدیک بود که تا پایان زندگانی پربارش هرگز خلل یا کاستی نگرفت؛ و هنگامی که دو سال بعد در جمع هیأتی مستقل و پانزده نفر از اصحاب قلم و هنر و اندیشه کردستان ایران (به عنوان اولین گروه حسن نیت) برای میانجیگری و آشتی‌دادن دو جناح متخاصم به کردستان عراق رفته بودیم، آن جا بر سر میز ضیافت رئیس جلال طالبانی دیدم. میزبانی آن بزرگ، نخست با غرش شعر و پرشور شیرکو آغاز می‌شود و آن جا بود که دریافتیم آن ملک‌الشعرای محبوب، با آن حرکات مهیج و منحصر به فرد که به هنگام شعرخوانی همه تن و پیکر و دستان و صدایش را سماع گونه به پرواز در می‌آورد، جایگاه‌اش تنها در دل توده‌های مردم نیست.

وی اضافه کرد: ولوله و شوری که در جمع‌های بزرگ اجتماعی، مردمی و سیاسی با شعرخوانی خود برپا می‌کند، فراتر از هر شیوه معمول است، زمانی نیز که برای سخنرانی در دانشگاه سلیمانیه دعوت شدم و او همراهیم کرد، به چشم خود دیدم، نزد روشنفکران دانشگاهی هم محبوبیت و منزلت یک سلطان فرهنگی را دارد.

صادقی ادامه داد: برای اجرای نمایش «قابیل» هم که بعدها به کردستان عراق دعوت شدیم، شیرکوی بزرگ را دیدم که در رأس هنرمندان و شاعران اول کسی بود که به دیدن کارمان آمد و تحلیل ارزنده‌اش را بر زبان آورد.

به گفته وی، در بازگشت از سفر سلیمانیه هم بر آن شدم تا بر اساس برداشت شخصی خود و پیوندی ابتکاری از شعرهای حماسی، تغزلی او نمایشی میدانی _ عروسکی و در ابعاد بزرگ کار کنم به نام «بزرگ‌ترین عشق جهان»؛ که قرار شد با حمایت مالی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برای اجرا در پارک‌های تهران تولید شود؛ که پس از چند ماه کار و تمرین با تغییر مسئول و اعضای هیأت مدیره، برای همیشه در محاق فراموشی افتاد.

* این شاعر مبشر عشق و آزادی کردستان در دوران تعصب‌های نژادی و نسل‌کشی‌ بعثی‌ها بود

صادقی بیان کرد: در طول سال‌ها به نیکی دریافته بودم که در ارتباط با او دیگر نه تنها دارای حساسیت و فکری نزدیک، که روحی یگانه، پیوندی از جنس جان و تصویری مشترک از جهان هستم، به گونه‌ای که در هر سفری که به کردستان عراق داشتم، دفتر او در «سردم» او جایی بود که با شوق می‌رفتم و کسی بود که در هر سفری نیز که او به ایران می‌کرد، خانه‌ام قطعاً به قدم و کلام او منور می‌گشت و دوستان بزرگم همه بر گرد وجودش جمع می‌آمدند، از محمد قاضی مرحوم گرفته تا روانشاد ابراهیم یونسی، از محمدعلی سلطانی تا استاد حسین یوسف زمانی و از صدیق تعریف تا دوستم، شاعر جوان‌مرگ معروف آغایی.

وی افزود: در یکی از این سفرها بود که دیدار دوست دیرین و گران‌قدرش شاملوی بزرگ را از من خواست، به دیدارش در پردیس کرج رفتیم. به یاد دارم در آن مجلس یگانه شیرکو از صد و هشتاد و دو هزار کُردی که حزب بعث و صدام به نام «انفال» در صحراهای مابین عراق و عربستان زنده به گور کرده بودند، آن روز در آن جو سنگین و با شکوه، من شباهت‌های دو روح بزرگ و دردمند، اعتبار نوستالژیک دو فرهنگ کهن و تفاهم گرانسنگ دو شاعر استثنایی را دیدم که وزن شعر و آبروی تغزل شرق عالم را بر دوش کشیدند.

این مترجم گفت: روزگار غدار بر چنان مداری گشت که دیگر نگذاشتند شیرکو به ایران سفر کند و هر بار در آن سوی مرزها بود که فرصت دیدارش نصیب من و دوستان می‌شد، می‌دیدم کم‌کم بیماری و مشکلات جسمانی بر او چیره می‌شوند، بیشتر سیگار می‌کشد و تنهایی دمی رهایش نمی‌کند.

وی اضافه کرد: در سمینار اربیل نگاه‌اش را محزون و گام‌هایش را سنگین‌تر از همیشه دیدم و در جشنواره تئاتر سلیمانیه کم حوصله و افسرده‌تر از هر زمان به نظرم آمد، دیگر کم سخن می‌گفت، رنج‌های گران بار نسل‌کشی، سال‌ها ستیز با بعث مستبد در کوه، آوارگی پر از سرمای غربت اروپا، جدل‌های بیهوده احزاب تازه‌پا، مرگ بی‌شمار عزیزان و متلاشی شدن هزار باره پایه‌ها و پیوندهای عاطفی و شهر و دیارش، او را یکسره فرسوده و ناتوان کرده بود.

صادقی ادامه داد: اما زمانه از هیبت تصاویر شاعرانه، ژرفای واژگان، روح طغیان‌گر و اندیشه‌های رنگین‌اش چیزی فرو نکاسته بود. شعر او هنوز واکنش حیرت‌انگیز آگاهی و هنر در دوران بیرحمی‌های ایدئولوژیک، نماد ظرفیت بزرگ فرهنگ باستانی کرد و مبشر عشق و آزادی سرزمین کردستان در دوران تعصب‌های نژادی و نسل‌کشی‌های بدوی بعثی بود.

* شیرکو بی‌کس، را نباید تنها مرثیه‌گو پنداشت بلکه سفیر فرهنگ و آشتی در جهان غرب بود

وی افزود: او را تنها شاعری مرثیه‌گو نباید پنداشت، بلکه سفیر فرهنگ و آشتی در جهان غرب و برای مردم سرزمین‌اش پیام‌آور همیشگی امید و تغزل بود.

صادقی بیان کرد: شیرکو بی‌کس شاعری بود که با جادوی کلام می‌توانست هر آن در مخاطب ارزش عشق، ژرفای اندوه، بزرگی یأس، عظمت رنج و از همه مهمتر زیبایی انسان را چنان بنمایاند تا زندگانی را به رغم همه ناملایمات و نامرادی‌هایش به سادگی و شادکامی دوست بدارد.

به گفته وی، شیرکو بی‌کس برای من مصداق این گفته پاکسال است که می‌گوید، فقط شهادت کسانی را باور و دوست دارم که حاضراند در راه حقیقت‌شان کشته شوند؛ و شیرکو، کسی بود که در راه حقیقت سرزمین، مردمان و بالاتر از همه شعرش آماده کشته شدن بود و در این راه جان به در نبرد.

صادقی در پایان گفت: شیرکو بی‌کس روز شنبه سوم اوت 2013 مصادف با 12 مرداد سال 92 پس از یک دوره بیماری سخت دیده از جهان فروبست و دنیای شعر و ادب را به سوگ نشاند.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920525000048#sthash.eBOgtwSK.dpuf

 

 

 

آفتاب

جزییات خاک‌سپاری شیرکو بی‌کس و وصیت شاعر

پیکر شیرکو بی‌کس هفته‌ی آینده از سوئد به عراق منتقل و در سلیمانیه به خاک سپرده می‎شود.

آفتاب: مریوان حلبچه‌ای - شاعر و مترجم کُرد - در گفت‎وگو با ایسنا، درباره‌ی آیین خاک‌سپاری شیرکو بی‎کس، شاعر مطرح کُرد، که 13 مردادماه در سوئد از دنیا رفت، گفت: بعد از عید رمضان در سوئد مراسمی با حضور رایزن فرهنگی عراق در این کشور برگزار می‎شود و پیکر شیرکو بی‌کس با هواپیمایی ویژه به سلیمانیه منتقل و بر اساس وصیت خودشان و با موافقت شهردار سلیمانیه، در پارک آزادی سلیمانیه به خاک سپرده می‎شود.

 

او افزود: این پارک جایی است که محل جمع شدن جوانان و برگزاری فستیوال‌ها و جلسه‌های شعرخوانی است. در روز خاک‌سپاری ایشان نیز مراسمی با حضور نویسندگان، شاعران و میهمانانی از کشورهای همسایه برگزار می‎شود.

 

حلبچه‌ای درباره‌ی واکنش‎ها به درگذشت شیرکو بی‎کس در رسانه‏‌ها گفت: در کردستان عراق، سوریه و ترکیه واکنش‌ها به این موضوع بسیار زیاد بود. با توجه به این‌که پیکر ایشان هنوز به سلیمانیه منتقل نشده، در حلبچه و دیگر شهرستان‎های کوچک برنامه‌های مختلف و جلسه‎های شعرخوانی به یاد او برگزار شد و شبکه‌های تلویزیونی هم برنامه‎های ویژه‎ای را به ایشان اختصاص دادند.

 

شعرها و خاطرات منتشرنشده؛ میراث شاعر

 

این مترجم درباره‌ی آثار چاپ‌نشده‌ی شیرکو بی‌کس گفت: این شاعر بسیار پرکار است و بیش از 10 هزار صفحه شعر دارد. آخرین مجموعه‌ی شعر او شش ماه پیش منتشر شده است، اما از آن زمان شعرهای بسیاری را سروده و یک مجموعه‌ی چاپ‌نشده هم از او برجاست که امیدوارم به زودی منتشر شود.

 

حلبچه‌ای ادامه داد: این شاعر کتاب مهم دیگری نیز دارد که دست‌نوشته‎ها و خاطرات او را در بر‌می‎گیرد که امیدوارم این کتاب نیز منتشر شود.

 

ایجاد جایزه‌ی «بی‌کس» برای شعر کُرد

 

او همچنین عنوان کرد: بر اساس وصیت این شاعر، درآمد حاصل از چاپ آثارش به مؤسسه‎‌ای خیریه برای کودکان اختصاص پیدا می‏‌کند. همچنین وصیت کرده ‎است اموالی که از او برجای مانده، چه در اروپا و چه در سلیمانیه، صرف ایجاد جایزه‎ای به نام «بی‎کس» شود که به بهترین مجموعه‌ی شعر کُردی جوانان اختصاص پیدا کند.

 

شیرکو بی‎کس؛ شاعری متعهد

 

مریوان حلبچه‌ای با اشاره به دوستی‌اش با شیرکو بی‎کس، درباره‌ی ویژگی‎های شعری و شخصیتی این شاعر اظهار کرد: بی‎کس شخصیتی متعهد و مسؤول نسبت به جامعه و آرمان‏‌های انسانی و آزادی داشت. سه جنبه‌ی اساسی هم در شعر او می‏‌توان دید. او شاعری جست‌وجوگر و به دنبال آزادی بود، همچنین مفهومی به نام انسان کُرد را می‎توان در آثار او دید که هر شرق‌شناسی بخواهد راجع به کردها چیزی بداند، باید آثار او را بخواند. او تاریخ فجایع علیه کردها را در آثارش جای داده است؛ شکست‎های سیاسی، آوارگی‎ها و از بمباران شیمیایی حلبچه تا کشتار کُردها توسط صدام حسین در آثارش آمده است.

 

او ادامه داد: موضوع دیگری که در شعر بی‌کس آمده و بسیار اهمیت دارد، بحث زنان است. برابری حقوق زنان برای او بسیار اهمیت داشت و در هر حرکت اجتماعی که در این زمینه برگزار می‌شد، شرکت می‎کرد.

 

جایی که پر نمی‎شود

 

این فعال فرهنگی با روشنفکر خواندن شیرکو بی‎کس گفت: با فوت این شاعر، ما یک روشنفکر را در عراق از دست دادیم، او بعد از عبدالله گوران که مانند نیما برای شعر فارسی بود، بزرگ‎ترین اتفاق تاریخ شعر کُرد بود و من فکر می‏‌کنم سال‏‌های سال جای او خالی بماند. او در حکومت‎های مختلف به مردم متعهد بود؛ قبل بعث، در زمان بعث و الآن به مردم متعهد بود. او تبعید و آواره‌ی کوه‏‌ها شده بود، اما از تعهدش دست برنداشته بود. با وجود این‌که در این سال‏‌ها ما حکومتی کُرد و خودی داشتیم، اما باز هم او به مردم متعهد ماند و در همه‌ی زمینه‏‌های اجتماعی حاضر بود.

 

حلبچه‏‌ای تأکید کرد: بی‌کس در شعر کُرد همان کاری را کرد که محمود درویش در شعر فلسطین و احمد شاملو با شعر فارسی انجام دادند. او در اندازه‌ی ناظم حکمت و یانیس ریتسوس بود.

 

به گزارش ایسنا، شیرکو بی‌کس برای معالجه از کردستان عراق به سوئد، که چند سال در آن‌جا زندگی کرده بود، رفته بود که در پی بیماری در روز یکشنبه (13 مرداد) همان‌جا از دنیا رفت. او مدتی در بیمارستانی در سوئد بستری بود.

 

شیرکو بی‌کس در ایران شاعر نام‌آشنایی است و شعرهایش به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند. این شاعر با احمد شاملو دیدار داشته و سیدعلی صالحی نیز شعرهایش را بازسرایی کرده است.

 

شیرکو بی‌کس زاده سال 1940 در سلیمانیه عراق بود و پدرش، فائق بی‌کس، هم شاعر بود. او به دلیل مشکلات سیاسی پنج سال در سوئد زندگی کرد و پس از آن به عراق بازگشت. در سال 1968 اولین مجموعه شعر این شاعر به نام «مهتاب» منتشر شد و تاکنون از این نویسنده چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه «پیرمرد و دریا» نوشته ارنست همینگوی و «عروسی خون» اثر لورکا به زبان کردی به چاپ رسیده است.

 

از مجموعه شعر‌های بی‌کس به «دو سرو کوهی»، «عقاب»، «رود»، «سپیده‌دم»،«آفات»، «کرکس»، «عطشم را شعله فرو می‌نشاند»، «دره پروانه‌ها»، «صلیب»، «مار و روزشمار یک شاعر»، «سایه و آزادی» و «این واژه بی‌آبرو» می‌توان اشاره کرد. همچنین شعرهای این شاعر به چندین زبان ترجمه و منتشر شده‌اند.

 

شیرکو بی‌کس از دست نخست‌وزیر سوئد جایزه جهانی توخولسکی، مدال افتخار در ادبیات، را دریافت کرده بود.

 

عکس هایی از مراسم تشیع

تابناک

 

خانه‌ی شیرکو بی‌کس موزه می‌شود

تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۱

خانه‌ی شیرکو بی‌کس، شاعر فقید کُرد، در شهر سلیمانیه موزه می‌شود.

مریوان حلبچه‌ای، مترجم کُرد، در گفت‌وگو با ایسنا، از وصیت شیرکو بی‌کس برای تبدیل خانه‌اش به موزه خبر داد و گفت: دوست چندین‌ساله‌ی آقای شیرکو بی‌کس، روئوف بیگرد، و همین‌طور نقاش نام‌دار سلیمانیه، آرام علی‌، گفته‌اند که آقای بی‌کس به آن‌ها گفته، می‌خواهم بعد از مرگم خانه‌ام به موزە تبدیل شود.

او افزود: بر این اساس، قرار است این موزه چند بخش آرشیوی و اصلی را دربر بگیرد و شامل تمام عکس‌هایی که این شاعر در طول زندگی‌اش گرفته است، تمام دست‌نوشته‌ها، وسایل شخصی و تمام کتاب‌هایش باشد.

حلبچه‌ای درباره‌ی نظر خانواده این شاعر فقید درباره‌ی این اتفاق، گفت: آن‌ها فعلا موافقت خود را اعلام کردە‌اند، ولی گفته‌اند ما هنوز در شوک به سر می‌بریم، زمان می‌خواهیم تا به این کار فکر کنیم تا بتوانیم برای تبدیل شدن خانه بە موزە و پایه‌گذاری جایزەی شعر بی‌کس برای جوانان کُرد، برنامه‌ریزی کنیم.

به گزارش ایسنا، شیرکو بی‌کس برای معالجه از کردستان عراق به سوئد، که چند سال در آن‌جا زندگی کرده بود، رفته بود که در پی بیماری در روز 13 مرداد همان‌جا از دنیا رفت. او مدتی در بیمارستانی در سوئد بستری بود.

شیرکو بی‌کس زاده سال 1940 در سلیمانیه عراق بود و پدرش، فائق بی‌کس، هم شاعر بود. او به دلیل مشکلات سیاسی پنج سال در سوئد زندگی کرد و پس از آن به عراق بازگشت. در سال 1968 اولین مجموعه شعر این شاعر به نام «مهتاب شعر» منتشر شد و تاکنون از این نویسنده چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه «پیرمرد و دریا» نوشته ارنست همینگوی و «عروسی خون» اثر لورکا به زبان کردی به چاپ رسیده است.

از مجموعه شعر‌های بی‌کس به «دو سرو کوهی»، «عقاب»، «رود»، «سپیده‌دم»،«آفات»، «کرکس»، «عطشم را شعله فرو می‌نشاند»، «دره پروانه‌ها»، «صلیب»، «مار و روزشمار یک شاعر»، «سایه و آزادی» و «این واژه بی‌آبرو» می‌توان اشاره کرد. همچنین شعرهای این شاعر به چندین زبان ترجمه و منتشر شده‌اند.

 

بی‌کس در ویکیپدیا
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D9%88_%D8%A8%DB%8C%DA%A9%D8%B3