پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

معنای پول در عرف



      معنای پول در عرف
شایسته مدنی

تصویر: بازار محلی استان مازندران، تابستان 1388

ارتباط هنجارها و ارزش‌های پولی با دیدگاه رفتارگرایی پیتر بلاو در پیوند است. به نظر او مکانیسم‌هایی که میان ساختارهای اجتماعی پیچیده میانجی می‌شوند، هنجارها و ارزش‌هایی‌اند که درون جامعه وجود دارند. این هنجارها و ارزش‌ها به گونه‌ای غیرمستقیم تبادل اجتماعی را امکان‌پذیر می‌سازند...

 

یک عضو گروه که خودش را با هنجار گروهی تطبیق می‌دهد، به خاطر همین تطبیق، آشکارا تایید گروه را به‌دست می‌آورد و در ضمن به خاطر این واقعیت نیز مورد تایید قرار می‌گیرد که تطبیق با هنجار گروهی به استواری گروه کمک می‌کند. مفهوم هنجار در صورت‌بندی بلاو، او را به سطح تبادل میان فرد و جمع می‌کشاند، حال آنکه مفهوم ارزش‌ها او را به گسترده‌ترین سطح اجتماعی و تحلیل رابطه‌ی میان جمع‌ها سوق می‌دهد. از نظر بلاو چهار نوع ارزش وجود دارد که هر کدام کارکرد متفاوتی دارند. در این بخش ارتباط پول و هنجارها،  بیشتر با ارزش‌های کلی‌گرایانه روبرو هستیم، این نوع ارزش‌ها معیارهایی‌اند که به وسیله‌ی آنها ارزش نسبی انواع چیزهایی را که می‌توان مبادله‌شان کرد، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. وجود این معیاها امکان تبادل غیرمستقیم را فراهم می‌سازد (ریتزر، 1384: 438-440).

مصاحبه شوندگان معنای عرفی پول را در؛ "آب‌باریکه"، "نان شب"، "شانس"، "معیار شناخت" "چرک کف دست" و "خوش حسابی" دانسته‌اند. خاستگاه برخی از معانی و مفاهیم استفاده شده در این پژوهش، مردم و ادبیات عامیانه‌ی ناشی از روابط اجتماعی است که تابع هیچ قانون علمی و جامعه‌شناختی نیز نیست. مثلا پدیده‌ای به نام شانس هیچ اعتبار علمی ندارد اما در بین مردم به عنوان معنایی از پول از آن استفاده می‌شود. 

یکی از پاسخگویان در خصوص "خوش‌حسابی" چنین می‌گوید: «زندگی را بر پایه‌ی صداقت پایه‌گذاری کرده‌ام. فرض کنید امروز به عنوان مشتری بیام پیش شما و بگویم من این جاروبرقی را میخواهم و اولش هم صادقانه بگویم که من 50 تومن پول دارم، شما قسطی میدهی؟ چک میپذیری؟ حساب دفتری داری؟ طرف بدون اینکه بشناسه فقط می‌پرسید چه کاره هستید و من میگفتم: فرهنگی، توی آموزش و پرورش. می‌گفت باشه ولی دو تا چک را باید پاس کنی. با اینکه دو تا چک برایم سخت بود ولی سر موعد پاس میشد. سری بعد که میخواستم خرید کنم گفتم چک میدهم، گفت چک نمیخواهد هر چقدر دستت آمد و داشتی بیار. در مورد خرید کردن همیشه همینطور رفتار کرده‌ام ... این اعتبار به صداقت و خوش‌قولی است». از نظر این پاسخگو خوش حسابی در صورتی پدید می‌آید که صداقت در رفتار اقتصادی وجود داشته باشد و نتیجه‌ی آن این است که راحت‌تر میتوان معاملات را انجام داد.

یکی دیگر از مصاحبه‌شوندگان، پول را "معیاری برای شناخت" شریک زندگی دانسته و می‌گوید: «پول ابزاری است برای اینکه طرف مقابل را بشناسی. همان طور که می‌گویند اگر میخواهی کسی را بشناسی باید با او سفر کنی یا معامله انجام بدهی.»

بانویی 38 ساله، درباره‌ی "شانس" می‌گوید: دوست داشتم توی یکی از این حساب‌های بانکی برنده می‌شدم و پول زیادی نصیبم می‌شد. خوشبختی یعنی همین، یعنی اینکه یک عالمه پول به حسابت بریزن.»

مصاحبه‌شونده‌ای 36 ساله، درباره‌ی "آب‌باریکه"‌ میگوید: «پسرم داشت بزرگ میشد و همسرم کار دولتی نداشت. کار دولتی برای من خیلی ارزش داشت. چون امنیت دارد، حقوقش ثابت است، بهتر است یک آب‌باریکه باشد تا خیال آدم راحت باشد». راحتی خیال با حضور پولی حتی کم اما همیشگی امکان‌پذیر است.

یکی از مصاحبه‌شوندگان که همسرش شغل ثابتی ندارد درباره‌ی "نان شب" می‌گوید: « من الان در شرایطی هستم که پول نداریم، بعضی شبها برای پول نان هم می‌مانیم. چون شوهرم کار آزاد دارد و الان که هوا سرد است سرکار نمیرود.»

یکی دیگر از مصاحبه‌شوندگان به مفاهیم عرفی که در فرهنگ وجود دارد انتقاد کرده و می‌گوید: «چه کسی گفته است که پول چرک کف دست است. خیلی هم مهم است و به زندگی معنا میدهد. اینها را قدیم گفته‌اند که نسبت به پول بی‌توجه شویم اما درست نیست.»

دسته‌بندی این معانی در خوشه‌ی عرف به این دلیل است که این معانی با پول ارتباط داشته اما در اقتصاد جایگاهی ندارند. ضمن اینکه در عرف و فرهنگ مردمی این معانی جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده‌اند.

صحبت از آب‌باریکه یا همان حقوق ثابت دولتی و دائمی را کسانی مطرح می‌کردند که همسرشان شغل ثابت و قابل اعتمادی نداشت. در بعضی مواقع شغل همسر درآمدی خوبی هم داشت اما زنان اظهار می‌کردند که هیچ اعتمادی به شرایط اقتصادی نیست و بهتر است یک درآمد ثابت و یا آب‌باریکه‌ای باشد تا اینکه گاهی پول باشد و گاهی نباشد. زنانی که در خانه‌ی پدری با حقوق کارمندی زندگی کرده بودند، شیوه‌ی زندگی کارمندی را شناخته و آن را به شغل آزاد و درآمد بدون برنامه ترجیح می‌دادند.

نان شب معنایی است که در گفتمان خانواده‌هایی با درآمد پایین معنای خاص و مهمی دارد. نان شب به معنای حداقل درآمد برای زندگی است که برای مشاغل فصلی و کم‌درآمد سر بی‌شام زمین گذاشتن نشانه‌ی انتهای فقر است.

شیوه‌ی خرج کردن و تعاملاتی پولی، برای تعدادی از زنان، معیار شناخت دیگری بخصوص همسر آینده است. این صحبت توسط زنانی مطرح شد که در سال‌های اولیه‌ی زندگی بوده و در دوران پیش از ازدواج از این معیار برای شناخت همسرشان استفاده کرده بودند. ضمن اینکه فرهنگ و مثل‌های فارسی هم از نظر آنها، این نوع شناخت را تایید می‌کند.

خوش حسابی یکی دیگر از معانی عرفی پول است که توسط تعدادی از زنان گفته شد. مسئله‌ای که در خوش حسابی قابل توجه است، صداقت در تعاملات پولی است. این صداقت تنها به گفتار نیست و کسی که ادعای این صداقت را دارد و اعتبار پس از آن را راهی برای ساده شدن تعاملات مالی می‌داند، باید مدتی از سکونتش در یک منطقه‌ی شهری گذشته باشد. خوش حسابی مخصوص کسانی است که در یک محله‌ی شهری، صداقت و اعتبار خود را ثابت کرده‌اند. بعضی از مشاغل مانند فرهنگیان راحت‌تر و سریع‌تر به این اعتبار می‌رسند، چرا که سیستم اجتماعی نگاه ویژه‌ای به این قشر از جامعه دارد و آنها را کسانی می‌بیند که سرمایه‌ی فرهنگی – اجتماعی بالایی دارند.

در این پژوهش ارتباط  پول با شانس، شبیه برنده شدن در بلیت‌های بخت آزمایی و یا رسیدن ناگهانی به پول بادآورده بود. کسانی از این موقعیت پولی استقبال کرده‌اند که زندگی‌شان کم و کاستی‌هایی دارد که با درآمد فعلی‌شان قابل جبران نیست. شانس داشتن و برنده شدن در یک حساب بانکی یا قرعه‌کشی‌های تبلیغاتی تلویزیون یکی از راه‌هایی بود که این افراد به آن امیدوار بودند و در مسابقات شرکت می‌کردند و یا اجناسی را خریداری می‌کردند که در قرعه‌کشی آن شرکت کنند.

همانطور که بعضی از مفاهیم فهم متعارف در مورد پول با تایید همراه بود، برخی دیگر از این مفاهیم تقبیح شد. چرک کف دست یکی از این معانی بود که بعضی از  مصاحبه‌شوندگان در شرایط جامعه‌ی امروزی آن را بی‌معنی دانسته و به درست بودن آن نقد داشتند. این گروه از زنان پول را بسیار لازم و خوب قلمداد می‌کردند. زنان جوان‌تر دیدگاه مثبت‌تری به پول داشتند و هرچه سن زنان بالا می‌رفت این نگاه با تجربه‌ای که آنها در زندگی داشتند نگاه منفی‌تری به خود می‌گرفت. امید و داشتن چشم اندازی روشن برای آینده‌ی خود و فرزندان در گروه سنی پایین 40 سال به مراتب بیشتر از زنان میانسال بود.