جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

رولان بارت در میانه متن و اثر



      رولان بارت در میانه متن و اثر
جيان هان ترجمه عزت اله فروغي

مقدمه
رولان بارت تقریبا در تمامی جریان های مهم نقد ادبی دوران پس از جنگ ایفای نقش کرده است . بارت ِ ضد تجدد که نگاهی به سوی گذشته دارد به قدر بارت ِ آوانگارد که مؤلف «اس/زد» است شهره نیست . سیر تکوین نظریه اش با آمدوشد میان مفهوم متن و اثر ، آوانگاردیسم و کلاسیسیسم تجلی می یابد . تحلیل این موقعیت های نظری به ما امکان می دهد تا چالش های نقد ادبی را بهتر واکاوی کنیم .
کلمات کلیدی : رولان بارت ، متن ، اثر ، آوانگارد ، کلاسیسیسم .

رولان بارت که از سوی محققین چینی از سالهای دهه 80 میلادی بسیار مورد خوانش و مطالعه قرار گرفته است به عنوان یک نظریه پرداز بزرگ آوانگارد شناخته می شود که با مقوله ساختارگرایی و مفهوم متنیت اش تاثیر قابل توجهی بر تئوری ادبی گذاشته است . بارت در همه جریان های ادبی پس از جنگ حضور داشته است ؛ همچون یک مارکسیست و اگزیستانسیالیست جامعه دهه 50 را مورد نقد قرار می دهد ؛ مثل یک ساختارگرا تلاش می کند علم ادبیات جدیدی در سالهای دهه 60 پدید آورد ، مثل یک پساساختارگرا با خوانش و بازنویسی متن در سالهای دهه 70 ، در پی لذت است و در سالهای پایانی عمرش همچون یک ضد تجدد به سرخوشی از خواندن آثار کلاسیک روی می آورد. او در نقد ادبی فرانسه یا تولید ادبی جایگاه ویژه ای دارد . او به نظام تحصیلی علاقه ای نشان نمی دهد اما در سال 1977 کرسی معناشناسی ادبی کُلژ دوفرانس را به عهده می گیرد ؛ او پرچمدار آوانگارد شناخته می شود اما در سالهای آخر عمرش تلاش کرد که به سنت رجعت کند . آراء وی از «درباره راسین» گرفته تا «اس/زد» ، اغلب محل بحث و جدل های شدیدی بوده است . او در تمام مدت زندگانیش بین سرخوشی و واقعیت ، قضاوت زیبایی شناختی و اختیار دانایی در نوسان بود . پیچیدگی این مرد ما را بر آن می دارد که مکاتب و آراء ادبی را مورد توجه و ملاحظه قرار دهیم . سعی می کنیم که از خلال دو کلمه کلیدی ، خط سیر فکری این اندیشمند را برای نشان دادن نگرانی های معنوی و نظری و همچنین چالش های نقد فرانسه از زمان جنگ تحلیل کنیم . این دو کلمه ، اثر و متن هستند .

1-    از اثر به متن  
نقد ادبی فرانسه از سالهای پایانی دهه 60 با مطرح شدن مفاهیم جدیدی همچون متنیت ، متن نوشتنی(scriptible) یا ناخوانا ، بینامتنیت و غیره دستخوش شور و هیجان بسیار گردید . ظهور مفهوم متن و جایگزین شدن آن با مفهوم اثر ، منتقدین را دچار شوک کرد . پیشتر اثر و متن در گفتمان های ادبی دو اصطلاح معمولی به شمار می آمدند . متن بر عنصر اصالت اثر تاکید دارد و اثر بیانگر ارزش زیبایی شناختی است : اولی یک پدیده است و دومی نشان دهنده عمق و غنا می باشد . از سالهای دهه 60 و 70 ، مفهوم اثر مورد بحث و بررسی قرار گرفت و متن به یک مفهوم کلیدی مبدل شد. از یک سو اصطلاح  اثر دیگر مورد توجه ساختارگرایان که بر جستجوی اصول هر حوزه گفتمانی متمرکز می شوند و از داوری در مورد ارزش چشم پوشی می کنند قرار نمی گیرد و از سوی دیگر نظریه پردازان متنیت سعی کرده اند مفهوم متن را جایگزین مفهوم اثر کرده و این طبقه بندی را دگرگون سازند به این ترتیب که متن ، ارزش و اثر ، ضد ارزش خواهد بود . بارت در بطن این جریان ، مقالات مهمی برای پیشبرد جنبش ِ " از اثر به متن " منتشر ساخت . وی در مقاله ای که در عنوان آن از این اصطلاح استفاده شده بود می گوید : « در برابر اثر- مفهومی سنتی که برای مدتها تصور می شد و امروز شاید بتوان آن را به نوعی ، " نیوتنی " خواندش - مقوله جدیدی متولد می شود که مولود لغزش یا دگرگونی انواع پیشین است . این مقوله همان متن(Texte) است »(1) . اثر به طور سنتی ماوراء متن بود، متن و اثر هرچند از نظر جوهره یکسانند اما این اثر است که عهده دار ارزش ذهنی انسان است . از نظر منتقدین باید از تحلیل متن به اثر رسید تا بتوان به دنیای ذهنی مؤلف پیوند خورد . اما محققین جوان که با موفقیت زبان شناسی نوین انگیزه های بسیاری یافته اند دیگر از این شیوه گفتاری ادبیات رضایت ندارند زیرا به زعم آنها این شیوه فقط یک گپ ادبی است که فاقد بنیان علمی است . بارت پرچمدار اندیشه ی جدیدی است که تلاش می کند هر متن را در سیستم زبان شناختی یا در معنای عام تر در سیستم انسان شناختی بگنجاند . او تلاش کرد در همان دوره ساختارگرایی اش دانشی براساس متون عینی پدید آورد که شرحی جامع بر کلیه متون اعم از واقعی یا مجازی باشد . حرف T بزرگ(Texte) بیانگر یک ماوراء است ، ماورائی که غیر از ماوراء  اثر است . اگر بارت از یک  "چیز جدید " مثلا " متن "(Texte)صحبت می کند بجاست بگوئیم که این امر ما را وا می دارد تا نگاه جدیدی برای متحول ساختن آگاهیمان نسبت به زبان و گفتمان ادبی و نیز رهنمون ساختن خود به سوی هدفی به جز نقد سنتی داشته باشیم .
امروزه دیگر به متن ادبی نه در همان دنیای مخصوص به آن بلکه در ارتباطش با هر سیستم نشانه - معناشناختی نگریسته می شود . چنین نظری از نظر رومان یاکوبسون در سخنرانی معروفش تحت عنوان " زبان شناسی و زبان شعر" مسلم به نظر می رسد :
... زبان شناس که حوزه مطالعه اش همه شکل های زبانی را دربرمی گیرد می تواند و باید شعر را در پژوهش هایش بگنجاند .‌‌‍‍‍‍‍‌‌‌‌‌‍[...] در حقیقت همانطور که اولاندر می گفت « به نظر می رسد به طور کلی هیچ دلیل معتبری برای تفکیک مباحث ادبی از مباحث زبان شناسی وجود ندارد » . اگر هم منتقدینی هستند که در مورد توانش زبان شناسی در حوزه شعر به دیده تردید می نگرند من بر این گمانم که این تردید نشات گرفته از عدم صلاحیت شعری چند زبان شناس محدود است که آن نیز خود ناشی از عجز اساسی آنها در علم زبان شناسی است . با این وجود هر یک از ما قطعا دریافته است که بی توجهی یک زبان شناس به نقش شعر همچون یک متخصص ادبیات ِ بی تفاوت نسبت به مشکلات و بیگانه با روش های زبان شناسی ، جملگی خطایی فاحش هستند (2) .
در این بلندپروازی علم , اثر دیگر نمی تواند به عنوان عمقی ناپیدا که تلاش می شود بدان دست یافت نگریسته شود و دیگر چیزی نیست که بتوان آن را به عنوان یک امر مطلق و پایان یافته در نظر گرفت بلکه فقط یک حقیقتی خواهد بود در میان یک سری امور مجازی . از همین رو دیگر به عنوان یک نقد که کارکرد اصلی اش « برپایی گفتگو میان متن و نفس فرد به صورت آگاهانه و/یا ناآگاهانه , فردی و/ یا جمعی , خلاقانه و/ یا منفعلانه است مطرح نخواهد بود»(3) بلکه به عنوان یک دانش نشانه شناسی که یک بحث دیالکتیکی بین متن و منطق عمومی نشانه ها و گفتمان ها , بین واقعیت و عنصر مجازی به راه می اندازد مطرح می شود .

2-    از اختیار حقیقت تا اختیار لذت
با این وجود , بارت به این پروژه دانش ادبی که می تواند کارکرد عملی را زایل و متون ادبی را (با حذف ارزش تفاوت ها) به اصولی جهانشمول تبدیل کند بسنده نمی کند .بارت با درک نواقص ساختارگرایی و رها کردن اختیار حقیقت , به کارکرد عملی واژه ها و بازی متون رو می آورد . در اثرش تحت عنوان «اس/زد» با نشان دادن متن کلاسیک بالزاک به صورت یک متن مدرن و نوشتنی(scriptible) ، نقدی بی سابقه بر آن وارد می کند . بارت در گفتگویی با ریموند بلور می گوید : « حال باید عرصه مبارزه را قدری فراتر برد ، باید نه فقط نشانه ها (دال ها از یک سو و مدلول از سوی دیگر) بلکه خود انگاره نشانه را مورد تشکیک قرار داد : کاری که شاید بتوان آن را نشانه شکنی(Semioclastie )نامید»(4). تمام این کار با خواست و اختیار جستجوی لذت انجام می شود و به تعبیر بارت «لذت آن چیزی نیست که موجب سرخوشی می شود (رضایت) بلکه چیزی ست که این سرخوشی را غافلگیر کند ، از آن فراتر رود ، مسیر آن را عوض کند و در آن انحراف ایجاد کند . برای دستیابی به یک اسلوب درست از آنچه که می تواند انجام شود و همچنین انحراف از موضوع باید به سوی تصوف روی آورد (5). لذتی که بارت برای آن ارزش قائل است از سرخوشی متمایز است ‌زیرا اساس لذت بر عدم تجانس تجربه مبتنی است در حالیکه سرخوشی بر خود تجانس : خواننده از خواندن اثر ادبی لذت می برد و متن نیز با تخطی از آنچه پیشتر وجود داشته است به او انرژی می بخشد . سرخوشی تکرار زیبایی است و لذت نیز ناشی از هر آن چیزی است که این دید قالبی را می شکند و این همان تقابل بارت در میانه لذت و سرخوشی است :
« زبانی که من با آن حرف می زنم زبان عصر من نیست ؛ این زبان به طور طبیعی در معرض شبهه ایدئولوژیک است. بنابراین باید با این شبهه مبارزه کنم . من می نویسم زیرا واژه هایی که می یابم را نمی خواهم : به همین سادگی . پس این زبان ماقبل آخر همان زبان سرخوشی من است : من در طی شب آثاری از زولا ، پروست ، ورن ، مونت کریستو ، خاطرات یک توریست و گاهی نیز آثار جولین گرین می خوانم . و این سرخوشی من است اما لذت من نیست : لذت فقط با ورود یک مقوله جدید مطلق حاصل می شود زیرا فقط مقوله جدید می تواند آگاهی را متزلزل کند (کار آسانی است ؟ به هیچ وجه : در 90 درصد موارد ، مقوله جدید چیزی جز همان نگاه کلیشه ای به یک چیز جدید نیست) » .
« مقوله جدید یک مد نیست بلکه یک ارزش است که مبنای هر نقد به شمار می رود : ارزیابی ما از جهان , دست کم به صورت مستقیم , آنگونه که نیچه معتقد است , دیگر به تقابل اشراف زادگی و فرومایگی بستگی ندارد بلکه به تقابل قدیم و جدید بستگی دارد [...] . مقوله جدید ، همان لذت است [...] یک خشم (حاشیه ای , بیرونی) به سوی تجدد - یک خشم آتشین که می تواند تا سرحد انهدام گفتمان پیش برود : اقدامی برای ظهور مجدد تاریخی لذت سرکوب شده در  زیر  یک تفکر کلیشه ای » .  
مقوله " جدید " که بارت درتقابل با چیز "جدید" قرار می دهد بیانگر یک موقعیت انقلابی است : ارزش دیگر نزد یک نابغه که قادر است با آثار جدیدش لذتی وافر به مردم بدهد نیست بلکه در بطن متن است که با آن ، نظم گفتمان بی وقفه به چالش کشیده می شود . بنابراین اشتباه است که اگر لذت را به عنوان یک حس شخصی در نظر بگیریم چرا که لذت فقط با انهدام جهان بینی حاکم بر بورژوازی که در زبان باقی ست حاصل می شود . بارت بی آنکه ذکری از نظریه فوکو به میان بیاورد نظریه وی را مبنی بر مرتبط بودن گفتمان و توانایی می پذیرد و زبان را دشمن اصلی آن به شمار می آورد : او در درس افتتاحیه کُلژ دو فرانس می گوید « اما گفتمان به عنوان کنش هر زبان نه واکنشی است و نه پیشرو بلکه فاشیست است به همین سادگی ؛ زیرا فاشیسم به معنای ممانعت از حرف زدن نیست بلکه به حرف زدن وادار کردن است» (7) . از نظر بارت , ادبیات واقعی شیوه ای است برای خریداری زبان با " تقلب در گفتمان". نوشتن یک عمل پذیرفته شده توسط قرارداد اجتماعی نیست , بلکه نوعی بازی با کلمات است برای نابود کردن این قرارداد .

3-    از متن به اثر
با مراجعه به آراء فوکو درباره "مفهوم" در می یابیم که جانشین شدن اثر با متن فقط یک تغییر لفظ نیست بلکه تغییر پارادایم یا تغییر قابلیت فهم است . آوانگارد , در ساخت شکنی نظم گفتمان تلاش می کند سلسله مراتب اجتماعی را از هم بگسلد به عبارت دیگر اقدام به ساخت شکنی همه ارزش های زیبایی شناختی و اخلاقی می کند . در حقیقت برخلاف مباحثی که در آن به برخی ابعاد ادبیات ارزش داده شد و از برخی دیگر ازآنها سلب ارزش گردید , در آن زمان خود ادبیات بود که مطرح بود زیرا اساس ادبیات بر قضاوت زیبایی شناختی و اخلاقی استوار است . برای اولین بار این پرسش به طور جدی مطرح می شود که : آیا ادبیات وجود دارد ؟
خلاصه آنکه از مفهوم اثر به مفهوم متن ما فقط با یک تغییر لفظ مواجه نیستیم بلکه در اینجا بحث تبادل قابلیت فهم و نظم گفتمان مطرح است .
دغدغه بارت درسالهای پایانی حیاتش این بود که نتیجه ای برای وقتی که متنیت را علیه ادبیات کلاسیک مطرح می ساخت پیش بینی نکرد . او هشدار می دهد که : «چیزی در تاریخ ما پرسه می زند :مرگ ادبیات ؛ این مرگ گرداگرد ما سرگردان است ؛ باید به این شبح نگریست»(8) . بارت پس از شناخت قدرت ویرانگر مدرنیته دیگر نمی خواهد پیشقراول باشد بلکه می خواهد که «پسقراول» باشد . به زعم وی « پیشقراول بودن , یعنی دانستن آنچه که مرده است اما در پسقراول بودن یعنی آن را هنوز دوست داشتن است : من رمان تخیلی را دوست دارم اما می دانم که رمان مرده است» (9) . مرگ ادبیات یا مرگ عنصر زیبایی شناسی زبان برای بارت که خود مؤلف رسالاتی درباب زیبایی سبک حتی در دوره متنیت است غیر قابل تحمل است . وی هر چند مخالف کلاسیسیسم است اما زبان فرانسه او همیشه بسیار کلاسیک است .
در زمانه ای که آوانگاردیسم مد شده است و جوانگرایی یک اسطوره , بارت برای نجات زبان و ادبیات ضمن تهیه کردن یک رمان ، به شعر بویژه شعر هایکو روی می آورد . درسال های 1978-1979 در "کُلژ دوفرانس" او تلاش می کند رمانی را که به زعم وی اثری است که ادبیات را به زندگی پیوند خواهد داد به پایان برساند . در شعر هایکو است که بارت به یک تائید بی قید و شرط از زمان حال و نمایش زندگی روزمره دست می یابد : «ترجیح دادیم با خلق یک فرم- که طبیعتا تخیلی نیست اما در تاریخ جهانی ادبیات همچون نسخه نهایی هر نمایش به نظر می رسد (هایکو ژاپنی) - یک دور طولانی بزیم» 10 . بارت در نهایت رمان را به پایان نرساند اما به پروژه دیگری پرداخت که هر چند نوشته ی واقعا تخیلی ی به شمار نمی آید اما عامل بقای ادبیات است . از نظر بارت ِ این سالها ادبیات دیگر نه یک علم است و نه یک تخطی از متن بلکه شعری است که با آن می توان به لذت ، احساس ، ذوق و در یک کلام به هر آنچه دست یافت که شاید نتوان با عقلانیت مطرح نمود اما با احساس می توان . بارت که به زیبایی شناسی فرگمنت بسیار وابسته است مقاومتش را در برابر کمپوزیسیون مستبدانه پنهان نمی کند . به استثنای کتاب "عناصر نشانه شناسی و نظام مد" , کتاب های بارت با نوعیfragmentarité  شناخته می شوند که منجر به ایجاد گسیختگی های پیش بینی نشده می شوند جایی که در آن بازی های فکری و زبانی نسج می گیرند. با این وجود, این بار یک اثر تخیلی ارائه می کند که هر چند تغییر ذائقه محسوب نمی شود اما تلاشی است سودمند برای ادبیات . رمانی که وی ارائه می کند یک تخیل ساده نیست بلکه یک شعر است یک رؤیای شاعرانه : «رمان باید به تدریج به عنوان رمان مطلق , رمان رمانتیک, رمان poikilos , رمان Écrire-Tendance  یا به عبارت دیگر به عنوان اثر بکار گرفته شود » 11 . این رمان مطلق بارت همانند کتاب مطلق مالارمه هرگز بوجود نخواهد آمد اما همیشه وجود خواهد داشت : این ادبیات است که هیچگاه نقطه پایانی برایش متصور نیست .
در نقد ادبی دو مد یا دو گفتمان وجود دارد : توصیفی و ارزیابی کننده . همیشه برای فیصله دادن به این بحث دچار تردید می شویم که آیا گفتمان در ادبیات یک شناخت است یا یک قضاوت زیبایی شناختی ؟ به عبارت دیگر گفتمان قائل به اختیار دانایی است یا قائل به اختیار لذت . بر طبق گفته M.Compagnon «فقدان معیارهای تصریحی و عموما قابل قبول یکی از علل جنبه مشاجره قلمی حوزه ادبیات است , گویی تئوری همواره بر انتخاب بین دو گزاره کاملا متضاد : ارزشیابی یا توصیف , بافت یا متن , علم بیان یا تاریخ , اثبات گرایی یا امپرسیونیسم , ذهنیت گرایی یا عینیت گرایی , کل نگری یا جزئی نگری , هنر یا علم , میمسیس(تقلید) یا سمیوسیس(فرایند معنی سازی) , فرم یا محتوا مبتنی است . ازدیاد این گزاره های همواره مطرح مثل دیکوتومی افلاطون با هر دو جنبه خوب و بد آن ، نشانه ای از مشکلاتی است که به طور نامناسبی مطرح می شوند» (12) . در اینجا این پرسش مطرح است که آیا باید واقعیت را ارائه نمود یا زیبایی را ؟ هرچند که نقد آکادمیک و دانشگاهی همواره در جستجوی یک بنیان عینی است و قضاوت ذهنی اش را پنهان می کند اما این قضاوت همیشه نمی تواند غایب باشد : شناخت یک اثر یا مؤلف به قضاوت زیبایی شناختی رهنمون می سازد. و این  همواره یک پرسش اساسی است . ادبا انگیزه خود را در دو خواسته شناخت ادبیات و جستجوی سرخوشی در ادبیات می بینند. در سالهای دهه شصت و هفتاد دو سری مفهوم وجود داشتند که همچون آب و آتش با هم در تقابل بودند . سری سنتی شامل اثر ، زیبایی ، ارزش ، مفهوم ، خوش ذوقی و بد ذوقی و سری جدید شامل متنیت ، بهره وری ، معنا ، بینامتنیت و.... . بارت تلاش کرد سری نخست را کنار بگذارد و با نوشتن کتاب «از اثر تا متن» ناقوس مرگ را برای مفهوم سنتی ادبیات به صدا درآورد. بااین وجود بارت که از آوانگارد و تئوری متنیت که وی پرچمدار آن به شمار می رود سرخورده شده بود بالاخره به سوی سری نخست رجعت نمود و در نهایت آن را پذیرفت : « این دوره آنقدر کهنه شده است که موضوع آن دیگر  قابل بیان در ادبیات نیست مثل مفهوم "اثر"» (13) . او از رؤیای بنیان نهادن علم جامع نگر ادبیات برای بازگشت به سرخوشی و ذوق یعنی یک مفهوم کلاسیک صرف نظر کرد. بر طبق نظر M.Compagnon این شیوه ای است برای در حاشیه ماندن : «امروز دفاع کردن از زبان کلاسیک . مقوله جدیدی ست  .... »(14) .
گذر از اثر به متن و از متن به اثر یعنی همان مسیر ذهنی بارت ، به ما امکان می دهد تا بهتر به چالش های نقد ادبی دوران پس از جنگ بنگریم . از یک طرف دستیابی به آن مشکل است زیرا بی وقفه خود را انکار می کند  و از سوی دیگر گره تحول ادبی را از خلال پیچ و خم های تئوری به ما نشان می دهد . بارت هرگز در ایجاد تغییر و مشارکت در مباحث نقد ادبی بین متن و اثر و بین آوانگارد و کلاسیسیسم آرام نمی گیرد اما آنچه که تغییر نمی کند اینست که او خود را همواره در رد دائمی مد و جهان بینی حاکم ، در حاشیه می یابد .


Notes
1 Roland Barthes, « De l’oeuvre au texte », Revue d’esthétique, 3e trimestre 1971, repris dans OEuvres complètes, édition établie et présentée par Éric Marty, t.II, Paris, le Seuil, 1993, p.1211-1217.
2 Roman Jakobson, « Linguistique et poétique », paru en anglais, sous le titre « Closing statements : Linguistics and Poetics », dans T. A. Sebeok, éd., Style in Language, New York, 1960. Cet ouvrage a son origine dans une conférence interdisciplinaire sur le style qui s’est tenue à l’Université d’Indiana. Repris dans Essais de linguistique générale, traduit et préfacé par Nicolas Ruwet, Édition de Minuit, 1963, p.248.
3 Gérard Genette, Figure III, Paris, le Seuil, 1972, p. 10.
4 Roland Barthes, « Sur S/Z et L’Empire des signes », entretien avec Raymond Bellour, «les lettres françaises, 20 mai 1970, repris dans OEuvres complètes, ibid., t. II, p. 1004-1016.
5 Roland Barthes, Roland Barthes par Roland Barthes, Paris, Seuil, 1975, p. 116.
6 Roland Barthes, Le plaisir du texte, in OEuvres complètes, op. cit., t. II,p. 1514-1515.
7 Roland Barthes, « Leçon inaugurale au Collège de France en 1978 », repris dans OEuvres complètes, op. cit., t. III, Paris, le Seuil, 1995, p. 801-814.
8 Roland Barthes, La Préparation du roman I et II, Cours et séminaires au collège de France (1978-1979 et 1979-1980), Paris, le Seuil, 2003, p. 49.
9 Roland Barthes, « Réponses » (Tel quel, automne 1971), in OEuvres complètes, t. II, op. cit., p. 1971.
10 Roland Barthes, « La préparation du roman (I) : de la vie à l’oeuvre-La métaphore du labyrinthe : recherches interdisciplinaires, in OEuvres complètes, op. cit., t.III, p. 1059.
11 Roland Barthes, La Préparation du roman I et II, op. cit., p. 203
12 Antoine Compagnon, « Littéraire (critique) », in Universalis, 1993.
13 Roland Barthes, La Préparation du roman I et II, Cours et séminaires au collège de France (1978-1979 et 1979-1980), op. cit., p. 355.
14 Antoine Compagnon, les Antimodernes de Joseph de Maistre à Roland Barthes, Gallimard, 2005, p. 414.

Bibliographie
Roland Barthes, « Sémiographie d’André Masson », in Critique, n°408, mai, 1981, p. 526-528.
Roland Barthes, « Sur S/Z et L’Empire des signes », entretien avec Raymond Bellour, in les lettres françaises, 20 mai 1970, repris dans OEuvres complètes, édition établie et présentée par Éric Marty, t.II, Paris, le Seuil, 1993, t. II, p. 1004-1016.
Roland Barthes, « De l’oeuvre au texte », Revue d’esthétique, 3e trimestre 1971, repris dans OEuvres complètes, t. II, op. cit., p.1211-1217.
Roland Barthes, « Réponses » (Tel quel, automne 1971), repris dans OEuvres complètes, t. II, op. cit.
Roland Barthes, Le plaisir du texte, Paris, le Seuil, 1973, repris dans OEuvres complètes, op. cit., t. II. Roland Barthes, Roland Barthes par Roland Barthes, Paris, Seuil, 1975.
Roland Barthes, « leçon inaugurale au Collège de France en 1978 », repris dans OEuvres complètes, op. cit., t. III, Paris, le Seuil, 1995.
Roland Barthes, La Préparation du roman I et II, Cours et séminaires au collège de France (1978-1979 et 1979-1980), Paris, le Seuil, 2003.
Roman Jakobson, « Linguistique et poétique », paru en anglais, sous le titre « Closing statements : Linguistics and Poetics », dans T. A. Sebeok, éd., Style in Language, New York, 1960. Cet ouvrage a son origine dans une conférence interdisciplinaire sur le style qui s’est tenue à l’Université d’Indiana. Repris dans Essais de linguistique générale, traduit et préfacé par Nicolas Ruwet, Édition de Minuit, 1963, p. 248.
Gérard Genette, Figure III, Paris, le Seuil, 1972, p. 10.
Antoine Compagnon, « Littéraire (critique) », in Universalis, 2005.
Antoine Compagnon, les Antimodernes de Joseph de Maistre à Roland Barthes, Gallimard, 2005.
 

نویسنده : جیان هان (مدرسه عالی پکن)
مترجم : عزت اله فروغی دانشگاه تربیت مدرس

 

پرونده «رولان بارت» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/2761