جمعه, ۸ تیر, ۱۴۰۳ / 28 June, 2024
مجله ویستا

سعید: پناه به بیرون از خانه



      سعید: پناه به بیرون از خانه
زهرا غزنویان

عکس: آثار فعالیت زن خانه و نیز حضور کبوترهای مرد در گوشه حیاط دیده می‌شود.
مردی 54 ساله، نقاش ساختمان و دارای تحصیلات سیکل است. در زندگی بیشتر به دنبال شادی و خوشی است و کمتر دغدغه ساختن و اندوختن و اندیشیدن به فردا را دارد. از جوانی، اهل کار و گردش و تفریح بوده و همیشه آن‌چه را که درمی‌آورد خرج می‌کند. فسلفه‌ای خیامی برای زندگی دارد و اهل بخشش و کمک به دیگران است. از جوانی، ماشین پیکان داشته و هنوز علاقه زیادی نسبت به آن نشان می‌دهد و همچنان پیکان‌سوار است. نقاشی ساختمان، کاری است که سال‌هاست به آن اشتغال دارد و امروز استادکار است که تعدادی کارگر زیر دستش آموزش دیده و فعالیت می‌کنند. او گرچه پس از سقوط چند سال پیشش از ارتفاع و آسیب دیدن مهره‌های کمرش، توانایی جسمی کمتری برای انجام این کار دارد ولی علاقمند است و همچنان به آن اشتغال دارد. بیشتر زمان روز را در خارج از خانه و سرگرم کار است. از خانه بیشتر برای خوابیدن و انبار وسایل و ابزار کارش استفاده می‌کند. البته تماشای تلویزیون و خوردن شام با همسر در کنار آن‌را هم می‌توان به این موارد اضافه کرد. دو کبوتر  در گوشه حیاط دارد و گاهی که از سر کار برمی‌گردد به بازی با آن‌ها سرگرم است. او همسر منیر است و در خانه‌ای شخصی و 187 متری در شهری جدید که دو دهه پیش حومه تلقی می‌شد ولی امروز یکی از بهترین شهرهای استان از نظر استانداردهای شهرسازی است، زندگی می‌کند. مصاحبه با او در ادامه آمده است.

اگر بخواهیم دوگانه‌ای برای خانه تشکیل دهیم، ذهن شما آن‌را در مقابل چه واژه‌ یا مفهومی قرار می‌دهد؟

خانه در مقابل خوابگاه یا استراحتگاه؛ چون خانه، چیز بیشتری از خوابگاه است.

خانه از نظر شما کجاست و چه تعریفی برای آن دارید؟

خانه، خیلی چیزها هست، خیلی کلمات می‌شود برایش به کار برد: زندگی، همسر، شریک زندگی، زن، بچه؛ مکانی که در عین حال که استراحتگاه است برای دردودل کردن و فکر کردن و نظافت، کتاب و مجله خواندن، تلویزیون دیدن و زندگی هم هست. جایی که بعد از کار، واردش می‌شوی. زندگی یعنی: کار، خانه، کار، خانه و... یعنی جایی که آسایش و راحتی داری ولی نباید خواسته‌های ما در آن با هم تداخل بکند. مثلا من دلم می‌خواهد هر وقت و در هر جایی بتوانم سیگار بکشم، درحالی که وسط پذیرایی نشسته‌ام و فیلم می‌بینم سیگارم را هم روشن کنم ولی خوب همسرم ناراحت می‌شود یا دیگران آسیب می‌بینند و من باید مراعات کنم. درکل، جایی برای تحمل نیازهای قابل تحمل یکدیگر است، نیازهایی که خارج از رده نباشد. ممکن است خیلی از مردها بخواهند استثمار کنند و در خانه، مردسالاری کنند و کارهایی را انجام دهند که زنشان دوست ندارد، مثلا روی پشت‌بام بروند و کفتربازی کنند و... من خودم در این حد را دوست ندارم و سعی می‌کنم کنار بیایم. خانه، جایی برای همین کنار آمدن‌هاست.

دوست دارید چه فعالیت‌هایی را بتوانید در خانه انجام دهید؟ برهمین مبنا خانه باید چه فضاهایی را در اختیار شما بگذارد؟

خانه جای همان کارهایی است که گفتم، توقعات بیشتر از انتظاری هم می‌شود از آن داشت، مثلا بگویی باید امکان تفریح و ورزش هم به آدم بدهد. خوب برای این کارها مکان‌های مخصوصی هست که می‌توان به آن‌ها مراجعه کرد.

به نظر شما آیا افراد خانواده در خانه خود نیازمند فضایی شخصی هستند؟ چرا؟

زن و شوهر چیزی ندارند که بخواهند از هم قایم کنند، خصوصا وقتی که آدم وقتی که پا به سن می‌گذارد هم طرفین از هم خاطرجمعند و هم دیگر آدم کم‌حوصله می‌شود و دنبال پافشاری روی خیلی چیزها نیست. در این سن آدم بیشتر از قبل دوست دارد حالت آسایش و راحتی داشته باشد، خیلی کم حوصله می‌شود. برای همین خوشم می‌آید که یک اطاق جدا داشته باشم و مثلا دو ساعت از شب را تنها بگذرانم یا هفته‌ای یک روز با رفیقم باشیم و درددل کنیم و خاطره بگوییم. زن و شوهر بعد از یک عمر زندگی دیگر چه حرفی دارند که با هم بزنند؟ هر حرفی بوده دیگر با هم زده‌اند. آدم نیاز دارد با رفیقش در خانه‌اش بنشیند و گپ بزنند. به همسرم هم این‌را می‌گویم که سعی کن با فامیل و دوستانت دور هم جمع شوید و با هم بیرون بروید. این نیاز آدم است در این سنین، اول، سلامتی بدن و بعد دور هم نشستن و صحبت کردن و دردودل کردن و خوش بودن.

این فضا الان چگونه است؟

من فضای شخصی را دوست دارم الان ولی همسرم با آن مخالف است. من هم پافشاری نمی‌کنم. برای همین، با فضای بیرون خانه بیشتر حال می‌کنم. دوست دارم بیرون باشم و اگر کسی نیازی به کمک داشت هر طور که می‌توانم کمکش کنم. لذت می‌برم از این کار. گوشه خانه نشستن برای من خوب نیست. بالاخره بهانه‌ای پیدا می‌شود و دعوایمان می‌شود چون عادت به این شیوه نداریم.

آیا خانه نیازمند فضایی برای دور هم نشستن اعضای خانواده هست؟ این فضا چگونه باید باشد؟ چگونه هست؟

بله، جلوی تلویزیون در فضای پذیرایی. راضیم، مشکلی ندارد. انسان کلا طمعش خیلی زیاد است ولی باید راضی بود. من مشکلی با این فضا ندارم.

آیا خانه نیازمند نیازمند فضایی برای  روابط خارج از حوزه خانواده (فامیلی، کاری، دوستانه و...) هست؟ این فضا چگونه باید باشد؟ چگونه هست؟

من رفت‌وآمد با فامیل را خیلی دوست دارم. این‌که دور هم جمع شویم و جوک و خاطره تعریف کنیم. این خانه از نظر بزرگی و اندازه و شکلش خیلی خوب است، حیاط هم دارد که خوب است. دیگر خسته شده بودیم از آپارتمان. در این‌جا می‌شود میهمانی داد چون خانه ما که 50 نفر آدم نمی‌آیند. نهایتا دو تا خانواده‌اند که این فضا کافی است.

برخی معتقدند خانه، بخش‌های خصوصی‌ای دارد که نباید در معرض دید و دسترس دیگران باشد. آیا شما موافقید؟ این فضاها کدامند؟

یک وقت اگر لباسی پهن باشد خصوصا لباس زیر زنانه، خوب جلوی دید نباشد بهتر است ولی به غیر از آن، بقیه بخش‌های خانه مشکلی ندارد. ما نه دختر جوان داریم نه همسرم جوان است که بخواهم نگران باشم. ضمن این‌که آدم هر کسی را داخل خانه‌اش راه نمی‌دهد، کسی وارد خانه می‌شود که مطمئن و چشم پاک است حالا بخواهد هر جایی هم سرک بکشد مشکلی ندارد که. چیز نامشروعی در خانه نیست که نباید دیده شود.

دوست دارید ارتباطتان از نظر دیداری با محیط بیرون خانه چگونه باشد؟

دوست داشتم کنار خیابان بودیم و می‌توانستم رفت‌وآمد مردم، ماشین‌ها و مغازه‌ها را ببینم. آن طوری خیلی بهتر است و خانه از حالت سکوت و خلوت درمی‌آید. آدم 4 نفر را ببیند روحیه می‌گیرد تا این‌که داخل خانه تنها باشد و سوت و کور. من مشکلی ندارم که داخل خانه بخواهد دیده شود. ما وقتی از خودمان مطمئن باشیم و پوشش هم داشته باشیم و طرف مقابل هم فهم و شعور داشته باشد نگاه نمی‌کند.

این ارتباط الان چگونه هست؟

الان این‌جا هیچ چیز از محیط بیرون را نمی‌بینم. اگر دور حیاطمان حفاظ نداشت ممکن بود همسایه بغل دستی و روبه‌رویی، حیاط را ببینند ولی الان فقط وقتی که در ماشین‌رو باز می‌شود و من می‌خواهم ماشین را داخل خانه بیاورم داخل حیاط دیده می‌شود و اگر در اطاق باز باشد داخل آن نیز در همان دقایق دید دارد.

دوست دارید ارتباطتان از نظر شنیداری با محیط بیرون خانه چگونه باشد؟

اگر بهر خیابان بودیم بیشتر لذت می‌بردم تا حالا که در بن‌بستیم. مقداری شلوغی و سروصدا حس بهتری می‌آورد. البته صدای قناری و پرنده‌ها هم خیلی لذت‌بخش است که آدم از بیرون بشنود.

این ارتباط الان چگونه هست؟

این‌جا خوابگاه خوبی است چون هیچ صدایی از بیرون را نمی‌شنویم. سوت و کور است فقط اگر من کمی با ماشین در حیاط ور بروم و سروصدایش را دربیاورم صدا از خانه ما بیرون می‌رود وگرنه، نه صدای ما به آن‌ها می‌رسد و نه آن‌ها به ما.

دوست دارید ارتباطتان از نظر بویایی با محیط بیرون خانه چگونه باشد؟ چگونه هست؟

بویی حس نمی‌کنم، دوست هم ندارم که چیزی حس کنم. بویی نمی‌رود. مشکلی هم ندارم که برود.

آیا ورود و خروج شما بین داخل و خارج خانه به راحتی صورت می‌گیرد؟

با ماشین تا داخل حیاط می‌توانیم بیاییم و وسایل را داخل پیاده کنیم و این خیلی خوب است. فقط پل دم در ورودی باید کمی عریض شود که ماشین راحت‌تر داخل شود وگرنه مشکل دیگری ندارد و راحت است.

آیا مایل به تعویض این خانه هستید؟ چرا؟

خیلی دلم می‌خواهد این خانه را با همین اندازه و شکل، یا حتی کوچکتر از همین، در مرکز شهر داشته باشم و نه حومه. زادگاهم آنجاست و در خانه را که باز می‌کنم چهار تا رفیق و بچه محصل قدیمی را می‌بینم و حس خوبی دارد.

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294