پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

بازنمایی زندگی شهری در رمان شهر شیشه ای اثر پل استر



      بازنمایی زندگی شهری در رمان شهر شیشه ای اثر پل استر
نسترن ايراني

(تصویر: پل آستر)

 

 

در این نوشتار به تحلیل رمان «شهر شیشه ای» از مجموعه «سه گانه نیویورک» اثر پل استر می پردازیم. این رمان داستانی ست، که در شهر نیویورک اتفاق می افتد و مناسب برای تحلیل مولفه های زندگی شهری و سنجش رابطه زندگی شهری در رمان است. برای تحلیل بهتر از مقاله ی «کلان شهر و حیات ذهنی» زیمل کمک گرفته شده است. تغییر هویت در زندگی شهری و چندگانگی هویت افراد مهمترین مولفه-ی شهری ست که این رمان حول آن شکل گرفته است . از جمله دیگر مولفه ها می توان به سرگردانی، پوچی، گمراهی، یاس، خود ویرانگری و نومیدی کاراکترها اشاره نمود، که نشان دهنده ی بازنمایی زندگی شهری(نیویورک) در این رمان است. واژه های کلیدی:
رمان، شهر، مدرنیته، هویت های چندگانه
مقدمه:
«نیویورک» کلان شهری با آسمانخراشهای غول آسا، قلب تپنده ی آمریکا، انبوه از افرادی با ملیت های متکثر، ابر شهری، پر از شور و هیجان که با «مجسمه ی آزادی»‌ خود دل هر بیننده ای را می رباید. پرجمعیت‌ترین شهر ایالات متحده آمریکا که از پنج ناحیه شامل برانکس، بروکلین، منهتن، کوینز و استاتن آیلند تشکیل شده، با مساحت ۸۷۰۰ کیلومتر مربع، وسیعترین شهر جهان و با داشتن حدود 51 آسمانخراش با ارتفاع بیش از 200 متر، بیشترین تعداد آسمانخراش را در میان شهرهای دنیا نصیب خود کرده است.

بنابر روایت تاریخ، آغاز جنگ جهانی دوم مقدمات رشد همه جانبه ی نیویورک را فراهم کرده است؛ بدین صورت که ممنوعیت آفرینش‌های هنری در کشورهای دیکتاتوری اروپایی در آن زمان و گریز هنرمندان به سمت غرب، موقعیت مناسبی را برای انتقال مرکز هنری از پاریس به شهر نیویورک فراهم کرده است، همچنین جنگ دوم جهانی و خرابی‌های گسترده آن در سراسر اروپا منجر به جذب نیروی کار فراوان، سرمایه‌های جدید و سرگردان به این شهر شد و عاملی بود که به توسعه اقتصادی و رونق
صنایع و کارخانجات نیویورک انجامید. از طرفی با احداث مقر دائمی سازمان ملل متحد در نیویورک این شهر در سال ۱۹۵۲ عملا، به مهم‌ترین شهر در عرصه دیپلماسی بین‌المللی تبدیل شد. (1)
شهر نیویورک جاذبه‌های فرهنگی بسیاری دارد؛ مجسمه آزادی هدیه‌ای است که از طرف کشور فرانسه به این شهر داده شد و هر ساله پذیرای جهانگردان بسیاری است. پارک مرکزی نیویورک محلی‌ست که شاید گرانترین زمین‌های شهر نیویورک، دور تا دور آن قرار دارند. این پارک با مساحت 342 هکتار، از بزرگترین پارک های درون شهری جهان است که سالانه حدود 25 میلیون نفر از آن دیدن می کنند. همچنین محل برگزاری مسابقات و نمایشهای زیادی در طول سال نیز می باشد. در نزدیکی پارک ساختمان داکوتا که دارای سابقه ای تاریخی ست قرار دارد. کتابخانه عمومی شهر نیویورک از بزرگ ترین کتابخانه های عمومی جهان است و موزه گوگنهایم و موزه متروپولیتن نیویورک که در مجاورت پارک قرار دارد محتویاتی دارند که در جهان نظایرشان را نمی‌توان یافت. همچنین از موزه هنر مدرن که در بخش منهتن قرار دارد، به عنوان تاثیرگذارترین، موزه مرتبط با هنرهای مدرن در جهان یاد می‌شود(همان)

سالن اپرای متروپولیتن نیویورک یکی از دوازده موسسه بزرگ فرهنگی مرکز هنرهای نمایشی لینکلن در نیویورک می باشد. اما بسیاری از گردشگران روز را در تایمز اسکویر و نمایش های خیابان برادوی سپری می کنند و شب را به تماشای مسابقاتی نظیر؛ تیم هاکی نیویورک رنجرز و تیم بسکتبال نیویورک نیکز درون مدیسون اسکویر گاردن و یا نیویورک یانکیز درون استادیوم یانکی سپری می کنند. البته «کلوپ‌های شبانه» و استادیوم‌های ورزشی شهر نیویورک به وفور شاهد برگزاری کنسرت‌های فراوانی از گروه‌های مشهور موسیقی آمریکایی و جهانی است. همچنین به دلیل وفور آسمانخراش و افق معروف شهر، بسیاری از فیلم های هالیوودی در این شهر فیلمبرداری می شود. این شهر دارای تیم‌های ورزشی‌ست که در هر چهار لیگ اصلی آمریکای شمالی حضور دارند. مرکز تمامی این تیم‌ها شهر نیویورک است. دو تیم بیسبال شهر نیویورک که در لیگ سراسری بیسبال آمربکا شرکت دارند، عبارتند از نیویورک یانکیز و نیویوک متز که در هر فصل لیگ، شش بار در مقابل یکدیگر بازی می‌کنند.
به شرح فضای شهری و فیزیکی نیویورک پرداختیم، تا فضای کاملا مدرن این شهر را به تصویز بکشیم و با سهولت بیشتری بتوانیم به شرح ذهنیت شکل گرفته در آن بپردازیم و بازنمایی زندگی شهری را از رمان استخراج نماییم. اما باید نظاره گر بود و این بار «پل استر»وار (رمان نویس پست مدرن و محبوب آمریکایی) به کنکاش در شهر نیویورک پرداخت و از چشیدن و مزه مزه کردن یک رمان به سبک کارآگاهی با اتفاقات جنجالی و مختص به خود، لذت برد. آن هم در «سه گانه ی نیویورک»رمانی که نه تنها خود مضمونی کارگاهی دارد، بلکه با نوع روایت خود و امتناع از دادن اطلاعات کافی به مخاطب خود، خواننده را در معمایی کاملا حل نشده رها می سازد.

شهر نیویورک در رمان شهر شیشه ای:

رمان «سه گانه نیویورک» اثر پل استر مشتمل بر سه داستان می باشد؛ که هر سه داستان (شهر شیشه-ای _ ارواح _ اتاق در بسته ) مضامین مشترکی دارند و دارای موضوعات و مضامین مطرح شده ی مشترکی می باشند.پل استر همواره در رمان های خود درباره نیویورک و بروکلین می نویسد و زندگی شهری مهمترین خصیصه ی رمان های وی می باشد؛ این طور به نظر می رسد، که وی ترجیح می دهد درباره ی فضای شهری که در آن زندگی می کند و بهتر از هر جای دیگر می شناسد، بنویسد.دو داستان اول این مجموعه به گونه ی «فرا داستان» روایت می شود؛ بدین معنا که داستان نخست را راوی به واسطه ی خوانش دفترچه قرمزی که متعلق به کوئین (شخصیت اصلی رمان) است، نقل می کند و داستان «ارواح» نیز از روی یک داستان تعریف می شود.اما در این نوشتار اختصاصا به بخش اول این رمان با عنوان «شهر شیشه ای» پرداخته می شود، تا بتوان از خلال این رمان مولفه های زندگی شهری را بیرون کشید.

همانطور که از نام این رمان واضح و مبرهن است، نویسنده بی دلیل این نام را برنگزیده است؛ گویی قصد آن داشته تا ذهنیت شکل گرفته در این شهر را به تصویر بکشد؛ به قول زیمل حیات ذهنی حاکم بر انسان کلان شهری را؛ آن هم در لفافه کلمات بیان کند. می توان اظهار کرد، این رمان از دو جهت با شهر (نیویورک) در ارتباط است.در وهله اول به دلیل نویسنده آن، که دراین شهر پرورش یافته است و نوع قلم وی، ژانر نوشتاریش و نحوه ی شخصیت پردازی او بی تاثیر از این شهر نبوده است و در وهله دوم داستان این رمان در این شهر رخ داده است. به طور کلی «سه گانه نیویورک» رمانی است، که با مهارت تمام تاثیرات شهر و زندگی شهری را بر رمان نشان می دهد.

برای نشان دادن بازنمایی زندگی شهری، نیازمند آن هستیم، این رمان را با جزئیات کامل شرح دهیم:
شخصیت اصلی رمان «شهر شیشه ای»، «دانیل کوئین» نام دارد. وی نویسنده ای است که با اسم مستعار «ویلیام ویلسون» داستان های پلیسی و کارآگاهی می نویسد. کوئین به واسطه کارگزار خود، داستان هایش را به چاپ می رساند، در نتیجه کسی از هویت واقعی وی (نام کوئین) آگاهی ندارد . شخصیت اصلی رمان های کوئین «ورک» نام دارد.در حقیقت دانیل کوئین فردی با سه هویت (کوئین، ویلسون و ورک)شده بود و هرکدام از این سه شخصیت بخشی از هویت وی را تشکیل می دادند.روزی یک تلفن اشتباه با خانه ی کوئین تماس می گیرد و به دنبال کارآگاه خصوصی با نام استر می گردد. کوئین تصمیم می گیرد، برای مسخره کردن و دست انداختن فرد پشت خط، خود را به جای استر جای زند.از این قسمت داستان است که هویتی دیگر بر وی افزوده می شود و او مجبور می شود نقش یک کارآگاه خصوصی را بازی کند.
خود کوئین فرد 35 ساله ای بود که یکبار ازدواج کرده بود و زن و پسرش مرده بودند. هر سال یک رمان می نوشت و درآمدش برای یک زندگی آبرومند، در یک آپارتمان کوچک کفایت می کرد.از آنجایی که نوشتن رمان 5،6 ماه بیشتر وقتش را نمی گرفت، بقیه اوقات سال آزاد بود، تا هرکاری که می خواهد انجام دهد. در نتیجه کتاب های زیادی می خواند، نقاشی زیاد می دید و فیلم های بسیاری تماشا می کرد.در تابستان مسابقه بیسبال تماشا می کرد و در زمستان به اپرا می-رفت.هر روز به پیاده روی در شهر نیویورک می رفت. در پیاده روی برایش مهم نبود که چقدر راه می-رود، همیشه احساس می کرد گم شده است.با تسلیم شدن به چرخش خیابان ها، با تقلیل خود به چشمی نظاره گر قادر می شد، از اجبار فکر کردن بگریزد و بیش از هر چیز می خواست لحظه ای آرامش داشته باشد.دنیای بیرون با چنان سرعتی تغییر می کرد که امکان نداشت به چیزی بیش از لمحه-ای فکر کند.
در این قسمت کتاب تغییرات سریع زندگی شهری کاملا مشهود است.لزوم اهمیت اوقات فراغت در زندگی شهری و لذت بردن از گمنامی و پرسه زنی در شهر به خوبی اشاره شده است.
پس از آنکه خود را به جای پل استر(کارآگاه خصوصی) جا می زند، کم کم مرگ عزیزانش را فراموش می کند. شخص پشت تلفن(پیتر استیلمن) می گوید:« من را می خواهند بکشند» و از استر(کوئین) می خواهد تا از وی مراقبت و محافظت کند. پیتر استیلمن فرزند فردی است که توسط پدرش شکنجه می شده .پدرش با وی مانند انسان های اولیه رفتار می کرده و او را از سایر انسا ن ها دور نگه می داشته، تا پیتر نتواند زبان بیاموزد و در عوض خودش واژه های حقیقی اشیاء را به زبان آورد. پدر از او در حدود 9 سال در یک اتاق تاریک نگه داری می کند و تا اینکه در اثر آتش سوزی منزل، پیتر را از دست پدر نجات می دهند و پدرش را به زندان محکوم می کنند.بعد از این جریان پیتر تحت آموزش قرار می گیرد، تا وی بتواند مانند انسان های طبیعی رفتار کند. پیتر به دلیل عدم ارتباط با سایرین تبدیل به یک انسان غیر طبیعی شده و از زمان چیزی نمی فهمد .
در این قسمت می توان به لزوم وقت شناسی که مولفه مهم شهری است اشاره نمود.زیمل بیان می دارد:« روابط و علائق فرد کلان شهری چنان متنوع و پیچیده است که بدون وقت شناسی دقیق در قرارها و ارائه خدمات تمامی ساختارها در هرج و مرج چاره ناپذیری فرو می پاشد.»(زیمل:56)
همسر پیتر استیلمن(ویرجینیا) از استر(کوئین) خواست که از پیتر در برابر پدرش محافظت کند، تا پدر نتواند به پیتر صدمه ای وارد کند.زیرا پدر پیتر قصد آن داشت به نزد وی بر گردد. ویرجینیا عکسی از پدر به استر داد تا وی به ایستگاه قطار برود و پدر پیتر را تعقیب کند، تا استیلمن نتواند صدمه ای به پیتر وارد کند. کوئین با دیدن عکس وی با خود می گوید:«نمی توان مطمئن بود که آیا صورت استیلمن شبیه این عکس هست یا نه.»
این بخش کتاب عدم قطعیت را که نشان دهنده تغییرات سریع مدرنیته است را نمایان می-سازد.(یزدانجو:23)
پدر پیتر نویسنده و فیلسوف بود و کتابی با عنوان «باغ و برج» نوشته بود. این کتاب شامل دو بخش بود:1.اسطوره بهشت.2.اسطوره بابل. اسطوره بهشت مربوط به کشف قاره آمریکا بود .علت انتخاب این نام به این دلیل بود که کاشفان آمریکا فکر می کردند که بهشت را یافته اند.قسمت دوم کتاب به برسی داستان هبوط انسان و داستان برج بابل می پردازد. در این داستان نقل می کند که وظیفه آدم در بهشت اختراع زبان و نام نهادن بر مخلوقات بوده است.در کتاب نوشته شده بود که در بهشت کلمات به چیزی که دیده شده اطلاق نمی شده، بلکه کلمات اصل و حقیقت را بیان می کرده است.همچنین اشاره شده که پس از هبوط انسان نام هویتی جداگانه یافته و کلمات به مجموعه علامات اختیاری تقلیل یافته و زبان از خدا جدا شده است و داستان سقوط انسان، روایت سقوط زبان است.
کوئین به دنبال استیلمن به ایستگاه می رود و در آنجا مرد متشخصی را می بیند که خیلی شبیه به عکس بود و در همان موقع فرد دیگری را می بیند که لنگ لنگان راه می رفت.با خود گفت:«فرد دوم می تواند شخص مورد نظر باشد و فقط او می تواند استیلمن دیوانه باشد.» کوئین با شک و عدم قطعیت این فرد را دنبال می کند. استیلمن در هتلی مستقر می شود. در نتیجه کوئین هر روز صبح روی نیمکتی در مقابل هتل می نشیند و استیلمن را زیر نظر می گیرد.
استیلمن هر روز با یک ساک دستی در خیابان های نیویورک می گردد و با دیدن کوچک ترین آشغال، آن را از زمین بر می دارد و در ساک خود می گذارد. از آنجاییکه پیرمرد با ریتم کندی راه می رفت، برای استر(کوئین) که همواره عادت داشته سریع راه برود، مشکل بود، که کند راه برود و استیلمن را تعقیب کند. این مسئله باعث می شود ریتم بدن کوئین مختل شود.زیرا اگر وی تند راه می رفت با استیلمن برخورد می کرد. در نتیجه برای آنکه کندتر راه برود کوئین تصمیم می گیرد تا تمام رفتار های استیلمن را در دفترچه ی قرمز رنگی یاد داشت کند. ابتدا راه رفتن و نوشتن توام برایش بسیار مشکل بود، ولی کم کم به شیوه راه رفتن جدید عادت می کند. کوئین به استر(کارآگاه خصوصی) بدل شد و تغییر هویت(استر) پیدا کرد.
استیلمن هر روز محوطه مشخصی را دور می زد، که از شمال به خیابان صد و دهم، از جنوب به خیابان هفتاد و دوم، از غرب به پارک ریورساید و از شرق به بلوار آمستردام ختم می شد. استیلمن کاری جز گشتن در خیابان و جمع آوری آشغال نمی کرد و کوئین کاملا از اینکه او هیچ کاری انجام نمی داد کلافه شده بود. اما پرسه زدن در شهر و به دنبال او و فرو بردن خود در بیرون از خویش بود که توانست تا حدودی از ناامیدی کوئین کم کند .زیرا پرسه زدن در شهر برای وی نوعی رها شدن از اندیشه بود.
از آنجایی که کوئین می دانست استیلمن دانشمند است و کتاب نوشته است .با خود می گفت که حتما استیلمن از خیابان گردی های خود منظوری دارد.پس کوئین نقشه مسیری را که هر روز استیلمن پیاده رفته بود را کشید و از طرح آن توانست مانند شرلوک هلمز رمزی را کشف کند :The Tower of Babel(برج بابل)
کوئین تصمیم می گیرد تا با استیلمن ملاقات کند و با او از نزدیک صحبت کند. درنتیجه در پارک ریور ساید به ملاقات وی می رود.از انجایی که نمی توانسته خود را استر معرفی کند و اگر استر معرفی می کرد تمام نقشه هایش بر باد می رفت، خود را کوئین معرفی می کند.استیلمن می گوید:« اسم شما هم قافیه توئین (دوقلو) و sin(گناه)است.» استیلمن به کوئین(استر) می گوید:« من دارم زبانی اختراع می-کنم.زبانی که بالاخره آن چه را که باید بگوییم بیان کند.چون کلمات زبان ما، دیگر با دنیا مطابقت ندارند. کم کم این ها از هم جدا شدند و هرج و مرج در دنیا ایجاد شد.زیرا کلمات فعلی با واقعیت جدید تطبیق ندارند.» استیلمن به کوئین(استر) می گوید:« به نیویورک آمده ام چون این جا پست ترین و نکبت بارترین مکان موجود است. ناهماهنگی و تشتت در آن موج می زند. می توان انبار پایان ناپذیری از اشیاء شکسته را در آن پیدا کرد و برایشان نام گذاریم.» اما از طرفی استیلمن معتقد است که می توان آمریکا را به بهشت تبدیل کرد؛ همانطوری که با فرستادن انسان به ماه در سال 1969 اتفاق افتاد.
در نتیجه ناهماهنگی و تششتت آراء از مولفه های زندگی شهری می باشد.
روز دیگری کوئین خود را به استیلمن، پیتر استیلمن(پسر استیلمن) معرفی می کند. استیلمن پاسخ می-دهد: «کاملا شبیه به او هستید. البته پیتر موطلائی است و شما سیه چرده. اما خوب افراد تغییر می-کنند.مگر نه! یک دقیقه یک چیز هستیم و دقیقه دیگر یک چیز دیگر.» بعد از این دیدار روز دیگر که کوئین(استر) جلوی هتل حاضر می شود تا استیلمن را تعقیب کند، استیلمن دیگر از هتل بیرون نمی آید و وقتی که کوئین از پذیرش هتل درباره او سئوال می کند.می فهمد که استیلمن رفته است و از این به بعد استیلمن برای همیشه ناپدید می شود.

تغییر هویت افراد با سهولت و دارا بودن هویت های اجتماعی گوناگون از مولفه های مهم مدرنیته و زندگی شهری می باشد.(بنت:64)
ویرجینیا استیلمن همسر پیتر حق الزحمه کوئین را به نام پل استر نوشته بود و کوئین برای وصول چک نیازمند آن بود، تا استر واقعی را پیدا کند. برای این منظور وی از دفترچه راهنمای مشاغل استفاده نمود تا استر را پیدا کند. استر نامی در دفترچه وجود داشت که کارآگاه نبود و نویسنده بود(نویسنده خود داستان سه گانه نیویورک) و در منتهن زندگی می کرد. کوئین به منزل او می رود تا برای وصول چک از او کمک بگیرد.کوئین داستان را برای استر تعریف می کند و استر باور می کند و قول می دهد که چک را وصول کند و پول آن را به کوئین بدهد.
از این به بعد کوئین تصمیم می گیرد، حالا که دیگر نمی تواند استیلمن را پیدا کند. در جلوی خانه ی پیتر کشیک دهد و از پیتر مواظبت کند، تا پدرش نتواند به او صدمه زند. بدین خاطر کوئین به طور شبانه روزی در خیابان و در جلوی خانه پیتر می ماند، تا از پیتر حفاظت کند. پس از گذشت حدود دو ماه کوئین بی پول می شود و تصمیم می گیرد که با استر تماس بگیرد . استر به او می گوید که چک بی محل بوده و پرونده استیلمن بسته شده است و خبر خودکشی پدر استیلمن را روزنامه ها نوشته اند و کسی خبری از پیتر ندارد و ناپدید شده است.کوئین که تمام وقت خود را صرف مراقبت از خانه کرده بود از این خبر مطلع نشده بود.
لزوم و اهمیت اطلاعات برای ادامه زندگی در جامعه شهری از اهمیت والایی برخوردار است .همانطور که زیمل در مقاله کلان شهر هم اشاره می کند؛ زندگی در دنیای شهری نیازمند آگاهی بیشتری نسبت به روستا می باشد.(زیمل:54)
پوچی تمام وجود کوئین را فراگرفته بود .زیرا تمام وقت خودش را برای هیچ تلف کرده بود. تصمیم می گیرد به خانه برگردد و استحمام کند.اما وقتی در خانه را باز می کند، می بیند که وسائل خانه اش تغییر کرده است.در همان وقت دختری از در وارد می شود و از دیدن کوئین که حالا به یک ولگرد تبدیل شده بود، وحشت زده می شود. کوئین مجبور می شود از خانه خارج شود زیرا آن را به شخص دیگری اجاره داده بودند..هنگامیکه در آینه نگاه به خود نگاه می کند، می بیند که حالا تبدیل به یک ولگرد شده است.
کوئین دیگر به همه چیز شک کرده بود. از خود می پرسد چرا حرف استر را مبنی بر آنکه استیلمن مرده است، باور کرده است. حتی با خود فکر می کند اگر آن روز در ایستگاه شخص اولی را که دیده بود دنبال می کرد، جه اتفاقی رخ داده بود. بعد از این ماجرا تصمیم می گیرد به خانه ی پیتر برود. اما هنگامیکه به خانه پیتر وارد می شود، آنجا را خالی می بیند.دیگر کوئین به کلی دچار خلا و پوچی در زندگی خود می شود.دفترچه قرمز خود را که همه چیز را در آن نوشت بود را در روی زمین خانه رها می کند، از خانه خارج می شود و ناپدید می شود. وجود این دفترچه باعث می شود تا راوی رمان بتواند این رمان را بنویسد. داستان در اینجا به پایان می رسد.

نتیجه گیری:

رمان «شهر شیشه ای»سرشار از بازی های زبانی است. کاراکترهای آن به دنبال طرح ریزی تقدیر خود در چشم اندازهای زبان ناب و رویا هستند.در این رمان همه ی دعویات حقیقت مندی و حساسیت فوق العاده نسبت به این نگرش که واقعیت و عینیت مفروضاتی مسلم هستند؛ بی اعتبارشده و اعتقاد بر آن است که؛ ساخت هایی اجتماعی و زبان شناسانه اند که شیوه نگریسن را تعیین می کند و اگر زبانی وجود نداشته باشد نمی توان فکر کرد و اشیاء را از هم تشخیص داد.

پل استر به خلق فراداستانی درباره ی هویت پرداخته است .شخصت داستان فاقد هرگونه منش ثابت هست؛ بدین معناکه شخصیت رمان در روند داستان از زندگی خود و هویت خود دور می شود و هویت-های تازه می گیرد.(کوئین.ویلسون.ورک.استر.استیلمن) دغدغه چندگانگی دیدگاه ها و شیوه ادراک، همراه با ترس از نبود هویتی ثابت همواره برای کاراکتر آن وجود دارد

عمق پوچی، سرگردانی، گمراهی، یاس، خود ویرانگری و نومیدی شخصیت ها و اضطراب وجودی شان کاملا محسوس است و به چشم می خورد. واقعیت در این رمان پاره پاره شده و پریشانی فضای بیرونی که مختص به زندگی شهری و مدرن است به خوبی به تصویر کشیده شده است.اهمیت یافتن ذهنیت کنشگر که خصیصه مهم مدرنیته است در شخصیت های رمان وجود دارد و دنیای زبان، رویا ، خاطره و به آزمون کشیدن ماهیت تجربه ی ذهنی از اهمیت زیادی برخوردار است.

اشاره به هرج و مرج جهان، فقدان نظم و وابستگی به رویدادهای پیش بینی ناپذیر و تصادفی.اهمیت گمگشتگی در شهر، پرسه زنی و لذت بردن کنشگران در غریبه بودن در زندگی شهری در چند جای رمان ذکر شده.عدم قطعیت بهت آوری شخصیت رمان را فراگرفته بود؛ به طوری که شک و تردید وی را فرا می گیرد و حتی شخصیت داستان نمی دانست که چه کاری به انجام دادنش می ارزد.

اهمیت اوقات فراغت در زندگی شهری، وقت شناسی و برنامه ریزی در کارها مختص شهرنشینی است.همین طور آگاهی از اطلاعات در شهر _ که خصیصه آن تغییر مداوم می باشد_ سوژه اجتماعی مدرن است که معنی پیدا می کند.
منابع:

استر، پل. سه گانه نیویورک.ترجمه شهرزاد لولاچی و خجسته کیهان.1384.نشر افق

بنت، اندی. فرهنگ و زندگی روزمره. ترجمه لیلا جوافشانی و حسن چاوشیان.1386.نشر اختران

زیمل، گئورگ.« کلان شهر و حیات ذهنی».ترجمه یوسف اباذری.نامه علوم اجتماعی.جلد دوم.شماره سوم.بهار 1372

یزدانجو، پیام. ادبیات پست مدرن. 1381. نشر مرکز

(1)
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D9%88%DB%8C%D9%88%D8%B1%DA%A9