یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شکل گیری و تحول موسیقی (ازآغاز تا سده های میانه)



      شکل گیری و تحول موسیقی (ازآغاز تا سده  های میانه)
سيدعليرضا هاشمي

    از چگونگی موسیقی در بین انسان های اولیه اطلاعات چندانی در دست نیست، ولی آنچه مسلم است، همان طور که هر دوره از زندگی اجتماعی و اقتصادی انسان، با نوآوری ها و دگرگونی ها همراه بوده است، آگاهی و شناخت انسان نسبت به موسیقی و ابزار و سازهای آن نیز طی زمان های متمادی بیشتر شده تا آنجا که امروزه می توان تفاوت تکنیکی و آوازی آشکاری را بین سازهای موسیقی و کمپوزسیون آنها بین جوامع ابتدایی و پیشرفته امروزی ترسیم کرد . در جوامع ابتدایی ، به دلیل فرهنگ تقریباً ثابت و فناوری پایین آن، بالطبع تغییرات و ترکیب بندی سازها بسیار محدود بود ، ولی در جوامع پیشرفته ، با تغییرات شدید فرهنگ و فناوری ، علم موسیقی نیز به دلیل برخورداری از فنون و تکنیک های ویژه ، دارای تنوع و دگرگونی خاصی در ملودی، ساز و اجراها شد.

    این مقاله که درحوزه اتنوموزیکولوژی تاریخی تدوین شده، سعی ندارد به تمام ابعاد و موسیقی در فرهنگ و زندگی انسان اولیه بپردازد ، بلکه کوششی است اندک برای شناسایی خط باریکی از موسیقی اولیه و تغییر و تحول در قسمتی از ابزارهای انسان ابزارساز.
*****

    انسان نخستین موسیقی را از طبیعت آموخت:  صدای آبشار ، ریزش باران، رعد و برق، وزش باد از میان برگ ها ، آواز پرندگان ، صدای امواج دریا و هزاران صدای دیگر که در طبیعت وجود دارند . در واقع طبیعت بزرگترین الهام بخش انسان برای ساختن و به وجود آوردن موسیقی بود . با گذشت زمان، در مسیر پیشرفت تمدن، انسان با اصوات جدیدی آشنا شد؛ اصواتی که از وسایل کار و زندگی او برخاست ، مانند صدای ناشی از فرسودگی چرخ هایی که برای پیشرفت خود ساخته بود(1)  با وجود این، هیچ کس از
چگونگی پیدایش موسیقی اولیه آگاهی ندارد.
    ابتدایی ترین صداها از حنجره و اعضای بدن انسان است؛ ما نند دست زدن، پازدن و فریاد زدن؛ حتی قبل از آنکه زبان به وجود آید. سپس انسان از وسایل مختلف استفاده کرد و از طریق رعدو برق، صدای آبشار و...توانست به نوعی تقلید دست بزند. بنابراین، می توان گفت صدای انسان به عنوان نوعی موسیقی ، قدمتی به اندازة تاریخ زندگی انسان دارد.
    نخستین نقش از آفرینش موسیقی از سوی انسان، نقشی است که در یک غار ما قبل تاریخ در آری یر(Arieyer) فرانسه برجای مانده است . این نقاشی، یک شکارچی را  نشان می دهد که با پوست حیوانات خود را پوشانده است و در تعقیب یک گوزن شمالی است . شکارچی کمانی در دست د ارد، ولی از آن برای پرتاب تیر به سوی گوزن استفاده نمی کند، بلکه کمان را با دهان باز نگاه داشته است و آن را مانند«زنبور ک»(2) می نوازد. یعنی زه کمان را به صدا در آورده است و با تغییر شکل دهانش ، اصوات را تغییر می دهد. پرسش اینجاست که چرا شکارچی به جای پرتاب تیر به سوی گوزن ، چنین می کند؟ پاسخ این پرسش، یکی از مهمترین نکات را درباره موسیقی انسان های نخستین برای ما روشن می سازد. در واقع شکارچی می کوشد با این کارگوزن را سحر و جادو کند(3).
    از سوی دیگر، می توان گفت نزد قبایل بدوی جوهر تمام جمادات و اشیا، صوت است. نیروهای مؤثر مانند خدایان، ارواح و اوراد جادویی نیز صوتی هستند . انسان بدوی، با استفاده از صوت بر روح هر موجودی ، بدون آنکه بتواند با آن موجود تماس حاصل کند، اثر می گذارد. گو اینکه این اثر انتزاعی است، با وجود این، او صوت خود را وسیله ای عینی می پندارد.
    نیروی موسیقی نزد قبایل بدوی در اصل نیرویی روانی است . علت اهمیت ویژة صوت در مراسم جادویی در تأثیرات فیزیولوژیک آن نهفته است، مانند «موزیکوتراپی»(4). طرد حوادث شوم تنها با استفاده از صوت امکان پذیر است . اصولاً همه حوادث روزمره از نیروی صوت اطاعت می کنند؛ موسیقی نیازهای طبیعی زندگی روزمرة همة اهالی قبیله را در خود منعکس می کند و متعلق به تمامی شئون فردی و اجتماعی است و از آنها سرچشمه می گیرد.
از سوی دیگر ، در فرهنگ های بدوی همانند فرهنگ های کهن ، خلقت دنیا پیوسته با عناصری صوتی همراه است. اهالی لانگو(Lango) در اوگاندا، هوتن توت(Hottentot)  در جنوب غربی افریقا و پانگو (Pango)  در تانزانیا معتقدند که خدایانی که خلقت دنیا را برعهده دارند ، در درختانی که صحبت می کنند ، مستقرند . این درختان با طبل هایی بزرگ که آنها نیز از پوست درخت ساخته شد ه اند و معمولاً طرح انسان یا حیوان دارند، در ارتباطند.
    نه تنها آفرینش دنیا ، بلکه آفرینش انسان نیز در تعدادی از اساطیر با موسیقی ارتباط دارد. قوم هوپی(Hopi)  در آمریکا عقیده دارد که اولین انسان ها در زیرزمین زندگی می کردند. این انسان های اولیه برای خروج از زیر زمین دو درخت و تعدادی نی کاشتند. دو درخت برای ساخت طبل، و نی هایی برای ساختن فلوت . اما این درخت ها و نی ها بعدها پلکانی را برای خروج به سطح زمین تشکیل دادند و پرنده ای در نزدیکی در خروجی با آواز خود ، زبان قبیلة هر یک از افرادی را که به سطح زمین می آمدند ،مشخص می کرد. اسطوره دیگری می گوید ، اهالی ناواهو  (Navaho) در امریکا، ابتدا درزیرزمین تاریک زندگی می کردند و تنها دو نوازندة فلوت به این تاریکی روح می بخشیدند. روزی یکی از این دو نوازنده در حالی که سطح زیر زمین را با فلوت خود لمس می کرد ، ناگهان انعکاس صدایی را شنید. با شنیدن این انعکاس صدا، انسان ها و حیوانات ساکن زیرزمین تونلی به سوی آن حفر کردند و با عبور از آن به سطح کوهستان رسیدند. در آنجا دریای وسیعی مانع عبور آنها شد . برای رفع این مانع آنها شروع به نواختن کردند ، در نتیجه بادی شروع به وزیدن کرد و آب های این دریای وسیع را عقب راند . با عقب رفتن آب های دریا، قوم ناواهو بر سطح زمین مستقر شدند. سپس این قوم، خورشید و ماه را بنا کردند و آنها را به دو نفر نوازندة فلوت سپردند(5).
    انسان طی قرون متمادی به تدریج متوجه شد که صداهای منظم در تنظیم کار وتهییج فعالیت او تأثیر دارند . به گونه ای که ضرباهنگ ( 6) را از حرکات بدنش و ملودی (7) را از تغییرات اوج(Pitch) صدایش کشف کرد . هنگامی که انسان اولیه قدرت این عناصر موسیقایی را تشخیص داد ، آنها را به عنوان ابزار جادوگری و سحر و جن گیری به کار گرفت و به تدریج که مردمان با جادوی موسیقی بیشتر آشنا شدند از الگوهای  (Pattern) موسیقی نیز آگاهی یافتند؛ به طوری که در الگوی ضرباهنگ به کشف دو ضرب اساسی دست یافتند، یکی دو ضربی (Double)   و دیگری مارش (March)  که هر دو اقتباس طبیعی از عمل راه رفتن است (8) .
    همچنین خداجویی انسان از دیرباز موجب شده است که وی نیازی درونی را برای پرستش موجودی برتر در خود احساس کند . این نیاز در ظاهر ، گاه به صورت پرستش عوامل طبیعت مانند خورشید یا ماه به عنوان نمودی از خدا
تجلی می یافت و گاه به صورت پرستش نمودهایی از تفکرات خود وی که به صورت بت هایی ساختة دست او بودند، در می آمد.
    عوامل طبیعی دیگر مانند آتشفشان ، طوفان ، زلزله و رعدو برق نمودهایی از خشم پروردگار تلقی می شدند و چون ترس را در دل انسان به وجود می آوردند، آوازهایی را در قالب تمنا و خواهش از درگاه خدا به وجودآوردند که به تدریج به صورت سروده های مذهبی و آواز های دسته جمعی عبادی
درآمدند(9).
    با گذشت زمان ، انسان های اولیه شیو ه های جدیدی برای آفرینش موسیقی ابداع کردند. آنها از غلاف گیاهان و دانه های خشک شده نوعی«جغجغه» با کشیدن پوست بر کنده های توخالی درخت«طبل» ، از فلز پوشیده شده «سنج» و همچنین از قطعات سنگی به اندازه های مختلف زیلوفن (xylophon)  ساختند. همچنین با استفاده از کمان(شبیه به کمان شکارچی) و سیم های به اندازه هایی مختلف «چنگ»(10) ساخته شد و برای ارتعاش بیشتر اصوات ، سیم ها را روی جعبه های توخالی نصب کردند که این خود بعدها امکان اختراع «گیتار» و «ویولون» را فراهم آورد . آنها از استخوان های  توخالی یا خیزران ، نی هایی می ساختند که از بالا بر آنها می دمیدند و برای به وجود آوردن صداهای گوناگون ، نی هایی را با اندازه های مختلف به هم می بستند . بعدها پی بردند که چگونه با تعبیه سوراخ هایی روی نی ها می توانند صداها یا نت های متعدد به وجود آورند . شکارچیان ابتدا در شاخ حیوانات می دمیدند و بعدها نمونه های فلزی آن شاخ ها را ساختند که تکامل آنها منجر به پیدایش ترومپت(trumpet)  شد. به طوری که بعدها در دوران امپراتوری های بزرگ مصر و چین ، نمونه های مختلفی از هر یک از این سازهای اصلی وجود داشت و در کاخ ها و معابد بزرگ اغلب دسته هایی از نوازندگان چنگ، طبل ، شیپور و نی وجود داشتند که برای پرستش خدایان یا شخص امپراتور موسیقی می نواختند(11).
    قدیمی ترین «فلوت»  در فرانسه کشف شده است که مربوط به بیست و پنج هزار  سال قبل از میلاد مسیح است . مجسمه یک رقاصه نیز که به پنج هزار سال قبل از میلاد مربوط می شود در حوالی اهرام مصر کشف شده است . ولی قدیمی ترین ساز موسیقی در آثار سومری یافت شده است که به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح می رسد .سومریان در سه هزار سال قبل از میلاد دارای موسیقی پیشرفته و سازهای متنوعی بوده اند(12).
    درباره نقش موسیقی در زندگی مردمان عهد باستان ، مطالب بسیاری در زمینه جادو و پرستش خدایان مختلف و پرستش «یهوه» خدای عبرانی ها وجود دارد.  داستان تخریب دیوارهای «آریحا»(13) بر اثر دمیدن شیپورها، دلیل اعتقاد انسان های آن دوران به قدرت معجزه آسای موسیقی است و به همین ترتیب است داستان فرونشاندن خشم «شائول» بر اثر نواختن چنگ از سوی داوود. در انجیل نیز به آلات موسیقی بسیاری اشاره شده است که بعضی از آنها اسامی عجیبی دارند؛ مانند «شاوم»(14) و«سالتری»( نوعی چنگ)، به طوری که گونه ای از «ترومپت» به نام «شوفار» هنوز هم در جشن سال نوی یهودیان نواخته می شود(15).
    موسیقی علمی از قرن هشتم پیش از میلاد در یونان آغاز شد . یونانیان که دارای یکی از قدیمی ترین انواع موسیقی هستند، اولین گروهی بودند که از نظر علمی روی موسیقی کار کردند و برای آن نظریه ویژه ای به وجود آوردند و آهنگ ها را با حروف (نت) یادداشت کردند . شعرا و استادان موسیقی یونان در زمان های ویژه ای در پانتئون (Pantheon) معبد خدایان جمع می شدند و آثار خود را اجرا می کردند . خدای موسیقی و هنرهای زیبای آنان آپولون(Apollon) بود که با نه فرشته خود در کوه پارناس (Parnasse)   به سر می برد. یونانیان هر یک از فرشتگان هنرهای زیبا را موز (Muse) می نامیدند و واژة موزیک (موسیقی) از این کلمه مشتق شده است . در یونان قدیم واژة موزیک به مفهوم وسیع آن رقص، شعر و متون ادبی را نیز در بر
می گرفت(16). یونانیان  المپیادهای سالانه موسیقی نیز برپا می کردند که جنبة جهانی داشت و حتی مقام یک نوازنده با استعداد نی لبک یا چنگ در نظرشان هم تراز با یک فرماندار بود.
    سازهای اصلی یونانیان «کیتارا» و دیگری « ابُس» (Abus) (17) بوده است . از « کیتارا»  برای همراهی کردن سرودهای مربوط به پرستش خدایان و از ابُس برای همراهی کردن رقص ها استفاده می شد.
    به طور کلی موسیقی در یونان تکامل یافت، مانند آوازهای خالص همراه ساز تا موسیقی بدون کلام یا تجریدی(Abstract). اولین کار شناخته شده درموسیقی بدون کلام، قطعه توصیفی به نام پی تیک نوم  (Pythic nome) مربوط به 585  قبل از میلاد مسیح است که پنج قسمت  (Mouement) دارد و همراه با صدای تیز و نافذ نی لبک هاست که نبرد میان آپولون و اژدها را تداعی می کند این تصنیف بی شک به گوش شنوندگان امروزی سست و بی معنی می نماید ، زیرا موسیقی یونانی به طور خالص تک صدایی(Mono phonic)  بود؛ یعنی تمامی صداها و سازها یک آهنگ واحد را اجرا می کردند(18).
    از سوی دیگر، موسیقی نقش مهمی در نمایشنامه های یونانی داشت و اغلب از گروه کر  chours)  ، لفظ یونانی) برای خواندن قسمت هایی از نمایشنامه ها استفاده می شد. نمایشنامه های یونانی اساساً نوعی از اشکال پرستش خدایان بودند و موسیقی نمایشنامه ها برای ارتباط قدرت جادویی و مذهبی آن به کار می رفت.
  موسیقی یونان ، همانند فلسفه یونان دارای تقسیمات موزون(Harmonic) و
همانند علومش دارای ارقام جهت دار بود . یکی از کشفیات مهم یونان(که فیثاغورث کاشف آن بوده است ) ارتباط میان طول یک سیم مرتعش با ستونی از هوا و اوج(pitch) حاصل است که این، نقطه آغاز علم صداشناسی است که صداهای فرعی ملایمی که در هر پرده وجود دارد، شناخته می شوند(19).
با گذشت زمان ، مقام های یونانی با افول تمدن یونان به بقای خود ادامه دادند وبا بسیاری از ویژگی هایشان به امپراتوری نورس رم رخنه کردند، اگر چه اطلاعات اندکی درباره موسیقی یونانی داریم، ولی از چگونگی نوای موسیقی آنها اصلاً چیزی نمی دانیم. رومیان که در تمدن وارث یونانیان بودند، موسیقی را نیز مانند سایر آثار هنری از آنها اقتباس کردند . آنها در قرون وسطی به تقلید از یونانیان آوازهای دسته جمعی همراه رقص را در نمایش و تراژدی و کمدی وارد ساختند.
    در زمان نرون (Neron) موسیقی مقام عالی خود را از دست داد و رومی ها برخلاف یونانیان که موسیقی را هنر می پنداشتند ، آن را وسیلة تحریک احساسات شهوانی قر ار دادند و فن نوازندگی به قدری پست شد که آن را به بردگان واگذار کردند.
    رومی ها از موسیقی بیشتر در میهمانی ها استفاده می کردند تا در مراسم مذهبی و احتمالاً در رم بود که برای اولین بار ایدة «بازیگران سیار» پایه گذاری شد؛ مردم فقیری  که می توانستند برقصند، معلق بزنند، شعبده بازی کنند یا بخوانند و بنوازند و در میدان ها و خانه های بزرگ نمایش دهند و به سراسر امپراتوری روم مسافرت کنند و موجب سرگرمی مردم شوند؛ اینان نخستین خنیاگران دوره گرد( 20 ) بودند.
    بدین ترتیب ، موسیقی به سبب فساد اجتماعی و اخلاقی مفهوم حقیقی خود را از دست داد . اما در رم شرقی(بیزانس) ، مقام والای موسیقی همچنان پایدار ماند و از زمان قسطنطین اول موسیقی یونانی-  لاتین بر اساس تحقیقات دانشمندان یونانی و نظریه پردازان رومی ایجاد شد . به طوری که موسیقی بیزانس بعدها پایه و اساس موسیقی کلیسا قرار گرفت و منشاء تحولات مفیدی در موسیقی قرون وسطی شد(21).
  پی نوشت:
. 1- یادداشت های درس موسیق یشناسی کامبیز، روشن روا ن دانشکده صداو سیما، 1370
2- زنبورک(jew ‘s Harp)  یکی از شناخته شده ترین سازها چه در اروپا و چه در آسیاست. اصلیت این ساز هنوز روشن نشده است و ارتباطی با کلمه (jew) یعنی یهود ندارد . این ساز به زبان دانمارکی ، ترومپت  بچه هاست و در تهران به همان زنبورک معروف است که صدایی مانند لالالیو دارد.
. 3- بریس ،جفری ،داستان موسیقی ، ترجمه مهدی جوانفر، ناشر مترجم ،چاپ اول، 1364 . ص 15
4- Musico Traphy  درمان امراض به وسیلة موسیقی که عبارت است از تغذیه جوهر صوتی حیات از طریق آواز و ساز به بیمار.
. 5- مسعودیه ، محمدتقی ، مبانی اتنوموزیکولوژی ( موسیقی شناسی تطبیقی)، سروش ، 1365 ، ص 30  29
6- Rythme  ؛ ضرب . ریتم، در موسیقی عبارت از توالی ضرباهنگ است و اساساً برای موزون کردن نوای موسیقی به کار می رود. اهمیت ضرب در موسیقی به اندازة وزن در شعر است.
7- Melody  مایه اصلی موسیقی است. ملودی از لفظ یونانی ملس Melos به معنای پیوستگی مشتق شده است و در تعریف عبارت است از اصوات موزون و متوالی که به گوش مطبوع باشد.
. 8-  هارس ، کارتر ، داستان هنر موسیقی، انتشارات بهجت، تهران: 1367 ، ص 8
9- یادداشت های درس موسیقی شناسی .همان.
10- هارپ (Harp)  از جمله سازهای زهی است با قابی بزرگ به شکل مثلث که در حدود چهل و پنج سیم به موازات هم ، ولی به اندازه های متفاوت به این قالب نصب می شوند که نوازنده با سرانگشتان خود آنها را
به صدا در می آورد. در قسمت تحتانی چنگ هفت پدال وجود دارد که نوازنده با بالا و پایین بردن هر یک ، سیم های همنام را ریز تر یا بم تر می کند. چنگ بعد از طبل قدیمی ترین سازهاست و قدمت آن به 5000 سال
می رسد و همچنان مورد استفاده است.
. 11- بریس ،جفری ،همان، ص 18
12-  یادداشت های درس موسیقی شناسی، همان.
13- آریحا (Jericho)، شهری باستانی در شرق فلسطین که قدمت آن را به 7000 سال پیش از میلاد تخمین می زنند.
14- شاوم  (shawm) ساز بادی چوبی از اجداد خانواده «اٌبوا» که در قرون وسطی و تا اواخر قرن هفدهم میلادی استفاده می شد .این ساز دارای زبانه مضاعف یا قمیش بوده و در انداز ه های مختلف وجود داشته است. امروزه نیز از شاوم به عنوان سازی محلی به ویژه در اسپانیا استفاده می شود. «سرنا » که هنوز در ایران و کشورهای  عربی نواخته می شود ، قرابت زیادی با شاوم دارد.
. 15- بریس ، جفری ، همان، ص 20
16- پیشین یادداشت های درس موسیقی شناسی، همان.
17- ابُس مهمترین ساز بادی چوبی یونان باستان ، متشکل از دو نی سوراخ دار که هر کدام برای خود زبانة مضاعف یا قمیشی داشته و با هم نواخته می شده اند. به طوری که نوازنده هر یک از این نی های جداگانه را در
یکی از دست هایش می گرفته و می نواخته است. برخی از انواع ابس ریشه شرقی دارند.
. 18-  هارس ، کارتر، همان .ص 11
. 19- همان: ص . 11
Wonderingminsterls - 20
21-  یادداشت های درس موسیقی شناسی، همان.

این مقاله درفصلنامه فرهنگ مردم ایران، شماره 5 و6 ، زمستان 83- بهار 84،صص 163 تا172 به چاپ رسیده و برای تجدید  انتشار به «انسان شناسی و فهنگ» ارائه شده است.

کارشناس ارشد مردم شناسی،400hashemi@gmail.com



همچنین مشاهده کنید