چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

استفاده از انرژی خورشیدی و موانع فرهنگی و اقتصادی آن در روستای لو آنگوآ (Luangwa)، زامبیا



      استفاده از انرژی خورشیدی و موانع فرهنگی و اقتصادی آن در روستای لو آنگوآ (Luangwa)، زامبیا
سميرا قاسمي

از گذشته ی دور استفاده از انرژی خورشیدی همواره از آرزوهای بشر بوده است. ارشمیدس (298-212 پ.م) فیلسوف یونان باستان، گرمای خورشید را تقویت کرد و از این انرژی برای به آتش کشیدن ناوگان دشمن استفاده کرد. چینی های باستان نیز در دو قرن پیش از میلاد از آینه های منحنی برای به تله انداختن پرتوهای خورشید و روشن کردن آتش استفاده می کردند. اما بشر تا این اواخر به تامین مقدار فراوان گونه های دیگر انرژی از جمله انرژی گرمایی و الکتریسته از طریق انرژی خورشید چندان خوش گمان نبود. تردیدی نیست که مهار کردن انر‍ژی خورشیدی به دو دلیل عمده کار دشواری ست؛ نخست آنکه پرتوهای خورشید پراکنده هستند و متمرکز کردن آنها به منظور تامین گرمای مورد نیاز برای حجم زیادی از افراد نیازمند گردآورنده های پهناور است. دیگر آنکه در روزهای سرد سال و شب ها تامین انرژی از این طریق دشوار تر خواهد بود. هر روز در حدود 4 کوادریلیون (عدد یک و 15 صفر در جلوی آن) کیلووات ساعت انر‍ژی خورشید به زمین می رسد. این انرژی مقدار بسیار زیادی ست و بی تردید بشر می تواند از این انرژی بهره های فراوانی ببرد. به ویژه آنکه این انرژی آلودگی های سوخت های فسیلی از جمله نفت و گاز طبیعی و ذغال سنگ را ندارد و مانند انرژی باد از جمله انرژی های پایان ناپذیر می باشد. حال آنکه سوخت های فسیلی علاوه بر گران بودن و پایان پذیری، موجب آلودگی آب، آلودگی هوا، زشتی طبیعت و تخریب محیط زیست هم می شوند.
یکی از نمونه های رویارویی با انرژی خورشیدی و پذیرش و یا عدم پذیرش از آن در یک جامعه ی بومی را می توان جامعه ی محلی روستای لو آنگوآ (Luangwa) دانست. این روستا که در  کشور  زامبیا (جنوب آفریقا) واقع شده است از فقر و کمبود مواد غذایی و مشکلات اقتصادی بسیاری رنج می برد. یکی از مشکلات اساسی این روستا گردآوری هیزم برای آماده کردن غذاست که این هیزم با دشواری بسیار توسط مردم محلی گردآوری می شود. یکی از این خطرات، حمله ی فیلها به افرادی ست که برای گردآوری چوب قدم به قلمرو فیل ها گذاشته اند. سالانه، 10 نفر از اهالی روستا در زیر لگد های فیل ها جان می سپارند.  خطر دیگر سقوط درختان بر روی افرادی ست که برای جمع آوری هیزم به میان جنگل رفته اند.  فاصله ی روستا از جنگل 11 کیلومتر است و برای رسیدن به جنگل 3 ساعت پیاده روی لازم است. از آنجایی که مسئولان اصلی گردآوری هیزم زنان و کودکان هستند در نتیجه قربانیان اصلی هم معمولا همین دو گروه هستند. علاوه بر تمامی مشکلات، از آنجا که در 50 سال اخیر رشد جمعیت افزایش یافته است، دیگر روش های سنتی گردآوری چوب دیگر پاسخگو نیستند.
ماندا چیسانگا (Manda Chisanga) یکی از اهالی روستا ست که برای برطرف کردن این مشکل در زیست بومش چاره ای اندیشیده است. او که از راهنمایان تور در پارک لو آنگوآ است و از این جهت فرصت بیشتری برای تعامل با  اروپاییان و آشنایی با دستاوردهای آنان یافته ، اجاق خورشیدی را به عنوان راه حلی برای مشکلات یاد شده به مردم روستا معرفی می کند. پس از مشورت با رئیس دهکده و کسب اجازه از او، یک اجاق خورشیدی در  روستا تهیه می شود.
در ابتدای امر به نظر می رسد که مشکل اهالی روستا به سهولت برطرف خواهد شد اما مشکلات ثانویه ای بر سر راه معرفی این روش جدید و جایگزین کردن آن با شیوه ی سنتی گردآوری چوب وجود دارد. نخست آنکه به راستی مشکل اساسی بومیان منطقه داشتن اجاق خورشیدی و یا استفاده از هیزم نیست، بلکه مسئله ی اساسی فقیری ست که گریبانگیر مردم منطقه است است؛ زمانی که غذایی برای خوردن نباشد دیگر فرق چندانی نمی کند که با انرژی خورشید درست شود یا با آتش. دوم آنکه بومیان از آنجا که در منطقه ای دور افتاده و به دور از تعامل با ملیت های دیگر قرار دارند برای پذیرش هر وسیله ی عجیب و بیگانه که با منطق خود سازگار نمی بینند با دشواری روبرو خواهند بود. علاوه بر آن خرافات در میان مردم اجازه ی پذیرش این وسیله ی "مشکوک" را نمی دهد؛ چطور می شود بدون آنکه آتشی در میان باشد چیزی بسوزد و یا پخته شود. این امر موجب می شود تا آنها به وجود ماهیتی "شرورانه" و "شیطانی" در درون یک بشقاب گرد و بزرگ (دیش) که غذا بر روی آن پخته می شود گمان برند. از دیگر موارد بازدارنده در جهت فراگیر شدن اجاق خورشیدی می توان به پاره ای از سنت ها و عادت های متداول در بین مردم این روستا اشاره کرد، اینکه آنها ترجیح می دهند غذایشان بوی دود هیزم بدهد و غذایی که بوی دود ندهد را نمی پسندند. افزون بر تمام موانع فرهنگی مشکلات اقتصادی ای نیز پیش رو ست؛ حمایت اقتصادی دولت از این پروژه به دلیل گران بودن بشقاب های خورشیدی (اجاق ها) یا بسیار اندک است و یا اساسا حمایتی صورت نمی گیرد. به همین دلیل وجود تنها یک اجاق برای کل خانوارهای روستا جوابگو نخواهد بود.
اما در کنار تمام موانع فرهنگی و اقتصادی که بر سر راه فراگیر شدن این تکنولوژی نوین وجود دارد نباید فواید آن را از یاد برد. نخست آنکه در صورت استفاده از اجاق خورشیدی در روستای لو آنگوآ، دیگر نیازی به رفتن مادران به جنگل نخواهد بود و در نتیجه دختران جوان که در غیاب مادران وظیفه ی نگهداری از کودکان خانواده را بر عهده دارند می توانند به تحصیل خود ادامه دهند. غذاهایی مانند لوبیا که مصرف بالایی در میان اعضای دهکده دارد و اصطلاحا " دیرپز" می باشند و می بایست ساعت بیشتری بر روی آتش بمانند، بدون استفاده از مقدار زیادی چوب، طبخ خواهند شد.  دیگر آنکه تلفات ناشی از سقوط درختان بر روی بومیان یا حملات جانداران و نیز جنگل زدایی (Deforestation) در این منطقه کاهش چشمگیر خواهد یافت.
سخن آخر آنکه علی رغم تلاش های برخی از گروه های طرفدار محیط زیست، اجاق خورشیدی در آفریقا فراگیر نشده است چرا که پروژه ها و تلاش زیادی در این زمینه به ثمر نرسیده است. شاید یکی از بازدارنده های اساسی در این مسیر موانع اقتصادی باشد. مانع دیگر، مانع فرهنگی که آنهم با حساس کردن بومیان نسبت به این نیاز و قادر ساختن آنها به درک اینکه " اجاق خورشیدی" نه یک وسیله ی لوکس و بیگانه بلکه راه حلی برای برطرف کردن مشکلات آنهاست، از میان برداشته شود. اینکه این وسیله قدمی بلند در جهت حفظ خود و محیط زیستشان است، محیط زیستی که بقای آنها را تامین می کند. البته این موضوع را نیز نباید فراموش کرد که اجاق خورشیدی زاده ی فرهنگی غیر بومی ست و زمانی که نیاز به یک وسیله یا تکنولوژی از دل خود جامعه ی بومی بیرون نیاید، فراگیر شدن آن با دشواری همراه خواهد بود.

 منابع:

بر اساس گزارشی از برنامه ی witness، GeoTube - Zambia- Introducing Solar Ovens - Pt
 1,2
انرژی، مجموعه ی دانش روز برای همه، انتشارات علمی فرهنگی، 1387