سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا

اخلاق در حوزة عمومی



      اخلاق در حوزة عمومی
...

اخلاق در حوزة عمومی ، تأملاتی در باب ارزش‌ها و نهادهای دموکراتیک، علی میرسپاسی، تهران، ثالث، 1388
کتاب اخلاق در حوزه عمومی  نوشته علی میرسپاسی، به بررسی روند روشنفکری و تحولات آن در ایران با تاکید بر دوران معاصر اختصاص دارد. در زیر فهرست مطالب و مقدمه کتاب را می خوانیم.

فهرست

1388
فهرست
پیش‌گفتار    9
بخش اول: مفاهیم نظری
فصل اول: فضیلت و فرهنگ    17
بحثی دربارۀ روشنگری    17
دانشگاه و حوزۀ خصوصی    24
فصل دوم: اخلاق در حوزة عمومی    27
ارزش‌های روشنگری    28
صلح اجتماعی    28
اعتماد‌ورزی، امیدواری و مشارکت    30
عدالت و هم‌دردی و خیرخواهی    32
آینده‌نگری، ترقی‌خواهی و جهان‌وطنی    33
فصل سوم: بنیاد‌های اجتماعی دموکراسی    41
ازدواج ناموفق فلسفه و جامعه‌شناسی    45
وبر و مدرنیتۀ واقعاً موجود    47
اخلاق    54
تخیل جامعه‌شناختی    57
جهان فلسفه    62
فلسفه، اخلاق و امر روزمره    66
در دفاع از تخیل جامعه‌شناختی    72
بازار آشفتۀ دانشگاهی    74
امید و اخلاق اجتماعی    84
اصلاح و دموکراسی    87
امید و همبستگی    90
اخلاق و دموکراسی    93
بخش دوم: دولت، حوزة عمومی و حوزة خصوصی
فصل چهارم: ایمان کور به دولت مدرن    101
فصل پنجم: حوزة خصوصی و دشمنان آن    113
معنی و حدود حقوق خصوصی و فضا‌های آن    114
گفتمان‌های نظری دربارۀ حوزۀ خصوصی    116
بخش سوم: نقد روشنفکران
فصل ششم: سنت‌های روشنفکری و معضلات‌شان    129
روشنفکران حوزة عمومی در امریکا    140
فصل هفتم: حوزۀ خصوصی، زبان و روشنفکران    153
فصل هشتم: دشواری سکولاریسم و بحران روشنفکر دینی    167
خصلت ورتیگوی (سرگیجه‌آور) مدرنیته‌    168
فلسفة اصالت‌گرایی و نقد مدرنیتة سکولار    170
کیرکگور    172
هایدگر    173
هانری کربن    175
علی شریعتی    176
پیش‌‌فرض‌های نظری روشنفکران دینی در ایران‌    178
پرسش‌های پیش‌‌رو    184
فصل نهم: کارنامة اصلاحات    191
دگردیسی فکری اصلاح‌طلبان    196
اصلاح‌طلبی به مثابه مفهومی جامعه‌شناختی    198
نگاهی از درون به نظریۀ اصلاح‌طلبی    199
پیشرفت‌های نظری برنامۀ اصلاحات    201
گسترش جنبش اصلاحات    203
نهادینه‌کردن اصلاحات    203
نمایه اسامی    209
نمایه موضوعی    213
کتاب‌شناسی    231

 
پیش‌گفتار

تاریخ تجربۀ گرانمایۀ دموکراسی، یا به صورتی دقیق‌تر دموکراسی‌ها، روایت پیدایش زمینه‌های سیاسی و اجتماعی شرایطی است که در آن، امکان تحقق آزادی انسان فراهم شده و آدمی توانسته است در صلح و به دور از ترس و خشونت، بنا به وجدان شخصی یا باورهای فرهنگی و اخلاقی یا با پیروی از عقل و خیال و احساس، با دیگر هم‌نوعانش و نیز با نهادهای جامعه، رابطه برقرار کند. اما برای حفظ و توسعة این آزادی‌ها، لازم است شهروندان جامعۀ دموکراتیک، در مقام اعضای جامعۀ بزرگ‌تر، در امور و مسائلی که به سرنوشت همگان و چگونگی تعیین راه و روش (سیاست‌های) کلی و عمومی جامعه مرتبط است، مشارکت کنند و با همیاری و مساعدت دیگران، به گونه‌ای شفاف و در معرض نگاه عام و عموم، به حفظ و شادابی نهادهای عمومی دموکراتیک، یاری رسانند.
اموری را که در حیطة وجدان، ذوق، سلیقه و مسائل مرتبط با شغل و معیشت هستند، یعنی در حوزۀ خصوصی قرار دارند، نمی‌توان به کلیة شهروندان جامعه تعمیم داد و صواب و صلاح نیست که عموم از طریق بحث و گفت‌و‌گو یا رأی و حتی توافق جمعی، در این امور دخالت کنند. قبول استقلال حوزة خصوصی و قائل بودن به تمایز آن از حوزة عمومی و دخالت ناچیز دولت در این حوزه، امکان آزادی فرهنگی و دینی را در جامعه فراهم می‌آورد و به اموری که در این حوزه قرار می‌گیرند، نوعی امتیاز ویژه می‌بخشد. از این‌رو، امور «خصوصی» از طراوت و شادابی و آزادی بسیار برخوردار می‌شوند و عملاً جامعه این امکان را می‌یابد که رفتار و کنش شهروندانش «اخلاقی»‌تر شده و آن‌ها در شرایطی امیدوارتر و خرسنده‌تر و با برخورداری از سطح معاش بالاتر، زندگی کنند و خود و جامعه را سعادت‌مند بپندارند.
هدف اساسی دموکراسی، به منزلۀ سازمان اجتماعی و سیاسی ِآزادی‌خواهانه و مساوات‌طلبانه، گسترش و حفظ حقوق برابر شهروندان و مهیا کردن آن زمینه‌ها و شرایط اجتماعی و سیاسی‌ای است که به واسطة آن شرایط، همۀ شهروندان یک جامعه، در تعیین سرنوشت عمومی خود و کشورشان مشارکت کرده و از نقشی عادلانه و جدی برخوردار شوند. بدین‌سان، به جای ترس از قدرت و خشونت سیاسی، از طریق دخالت و مشارکت داوطلبانه در بحث و گفت‌وگو و مداخله در نهادهای دموکراتیک و عمومی کشور خود، به ساختن و آبادنی جامعه و ایجاد اخلاق عمومی بپردازند. چنین جامعه‌ای، در حد امکانات و ظرفیت‌هایش، بیان علمی فضیلت‌های مدنی است و کارکرد اساسی نهادهای اصلی آن، تحقق اجتماعی این ارزش‌ها در پهنة عمومی جامعه است.
منظور از اخلاق در این بحث، آن پدیده و کیفیت اجتماعی و نهادی است و نباید آن را با آنچه به «اخلاقیات» معروف است اشتباه گرفت. در جوامع دموکراتیک، اخلاق در دو حوزۀ متمایز از یکدیگر، تعاریف و کارکردهای متفاوت دارند: اخلاق در حوزۀ خصوصی یا اخلاقیات  و اخلاق در حوزۀ عمومی .  
ارزش‌ها و باورهای اخلاقی در حوزۀ خصوصی، عمدتاً یا ماهیتی شخصی و گروهی (گروه‌های غیر‌داوطلب و گروه‌های حاضر) دارند و  یا بیان‌کننده سنت‌ها، آیین‌ها و دستورات کیشی هستند. بنابراین، امور نسبی به حساب ‌آمده و بحث و قضاوت دربارۀ آن‌ها یا دربارۀ حقیقت این ارزش‌ها، در چارچوب تاریخی‌‌_ اعتقادی یا سلایق و باورهای فرهنگی اشخاص و گروه‌های ویژه صورت می‌گیرد. بحث و گفت‌و‌گو دربارۀ «بحران اخلاقی» و مسئله‌دار شدن ارزش‌ها و باورهای اخلاقی جامعه، هرچند بی‌ارتباط با واقعیت اجتماعی و معیشتی جامعه نیست، اما در نهایت بیان مشکلات فرهنگی و وضعیت نهادهای مرتبط با حوزۀ خصوصی است و به اموری مربوط می‌شود که در معرض توجه و تصمیم‌گیری جمعی نیست.
موضوع بحث این کتاب، که آن را «اخلاق در حوزة عمومی» تعریف کرده‌اند، بیش از این‌که دربارۀ باورهای اعتقادی افراد جامعه و رفتارها و کردارهای آن‌ها و معیارهای ارزشی و فرهنگی مرتبط با این رفتارها باشد، بیش‌تر دربارة سلامت یا بحران در نهادهای حوزة عمومی جامعه و کاستی‌های آن یا شادابی درونی ارتباط میان این نهادهای اجتماعی و سیاسی است. برخلاف تصور معمول، که بحران اخلاق در سطح اجتماعی را نشانۀ بی‌اعتقادی و بدکرداری شهروندان جامعه می‌پندارند، در این کتاب تأکید بر ارزش‌ها و باورهایی است که نهادهای اجتماعی و عمومی جامعه براساس آن خود را سامان داده‌اند و تأثیر آن‌ها در ذهنیت و رفتار اعضای جامعه، سبب ایجاد ذهنیت و رفتارهای دوگانه و فساد و فریب و نیرنگ می‌شود. بنابراین، برای اصلاح جامعه و بهبود روابط انسانی و دموکراتیک در نهادهای اجتماعی به کار می‌آید که خود، محصول و متأثر از ارزش‌ها و رفتار دموکراتیک شهروندانی مسئول و متعهد به وفاق اجتماعی و نیک‌پندار و نیک‌کردار است.
هدف نظری این کتاب، تبیین و توضیح مقوله‌هایی است که در حوزۀ نظریه‌های اجتماعی  قرار دارند. یعنی، مقوله‌هایی که صرفاً بر بحث‌های نظری و کلی تأکید ندارند و سعی می‌کنند بحث‌های نظری را در زمینه‌ای روشن و مشخص دربارۀ دموکراسی، به منزلۀ پروژه‌ای عملی، پیش نهند. به همین دلیل، تلاش فکری من در این کتاب بیش از هر موضوعی، بر روشن ساختن این امر متمرکز بوده است که حیطۀ دانش‌ها هم مانند امور سیاسی و فرهنگی، باید به گونه‌ای روشن و سنجیده فهمیده شود. اندیشیدن و تفکر، دنیایی بی‌انتها و پدیده‌ای خیالی و خلاق است، اما پدیده‌های سیاسی و اجتماعی، ماهیتی جامعه‌شناسانه، علّی و تجربی دارند. به سخن دیگر، باید پذیرفت میان تلاش شاعر یا نقاش در ابعاد زیباشناسانة جهان و زندگی، یا مشغولیت فیلسوف در جست‌و‌جوی مقولۀ «حقیقت» با تفکر جامعه‌شناس، که به اندیشیدن دربارۀ چگونگی تحقق علّی مقوله‌های نظری می‌پردازد، فرق است. درنتیجه، برخلاف هنر و فلسفه که پدیده‌هایی شخصی و متعلق به حوزۀ خصوصی و مستقل از حوزۀ عمومی و محدودیت‌های آن هستند، لازم است مسائل سیاسی و اجتماعی و از‌جمله اندیشۀ اجتماعی و پروژه‌های اجتماعی، دقیقاً به این علت که پیامدهای مهم عملی برای عموم دارند، در معرض قضاوت و گفت‌وگو باشند. بنابراین، موضوعات اخیر در حوزۀ «حقیقت» ایده‌آل‌های اخلاقی و اصالت‌گرایی جای نمی‌گیرد.
همان‌گونه که اندیشیدن و قضاوت دربارۀ یک اثر هنری، باید از منظری زیباشناسانه صورت بگیرد و قضاوت دربارۀ یک زیبایی با معیارهای علم عقلانی ناصواب است، بحث و گفت‌و‌گو دربارۀ مقوله‌های فلسفی نیز در محدودۀ اندیشیدن به مقوله‌های فکری و رابطۀ آن‌ها با یکدیگر صورت می‌گیرد. اما حوزه‌هایی که با نظریه‌های جامعه‌شناختی‌ __ و علوم اجتماعی به‌طور کلی __ مرتبط هستند. علی‌رغم این‌که در حوزۀ اندیشیدن دربارۀ مقوله‌های تئوریک و حتی گاه انتزاعی، قضاوت دربارۀ صدق و کذب آن‌ها نیازمند معیارهای این جهانی و تجربی و عملی است.
بنابراین، بحث اساسی من در این کتاب این است که دموکراسی پروژه‌ای جامعه‌شناسانه و مرتبط با حوزۀ عمومی است. این بحث، مبتنی بر این پیش‌فرض است که دموکراسی، یک «حقیقت فلسفی» نیست و نمی‌تواند باشد. شاید خصومت قدیمی و جدی بسیاری از فیلسوفان با دموکراسی، از همین ماهیت آن به منزلۀ پروژه‌هایی که نه کامل و نه اصیل است، ناشی شده باشد.
همکاران بسیاری مرا در ویرایش این کتاب یاری کرده‌اند که جا دارد از آن‌ها سپاسگزاری کنم:
علیرضا جاوید، دبیر بخش فلسفه و علوم اجتماعی انتشارات ثالث، با حوصله و اشتیاق فراوان همۀ فصل‌های این کتاب را با دقت مطالعه کرد. از مساعدت‌های ایشان و علاقه‌شان به انتشار این کتاب، بسیار سپاسگزارم.
متین غفاریان، وحید طلوعی و حامد یوسفی، ویرایش نهایی کتاب را  با دقت بسیار، به انجام رساندند. شایسته است از کوشش آن‌ها برای سامان‌دادن به زبان کتاب تشکر کنم. از انتشارات ثالث و مدیران محترم آن نیز که کمر همت به چاپ کتاب در زمینه‌های علوم انسانی و اجتماعی بسته‌اند تشکر می‌کنم و در این کار ارزشمند، برای آن‌ها آرزوی توفیق دارم.

علی میرسپاسی
تهران، اردیبهشت 1387