جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
آیا من آدم نفهمی هستم!
آیا شما کار و حرفه ای دارید که لازمه آن سر و کله زدن با طیف وسیعی از ارباب رجوع و مردم است؟ آیا شده که هنگام انجام این کار، با آدم های به کلی غیرمنطقی برخورد کنید که اعصابتان را به هم می ریزند؟ آیا گاهی مجبور می شوید که در میهمانی ها با یک آشنا یا فامیل دیدار کنید که حرف های عجیب و غریبی می زند که بر پایه هیچ استدلالی نیستند؟ آیا شما هم جزو کسانی هستید که وقتی می بینید کسی حرف هایش بر پایه استدلال های منطقی نیست و به طرز غیرمنطقی و غیرعقلایی فکر می کند و چیزهای بی ربط را به هم مربوط می کند، اصطلاحا جوش می آورید و در حالی که ذاتا آدم صبور و آرامی هستید، به یک دیگ بخار تبدیل می شوید؟! چه بخواهیم و چه نخواهیم، در زندگی خود به صورت رو در رو یا از راه دور با چنین آدم هایی سر و کار داریم و مجبور به تحملشان می شویم. ما در قبال این افراد رویکردهای مختلفی انتخاب می کنیم. بسیاری از ماها یک رنج مداوم را بابت تحمل این افراد تحمل می کنند.
![آیا من آدم نفهمی هستم!](/web/imgs/27/117/mhpjh1.jpeg)
این سؤال به نظر معقول و موجه است. احتمالاً نفهم های اصیل و نابی در جهان وجود دارند و احتمالاً بسیاری از آن ها خود را از لحاظ اخلاقی بسیار بالا یا حداقل متوسط می دانند. آن ها از نظر خودشان نفهم نیستند، زیرا خودشناسیِ نفهم ها امری دشوار و سخت یاب است.
سمین وزیر روان شناسِ پردیس دیویس در دانشگاه کالیفرنیاست. او معتقد است ما تمایل داریم شناختی خوب از خصلت های شخصیتی خود داشته باشیم، حال آنکه آن خصلت ها هم از لحاظ ارزشی خنثی هستند (خنثی به این معنی که داشتن آن ها نه خوب است و نه بد) و هم به شکل صریحی قابل مشاهده اند.
این پرسش که «آیا من واقعاً یک نفهم متکبر هستم؟» بار ارزشی بسیار بالایی دارد، بنابراین شما به شدت مایل خواهید بود که پاسخی مطلوب برای آن بیابید:«نه، البته که نیستم!» نفهم بودن نیز صراحتاً آشکار و ملموس نیست، بنابراین شما مجال این را خواهید داشت که شواهد را به نفع خود بازتفسیر کنید:«خب آره، شاید با اون صندوقدار بد رفتار کردم، اما حقش بود، چون یادش رفت نوشیدنی من رو تو لیوان مخصوصش بریزه.»
نخبگان دانشگاهی نیز در برابر این گونه استدلال های احساسی مصون نیستند. برعکس، دن ام. کاهان از دانشگاه ییل به تازگی پژوهشی انجام داده است که نشان می دهد افراد متفکر و تحصیلکرده می توانند به طور خاصی در توجیه کردن باورهای ازپیش موجودِ خود مهارت داشته باشند؛ برای مثال، شواهد پیچیده دربارۀ منع حمل سلاح را به شکلی تفسیر می کنند که با سلایق سیاسی شان منطبق باشد.
در رابطه با نفهمی تصور می کنم هیچ گونه ارتباطی بین نظر شخصی افراد و درجۀ واقعی آن وجود ندارد. ممکن است بعضی از نفهم های سرکش به نفهم بودن خود واقف باشند، اما بعضی دیگر ممکن است خود را کاملاً محشر و معرکه بدانند. ممکن است بعضی از انسان های فهیم کاملاً بر فهیم بودن خود واقف باشند، درحالی که ممکن است بعضی دیگر از آن ها خود را از لحاظ اخلاقی به شدت دست کم بگیرند.
یک مانع دیگر نیز بر سر راه خودشناسی نفهم ها وجود دارد و آن اینکه حداقل هنوز درک خوبی از ذات نفهمی نداریم. نامی علمی و رسمی وجود ندارد که با کاربری وسیع و عمومی این واژه در مورد نفهمی های مختلف مطابقت داشته باشد؛ شخصی که در صف بدون نوبت جلوی شما می ایستد، معلمی که با بی اعتنایی دانش آموزان را تحقیر می کند، و همکاری که هر برخورد جزئی را به یک صحنۀ نبرد بدل می سازد.
از دسته بندی های معتبر و علمی شخصیت که بیشترین نزدیکی را به «نفهم» داشته باشند، سه گانۀ تاریکِ نارسیسیسم، ماکیاوللیسم و شخصیت روان رنجور4 هستند. نارسیسیست ها خود را مهم تر از اطرافیانشان می انگارند و نفهم ها هم تلویحاً یا آشکارا چنین هستند. باوجوداین، نارسیسیسم کاملاً با نفهم بودن برابر نیست، زیرا نارسیسیسم متضمن میلی به در مرکز توجه بودن نیز می باشد، میلی که نفهم ها همواره بدان متمایل نیستند.
مفهوم مرتبط دیگرْ مفهوم بیشعور6 است، مفهومی که اخیراً آرن جیمزِ فیلسوف از دانشگاه آروین کالیفرنیا آن را بررسی کرده است. براساس نظریهٔ جیمز، بیشعورها افرادی هستند که به خود اجازه می دهند براساس یک استحقاق تثبیت شده از مزایای خاصی نسبت به دیگران لذت ببرند. اگرچه این حالات رابطهٔ نزدیکی با نفهمی دارد، اما بازهم کاملاً یکی نیستند. یک فرد می تواند به خاطر رفتار گستاخانه و توهین آمیزش نفهم باشد حتی اگر سودی از این رفتار عایدش نشود.
![آیا من آدم نفهمی هستم!](/web/imgs/27/117/mhpjh2.jpeg)
نفهم ها جهان را از پشت عینکی می بینند که انسانیت دیگران را تار نشان می دهد. پیشخدمت رستوران نمی تواند انسانی جذاب باشد، انسانی که شخصیت، سرگذشت و مجموعه ای از اهداف منحصربه فرد دارد و احتمالاً در بعضی موارد با هم مشترک هستید.
برای اینکه درک خود از نفهم بودن را بالا ببریم، می توانیم از متضاد واژهٔ نفهم یعنی فهیم7 نیز استفاده کنیم. شاید یکی دو نفر از این افراد را بشناسید:کسانی که از روی عادت گوش به زنگ نیازها و علایق دیگران هستند، به افکار و علایق دیگران اهمیت می دهند، در موارد دشواری که گمان می کنند قصور ممکن است از آن ها باشد نه طرف مقابل، مسئول و متعهدند. تصور کنید عینک نفهمی خود را پشت و رو کرده و آن را به عینک فهیم بودن تبدیل کنیم، عینکی که ارزش، گیرایی، اهمیت و خاص بودن اطرافیانتان را واضح نشان می دهد.
احتمالاً هیچ کس نفهم یا فهیم مطلق نیست. چندین دهه مطالعات روان شناختی ثابت می کند وقتی پای خصلت های شخصیتی بزرگ و کلی در میان باشد، اکثریت قریب به اتفاق مردم شخصیت هایی ترکیبی و پیچیده داشته و در معرض تأثیرات پیش بینی ناپذیر قرار دارند.
![آیا من آدم نفهمی هستم!](/web/imgs/27/117/mhpjh3.jpeg)
بنابراین، از قضای روزگار، اغلبِ افراد فهیم بیش از همه دلواپس این هستند که مانند نفهم ها رفتار کرده باشند، کسانی که بعداً نزد شما می آیند و به خاطر رفتار نه چندان بدی که داشته اند با چهره ای سرخ از شما عذرخواهی می کنند. در مقابل، برای نفهم های تمام عیار هیچ چیز به اندازهٔ این گونه عذرخواهی ها بیگانه نیست.
البته اگر از این ایده احساس راحتی کرده و با خود فکر کنید «ببین، چون من نگران نفهم بودن خودمم، و الانم نشستم و دارم یه مقاله دربارهٔ همین موضوع می خونم، پس قاعدتاً نباید نفهم باشم!« و دست از نگران بودن بردارید، در همان لحظه نفهمی شما آشکار می شود.
مانع مشخص دیگری که در راه خودشناسی نفهم ها وجود دارد عدم توانایی آن ها در گوش دادن است. یکی از مهم ترین راه های رسیدن به خودشناسی اخلاقی این است که با آغوشی باز به انتقادات اخلاقی دیگران از خودتان گوش فرا دهید. این کار برای افراد نفهم آسان نیست. چون نفهم ها دوست ندارند دیگران را همچون همسان هایی ببینند که ارزش احترام اخلاقی و عقلانی را دارا هستند، آدم نفهم به ندرت انتقاد را به شکل سازنده می پذیرد. چرا حرف یک احمق یا یک ابزار را جدی بگیرم؟ چرا تلاش کنم به دیدگاه های انتقادی آن ها دربارهٔ خودم توجه کنم؟ به احتمال زیاد نفهم یا انتقاد را رد می کند، مقابله به مثل می کند، بلف می زند و با داد و هوار بیرون می رود؛ یا لبخند زده و چاقو را عمیق تر فرو می کند.
دیگر رذایل اخلاقی تا این حد در برابر خودشناسی نافرمان نیستند. به عنوان مثال ریاکاری گوش های شخص را به روی اتهامات ریاکاری نمی بندد. حرص و طمع باعث نمی شوند به طور مشخص نتوانیم به طمع کاربودن خود فکر کنیم. اما طبیعت نفهم گوش نکردن است.
اگر ذات نفهم بودن ارزش قائل نشدن برای نظرات اطرافیانمان باشد، احتمالاً راه مخفی به سمت خودشناسی را پیدا کرده ایم:به خودتان نگاه نکنید، به دیگران نگاه کنید. به جای زل زدن به آینه، روی خود را برگردانید و به رنگ هایی که جهان را رنگ آمیزی کرده اند توجه کنید.
اگر بیشتر مواقع جهان را این شکلی می بینید، خبرهای بدی برایتان دارم. شما احتمالاً نفهم هستید. جهان در نظر بیشتر مردم این شکلی نیست، و جهان واقعاً این طور نیست. شما نگاه درستی به جهان ندارید. شما فردیت و قابلیت های اطرافیانتان را نمی بینید.
من تصویری که از پشت عینک نفهمی می بینیم با بیشترین جزئیات تصویر کردم، اما فکر می کنم جنبه هایی از آن برای تمام ما، به جز فهیم های تمام عیار، آشنا هستند (که آن ها هم عملاً مشکلات خاص خودشان را دارند، زیرا به راحتی درگیر امیال و عقاید دیگران می شوند). همۀ ما لحظه های نفهمی خودمان را داریم.
اما هر چند وقت یک بار غرق در نفهمی می شوید؟ اگر همۀ ما تا حدودی نفهم و تا حدودی فهیم باشیم، شما در کجای این گستره ایستاده اید؟ برای بازاندیشی، سعی کنید از خودتان بپرسید هر چند وقت یک بار احساس می کنم در حال نگاه کردن به جهان از پشت عینک نفهمی هستم؟ اما متأسفانه مردم در این قسم داوری ها خیلی خوب عمل نمی کنند. حافظه انتخاب کننده است. ما تمایل داریم تعداد کمی از موارد بسیار مهم را به یاد آوریم، یا مواردی که عقاید پیشین ما را تأیید می کنند و یا مواردی که ما را در بهترین حالتمان نشان می دهند (یا در مورد انسان های خودمنتقد، در بدترین حالت). اگر واقعاً می خواهید به درکی دقیق از نفهمی خود برسید، من دو رویکرد علمی دیگر نیز سراغ دارم.
یکی از این رویکردها اتخاذ متدهای نمونه برداری تجربی8 است که دو روان شناس به نام های راسل تی. هرلبورت از دانشگاه نوادا و میهالی سیزنت میهالی از دانشگاه کلارمونت ابداعش کرده اند. هشدار گوشی موبایل یا هر وسیلهٔ دیگری که در دسترستان است به شکلی دِیمی فعال کنید. وقتی هشدار به صدا در آمد، ببینید در آن زمان در حال فکر کردن به چه چیزی هستید. ممکن است در خودسنجی خیلی خوب عمل نکنید و شاید در آن لحظه بخواهید چاپلوسی از خودتان را توجیه کنید، اما حداقل بعد از مدتی یک نمونهٔ گویا به دست خواهید آورد.
دومین رویکرد امتحان کردن چیزی شبیه به ذهن آگاهی9 است، مفهومی که از سنت های تفکر آسیایی گرفته شده است. اخیراً اریکا اِن. کارلسون، روان شناس در دانشگاه تورنتو، تمرین های ذهن آگاهی را به عنوان راهی پیشنهاد داده است که به واسطهٔ آن خودشناسیِ بیشترِ خصلت های شخصیتیِ دشوارفهم ممکن می شود، خصلت هایی همچون نفهمی که به لحاظ ارزش گذاری درجۀ بالایی دارند اما مشاهده پذیری آن ها پایین است.
نمی دانم این انتظار که تعداد زیادی از مردم این دو روش را به منظور ارتقای شناخت خود از شخصیت اخلاقی شان، و نه برای سنجش میزان موفقیتشان، به شکلی جدی به کار بندند تا چه حد واقع بینانه است. پس اجازه دهید این نوشته را با پیشنهادی معتدل تر به پایان برسانم:چند ساعت بعد وقتی بین دیگران هستید دربارهٔ این مطلب فکر کنید، مثلاً وقتی در صف نهار ایستاده اید، یا در جلسه هستید و یا وقتی در یک مهمانی یا در بازاری شلوغ حضور دارید. به مردم دور و برتان توجه کنید. آیا آن ها احمق و ابزار هستند؟ یا با فردیتی جذاب می درخشند؟ به عبارت دیگر، دقت کنید که عینک نفهمی را به چشم دارید یا خیر؟
همهٔ ما گاهی از پشت عینک نفهمی به جهان نگاه می کنیم. اما اسیر این بینش نیستیم. فکر می کنم بیشتر ما تنها با فکر کردن به آن می توانیم آنچه در این دیدگاه معیوب است مشاهده کنیم.
و راه برداشتن عینک نفهمی از چشم همین است.
![](/imgs/no-img-200.png)
انتخابات ریاست جمهوری 1403 انتخابات ریاست جمهوری انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم مسعود پزشکیان انتخابات 1403 سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ ایران ریاست جمهوری انتخابات پزشکیان جلیلی
هواشناسی تهران قوه قضاییه پلیس شهرداری تهران شهرداری قتل سلامت گرما تب دنگی سازمان هواشناسی آموزش و پرورش
خودرو حقوق بازنشستگان قیمت طلا همستر کامبت قیمت خودرو سهام عدالت قیمت دلار بازنشستگان بانک مرکزی مسکن قیمت سکه بازار خودرو
بهاره رهنما هنرمندان گردشگری محرم تلویزیون بازیگر سینما سینمای ایران تخت جمشید
اینستاگرام دانش بنیان کنکور ۱۴۰۳
فلسطین انگلیس جنگ غزه رژیم صهیونیستی روسیه غزه جو بایدن آمریکا ولادیمیر پوتین دونالد ترامپ سازمان همکاری شانگهای فرانسه
پرسپولیس فوتبال استقلال یورو 2024 علیرضا بیرانوند باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ترکیه کریستیانو رونالدو نقل و انتقالات لیگ برتر سپاهان نقل و انتقالات
سامسونگ هوش مصنوعی ایلان ماسک ناسا گوگل هواپیما اپل
آلزایمر دیابت سبک زندگی خواب سرطان فشار خون