سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
داستان عاشقانه و غم انگیز پنج و ده دقیقه
گاهی اوقات همه ما بدون اینکه صبوری کنیم و به طرف مقابلمان مهلت بدیم زود قضاوت کرده غافل از اینکه با این قضاوت عجولانه شاید باعث خیلی اتفاقات دیگری شویم که پشیمانی ببار آورد،داستان عاشقانه و غم انگیزی که با پنج و ده دقیقه می خوانید پر از پشیمانی و تلخی است اتفاقی که بخاطر قضاوت عجولانه جور دیگری و خیلی غم انگیز رقم می خورد.
خیلی مشتاق دیدارش بودم. روی صندلی سرد پارک نشسته بودم و کلاغ های سیاه باغ را در پاییزی ترین روز عمرم می شمردم تا بیاید. سنگی به طرفشان پرتاب کردم کمی دورتر رفتند اما باز آمدند به سمتم! ساعت از وقت آمدنش گذشت اما نیامد . نگران، ناراحت، عصبانی و کلافه شده بودم. شاخه گلی که در دستم بود کم کم داشت می پژمرد!
طاقت عاشقانه هم نیز بی تاب گردید. از جایی که نشسته بودم بلند شدم ناراحتی ام را سر کلاغ ها خالی کردم. گل را نیز انداختم زمین و پا لهش کردم. گل برگ هاش کنده شده بود، پخش، لهیده گشت. سپس، یقه پالتوم را دادم بالا، دست هام را کردم تو جیب پالتو، روش افتاد. به درب پارک نرسیده بودم که صدایش را از پشت سر شنیدم…
صدای تند تند قدم هایش و نفس نفس زدن هایش نیز می شنیدم اما اصلا حتی ثانیه ای برنگشتم. حتی برای مشاجره و قهر و عصبانیت. از درب پارک خارج شدم. دوان خیابان را رد کردم. همچنان داشت پشت سرم می آمد. صدای پاشنه ی کفش هایش را می شنیدم اما با سرعت می دویدم …
همان سمت خیابان، ایستادم جلو ماشین. همچنان پشتم به او بود. کلید انداختم در ماشین را باز کنم، بنشینم، بروم که برو تا به طور مداوم. باز کرده نکرده، صدای ممتد بوق و صدای گوش خراش ترمزی شدید و ناله ای کوتاه سرازیر گوش هایم گردید و تا اعماق جانم فرو رفت …
با سرعت برگشتم. خودش بود که پخشِ خیابان شده بود. به رو افتاده بود جلو ماشینی که بهش زده بود و راننده نیز داشت تو سرِ خودش می زد. سرش خورده بود روی آسفالت، شکسته بود و خون، راه کشیده بود می رفت به سوی جوی خیابان.
مبهوت.
گیج.
تیره و تار.
هاج و واج نفقط نگاهش می کردم.
در مشتش بسته ی کوچکی بود. کادو پیچی شده ولی با جان نیمه جانش هنوز محکم چسبیده بودش. نگاهم رفت ماند رو آستینِ مانتوش که بالا رفته بود، ساعتش پیدا بود. پنج و ده دقیقه. فورا ساعت خودم را نگاه کردم، ساعتم پنج و چهل دقیقه را نشان می داد!
گیج بودم چشمم به ساعت راننده نگون بخت ماشین افتاد، درست پنج و ده دقیقه !!!
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهور رئیسی سقوط بالگرد رئیسی ایران شهادت بالگرد تبریز حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم شهادت رئیسی
تهران کنکور هواشناسی شورای شهر تهران شهرداری تهران تعطیلی مدارس هلال احمر سانحه بالگرد رئیسی پلیس سیل قوه قضاییه بارش باران
قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا بورس خودرو یارانه بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان بازنشستگان ایران خودرو سایپا
شهادت رئیس جمهور سینمای ایران پیام تسلیت تلویزیون لیلا حاتمی سریال آیت الله سید ابراهیم رئیسی سینما شعر رسانه ملی نمایشگاه کتاب زری خوشکام
کنکور ۱۴۰۳ گوگل دانش بنیان تجهیزات پزشکی دانشگاه تهران تلسکوپ فضایی هابل باتری
رژیم صهیونیستی ترکیه جنگ غزه اسرائیل فلسطین غزه روسیه امیرعبداللهیان آمریکا چین حماس اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر رئال مادرید باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران لیگ برتر انگلیس فدراسیون فوتبال بازی باشگاه استقلال منچسترسیتی
هوش مصنوعی مایکروسافت تبلیغات سامسونگ اپل ناسا نمایشگاه ایران هلث موبایل آیفون
سرطان سزارین رژیم غذایی آلزایمر طول عمر زایمان افسردگی فشار خون مغز انسان دیابت