یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (ک)


  • کاچی به از هیچی

      کم هر چیز از نبود و هیچ آن بهتر است.


  • کار از محکم کاری عیب نمی‌کند

      کار را باید دقیق و اساسی و درست حسابی انجام داد تا خیال آدم مطمئن و آسوده‌تر باشد.


	شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (ک) | وب


  • کار بجای باریک رسیدن

      کاری به آخرین و خطرناک‌ترین و خراب‌ترین مرحله خود رسیدن و بیخ پیدا کردن، به طوری که چاره‌ای نداشته یا به سختی بتوان برای آن چاره‌ای اندیشید.


  • کار حضرت فیل

      کار بزرگ و مشکلی که انجامش از عهده هر کسی بر نمی‌آید.


  • کارد بزنی خونش در نمی‌آید

      شدت عصبانیت در حدی که خون در بدن منجمد شود.


  • کارد به استخوان رسیدن

      خسته و عاصی شدن از وضعیتی، آخرین حد تحمّل.


  • کار دست خود یا کسی دادن

      باعث اذیت و دردسر و گرفتاری شدن.


  • کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد

      اشاره به اینکه کار نیمه کاره و به آخر نرسیده ارزشی ندارد و هر کس کاری را شروع می‌کند بهتر است خود نیز آن را به پایان برساند.


  • کارش چیه؟ بوق می‌زنه، بخیه به آب‌دوغ می‌زنه

      معرفی شخص بیکار و بی‌هنر.


  • کار نشد ندارد

      انجام هر کاری شدنی است و به همت و اراده شخص بستگی دارد.


	شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (ک) | وب


  • کار نیکو کردن از پر کردن است

      تکرار و استمرار در هر کار موجب کسب تجربه شده و در نتیجه آن کار بهتر، با کیفیت‌تر و در حد کمال انجام می‌شود.


  • کار را باید داد دست کاردان

      هرکاری باید به دست کسی که تجربه و تخصص کافی در آن مورد دارد انجام شود، چرا که در غیر این صورت انجام کار با کیفیت و بازدهی مناسب همراه نخواهد شد.


  • کارها نیکو شود اما به صبر

      با صبر و تحمل و بردباری و به مرور زمان انشالله تمام مشکلات حل شده و کارها سر و سامان خواهد گرفت.


  • کار هر بز نیست خرمن کوفتن/ گاو نر می‌خواهد و مرد کهن

      هر کسی از عهدة هر کاری بر نمی‌آید. کنایه از لزوم داشتن تجربه و تخصص در انجام هر کاری.


  • کاری کرد کارستان

      کاری فوق‌العاده، نگفتنی و بسیار دقیق و اساسی، کسی که کاری بزرگ و مشکل را به بهترین نحو، درست و حسابی و بدون عیب و نقص انجام دهد.


  • کاری که چشم می‌کنه ابرو نمی‌کنه

      هر کس و هر چیز خاصیت مخصوص به خود را دارد و البته لزوم و تاثیر چشم از ابرو در تمام امور بیشتر است.


  • کاسه‌ای زیر نیم کاسه است

      حُقّه و کلکی در کار است.


  • کاسه جایی رود که باز آید قدح

      انجام کار یا انجام دادن هدیه به کسی به امید و با چشم داشت انجام کاری بزرگتر یا دریافت هدیه‌ای گران‌بهاتر از طرف مقابل.


  • کاسه جایی رود که باز آید قدح

      کلافه و سردرگم و مردد بودن، هم و غم پیدا کردن راه چاره داشتن.


  • کاسه داغ‌تر از آش

      کسی که در کاری از صاحب اصلی آن بیشتر جوش بزند.


  • کاسه کوزه را به هم زدن

      به هم ریختن بساط و زندگی، شر و فساد و خسارت و خرابی به بار آوردن.


  • کافر همه را به کیش خود پندارد

      آدم نادرست و خلاف‌کار همه را مانند خودش می‌داند.


  • کبکش خروس می‌خونه

      کسی که بسیار شاد و شنگول باشد.


  • کبوتر با کبوتر، باز با باز

      هر کس باید با هم‌شأن و هم‌زبان و هم‌ردة خود معاشرت، وصلت و یا معامله کند.


  • کپة مرگ

      خوابیدن یا خواباندن توهین‌آمیز و همراه با دلخوری و ناراحتی.


  • کت بده کلاه بده، دو قورت و نیم بالا بده

      کسی که در حق دیگری خدمت و خوبی کرده و دست آخر هم بدهکار شده و دچار زخم‌زبان و توقعات بی‌جا گردد.


  • کجا خوش است؟ آنجا که دل خوش است

      هر کجا که دل و روح انسان شاد و با طراوت شود، آنجا بهترین جا است.


  • کج‌دار و مریز

      ملاحضه و مدارا کردن، احتیاط.


  • کربلا رفتنت بهانه بوَد/ کربلا در میان خانه بوَد

      خدا را در همه جا می‌توان یافت و به او توجه کرد.


  • کُرکُری خواندن

      رجز خواندن، ادعا داشتن، نمایاندن خود به خصوصیتی برجسته.


  • کرم از درخت است

      اشکال و ایراد از خود شخص است که باعث به وجود آمدن مشکل یا آزار و مزاحمت می‌شود.


  • کرم کار است

      کسی که در کاری خبره بوده و مهارت و آگاهی زیادی داشته باشد.


  • کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من

      برای انجام کارها جز به خود نباید به دیگران امید و اتّکا داشت زیرا کسی کمک نمی‌کند (یا نمی‌تواند کمک کند).


  • کسی که به ما نریده بود، کلاغ کو. دریده بود!

      بی‌شخصیت و بی‌اعتباری که از برتر و بالاتر از خود عیب‌جویی و سوال و جواب کند.


  • کسی که نمی‌داند فقط خواجه حافظ شیراز است

      موضوعی که همه از آن آگاه و با خبرند.


  • کشتی‌ها غرش شده

      به کسی که در غم و اندوه فرو رفته باشد می‌گویند.


  • کشک چی پشم چی

      انکار موضوع، خود را به راه دیگر زدن و رد کردن اصل مطلب.


  • کف دستم را بو نکرده بودم

      خبر نداشتم، غیب نمی‌دانستم.


  • کف دستی را که مو ندارد نمی‌شود کَند

      چیزی یا پولی را که وجود ندارد نمی‌توان مطالبه کرد، از فقیر مالی یا معنوی نمی‌توان توقع داشت و چیزی دریافت کرد. انتظار و توقع بیهوده داشتن.


  • کف رفتن

      دزدی کردن پنهانی و بدن اینکه کسی بفهمد چیزی را برداشتن (اشاره به کف‌زنی که نوعی از دزدی است).


	شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (ک) | وب


  • کفر کسی را بالا آوردن

      کسی را عصبانی و خشمگین کردن.


  • کفش کسی را جفت کردن

      جواب کردن، عذر کسی را خواستن و بیرون کردن. در برخی موارد در هنگام خروج میهمان کفش را جفت می‌کردند.


  • کفگیر به ته دیگ خوردن

      ته کشیدن و تمام شدن پول و سرمایه، تهی‌دست شدن و چیزی در بساط نداشتن.


  • کک تو تنبوش افتاده

      ترسیدن و به هول و ولا و دلشوره افتادن.


  • ککش نمی‌گزد

      از چیزی ناراحت و متأثر نمی‌شود، بی‌خیال و لاقید و بی‌اعتنا به امور.


  • کلاغه آمد راه رفتن کبک را یاد بگیره، راه رفتن خودش هم یادش رفت

      تقلید کورکورانه و دنباله‌روی از دیگران و ادای کسی را در آوردن موجب ضرر و گمراهی است.


  • کلاف سر در گم

      کسی که در مورد چیزی راه و چاره را گم کرده باشند و نداند که چه باید کند، یا موضوع وکاری که پیچ خورده باشد.


  • کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی

      خطاب به کسی که مشکل خود را نمی‌تواند حل کند و برای حل مشکل شخص دیگر به راهنمایی‌اش می‌پردازد.


  • کلاه خود را قاضی کردن

      حرف یا کاری پیش خود سنجیدن و سبک سنگین کردن، با خودت خلوت کردن برای ارزیابی و مصلحت‌اندیشی.


  • کلاه سر کسی گذاشتن

      کسی را گول زدن و اغفال کردن و او را مغبون ساختن.


  • کلاهش پس معرکه است

      کسی که در کاری از دیگران عقب مانده باشد.


  • کلاهش پشم نداره

      غیرت و هیبت و جُربزه نداد.


  • کلا همان تو هم می‌رود

      با هم اختلاف پیدا می‌کنیم و دعوایمان می‌شود، از هم ناراحت و دلگیر می‌شویم.


  • کلفت گفتن

      متلک بار کسی کردن، درشت گفتن و طعنه زدن.


  • کلوخ انداز را پاداش سنگ است

      با بدی و ستم باید بدتر و ستمگرانه‌تر برخورد کرد. پاسخ متقابل به مثل.


  • کله‌اش باد داره

      قُد و یک‌دنده‌ای که حرف‌های بزرگ می‌زند و فکرهای خطرناک در سر دارد.


  • کله‌اش بوی قرمه‌سبزی می‌دهد

      کسی که در سر هوای کارها و اقدامات خطرناک و دردسر آفرین و خارج از توان خود بپروراند.


  • کم بخور، همیشه بخور

      کم خوردن به دو منظور: یکی قناعت و دیگر تضمین سلامت که هر دو موجب استمرار و همیشه خوردن است.


	شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (ک) | وب

  • کمیتش لنگ است

      وضع مالی خوبی ندارد و به سختی زندگی می‌گذراند، دخلش با خرجش مطابقت ندارد.


  • کنگر خورده لنگر انداخته

      کسی که مدت طولانی در جایی مانده و خیال رفتن نداشته باشد.


  • کوتاه آمدن

      دنباله حرف یا کاری را نگرفتن و رها کردن و فیصله دادن به قضیه یا موضوعی که ادامه آن به صلاح نیست، پی موضوع یا حرف را نگرفتن و از آن رد شدن و به ختم غائله راضی گردیدن.


  • کور از خدا چی می‌خواد؟ دو چشم بینا

      در پاسخ به پیشنهاد مطلوب و مورد نیاز یا هنگام پیش آمدن شرایط و موقعیت مناسب و دلخواه می‌گویند.


  • کور خودش است بینای مردم

      کسی که عیوب خود را نمی‌بیند اما دائم از دیگران ایراد می‌گیرد.


  • کوری ببین که عصاکش کور دگر است

      بیماری که از بیمار دیگر پرستاری می‌کند یا درمانده و گرفتاری که به گرفتاری شخص دیگری رسیدگی کرده و به او کمک کند.


  • کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خوره

      معمولاً کسی که صاحب هنر و حرفه‌ای است، خودش از آن بهره‌ای نمی‌برد و در استفاده از هنر خویش تنبل است.


  • کوه به کوه نمی‌رسه، آدم به آدم می‌رسه

      دنیا با تمام بزرگی‌اش آنقدر کوچک است که در ان دو نفر که یکی بدی کرده و دیگری بدی بالاخره در راه هم قرار می‌گیرند و با هم روبرو خواهند شد و کسی که بدی کرده به سزای عملش رسیده و شرمنده و پشیمان خواهد شد.


  • کی به کیه؟ تاریکیه!

      آشفته بازار، اوضاع بی‌سر و سامان و بدون صاحب، کسی به کسی نبودن.


  • کی‌ میره این همه راه رو؟

      طعنه به کسی که در وصف خود یا دیگری مبالغه و تعریف بی‌جا کند یا ادعا و درخواست بیش از حد لیاقتش داشته باشد.


  • کینه شتری

      کینه طولانی و فراموش نشدنی.



گردآوری: مجله اینترنتی وب




سایر ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی به ترتیب حروف الفبا:

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ
 ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف
 ق ک گ ل م ن و ه ی  





همچنین مشاهده کنید