جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


سوالی از وزارت کشاورزی؛ چه‌کسی انتقاد کند؟


سوالی از وزارت کشاورزی؛ چه‌کسی انتقاد کند؟
سوال بی‌پاسخ این است که آیا با باز تعریف خودکفایی ما واقعا به خودکفایی می‌رسیم؟ آیا بهتر نبود قبل از ادعای خودکفایی تعریفی از آن را ارئه می‌فرمودند؟ آیا منظور از خود کفایی در تعریف جدید، چنانچه یکی از مدیران وزارت جهاد کشاورزی مدعی شده بود همان خودکفایی از طریق واردات است؟؟؟
آقای جعفر خلقانی که سوابق ‌چندان روشن علمی در کارنامه خود ندارد و دوران تحصیل وی در انگلستان به طور غیر متعارفی طولانی بوده‌ است، اخیرا جایگزین معاون اقتصادی و برنامه‌ریزی وزارت جهاد کشاورزی می‌شود که با درجه دکتری در رشته اقتصاد کشاورزی، شاید از معدود مدیران این وزارتخانه بود که تخصص وی با مسئولیتش همخوانی داشت.
آقای خلقانی که از اظهارات دردمندانه دکتر حسن روحانی، نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی و عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان نگران شده است در مصاحبه‌ای عجیب و با سیاه نمایی متداولی که کراراً از مسئولین ارشد وزارت جهاد کشاورزی مشاهده شده است به جای پاسخ‌گویی به علل بحران در بخش کشاورزی به اظهراتی تند و فرافکنانه پرداخته و به خود اجازه می‌دهد که با هزینه‌کردن از مقام معظم رهبری، در جایگاه تعیین مصادیق سخنان معظم له، اظهارات نماینده ولی فقیه را به عنوان مصادیق «بی‌بند وباری در حرف زدن علیه دولت» معرفی کند.
وی که به دلیل گذشته غیرقابل اعتنای علمی و به ویژه عملکرد ضعیف در کسوت رئیس سازمان تحقیقات و آموزش کشاوری مورد انتقاد جامعه علمی ذیربط در این سازمان و کارشناسان مستقلی از انجمن های علمی و دانشگاه‌ها بوده است در مورد سیاه نمایی‌های وزیر جهاد کشاورزی علیه اساتیدی که از سر دلسوزی اقدام به ارسال نامه‌ای به رئیس جمهور کرده بودند برآشفته نشد.
آن هنگام که مهندس اسکندری منتقدین خود را به عنوان «اخراجی‌های وزارت جهاد کشاورزی» یا کسانی که «پول گرفته‌اند و کار نکرده‌اند» مورد سیاه نمایی قرار می‌داد، آقای خلقانی به صرافت نیفتادند که مواضع وزیر خود را تعدیل کنند و هرگز تصور نکردند که مقام معظم رهبری از بی بندوباری در سخن از سوی هر کس که باشد مکدر می‌شوند.
آقای خلقانی در مورد سیاه نمایی‌ها و اظهرات غیر مسئولانه وزیر جهاد کشاورزی در مورد فناوری‌های نو و به ویژه محصولات تراریخته مهر سکوت بر لب زده و نه تنها اعتراضی نکردند بلکه همراهی هم کردند. وی که در آبان ۱۳۸۴ در سخنرانی خود در بانکوک تولید برنج تراریخته را افتخار ملی خوانده بود و خبر رهاسازی این محصول را برای اولین مرتبه در جهان با آب و تاب ویژه‌ای برای خارجیان گزارش داده بود، هنگامی
که وزیر جهاد کشاورزی مدعی شد که «کشورهایی که از محصولات تراریخته استفاده کنند مورد تحریم واقع می شوند» (!) و یا آنجا که مدعی شد که «این محصولات مورد تبادل بین المللی قرار نمی‌گیرند» و تلویحا آنها را خطرناک توصیف کرد هرگز به وظیفه «معاونتی» خود عمل نکرد و در مقابل این همه بازدارندگی و مخالفت با توسعه فناوری‌های نو که مورد تاکید مقام معظم رهبری است حرکتی از خود نشان نداد و بلکه با مماشات در تدوین لایحه بازدارنده ایمنی زیستی، راه مقابله با انجمن‌های علمی و دانشمندان بزرگ این مرزو بوم را انتخاب کرد.
آقای خلقانی حتی آنجا که وزیر جهاد کشاورزی مدعی شد که هیچ طرح تحقیقاتی در حوزه خشکسالی و خشکی وجود ندارد و در گذشته در این زمینه کاری انجام نشده نیز از بخش متبوع خود و از دانشمندان بی‌ادعا و سخت کوشی که تمام عمر خود را صرف تحقیق و توسعه در این زمینه نموده‌اند حمایت نکرد. وزیر محترم جهاد کشاورزی در مصاحبه‌ای با جریده محترم کیهان (مورخ ۵/۴/۸۷) در مورد خشکسالی و تولیدات کشاورزی مدعی شده بود که از چهل سال خشکسالی فقط دو سال آن به دولت نهم بر می‌گردد. سایر وزرا باید پاسخ دهند که در این مدت چرا به فکر نبوده‌اند؟«وزیر جهاد کشاورزی با سیاه نمایی منتقدین خود مدعی شده بودند که عده‌ای وقتی متوجه می‌شوند که وزارت جهاد کشاورزی می‌خواهد با انحصارات مقابله کند و منافع خود را در خطر می‌بیند بحران سازی می‌کنند».
راستی چرا وجدان آقای خلقانی در آن هنگام به درد نیامد و از سر مهر و دوستی به وزیر خود متذکر نشد که در گذشته چه حجم عظیمی از کارها در مورد خشکی و خشکسالی انجام شده است؟ البته امروز روشن است که در نتیجه عدم توجه این دولت به پدیده خشکی و از بین بردن زیر ساخت‌های مربوط، با کمترین میزان خشکسالی (در مقایسه با دوره های سه ساله خشکسالی در دهه ۱۳۷۰)، ناگهان در صدر وارد کنندگان گندم جهان قرار می گیریم!
خوب است تا وزارت جهاد کشاورزی که درباره آن شائبه بازنشسته‌کردن اجباری، اخراج و یا قراردادن تحت شدیدترین محرومیت‌های اداری برای منتقدان درون بخش وجود دارد. یا حتی منتقدین دانشگاهی را متهم به اخراجی بودن می‌کند، به منتقدین درون مجلس بی اعتنایی می‌کند و منتقدین عالی رتبه‌ای نظیر دکتر حسن روحانی را به بی بندوباری در سخن، عوامفریبی و بی اطلاعی از اوضاع بخش کشاورزی متهم می‌نماید!! بفرمایند چه کسی صاحب صلاحیت در مورد اظهار نظر در مورد عملکرد وزارتخانه است؟
اگر دانشگاهیان بیرون وزارتخانه، پژوهشگران باسابقه درون وزارتخانه، تشکل‌های متعدد، نمایندگان محترم مجلس و مسئولین نظام حق ابراز نگرانی در مورد بحران بی سابقه
کشاورزی و محصولات غذایی، کاهش تولید و افزایش واردات و تورم بی سابقه محصولات غذایی نداشته باشند پس چه کسی می تواند این کار را انجام دهد؟
خوب بود معاون محترم وزیر به جای اظهارنظر تند و غیرمسئولانه و فراموش کردن جایگاه خود و مخاطبانش، توضیح می‌داد که کدام یک از آمار ارئه شده توسط دکتر روحانی اشتباه بوده است؟
نماینده مقام معظم رهبری در شورای‌عالی امنیت ملی، در جمع کارشناسان و پژوهشگران کشاورزی تاکید کرده بود: «در آغاز کار این دولت وزیر مربوطه در جریان رای اعتماد مجلس،‌ به نمایندگان ملت قول داد که کشور در محصول گندم از سال۱۳۸۴، جو از سال ۱۳۸۵، برنج و ذرت و شکر تا سال ۱۳۸۷ به خودکفائی کامل می‌رسد. در حالیکه واردات گندم در سال ۱۳۸۵ یک میلیون و ۱۵۵ هزار تن و در سال ۱۳۸۷ نزدیک به ۶ میلیون تن است. واردات جو درسال ۱۳۸۶، ۱۹۶ هزار تن و در ۵ ماهه اول سال ۸۷، ۲۷۰هزار تن می‌رسد. واردات ذرت در سال ۸۵، دومیلیون و ۹۰۹ هزار تن و در سال ۸۶ دو میلیون و ۶۸۳ هزار تن و در ۵ ماهه سال جاری نیز یک میلیون و ۳۹۰ هزار تن می‌باشد. در حالی‌که در سال ۸۳ تنها ۱۹۰ هزار تن شکر وارد کشور شده بود و هیچ کمبودی نداشتیم، واردات شکر درسال ۸۵ دو میلیون و ۴۸۱ هزار تن و درسال ۸۶ یک میلیون و ۱۹۶ هزار تن بوده است».
اما آقای خلقانی بدون ارائه هر نوع آماری صرفا مدعی شده است که«ما در تولید این‌گونه محصولات از برنامه پنج‌ساله چهارم هم جلوتر هستیم، فقط باید یک بازتعریفی جدید از مرزهای خو‌دکفایی داشته باشیم»!!
سوال بی‌پاسخ این است که آیا با باز تعریف خودکفایی ما واقعا به خودکفایی می‌رسیم؟ آیا بهتر نبود قبل از ادعای خودکفایی تعریفی از آن را ارئه می‌فرمودند؟ آیا منظور از خود کفایی در تعریف جدید، چنانچه یکی از مدیران وزارت جهاد کشاورزی مدعی شده بود همان خودکفایی از طریق واردات است؟؟؟
آقای خلقانی مدعی شده اند «حالا هم نباید فریب‌کارانه ادعا شود شعار خودکفایی در تولید جو و ذرت محقق نشده است». ایشان بهتر بود به جای اینکه انتقاد از واردات بی‌رویه ذرت و کاهش تولید آن را «فریبکارانه» بنامند و مانند گذشته به سیاه نمایی ادامه دهند، بیان می‌کردند که چگونه می‌توان با وجود برجای گذاشتن رکوردهای متعدد در واردات انبوه و بی‌رویه ذرت و جو از خارج از کشور بازهم مدعی شد که در ذرت و جو به خودکفایی رسیده‌ایم! آمار زیر که آمار رسمی گمرک دولت نهم است کاملا گویاست:
● آمار واردات ذرت به هزارتن
۱۳۸۳ / ۳۸۴ / ۱۳۸۵ / ۱۳۸۶ / ۷ ماهه ۱۳۸۷
۲۰۰۰ / ۲۱۱۴ / ۲۹۰۹ / ۲۶۸۳ / ۲۰۶۸
به این ترتیب روشن است که چه کسی فریبکار است! کسی که با وجود برجای گذاشتن رکورد تقریبا ۳ میلیون تنی واردات ذرت در یکی از پرباران‌ترین سال‌های کشور
(۱۳۸۵) همچنان ادعای خود کفایی می‌کند یا کسی که نگران معطل ماندن سیاست‌های ابلاغ شده از سوی مقام معظم رهبری در حوزه کشاورزی است؟
در سال ۱۳۸۷ و با بهانه خشکسالی طی ۷ ماه بیش از دومیلیون تن ذرت وارد کشور شده و چون فصل کشت هم به اتمام رسیده پیش بینی می‌شود در سال جاری رکورد تاریخی دیگری برجای گذاشته شود و کشور مجبور باشد برای جبران ندانم کاری‌های مدیریت بخش کشاورزی بیش از ۴ میلیون تن ذرت وارد کشور کند! در مورد جو نیز در ۷ ماهه اول سال جاری قریب به ۶۰۰ هزار تن جو وارد کشور شده است که ۴ برابر بیش از واردات سال گذشته است.
معاون محترم وزیر مدعی شده‌اند که: «علاوه براین، مسئولان کشور ممکن است در یک سال تصمیم‌ بگیرند ذخایر استراتژیک برخی محصولات خاص را افزایش دهند و برای این منظور واردات آن محصولات را افزایش دهند. ولی این مسئله هیچ ربطی به میزان تولید آن محصولات در کشور ندارد بنابر این تکیه کردن بر آمار و ارقام منتشره از سوی گمرکات کشور برای ارزیابی میزان تولید یک محصول در کشور اگر عوامفریبانه نباشد حداقل غیر کارشناسانه و غیر عقلانی است».
در عین اینکه این عبارات ایشان پذیرش تلویحی آمار ارائه شده از سوی نماینده ولی فقیه در شورای عالی امنیت ملی است، اما مدعی می‌شوند که واردات کشور ممکن است برای «افزایش ذخایر استراتژیک» باشد. به این ترتیب آقایان خیال می کنند می‌توانند با مرعوب کردن منتقدین، «واردات بی‌رویه» را توجیه نمایند. اما مروری بر واردات محصولات غذایی در دولت نهم نشان می‌دهد که واردات مربوط به «یک سال» و یا با انگیزه افزایش ذخایر استراتژیک نبوده است. بلکه واردات در دولت نهم «هر ساله و فزاینده» بوده است! یادآوری این نکته هم برای این معاون محترم وزیر خالی از لطف نیست که کشور ما سیلو و ظرفیت ذخیره سازی غلات به ویژه ذرت را (که به دلیل افزایش تیتر آفلاتوکسین قابلیت انبارداری کمی دارد) ندارد.
وی با اظهاراتی خلاف واقع، منتقدین را متهم می‌کند که با «تکیه بر آمار و ارقام منتشره از سوی گمرکات» میزان تولید یک محصول در کشور را نتیجه گیری می‌کنند! در حالی‌که این گونه نیست و آمار مربوط به کاهش سطح زیر کشت و کاهش تولید از جای دیگری اخذ می‌شود و ربطی به آمار گمرک ندارد! اما آمار کاهش یا توقف صادرات یا افزایش تاریخی واردات محصولات کشاورزی را از چه مرجعی به جز وزارت بازرگانی دولت نهم می توان ارائه نمود که مورد پذیرش ایشان باشد؟
آقای خلقانی مدعی شده اند که: «به‌نظر می‌رسد عده‌ای خاص سعی دارند با سرهم کردن برخی از آمارهای پراکنده و به شدت گزینش شده و ارائه آنها به افراد فاقد آگاهی فنی از این افراد به عنوان بلندگوی خود استفاده کنند و یک موج تبلیغاتی هدایت شده را بوجود بیاورند» (!) واقعیت این است که آمار وضعیت تولید، واردات، صادرات و قیمت محصولات کشاورزی و بحران واکسن و سرم به حدی زیاد و نا امید کننده است که نه تنها امکان ارائه تمام آنها در یک سخنرانی یا حتی در یک«مثنوی» به وزن ۷۰ من وجود ندارد بلکه ممکن است با توجه به خسارتی که بر خودباوری ملی نیز وارد می‌کند به مصلحت نباشد که همه آنها از تریبون‌های عمومی گفته شوند.! بنابراین «گزینش شده بودن» آمار شاخص های خودکفایی در کشاورزی کشور نه از سر اختیار که از سر اجبار و برای حفظ ابروی نظام است.
آقای خلقانی گفته است: «هیاهو به‌راه انداخته‌اند که چرا عده‌ای از بخش خصوصی چند هزار کیلو پرتقال وارد کرده‌اند و دولت جلوی آنها را نگرفته است»؟! به جناب ایشان باید تذکر داد که تنها در ۷ ماهه اول سال جاری بیش از ۴۴۲ هزار تن میوه وارد کشور شده است. در سال ۱۳۸۵ (یکی از پربارانترین سالهای کشور) نیز ایران بیش از ۶۷۸ هزار تن واردات میوه داشته اشت که بیش از ۷۰ هزارتن کمتر از صادرات آن بوده است. پس باید بپذیریم که «کمی» بیش از چند هزار کیلو پرتقال مورد ادعای ایشان وارد کشور شده است!!! از سوی دیگر همین واردات انبوه نیز به دلیل کاهش تولید و اختلال در بازرگانی این محصول نه تنها موجب کاهش قیمت نشده است که موجب تورم بی سابقه قیمت میوه و گسست طبقاتی بین افراد محروم جامعه و افراد متمول هم شده است.
معاون محترم آقای مهندس اسکندری رهنمود داده اند که: «همه ما باید به مسائلی همچون توسعه سه برابری فضای گلخانه‌ای، افزایش ۱۰ برابری شبکه‌های آبیاری تحت فشار در سال جاری، عبور میزان صادرات محصولات کشاورزی از مرزهای پیش‌بینی شده برای سال ۸۸ در سال ۸۶ و افزایش بی‌سابقه تولید گوشت مرغ، تخم مرغ، شیر، گوشت قرمز و کمتر از نصف شدن مصرف سموم در اراضی کشاورزی و پیشرفت‌های خیره کننده کشور در عرصه‌های بیوتکنولوژی (!) و نانوتکنولوژی کشاورزی و... فکر کنیم و به مردم خود غرور و افتخار تزریق کنیم نه اینکه خدای ناکرده آنها را دچار تشویش و اضطراب و نگرانی بکنیم».
ایشان نفرموده‌اند که چرا با وجود ادعای سه برابر شدن فضای گلخانه‌ها (که مانند سایر موارد، ادعایی بیش نیست)، همه ساله در دولت نهم و در فصل پاییز و زمستان قیمت محصولات گلخانه‌ای سر به فلک می کشد و هم اکنون بهای گوجه فرنگی بیش از دو هزار تومان در هر کیلو است؟ از قضای حادثه یکی از کوتاهی‌های مثال زدنی وزارت جهاد کشاورزی در سه سال اخیر مربوط به همین گلخانه‌هاست، به طوری که چندی پیش شاهد اعتراض دسته جمعی جمعی از گلخانه داران گیلانی در مقابل وزارت جهاد کشاورزی بودیم. سال گذشته و در حالی که گلخانه داران با تلاش زایدالوصفی مشغول پرورش گوجه فرنگی بودند و در نتیجه یک تصمیم غلط گاز گلخانه داران به مدت چند روز قطع می شود و تمام گیاهان گلخانه ای یاد شده در سرمای زیر صفر «سبز خشک» می‌شوند. این گلخانه داران هرگز خسارتی را دریافت نمی‌کنند و برای رسیدگی به اعتراضات آنها نه معاون «تولیدات گیاهی وزیر» بلکه «مدیر کل حراست» وزارتخانه به منطقه گسیل می شود تا من بعد کسی را یارای اعتراض نباشد!
جالب تر اینکه گاهی مسئولانی که ناتوان از تولید و عرضه مستمر محصولات گلخانه‌ای هستند بر سر مردم تشر می‌زنند که مگر پاییز و زمستان فصل گوجه و خیار است که مردم انتظار دارند در این فصل فراوانی این محصولات را داشته باشیم و در واقع با وجود پیشرفت‌های علمی سریعی که در جهان تولیدات محصولات کشاوری صورت گرفته است انتظار دارند مردم همچون یکصد سال پیش از این مثلاً گوجه فرنگی را فقط در تابستان و پرتقال را فقط در زمستان مصرف کنند!
در سایر موارد هم وضع به همین منوال است. به طور ویژه با وجود عقب‌گرد مدیریتی در حوزه تحقیقات بیوتکنولوژی کشاورزی و با وجود حذف نام ایران از بین کشورهای تولید کننده محصولات حاصل از بیوتکنولوژی و جایگزینی نام مصر به جای ایران در این فهرست، ادعای پیشرفت در این حوزه به طنزی بیش شبیه نیست!
مکاتبات و اعتراضات مکرر انجمن‌های علمی متعدد در حوزه بیوتکنولوژی به وزیر محترم جهاد کشاورزی، کاهش ۶۰ درصدی تولیدات واکسن و سرم در وزارت جهاد کشاورزی، اخراج یا ترک تعداد قابل توجهی از پژوهشگران بیوتکنولوژی از وزارت جهاد کشاورزی و نظایر آن بیش از آن است که در حوصله این مختصر بگنجد.
وزارت جهاد کشارزی بهتر است تلاش کند تا با ثبت نام ایران بر فراز کشورهای منطقه از نظر تولید محصولات فناوری بنیان نظیر برنج تراریخته، با ثبت نام ایران به عنوان بزرکترین صادرکننده محصولات کشاورزی منطقه و کمترین وارد کننده محصولات غیر ضرور و از همه مهمتر جذب دانشمندان متعهد و متفکر به جای ناشایسته سالاری حاکم بر وزارت جهاد کشاورزی «افتخار ملی را به مردم عزیز نشان دهد».
افتخار تزریق کردنی نیست! نمی‌توان در عین واردات ۶ میلیون تنی گندم، ۵ میلیون تنی شکر (در سه سال)، ۲/۱ میلیون تنی برنج، ۶۷۰ هزار تنی میوه، ۳ میلیون تنی ذرت، ۶۰۰ هزارتنی جو (ان هم در ۷ ماه)، توقف تولید محصولات تراریخته، توقف احداث گلخانه ویژه محصولات ترانسژنیک، کاهش تولید واکسن به پائین ترین حد خود، کاهش تاریخی سطح زیر کشت پنبه و چغندر قند، کاهش سطح زیر کشت و تولید حبوبات و ... غرور و افتخار را به مردم تزریق کرد!
وزیر محترم جهاد کشاورزی و معاونین وی بدانند که آمار ارائه شده و سخنان دکتر روحانی منطبق با واقعیت‌های تلخ کشاورزی امروز بوده و از پشتوانه عظیم کارشناسی در مرکز تحقیقات استراتژیک کشور و بهره‌مندی از ارتباط گسترده وی با تولیدکنندگان و تشکل‌های بخش کشاورزی، دانشمندان و پژوهشگران برجسته و با سابقه این بخش و انجمن‌های علمی و سازمان‌های غیر دولتی است و از جنبه کارشناسی بدون نقص است.
راستی آقای خلقانی چرا اینقدر تند شده و اینگونه بدون رعایت آداب، در مورد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و یاور دیرین مقام معظم رهبری سخن می‌گویند؟ آیا با اصرار نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی برای استیضاح وزیر جهاد کشاورزی و قریب الوقوع بودن تخلیه «کاخ کشاورزی» از سوی مهندس اسکندری، آقای خلقانی خود را برای وزیر شدن «گرم» می‌کند؟ آیا کاهش قد مدیران ارشد کشاورزی در دولت نهم باز هم ادامه خواهد یافت؟
دکتر فضل الله افراز
استادیار پژوهش موسسه تحقیقات علوم دامی وزارت جهاد کشاورزی
منبع : خبرگزاری آفتاب


همچنین مشاهده کنید