یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی بر تحزب در ایران و نوع برخوردها با آن


نگاهی بر تحزب در ایران و نوع برخوردها با آن
حزب به چه معنایی و تاریخچه ی آن چگونه است؟
لازم است ابتدا نگاهی داشته باشیم بر تعریفی مختصر از حزب و تاریخچه ی آن حزب یک سازمان سیاسی است که در آن همفکران و طرفداران یک آرمان داوطلبانه گرد هم می آیند و علی القاعده آگاه ترین عناصر یک طبقه یا اقشار اجتماعی متحد المنافع را گرد می آورد , که بیانگر آن طبقه یا قشر بوده و آن را مبارزات اجتماعی رهبری می نماید.
احزاب سیاسی همزمان با آئین های انتخاباتی و پارلمانی زاده شدند و توسعه یافتند. اینان در آغاز زیر عنوان کمیته های انتخاباتی ظاهر شدند و ماموریت آنان در عین حال سپردن سرپرستی معتمدان به یک نامزد انتخابات و گرد آوری اعتبارات لازم برای مبارزه در انتخابات بود.
همچنین در چارچوب مجالس مقننه نیز گسترش گروه های پارلمانی که نمایندگان یک گرایش واحد را به منظور اقدامی مشترک گرد می آورد. این نزدیکی نمایندگان در سطح بالا طبعا منجر به این می شد که کمیته های انتخاباتی آنان , درپایه اقدام به اتفاق کند.
بدینسان نخستین احزاب سیاسی به وجود آمدند.
گفتنی است که پیدایی احزاب امروزه به توسعه انتخابات و پارلمان وابسته است. البته این مختصری از تعریف حزب و تاریخچه ی آن است که برای تعریف کامل و جامع از حزب چه بسا بسیاری صفحات توضیح نیاز است.
در اینجا با طرح سوالی نگاهی می اندازیم بر حزب و تحزب و رابطه ی آن با جامعه مدنی در ایران و برخورد و عملکرد عوام مردم و نخبگان سیاسی ما نسبت به این موضوع دیدگاه مردم و نخبگان سیاسی بر امر تحزب در کشورمان مسئله کجاست؟
آیا در کشور ما ساختارها به گونه ای است که امکان ایجاد جامعه مدنی وجود ندارد یا عملکرد نخبگان سیاسی و روشنفکران ما به عنوان سرلوحه ی کار عوام مردم جامعه دچار ضعف است.
در کشور ما بسیاری از روشنفکران سیاسی بر این باورند که به دلیل وجود استبداد دیرینه در تمامی ساختارهای جامعه ما امکان ایجاد جامعه مدنی حداقل در شرایط موجود غیر ممکن است.
اما از نگاهی دیگر و با توجه به مسئله ی تحزب و نسبت آن با قوت و ضعف جامعه مدنی و مشارکت و رقابت قانونمند نخبگان به سادگی می توان پی به عوامل ضعف ما در ایجاد جامعه مدنی و توزیع درست قدرت سیاسی در جامعه ی ایران امروز پی برد.
متاسفانه امروز در کشور ما حزبی نبودن ارزش است چیزی که حتی در میان سیاستمداران ما وجود دارد یعنی با افتخار از حزبی نبودن سخن می گویند چیزی که در کشورهای دموکراتیک به منزله ی دیوانگی در دنیای سیاسی برای سیاستمدار محسوب می شود . مگر ممکن است در دنیای کشورهای دموکراتیک امروز سیاستمدار در قالبی به جز حزب فعالیت داشته باشد؟!
البته که هیچکس نمی تواند شرایط و ساختارهای موجود را مطابق با ایجاد جامعه ی مدنی بداند اما آنچه که بیشتر خودنمایی می کند و به نوعی عامل اصلی به شمار می رود این است که گریز از حزب و تحزب در میان آحاد جامعه ایرانی و روشنفکران سیاسی ما فراگیر و بیش از حد متعارف است.
حتی می توان بر حزب های به وجود آمده نیز انتقادهای درستی وارد کرد که با توجه به نوپا بودن تحزب در کشورمان امری بدیهی است و باید قبول کرد که این امر نیاز به کسب تجربه دارد هرچند که باید از تجربه ی کشورهای موفق در امر تحزب نیز استفاده کرد.
آیا در تاریخ کشور ما تلاش برای ایجاد جامعه مدنی کم بوده است با نگاهی درست و منطقی متوجه می شویم تلاشها بسیار بوده اما پراکندگی و متمرکز نبودن اهداف باعث بی ثمر بودن این تلاشها شده است. حزب و تحزب با توجه به تاثیر گذار بودن بر پیش پا افتاده ترین مسائل اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی و سیاسی نقطه ی تمرکز و ثمره دهی این تلاشها است که جامعه ی ما متاسفانه در طول تاریخ خود از آن قافل بوده است.
اگر نسبت و ضرورت امر تحزب را با دموکراسی به معنای واقعی آن پی برده باشیم قطعا نمی توانیم از حزب گریزان باشیم.
پاره ای اقات تقدم با تشکیل حزب برای ایجاد دموکراسی پنداشته می شود و گاهی ایجاد دموکراسی برای ایجاد احزاب اما آنچه که به درستی در جامعه پدیدار می شود رشد دموکراسی و احزاب به موازات هم در جامعه است.
تحزب در کشور ما نوپا است اما حداقل در طی چند سال اخیر اقبال خوبی از آن نشده است. شاید یکی از عوامل آن را بتوان ایجاد نشدن احزاب قدرتمند در عرصه سیاسی دانست اما با نگاهی بهتر قدرت احزاب را در زمینه ی سیاست اقبال مردم از این احزاب باید دانست. به معنایی بهتر جامعه زمانی می تواند عملکرد احزاب را مورد ارزیابی قرار دهد که ابتدا نسبت به آنها اقبال نشان دهد و سپس آنها را ارزیابی کند. یعنی نمی توان عدم استقبال مردم از تحزب در ایران را عدم وجود احزاب مناسب دانست چه بسا که در چند سال اخیر حزب های خوبی در ایران تشکیل شده اند که در صورت حمایت مردم پتانسیل های موفقیت در آنها وجود دارد.
گریزانی امروز جامعه ی ما از حزب و تحزب شاید حاکی از استبداد دیرین کشور ما باشد اما برخورد نامناسب روشنفکران سیاسی ما با تحزب از عوامل مهم گریزانی مردم از عضویت در حزب است.
آنچه آمارها نشان می دهد جامعه ی امروز ما ضریب نفوذ احزاب را کمتر از ۳% نشان می دهد پس با استناد به این حرف ماکس که احزاب در مفهوم جدید آن فرزندان دموکراسی اند و با اشاره به اینکه وجود احزاب بدون دموکراسی و دموکراسی بدون احزاب قابل تصور نیست می توان جامعه ی ایران را مستحق این روند دانست.
روندی که هر آنچه برای دموکراسی برپایه ی حرکتهای فردی و از هم گسیخته انجام می شود ره به سوی دموکراسی نخواهد داشت.
احزاب مستقل و آزاد صورت های جدید و واقعی مشارکت و رقابت سیاسی جامعه و نشان دهنده سازمان یافتگی و استواری جامعه در پیشبرد آرمانهای دینی و ملی و طبیعی است که در چنین صورت بندی جامعه مقید شدن اشکال مختلف قدرت به قانون نقد و تنویر افکار عمومی نیز عملا امکان پذیرتر می شود.
پس باید به این امید بود که در نظام سیاسی امروز ایران اولا این نظام تن به توزیع قانونمند قدرت داده و سخن گفتن از حزب و تحزب و اقدام در جهت تحقق آن آزادانه امکان پذیر باشد و اینکه نخبگان سیاسی به عنوان جهت دهندگان به عوام مردم جامعه پیش قدم در بالا رفتن اقبال مردم از حزب و تحزب و به طبع آن بالا رفتن ضریب نفوذ احزاب در جامعه باشند تا مانند کشورهایی که دموکراسی در آنها به وجود آمده ایجاد زمینه ی مناسب فکری در بخشهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه بدست احزاب قانونمند سپرده شود.
البته از راهبردهای پیشرفت تحزب در هر جامعه ای گشودن فضاهای مشارکت جویانه و رقابت آمیز نظیر انتخابات است که در جامعه امروز ما ایجاد روشهای نامناسبی در اجرای آن وجود دارد اما به گفته ی بسیاری از روشنفکران سیاسی با اقبال مردم از احزاب روند رشد جامعه ی مدنی به وجود خواهد آمد و آنگاه این فضاها گشوده خواهد شد و روشها نیز در اجرای امور وابسته به آن تغییر خواهد کرد و روند درستی را به خود خواهد گرفت.
میثاق اختر


همچنین مشاهده کنید